طرحها -نقاشي - صنايع دستي - صحافي و ...

آمار مطالب

کل مطالب : 455
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 81

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 13
باردید دیروز : 21
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 2377
بازدید سال : 14069
بازدید کلی : 199527

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ماندالا و آدرس mandala.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 2377
بازدید کل : 199527
تعداد مطالب : 455
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس

 

دریافت کد آپلود سنتر

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : یک شنبه 23 ارديبهشت 1397
نظرات

استاد ضیاالدین امامی:از نقاشی بیان گرا تا نقاشی ایرانی

استاد ضیاالدین امامی از نقاشان معاصر ایران محسوب میشود که از دهه ی 1340 هجری شمسی شکل گرفته اند .نقاشانی که اکثرا فارغ التحصیل هنرکده ی هنرهای تزیینی بوده اند و با فعالیتشان بر تحولات بعدی هنر معاصر تاثیر گذاشتند .Ziaedin Emami 1

 

سبک استاد امامی فی البداهه هست و آثارش در لحظه و آن آفریده شده اند به عبارتی آثار امامی بیان ناخوداگاه اویند , هنرمند بخشی از روان خود را در نقاشی منعکس میکند حتی رنگها ناخوداگاه هستند و ایشان عنوان میکند که بعد از اتمام تابلو متوجه چگونگی آنها میشوم .با این نگاه می شود ایشان را دارای رویکردی نقاش گونه در کارشان دانست.بیشتر نقاش های هنر معاصر در تهیه آثار خود تکیه بر حس و حالی در لحظه نقاشی دارند که در بستری از شیوه ها شکل یافته و آموخته های آنها جریان می یابد و نمود پیدا می کند.این همان رویکرد متفاوت نقاشان بیان گرا است.

در آثار نقاشان بیان گرا تاکيد بر واکنش حسی هنرمند برتر  از دیدن دنيای خارج است و به عنوان سبکی شناخته می شود که درآن قراردادها و سنتهای طبيعت گرايی کنار نهاده می شود و تاکيد بيشتری بر ايجاد و اعوجاج و اغراق در شکل و رنگ به جهت بيان فوری احساس هنرمند وجود دارد.این رویکرد را در گفته های استاد امامی هم می شود پی گرفت.

 

استاد در بیان خاطره ای از دوران کودکی خود میگوید : در دو و نیم سالگی در اثر حادثه ای در تنور افتادم و نیمی از بدنم در آتش تنور و آب جوش سوخت با اینکه از لحاظ جسمی بسیار ضعیف شدم ولی از مرگ نجات پیدا کردم .او میگوید بعداز مداوا حالات عجیبی در من پیدا شد . وقتی در اثر عارضه ای بیمار میشدم اشکال نوری عجیبی از مقابل چشمانم عبور میکرد که همین فرم هایی است که در تابلوهایم نقاشی میکنم . و دیگر اینکه میتوانم فکر دیگران را بخوانم یا اینکه بگویم که دونفری که در اتاقی دیگر نشسته اند به چه چیزهایی فکر میکنند و یا راجع به ان صحبت میکنند ! وارد دانشکده هنرهای تزیینی که شدم , این حالات خود را برای استاد روانشناسی ام , خانم خلعتبری عنوان کردم و ایشان گفتند : که رفتارم از کودکی و سوختنم در اتش تنور منشا گرفته است چون وقتیکه جسم ضعیف میشود , روح قدرتی چند برابر می یابد .

در آثار امامی نوعی جا به جا شدگی رویا و واقعیت که از ناخودآگاه نقاش سرچشمه گرفته اند با موجودات فرا واقعی که جاندار و واقعی می نمایند دیده می شود. امامی می گوید:در آثارم سعی کرده ام که در رنگ و فرم و حتی موضوع به فلسفه ی خدا گونگی و شیطانی و به عبارت دیگر خیر و شر و تضاد میان آنها اشاره کنم و به نظرم بدون آنها هنر در دنیا پدید نمی آید و هنرمند کسی است که گوش دل به جاندار و بی جان اشیا و طبیعت و گیاه بسپارد و زبان آنها را درک کند و بتواند دریافتهایش را به بیان درآورد .در آن وادی است که روح پرواز می کند و آنچه در فکر و ایده است به طور ناخوداگاه و فی البداهه خلق می شود و هنردر محدوده ی گسترده تری قرار می-گیرد که مافوق زمان و مکان مادی است .

او متعهد است که نوعی عبادت و بندگی را در آثارش نشان دهد و سایه ای از رحمانیت پروردگار را به نمایش بگذارد و وظیفه ی این سایه ها را دمیدن روح دوباره در کالبد انسان میداند یعنی بازگشت به پیمان ازلی که با پروردگار خود بسته است .پیمانی که ره آوردش فراگیری اسما و در نتیجه سجده فرشتگان بود .از همین جاست که امامی از رویکردی نزدیک به هنرمندان ایرانی پیدا می کند و اندیشه های او بر بستری از بن مایه های فرهنگی ایران همسویی پیدا می کند.به همین دلیل منتقدان، آثار او را یادآور سنت های اصیل ایرانی نظیر قلمکاری،فرش ،خوشنویسی،  نگارگری و تذهیب می دانند .ریشه این ارزیابی آنها را هم در جهان بینی امامی می توان جست و جو کرد.جهان بینی مثالی.

از نظر فیلسوفان،حرکت مولد ایجاد دو عنصر زمان و مکان است. ریشه و شالوده اولیه نگاه به زمان و مکان در هنر ایران باستان و هنر ایران اسلامی، یکسان بوده است. عرفای اسلامی اعتقاد دارند که عوالم وجود به ترتیب به سه دسته کلی« محسوس،مثالی و معقول» تقسیم می شود. عالم مثال به این جهت که بین دو عالم مجرد (معقول) و مادی (محسوس) قرار دارد، دارای هردو خواص مادی(از جهت قابل رؤیت بودن) و غیرمادی(از جهت غیر قابل لمس بودن) است. عالم مثال از این جهت که علت عالم مادی است،همواره مورد توجه هنرمند ایرانی بوده است. فضای نگارگری ایرانی،فضای عالم مثال است. در ترسیم این فضای مثالی،محدود نبودن به زمان و مکان مادی سبب می شود نگارگر قادر باشد در یک زمان،اشیاء و اماکن ر از چند زاویه مختلف رؤیت کند. مطلق بودن زمان در این فضا، سبب ترسیم تمامی اوقات (حتی صحنه های شب)در نوری یکدست،یکنواخت و منتشر شده است. عدم محدودیت به زمان و مکان فیزیکی در نگارگری ایرانی و هنرهای سنتی، امکانات بیان بصری بیشتری در اختیار هنرمند قرار می دهد.البته این امکان در هنر آثار استاد ضیاالدین امامی او را در چارچوب نگارگری و هنرهای سنتی گرفتار نمی کند.بلکه او با تجربه های نقاشی بیان گرا به جست جوهایی دیگرگونه در عالم مثال مشغول است.

Ziaedin Emami 2

 

Ziaedin Emami 3

Ziaedin Emami 4

Ziaedin Emami 6 

 

Ziaedin Emami 7

 

Ziaedin Emami 8

Ziaedin Emami 9

 

  نام پژوهشگر : سایه کیانی - محمدرضا مولانوروزی

تهیه شدهدر:

پژوهشگاه کلام زندهپژوهشکده پژوهش هنر

 



تعداد بازدید از این مطلب: 417
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود