طرحها -نقاشي - صنايع دستي - صحافي و ...

آمار مطالب

کل مطالب : 455
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 81

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 79
باردید دیروز : 2
بازدید هفته : 442
بازدید ماه : 3719
بازدید سال : 11595
بازدید کلی : 197053

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ماندالا و آدرس mandala.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 79
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 442
بازدید ماه : 3719
بازدید کل : 197053
تعداد مطالب : 455
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس

 

دریافت کد آپلود سنتر

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

نتیجه تصویری برای داستان سزاي نيكي بدي است

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای داستان سزاي نيكي بدي است

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای داستان سزاي نيكي بدي است

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای داستان سزاي نيكي بدي است

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای داستان سزاي نيكي بدي است

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای داستان سزاي نيكي بدي است

نتیجه تصویری برای شعرهاي زيبا براي خوشنويسي

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای شعرهاي زيبا براي خوشنويسي

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای شعرهاي زيبا براي خوشنويسي

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای شعرهاي زيبا براي خوشنويسي

تصویر مرتبط

 

نتیجه تصویری برای داستان سزاي نيكي بدي است

تعداد بازدید از این مطلب: 3421
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩی ﺍﺯ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎﺭﯼ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ ﻣﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺎﻻ میرﻓﺖ،ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ حالتی ﺩﻓﺎﻋﯽ درآورد ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺑﺰﻧﺪ.
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ میکنی؟
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻧﺠﺎﺗﺖ ﺩﺍﺩﻡ
ﻣﺎﺭ ﮔﻔﺖ:ﻣﮕﺮ نمیدانی که ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺮﺩ پاسخ داد:ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺣﺮفیست ﮐﻪ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟
ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ
ﺑﺤﺚ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺎﺭ ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺖ
ﺁﺧﺮ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪند ﺍﺯ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ضمن قضاوت خواستار کمک بشوند
پس ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍفتادند
ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪ ای ﺭﺳﯿﺪند
ﭼﺸﻤﻪ ﮔﻔﺖ:ﺣﺮﻑ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻡ
ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ!
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﭼﺸﻤﻪ ﮔﻔﺖ:بنشین ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻫﮕﺬﺭﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﭼﺸﻤﻪ ﺯﻻﻝ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﻣﺎﻏﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﭼﺸﻤﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﭼﺸﻤﻪ ﮔﻔﺖ:ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺁﺏ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﺸﻨﮕﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﮐﺮﺩ
ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺷست
ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻣﺎﻍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺶ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ
ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ
ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺧﺖ تعریف کردند ﻭ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﺣﺮﻑ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﺎیید ﮐﺮﺩ
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﻭ ﺩﺭﺧﺖ ﮔﻔﺖ بنشین ﻭ ﺑﺒﯿﻦ
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ی ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﺎ ﺧﺴﺘﮕﯿﺶ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺷﺪ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﭼﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ
ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭﺩ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ را ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ
ﺩﺭﺧﺖ ﮔﻔﺖ:ﺍﯼ ﻣﺮﺩ!ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺧﺴﺘﮕﯿﺶ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ی ﻣﻦ رفع کرد
ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﻣﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﻗﻮﺗﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﺁﺧﺮ ﭼﺮﺍ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ؟
ﭘﺲ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ به رﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ به روباهی ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ
ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﺯ آن ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺑﺮﻭﺩ
ای ﻣﺮﺩ،ﺗﻮ نیز باید ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮑﺸﯽ
تا من قضاوت ﮐﻨﻢ
ﻃﺮﻓﯿﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﺪ
ﺁﺗﺸﯽ ﻣﻬﯿﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺶ ﺑﺒﺮﺩ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ:ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻤﮏ ﻧﻤﻮﺩﻩ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ میکرد،یک ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ آﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﯼ ﻣﺮﺩ،ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺷﮑﺎﺭﯼ ندیدی؟
ﺧﺮﮔﻮﺷﯽ،ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ،ﭼﯿﺰﯼ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﺭﻓﺖ
ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﺎ ﺟﺴﻢ ﻧﯿﻤﻪ ﺟﺎﻥ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺁﻣﺪ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻔﺲ میکشید ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ اﺳﺖ؟
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﻧﺠﺎﺕ نمیدادم ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘادم!!
تعداد بازدید از این مطلب: 240
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

زندگینامه کوروش کبیر

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

● از تولد تا آغاز جوانی کوروش کبیر

دوران خردسالی کوروش کبیر را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن می نماید. لیکن خوشبختانه در کلیات ، ناهمگونی روایات بدین مقدار نیست. تقریباً تمامی این افسانه ها تصویر مشابهی از آغاز زندگی کوروش کبیر ارائه می دهند،تصویری که استیاگ ( آژی دهاک )، پادشاه قوم ماد و نیای مادری او را در مقام نخستین دشمنش قرار داده است.

 

استیاگ - سلطان مغرور، قدرت پرست و صد البته ستمکار ماد - آنچنان دل در قدرت و ثروت خویش بسته است که به هیچ وجه حاضر نیست حتی فکر از دست دادنشان را از سر بگذراند. از این روی هیچ چیز استیاگ را به اندازه ی دخترش ماندانا نمی هراساند. این اندیشه که روزی ممکن است ماندانا صاحب فرزندی شود که آهنگ تاج و تخت او کند ، استیاگ را برآن می دارد که دخترش را به همسری کمبوجیه ی پارسی – که از جانب او بر انزان حکم می راند - درآورد.

 

مردم ماد همواره پارسیان را به دیده ی تحقیر نگریسته اند و چنین نگرشی استیاگ را مطمئن می ساخت که فرزند ماندانا ، به واسطه ی پارسی بودنش ، هرگز به چنان مقام و موقعیتی نخواهد رسید که در اندیشه ی تسخیر سلطنت برآید و تهدیدی متوجه تاج و تختش کند. ولی این اطمینان چندان دوام نمی آورد. درست در همان روزی که فرزند ماندانا دیده می گشاید ، استیاگ را وحشت یک کابوس متلاطم می سازد. او در خواب ، ماندانا را می بیند که به جای فرزند بوته ی تاکی زاییده است که شاخ و برگهایش سرتاسر خاک آسیا را می پوشاند. معبرین درباره ی در تعبیر این خواب می گویند کودکی که ماندانا زاییده است امپراتوری ماد را نابود خواهد کرد، بر سراسر آسیا مسلط گشته و قوم ماد را به بندگی خواهد کشاند.

 

وحشت استیاگ دوچندان می شود. بچه را از ماندانا می ستاند و به یکی از نزدیکان خود به نام هارپاگ می دهد. بنا به آنچه هرودوت نقل کرده است ، استیاگ به هارپاگ دستور می دهد که بچه را به خانه ی خود ببرد و سر به نیست کند. کوروش کودک را برای کشتن زینت می کنند و تحویل هارپاگ می دهند اما از آنجا که هارپاگ نمی دانست چگونه از پس این مأموریت ناخواسته برآید ، چوپانی به نام میتراداتس ( مهرداد ) را فراخوانده ، با هزار تهدید و ترعیب ، این وظیفه ی شوم را به او محول می کند. هارپاگ به او می گوید شاه دستور داده این بچه را به بیابانی که حیوانات درنده زیاد داشته باشد ببری و درآنجا رها کنی ؛ در غیر این صورت خودت به فجیع ترین وضع کشته خواهی شد. چوپان بی نوا ، ناچار بچه را برمی دارد و روانه ی خانه اش می شود در حالی که می داند هیچ راهی برای نجات این کودک ندارد و جاسوسان هارپاگ روز و شب مراقبش خواهند بود تا زمانی که بچه را بکشد.

 

اما از طالع مسعود کوروش کبیر و از آنجا که خداوند اراده ی خود را بالا تر از همه ی اراده های دیگر قرار داده ، زن میتراداتس در غیاب او پسری می زاید که مرده به دنیا می آید و هنگامی که میتراداتس به خانه می رسد و ماجرا را برای زنش باز می گوید ، زن و شوهر که هر دو دل به مهر این کودک زیبا بسته بودند ، تصمیم می گیرند کوروش را به جای فرزند خود بزرگ کنند. میتراداتس لباسهای کوروش را به تن کودک مرده ی خود می کند و او را ، بدانسان که هارپاگ دستور داده بود ، در بیابان رها می کند.

 

کوروش کبیر تا ده سالگی در دامن مادرخوانده ی خود پرورش می یابد. هرودوت دوران کودکی کوروش را اینچنین وصف می کند : « کوروش کودکی بود زبر و زرنگ و باهوش ،‌ و هر وقت سؤالی از او می کردند با فراست و حضور ذهن کامل فوراً جواب می داد. در او نیز همچون همه ی کودکانی که به سرعت رشد می کنند و با این وصف احساس می شود که کم سن هستند حالتی از بچگی درک می شد که با وجود هوش و ذکاوت غیر عادی او از کمی سن و سالش حکایت می کرد. بر این مبنا در طرز صحبت کوروش نه تنها نشانی از خودبینی و کبر و غرور دیده نمی شد بلکه کلامش حاکی از نوعی سادگی و بی آلایشی و مهر و محبت بود.

 

بدین جهت همه بیشتر دوست داشتند کوروش کبیر را در صحبت و در گفتگو ببینند تا در سکوت و خاموشی.از وقتی که با گذشت زمان کم کم قد کشید و به سن بلوغ نزدیک شد در صحبت بیشتر رعایت اختصار می کرد ،‌ و به لحنی آرامتر و موقرتر حرف می زد. کم کم چندان محجوب و مؤدب شد که وقتی خویشتن را در حضور اشخاص بزرگسالتر از خود می یافت سرخ می شد و آن جوش و خروشی که بچه ها را وا می دارد تا به پر و پای همه بپیچند و بگزند در او آن حدت و شدت خود را از دست می داد.

 

از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد.کوروش کبیر در واقع به هنگام تمرین های ورزشی ، از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره ، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند ، او برای آنکه رقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست در آنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد ، بلکه آن تمرین هایی را انتخاب می نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست ، و ادعا می کرد که از ایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع و نبرد با تیر و کمان و نیزه اندازی از روی زین ، با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود ، اول می شد.

 

کوروش وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. از آنجا که شکست های کوروش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومید نمی کرد ، و برعکس با سماجت تمام می کوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهتر کامیاب شود ؛ در اندک مدت به درجه ای رسید که در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی کوروش در این زمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیجده تا بیست ساله درآمد ، و در میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری ، با ثبات و پایداری ، با احترام و گذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »

 

زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقی روی داد که مقدر بود زندگی کوروش را دگرگون سازد ؛ : « یک روز که کوروش در ده با یاران خود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پیشآمدی روی داد که هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول و مقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کرده بود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانها و دستورهای فرمانروای خود در بازی اطاعت کنند.

 

یکی از بچه ها که در این بازی شرکت داشت و پسر یکی از نجیب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود ، چون با جسارت تمام از فرمانبری از کوروش خودداری کرد توقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقش زدند. وقتی پس از این تنبیه ، که جزو مقررات بازی بود ، ولش کردند پسرک بسیار خشمگین و ناراحت بود ، چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده و توهین آمیزی را کرده بودند که معمولاً با یک پسر روستایی حقیر می کنند.

 

رفت و شکایت به پدرش برد. آرتمبارس که احساس خجلت و اهانت فوق العاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست ، ماجرا را به استحضار او رسانید و از اهانت و بی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش و پدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تند و خشن بود. به کوروش گفت: « این تویی ، پسر روستایی حقیری چون این مردک ، که به خود جرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ » کوروش جواب داد:

 

« هان ای پادشاه ! من اگر چنین رفتاری با او کرده ام عملم درست و منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخاب کرده بودند ، چون به نظرشان بیش از همه ی بچه های دیگر شایستگی این عنوان را داشتم. باری ، در آن حال که همگان فرمان های مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوش نمی داد. »

 

استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنین حاضر جوابی می کند ! در خطوط چهره ی او خیره شد ، به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودش می آمد. بی درنگ شاکی و پسرش را مرخص کرد و آنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بی مقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟ ». چوپان بیچاره سخت جا خورد ، من من کنان سعی کرد قصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده که اگر راست نگوید همانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند ، تمام ماجرا را آنسان که می دانست برایش بازگفت.

 

استیاگ بیش از آنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیده بود. بار دیگر مغان دربار و معبران خواب را برای رایزنی فراخواند. آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند : « از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای ، با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند ، چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست. »

 

تعبیر زیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.

 

● نخستین نبرد کوروش

میتراداتس ( ناپدری کوروش) پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی ، تنها در اثر حمایت خدایان بوده است ، اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم بر گناه هارپاگ بپوشاند و او را به خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند. آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:

 

پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند ، آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه – که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود – بر سر سفره آوردند ؛ پس صرف غذا و باده خواری مفصل ، استیاگ نظر هارپاگ را در مورد غذا پرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که در کاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود ؛ آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.

 

صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه ، استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بر دشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را در مقابل استیاگ حفظ کند ولی در ورای این چهره ی آرام و فرمانبردار ، آتش انتقامی کینه توزانه را شعله ور نگاه می داشت ؛ به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ را تلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه در شرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد ، بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان( به رهبری کوروش ) و مادها ( به سرکردگی استیاگ ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد.

 

هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه ؛ حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ، خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام « سالنامه ی نبونید » به ما می گوید که نخست استیاگ – که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است – برای از بین بردن خطر کوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت ، برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.

 

باری ، میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را – که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود – بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت ، دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست. هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد. پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود ، لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله ” پولی ین“ که چنین می نویسد :

 

« کوروش سه بار با مادی ها جنگید و هر سه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که در آنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند ... اما بعد به سوی مادی ها – که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند – بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید. »

 

نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی را که در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان ، پدران ، برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.

 

به هر روی فرجام جنگ ، پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش کبیر به سال ٥٥٠ ( ق.م ) وارد اکباتان ( هگمتانه – همدان ) شد ؛ بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال - که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود - به انزان انتقال یافت.

 

کوروش کبیر پس از نخستین فتح بزرگ خویش ، نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ – همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورد او اعمال نشد ، که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. بعدها با ازدواج کوروش و آمیتیس ( دختر استیاگ و خاله ی کوروش ) ارتباط میان کوروش و استیاگ و به تبع آن ارتباط میان پارسیان و مادها ، نزدیک تر و صمیمی تر از گذشته شد. ( گفتنی است چنین ازدواجهای درون خانوادگی در دوران باستان – بویژه در خانواده های سلطنتی – بسیار معمول بوده است). پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت ، در حدود سال ٥٤٧ ( ق.م ) ، کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.

 

● نبرد سارد

سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ” دولت پارس “ برای کرزوس ، پادشاه لیدی - همسایه ی باختری ایران ، سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد ، برادر زن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند ، نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مبادا پارسیان تازه به قدرت رسیده ، مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود ، تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد ؛ ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.

 

فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون ( لاکدومنیا ، پایتخت اسپارت ) اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید ( پادشاه بابل ) و آمیسیس ( فرعون مصر ) نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه ، به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال ، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف - از جمله معابد دلف ، فوسید و دودون - فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد ، نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود. از آنچه در سایر معابد گذشت بی اطلاعیم ولی پاسخی که هاتف غیبی معبد دلف به سفیران کرزوس داد اینچنین بود :

 

« خدایان ، پیش پیش به کرزوس اعلام می کنند که در جنگ با پارسیان امپراتوری بزرگی را نابود خواهد کرد. خدایان به او توصیه می کنند که از نیرومندترین یونانیان کسانی را به عنوان متحد با خود همراه سازد. به او می گویند که وقتی قاطری پادشاه می شود کافی است که او کناره های شنزار رود هرمس را در پیش گیرد و بگریزد و از اینکه او را ترسو و بی غیرت بنامند خجالت نکشد.»

این پیشگویی کرزوس را در حیرت فرو برد. او به این نکته اندیشید که اصلاَ با عقل جور در نمی آید که قاطری پادشاه شود. بنابرین قسمت اول آن پیشگویی را - که می گفت کرزوس نابود کننده ی یک امپراتوری بزرگ خواهد بود - به فال نیک گرفت و آماده ی نبرد شد. ولی همه چیز بدانسان که کرزوس در نظر داشت پیش نمیرفت. اسپارتیها اگر چه سفیر کرزوس را به نیکی پذیرا شدند و از هدایای او به بهترین شکل تقدیر کردند ولی در مورد کمک نظامی در جنگ پاسخ روشنی ندادند. حاکمان بابل و مصر نیز وعده دادند که در سال آینده نیروهایشان را راهی جنگ خواهند کرد.

 

با این همه کرزوس تصمیم خود را گرفته بود و در سال ٥٤٦ پیش از میلاد ، با تمام نیروهایی که توانسته بود گرد آورد – از جمله سواره نظام معروف خود که در جهان آن زمان به عنوان بی باک ترین و کارآزموده ترین سواره نظام در تمام ارتش ها شهره بودند - از سارد خارج شد. سپاه لیدی از رود هالیس ( که مرز شناخته شده ی دولتین لیدی و ماد بود ) گذشت و وارد کاپادوکیه در خاک ایران گردید.

 

پس از آن نیز غارت کنان در خاک ایران پیش رفت و شهر پتریا را نیز متصرف شد. سپاهیان لیدیایی ، در حال پیشروی در خاک ایران دارایی های تمامی مناطقی را که اشغال می شد چپاول می نمودند و مردم آن مناطق را نیز به بردگی می گرفتند. ولیکن ناگهان سربازان لیدیایی با چیز غیر منتظره ای روبرو شدند ؛ ارتش ایران به فرماندهی کوروش کبیر به سوی آنها می آمد! ظاهراَ یک لیدیایی خائن که از جانب کرزوس مامور بود تا از سرزمین های تراکیه برای او سرباز اجیر کند ، به ایران آمده بود و کوروش را در جریان توطئه ی کرزوس قرار داده بود. نخستین بار ، سپاهیان ایرانی و لیدیایی در دشت پتریا درگیر شدند.

 

به گفته ی هرودوت هر دو لشکر تلفات سنگینی را متحمل شدند و شب هنگام در حالی که هیچ یک نتوانسته بودند به پیروزی برسند ، از یکدیگر جدا شدند. کرزوس که به سختی از سرعت عمل نیروهای پارسی جا خورده بود ، تصمیم گرفت شب هنگام میدان را خالی کند و به سمت سارد عقب نشید. به این امید که از یک سو پارسیان نخواهند توانست از کوههای پر برف و راههای صعب العبور لیدی بگذرند و به ناچار زمستان را در همان محل اردو خواهند زد و از سوی دیگر تا پایان فصل سرما ، نیروهای متحدین نیز در سارد به او خواهند پیوست و با تکیه بر قدرت آنان خواهد توانست کوروش را غافلگیر نموده ، از هر طرف به ایران حمله ور شود. پس از رسیدن به سارد ، کرزوس مجدداَ سفیرانی به اسپارت ، بابل و مصر فرستاد و به تاکید از آنان خواست حداکثر تا پنج ماه دیگر نیروهای کمکی خود را ارسال دارند.

 

صبح روز بعد ، چون کوروش از خواب برخواست و میدان نبرد را خالی دید ، بر خلاف پیش بینی های کرزوس ، تصمیمی گرفت که تمام نقشه های او را نقش برآب کرد. سربازان ایرانی نه تنها در اردوگاه خود متوقف نشدند ، بلکه با جسارت تمام راه سارد را در پیش گرفتند و با گذشتن از استپهای ناشناخته و کوهستان های صعب العبور کشور لیدی ، از دشت سارد سر درآوردند و در مقابل پایتخت اردو زدند. وقتی که کرزوس خبردار شد که سپاهیان کوروش بر سختی زمستان فائق آمده اند و بی هیچ مشکلی تا قلب مملکتش پیش روی کرده اند غرق در حیرت گردید. از یک طرف هیچ امیدی به رسیدن نیروهای کمکی از اسپارت ، بابل و مصر نمانده بود و از طرف دیگر کرزوس پس از رسیدن به سارد ، سربازان مزدوری را که به خدمت گرفته بود نیز مرخص کرده بود چون هرگز گمان نمی کرد که پارسی ها به این سرعت تعقیبش کنند و جنگ را به دروازه های سارد بکشانند. بنابرین تنها راه چاره ، سامان دادن به همان نیروهای باقی مانده در شهر و فرستادن آنان به نبرد پارسیان بود.

 

کوروش می دانست که جنگیدن در سرزمین بیگانه ، برای سربازان پارسی بسیار سخت تر از دفاع در داخل مرزهای کشور خواهد بود و از سوی دیگر فزونی نیروهای دشمن و توانایی مثال زدنی سواره نظام لیدی ، نگرانش می کرد. لذا به توصیه دوست مادی خود ، هارپاگ ( همان کسی که یکبار جانش را نجات داده بود ) تصمیم گرفت تا خط مقدم لشکرش را با صفی از سپاهیان شتر سوار بپوشاند. اسب ها از هیچ چیز به اندازه ی بوی شتر وحشت نمی کنند و به محض نزدیک شدن به شتران ، عنان اسب از اختیار صاحبش خارج می شود.

بنابرین سواره نظام لیدی ، هرچقدر هم که قدرتمند باشد ، به محض رسیدن به اولین گروه از سپاهیان پارس عملاَ از کار خواهد افتاد. پیاده نظام کوروش نیز دستور یافت تا پشت سر شتران حرکت کند و پس از آنان نیز سواره نظام اسب سوار قرار گرفتند. آنگاه با این فریاد کوروش که « خدا ما را به سوی پیروزی راهنمایی می کند » سپاهیان ایران و لیدی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ بسیار خونین بود ولی در نهایت آنانکه به پیروزی رسیدند لشکریان پارس بودند. از میان لیدیایی ها ، آنان که زنده مانده بودند - به جز معدودی که دوباره برای گرفتن کمک به کشورهای دیگر رفتند - به درون شهر عقب نشستند و دروازه های شهر را مسدود کردند. به این امید که بالاخره متحدین اسپارتی ، بابلی و مصری از راه می رسند و کار ایرانی ها را یکسره می کنند. پس از شکست و عقب نشینی لیدیایی ها ، پارسیان شهر سارد را به محاصره درآوردند.

 

شهر سارد از هر طرف دیوار داشت بجز ناحیه ای که به کوه بلندی بر می خورد و به خاطر ارتفاع زیاد و شیب بسیار تند آن لازم ندیده بودند که در آن محل استحکاماتی بنا کنند. پس از چهارده روز محاصره ی نافرجام کوروش اعلام کرد به هر کس که بتوانند راه نفوذی به درون شهر بیابد پاداش بسیار بزرگی خواهد داد. بر اثر این وعده بسیاری از سپاهیان در صدد یافتن رخنه ای در استحکامات شهر برآمدند تا آنکه روزی یک نفر پارسی به نام ” هی رویاس “ دید که کلاه خود یک سرباز لیدیایی از بالای دیوار به پایین افتاد. او چست و چالاک پایین آمد ، کلاهش را برداشت و از همان راهی که آمده بود بازگشت. ” هی رویاس “ دیگران را در جریان این اکتشاف قرار داد و پس از بررسی محل ، گروه کوچکی از سپاهیان کوروش به همراه وی از آن مسیر بالا رفته و داخل شهر شدند و پس از مدتی دروازه های شهر را بروی همرزمان خود گشودند.

 

در مورد آنچه پس از ورود پارسیان به داخل شهر سارد روی داد نمی توانیم به درستی و با اطمینان سخن بگوییم ؛ اگر چه در این مورد نیز هر یک از مورخان ، روایتی نقل کرده اند ولی متاسفانه هیچ کدام از این روایات قابل اعتماد نیستند. حتی هرودوت که نوشته های او معمولاَ بیش از سایرین به واقعیت نزدیک است ، آنچه در این مورد خاص می گوید ، حقیقی به نظر نمی رسد. ابتدا روایت گزنفون را می آوریم و سپس به سراغ هرودوت خواهیم رفت :

« وقتی کرزوس را به حضور فاتح آوردند سر به تعظیم فرود آورد و به او گفت : من ، ای ارباب ، به تو سلام می کنم ، زیرا بخت و اقبال از این پس عنوان اربابی را به تو بخشیده است و مرا مجبور ساخته است که آنرا به تو واگذارم. کوروش گفت : من هم به تو سلام می کنم ، چون تو مردی هستی به خوبی خودم و سپس به گفته افزود : آیا حاضری به من توصیه ای بکنی ؟ من می دانم که سربازانم خستگیها و خطرهای بیشماری را متحمل شده و در این فکرند که عنی ترین شهر آسیا پس از بابل یعنی سارد را به تصرف خود درآورند.

 

بدین جهت من درست و عادلانه می دانم که ایشان اجر زحمات خود را بگیرند چون می دانم که اگر ثمره ای از آن همه رنج و زحمت خود نبرند من مدت زیادی نخواهم توانست ایشان را به زیر فرمان خود داشته باشم. در عین حال ، این کار را هم نمی توانم بکنم که به ایشان اجازه دهم شهر را غارت کنند. کرزوس پاسخ داد : بسیار خوب ،‌ پس بگذار بگویم اکنون که از تو قول گرفتم که نخواهی گذاشت سربازانت شهر را غارت کنند و زنان و کودکان ما را نخواهی ربود ، من هم در عوض به تو قول می دهم که لیدیایی ها هر چیز خوب و گرانبها و زیبایی در شهر سارد باشد بیاورند و به طیب خاطر به تو تقدیم کنند.

 

تو اگر شهر سارد را دست نخورده و سالم باقی بگذاری سال دیگر دوباره شهر را مملو از چیزهای خوب و گرانبها خواهی یافت. برعکس ، اگر شهر را به باد نهب و غارت بگیری همه چیز حتی صنایعی را که می گویند منبع نعمت و رفاه مردم است از بین خواهی برد. گنجهای مرا بگیر ولی بگذار که نگهبانانت آن را از دست عاملان من بگیرند. من بیش از حد از خدایان سلب اعتماد کرده ام . البته نمی خواهم بگویم که ایشان مرا فریب داده اند ولی هیچ بهره ای از قول ایشان نبرده ام. بر سردر معبد دلف نوشته شده است:

 

« تو خودت خودت را بشناس!» باری ، من پیش از خودم همواره تصور می کردم که خدایان همیشه باید نسبت به من نر مساعد داشته باشند. ادم ممکن است که دیگران برا بشناسد و هم نشناسد ، و لیکن کسی نیست که خودش را نشناسد. من به سبب ثروتهای سرشاری که داشتم و به پیروی از حرفهای کسانی که از من می خواستند در رأس ایشان قرار بگیرم و نیز تحت تاثیر چاپلوسیهای کسانی که به من می گفتند اگر دلم را راضی کنم و فرماندهی بر ایشان را بپذیرم همه از من اطاعت خواهند کرد و من بزرگترین موجود بشری خواهم بود ضایع شدم و از این حرفها باد کردم و به تصور اینکه شایستگی آن را دارم که بالاتر از همه باشم ، فرماندهی و پیشوایی جنگ را پذیرفتم ولیکن اکنون معلوم می شود که من خودم را نمی شناختم و بیخود به خود می بالیدم که می توانم فاتحانه جنگ با تو را رهبری کنم ، تویی که محبوب خدایانی و به خط مستقیم نسب به پادشاهان می رسانی. امروز حیات من و سرنوشت من تنها به تو بستگی دارد. کوروش گفت :

 

من وقتی به خوشبختی گذشته ی تو می اندیشم نسبت به تو احساس ترحم در خود می کنم و دلم به حالت می سوزد. بنابرین من از هم اکنون زنت و دخترانت را که می گویند داری و دوستان و خدمتکاران و سفره گسترده همچون گذشته ات را به تو پس می دهم. فقط قدغن می کنم که دیگر نباید بجنگی. »

 

و اما اینک به نقل گفته ی هرودوت می پردازیم و پس از آن خواهیم گفت که چرا این روایت نمی تواند با حقیقت منطبق باشد ؛ « کرزوس به خاطرغم و اندوه زیاد در جایی ایستاده بود و حرکت نمی کرد و خود را نمی شناساند. در این حال یکی از سپاهیان پارسی به قصد کشتن او به وی نزدیک گردید که ناگهان پسر کر و لال کرزوس زبان باز کرد و فریاد زد:

 

” ای مرد ! کرزوس را نکش “ بدینگونه سرباز پارسی از کشتن کرزوس منصرف شد و او را دستگیر کرد. به فرمان کوروش ، کرزوس را به همراه ١٤ تن دیگر از نجبای لیدی ، به روی توده ای از هیزم قرار دادند تا در آتش بسوزانند. چون آتش را روشن کردند کرزوس فریاد زد ” آه ! سولون ، سولون “ . کوروش توسط مترجم خود ، معنی این کلمات را پرسید. کرزوس پس از مدتی سکوت گفت: « ای کاش شخصی که اسمش را بردم با تمام پادشاهان صحبت می کرد » کوروش باز هم متوجه منظور کرزوس نشد و دوباره توضیح خواست. سپس کرزوس گفت :

 

« زمانیکه سولون در پایتخت من بود ، خزانه و تجملات و اشیاء قیمتی خود را به او نشان دادم و پرسیدم چه کسی را از همه سعاتمندتر می داند ، در حالی که یقین داشتم که اسم مرا خواهد برد. ولی او گفت تا کسی نمرده نمی توان گفت که سعادتمند بوده یا نه ! » کوروش از شنیدن این سخن متاثر شد و بی درنگ حکم کرد که آتش را خاموش کنند ولی آتش از هر طرف زبانه می کشید و موقع خاموش کردن آن گذشته بود. آنگاه کرزوس گریست و ندا داد « ای آپلن! تو را به بزرگواری خودت سوگند می دهم که اگر هدایای من را پسندیده ای بیا و مرا نجات بده » پس از دعای کرزوس به درگاه آپلن ، باران شدیدی باریدن گرفت و آتش را خاموش کرد. پارسیان که سخت وحشت زده بودند ، در حالی که زرتشت را به یاری می طلبیدند از آنجا گریختند. »

 

این بود روایت هرودوت از آنچه بر پادشاه سارد گذشت. ولی ما دلایلی داریم که باور کردن این روایت را برایمان مشکل می سازند. نخستین دلیل بر نادرست بودن این روایت ، مقدس بودن آتش نزد ایرانیان است که به آنها اجازه نمی داد با سوزاندن پادشاه دشمن ، به آتش – یعنی مقدس ترین چیزی که در تمام عالم وجود دارد - بی حرمتی کرده ، آن را آلوده سازند. دلیل دوم آنست که در سایر مواردی که کوروش بر کشوری فائق آمده ، هرگز چنین رفتاری سراغ نداریم و هرودوت نیز خود اذعان می کند به این که رفتار کوروش با ملل مغلوب و بویژه با پادشاهان آنان بسیار جوانمردانه و مهربانانه بوده است. و بالاخره سومین و مهمترین دلیل آنکه امروز مشخص شده است که اصولاَ در زمان سلطنت کرزوس ، سولون هرگز به سارد سفر نکرده بود بنابرین داستانی که هرودوت نقل می کند به هیچ عنوان رنگی از واقعیت ندارد. چهارمین نکته ی شک برانگیزی که در این روایت وجود دارد آن است که آپولن ، خدای یونانیان بوده و این مسأله یک احتمال قوی پیش می آورد که هرودوت – به عنوان یک یونانی - کوشیده است باورهای مذهبی خود را در این مسأله دخالت دهد.

 

در مورد آنچه در شهر سارد رخ داد نیز روایت های مشابهی نقل شده است که اگر چه در پایان به این نکته می رسند که سربازان پارسی ، شهر را غارت نکرده و با مردم سارد به عطوفت رفتار کرده اند ولی می کوشند به نوعی این رفتار سپاهیان پارس را به عملکرد کرزوس و تاثیر سخنان وی در پادشاه جوان هخامنشی مربوط کنند تا آنکه مستقیماَ دستور کوروش را عامل رفتار جوانمردانه ی سپاهیان ایران بدانند. پس از تسخیر سارد ، تمام کشور لیدیه به همراه سرزمینهایی که پادشاهان آن سابقاَ فتح کرده بودند ، به کشور ایران الحاق شد و بدین ترتیب مرز ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید.

 

پس از بدست آوردن سارد ، تمام لیدیه با شهرهای وابسته اش ، به دست کوروش افتاد و حدود ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید. این مستعمرات را چنانکه در جای خود خواهد آمد اقوام یونانی بر اثر فشاری که مردم دریایی به اهالی یونان وارد آوردند ، بنا کرده بودند. کوچ کنندگان از سه قوم بودند : ینانها ، الیانها و دریانها. نام یونان به زبان پارسی از نام قوم یکمی آمده است زیرا اهمیت آنها در این دست آورده ها (مستعمرات) بیشتر بود.

هرودوت اوضاع این مستعمرات را چنین می نویسد: ینانهایی که شهر پانیوم وابسته به آنهاست شهرهای خود را در جاهایی بنا کرده اند که از حیث خوبی آب و هوا در هیچ جا مانند ندارد. نه شهرهای بالا می توانند با این شهرها برابری کنند و نه شهرهای پایین ، نه کرانه های خاوری و نه کرانه های باختری .

 

ینانها به چهار لهجه سخن می گویند شهر ینانی ملیطه که در باختر واقع است پس از ان می نویت و پری ین است . این شهرها در کاریه قرار دارند و اهالی آنها به یک زبان سخن می گویند. شهرهای ینانی واقع در لیدیه اینهاست : افس ، کل فن ، لیدوس ، تئوس ، کلازمن ، فوسه. اینها به یک زبان سخن می گویند ولی زبان آنها همانند زبان شهرهای یاد شده در بالا نیست. از سه شهر دیگر ینانی دو شهر در جزیده سامس و خیوس واقع است و سومی ارتیر است که که در خشکی بنا شده است. اهالی خیوس و ارتیر به یک زبان سخن می وین دو اهالی سامس به زبانی دیگر. این است چهار لهجه ینانی .

 

پس از آن هرودوت می گوید : ینانهای هم پیمان زمانی از دیگر ینانها جدا شده بودند و جدایی آها از اینجا بود که در آن زمان ملت یونانی به تمامی ناتوان به دید می آمد و ینانها در میان اقوام یونانی از همه ناتوانتر بودند و به جز شهر آتن شهر مهمی نداشتند. بنابرین چه آتنیها و چه دیگر ینانیها پرهیز داشتند از اینکه خود را ینانی بنامند و گمان می رود که اکنون هم بیشتر ینانها این نام را شرم آور می دانند.

 

دوازده شهر همی پیمان ینانی برعکس به نام خود سربلند بودند. آنها معبدی برای خود ساختند که آن را پانیونیوم نامیدند از ینانهای دیگر کسی را به آنجا راه نمی دادند و کسی هم جز اهالی ازمیر خواهند آن نبود که در پیمان آنها وارد شود. پانیوم در دماغه ی میکال قرار دارد این معبد برای خدای دریاها ، پوسیدون هلی *** ، ساخته شده است. در نوروزها ینانها ی شهرهای هم پیمان در اینجا گرد می آیند و این جشن را جشن پانیونیوم می نامند.

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 

از گفته های هرودت روشن می شود که دریانها هم همبستگی با شش شهر دریانی داشتند ولی بعدها هالی کارناس را باری اینکه یک ی از اهالی آن بر خلاف عادت قدیم رفتار کرد ، از پیمان بیرون کردند. الیانها همبستگی از دوازده شهر داشتند ولی ازمیر را ینانها از آنها جدا کردند و یازده شهر دیگر در همبستگی الیانی بازماند. زمینها الیانی پربارتر از زمینهای ینانی بود ولی از حیث خوبی آب و هوا با شهرهای ینانی برابری نمی کرد.

 

از گفته های هرودوت چنین برمی آید که این مستعمرات را سه قوم یونانی بنا کدره بودند و بین تمام آنها همراهی و هم پیمانی نبود. زیرا هر یک از همبسته های کوچک برپا کرده با هم هم چشمی و کشمکش داشتند.

 

پس از آن تاریخ نگار نامبرده می گوید : ینانها و الیانها نماینده ای نزد کوروش فرستاده و درخاست کردند که کوروش با آنها مانند پادشاه لید ی رفتار کند یعنی به کارهای درونی آنها دخالت نکند وهمان امتیازات را بشناسد. کوروش پاسخی یکراست به آنها نداده و این مثل را آورد : « زنی به دریا نزدیک شده و دید که ماهیهای قشنگی در آب شنا می کنند. پیش خود گفت : اگر من نی بزنم آشکارا این ماهیها به خشکی درآیند . بعد نشست و هر چند که نی زد چشمداشت او برآورده نشد. پس توری برداشت و به دریا افکند و شمار زیادی از ماهیان به دام افتادند. وقتی که ماهی ها در تور به بالا و پایین می جستند ، نی زن حال آنها را دید و گفت : حالا دیگر بیهوده می رقصید! می بایست وقتی برایتان نی میزدم می رقصیدید. »

 

هرودوت این گفته را چنین تعبیر می کند : کوروش خواست با این مثل آنها بدانند که موقع را از دست داده اند، چه وقتی که پیش از به دست آوردن سارد به آنها پیشنهاد همبستگی شده بود و آنها رد کرده بودند. از میان مستعمرات یونانی ، کوروش فقط با اهالی ملیطه قرارداد کرزوس را تازه کرد و و نمایندگان دیگر شهرها را نپذیرفت. نمایندگان به شهرهای خود بازگشتند و پاسخ کوروش را رسانیدند . سپس از تمام شهرهای یونانی آسیای کوچک نمایندگانی برگزیده شدند که در پانیونیوم گرد آمده و در برابر کوروش همبسته شوند.

 

نمایندگان شهرهایی چون کل فن ، افس ، فوسه ، پری ین ، لبدس ، تئوس ، اریتر و دیگران در اینجا گرد آمده بودند . شهر ملیطه چون به مقصود خویش رسیده بود در این گروه شرکت نکرد. جزیره ی سامس و خیوس هم شرکت نکردند به این امید که کوروش چون نیروی دریایی نیرومندی ندارد کاری با آنها نخواهد داشت. ولی دیگر شهرها با وجود اختلافاتی که با یکدیگر داشتند ، از جهت خطر مشترکی که احساس می کردند در این گردهمآیی حضور یافتند.

 

الیانها گفتند هر چه ینانها بکنند ما هم خواهیم کرد. دریانها از جهت آنکه از شهرهای کارناس که دریانی بود نماینده ای پذیرفته نشده بود ، از شرکت در عملیات خودداری کردند. چون جزایر یونانی هم حاضر نشدند در این گردهمآیی شرکت کنند ، ینانها و االیانها قرار گذاتند نماینده ای به اسپارت گسیل کنند و از آن دولت یاری جویند.

 

با این هدف پی تر موس نامی از اهای فوسه که سخنران و سخندان بود با انبوهی از هدایا به نزد اولیای دولت اسپارت فرستاده شد. ولی اسپارتی ها جواب درستی به وی ندادند و تنها وعده کردند که گروهی را خواهند فرستاد تا اوضاع منطقه را بازبینی کنند. بدین منظور یک کشتس اسپارتی پنجاه پارویی رهسپار فوسیه شد و در آنجا نمایندگان اسپارت ، فردی به نام لاکریناس را برگزیدند و برای مذاکره با کوروش روانه ی سارد کردند. او به شاه گفت : بر حذر باشید از اینکه مستعمرات یونانی را آزار کنید ، زیرا اسپارت چنین رفتاری را نخواهد پذیرفت.

 

کوروش از یونانیهایی که در رکاب وی بودند پرسید : مگر این لاسدمونیها کیستند و عده شان چقدر است که اینگونه سخن می گویند؟ پس از آنکه یونانیها این مردم به کوروش شناساندند ، کوروش رو به نماینده کرد و گفت : من از مردمی که در شهرهایشان جای ویژه ای دارند که در آنجا گرد هم می آیند و با سوگند دروغ و نیرنگ یکدیگر را فریب می دهند هراسی ندارم. اگر زنده ماندم چنان کنم که این مردم به جای دخالت در کار ینانیها از کارهای خودشان سخن بگویند.

 

نماینده ی اسپارت پس از شنیدن پاسخ کوروش به کشور خویش بازگشته به پادشاه اسپارت ( آناک ساندریس ، آریستون ) پاسخ کوروش را رسانید. انها هم پاسخ را به مردم رسانیدند و مسئله ی کمک گرفتن یونانیهای آسیای صغیر از اسپارتیها به همین جا ختم شد.

 

هرودوت می گوید بیم دادن کوروش به همه ی یونانیها بود ، چه هر شهر یونانی میدانی دارد و مردم برای داد و ستد در آنجا گرد می آیند ولی در پارس چنین میدانهایی وجود ندارد. نتیجه ای که تاریخنگار یاد شده می گیرد درست نیست زیرا مقصود کوروش روش حکومت آنها بوده است . یونانیهایی که از ملتزمین کوروش بودند او را از روش حکومت اسپارت آگاه کرده و گفتند مردم در جایی میدان مانند گرد آمده و در کارها سخن می گویند و هر یک از سخنوران می خواهند باور خود را به مردم بپذیرانند.

 

آشکار است که ککوروش از روش چنین حکومتی خوشش نیامده و آن پاسخ را داده است . خلاف این فرض طبیعی نیست. زیرا وقتی که می خواهند مردمی را بشناسانند روش حکومت آن را کنار نمی گذارند تا از میدان داد و ستد سخن بگویند. بنابرین از این پاسخ نمی توان داوری کرد که میدان خرید و فروش در پارس پیدایی نداشته است به عکس چون داد و ستد در آن زمان بیشتر با تبدیل جنس به جنس می شد و مغازه یا حجره برای اینگونه داد وستد تنگ بود ، پس این میدانها بوده است. به هر حال اگر هم نبوده مقصود کوروش روش حکومت اسپارتیها بود نه میدان داد و ستد آنها.

 

کوروش در این هنگام به کارهایی که در خاور داشت بیش از کارهای باختر اهمیت داد. یک تن از اهالی لیدیه به نام پاکتیاس را برگزید و به حکومت این کشور گماشت . ترتیبات آن را با حوالی که در زمان آزادی داشت باقی گذاشت و پس از آن با کرزوس راهی ایران شد.

 

هرودوت می گوید دلیل برگزیدن یک تن لیدیایی به فرمانروایی این کشور این بود که کوروش ترتیب ایران را در دید آورد ، چون در ایران رسم بر این بود که وقتی کشوری را می گرفتند از خانواده فرمانروایان یا نجبای آن کشور کسی را به فرمانروایی آن بر می گزیدند. ولی دیری نپایید که کورش دانست که این ترتیب سازگار اوضاع آسیای پایینی نیست.

 

توضیح آنکه پاکتیاس همین که کورش را دور دید وعوی آزاد شدن لیدیه کرد و چون کورش گنجینه را به او سپرده بود با آن پول مردم کناره را با خود همراه کرد و سپاهی ترتیب داد بعد به سارد شتافته و فرمانروای ایرانی را در ارگ پیرامون گرفت. این خبر در راه به کورش رسید و او چنانکه هرودت می گوید از کرزوس پرید سرانجام این کار چیست ؟ چنیین به نظر می آید که مردم لیدی هم برای خودشان و هم برای من دردسر درست می کنند. آیا بهتر نیست که لیدیها را برده کنم ؟ کرزوس در پاسخ گفت خشمگین نشو ، لیدها نه از بابت گذشته گناهی دارند و نه از جهت حا ل . گذشته ها به گردن من بود و حال گناه از پاکتیاس است که باید تنبیه شود.

 

از گناه لیدیها بگذر و برای اینکه بعدها شورش نکنند نماینده ای به سارد فرست و فرمان بده که لیدیها اسلحه برندارند ، در زیر ردا قبایی بپوشند و کفشاهی بلند به پا کنند و کودکان خویش را به نواختن آلات موسیقی و بازرگانی وادارند. به زودی خواهی دید که مردان لیدی زنانی خواهند بود و اندیشه تو از شورش آنها راحت خواهد شد. والبته کورش هرگز به این توصیه های رهبری که برای زن کردن مردان کشورش نقشه می کشید اهمیت نداد. مازارس سردار ایرانی برای سرکوب شورش پاکتیاس به سارد فرستاده شد.

 

با ورود مازارس به شهر سارد ، پاکتیاس شهر را رها کرد و به کوم ( = کیمه ، مستعمره ی یونانی ) گریخت. مازارس به اهالی کوم پیغام داد که باید پاکتیاس را تسلیم کنند. اهالی کوم از یک سو نمی خواستند با پارسیان وارد جنگ شوند و از سوی دیگر راضی نبودند کسی را که به آنها پناه آورده است تسلیم پارسیان کنند، لذا از پاکتیاس خواستند تا از شهر آنها بیرون رود و به ملیطه بگریزد. به خواست اهالی کوم ، پاکتیاس به ملیطه رفت ولی از بخت بد شهری که به آن پناه آورده بود مردمی داشت بازرگان و پرستنده ی پول ! آنها راضی شدند در ازای دریافت وجهی پاکتیاس را تسلیم کنند ولی پاکتیاس بوسیله ی یک کشتی که از کوم آمده بود به جزیره ی خیوس فرار کرد اما این پایان بدبیاری های او نبود.

 

اهالی این جزیره خواهان ناحیه ای به نام آتارنی بودند که در برابر خیوس واقع بود و به مازارس گفتند که اگر آن ناحیه را به ما دهی پاکتیاس را به تو می سپاریم. مازارس چنین کرد و مردم خیوس پاکتیاس را آوردند و تحویل سپاهیان پارس دادند. سپس مازارس حکم مرگ پاکتیاس را صادر نمود و بدینگونه فرماندار شورشی لیدیه مجازات شد.

 

در پی این حادثه ، کورش تصمیم گرفت برای دفع خطرات احتمالی مستعمرات یونانی آسیای صغیر را نیز تسخیر نماید. لذا مازارس را به مطیع کردن این مستعمرات گماشت. نخستین شهری که فرو پاشید پری ین بود. پس از آن دشت مه آندر و کشورهای ماگنزی نیز سر به فرمان پارسیان فرود آوردند. در این هنگام مازارس از دنیا رفت و هارپاگ مادی جانشین او شد. هارپاگ بلافاصله شهر فوسه را پیرامون گرفت و به اهالی آن یک اولتیماتوم بیست و چهار ساعته داد که بجنگند یا تسلیم شوند.

مردم فوسه که دریانوردان زبردستی بودند و کشتی های فراوانی داشتند ، از این مهلت یک شبانه روزی سود بردند و شبانه سوار بر کشتی های خود شهر را ترک کردند. با پایان یافتن زمان تعیین شده ، سپاهیان پارسی به شهر درآمدند و شهر خالی از سکنه ی فوسه را بدست گرفتند. مردم فوسه سوار بر کشتی های خود به جزیره ی خیوس گریختند ولی خیوسی ها آنها را نپذیرفتند و به آنان جا ندادند. سپس فراریان فوسه تصمیم گرفتند به کرس کوچ کنند ولی پیش از آن خواستند به شهر خود باز گردند و از پارسیان انتقام بگیرند.

 

با این هدف به فوسه برگشته و در نزدیکی آن شهر شماری از پارسیان را کشتند. بسیاری از اهالی فوسه ( تقریبا نیمی از آنها ) با دیدن دوباره ی موطن خود هوس کوچ را از سر پراندند و با استفاده از عفوی که هارپاگ اعلام کرد، در ازای پذیرفتن فرمانبرداری از پارسیان به خانه هایشان بازگشتند. و اما نیم دیگر مردم فوسه به آلالیا در کرس رفتند و چون به راه زنی در دریاها پرداختند ، دولت قرتاجنه با آنان نبرد کرد و شمار زیادی از آنان را از پای درآورد و بازمانده ی آنها از جایی به جای دیگر رفتند تا به ولیا در خلیج پولیکاسترو رسیده و در آنجا ساکن شدند.

 

پس از آن لشکر پارس آهنگ تسخیر تئوس کرد. تئوس یکی از زیباترین شهرهای ایونیه بود که سه هزار سال پیش از این بوسیله ی مهاجرانی که از بخش پرتانیه ی آتن به آنجا آمده بودند بنا شده بود. اهالی تئوس نیز به سان مردم فوسه رفتار کردند . یعنی پیش از رسیدن پارسیان ، شهر را تخلیه نموده و به آبدر گریختند و در همانجا ساکن شدند. و اما سایر شهرهای ایونیه چون دریانها و اُاِلیانها راه مردم تئوس و فوسه را نرفتند. آنها با پارسیان پیمان بستند و با پذیرش حکومت آنان در شهر و دیار خود ماندند و به زندگی آرام خود ادامه دادند. از آن پس هارپاگ به جنگ با کاریها ، کیلیکها و پداسیها پرداخت و اندک اندک تمام نواحی آسیای صغیر به فرمان ایرانیان درآمد.

 

● نبرد بابل

نبرد بابل را از بسیاری جهات می توان مهترین حادثه در دوران زندگی کوروش و حتی در تمامی طول دوران باستان دانست ؛ چه از نظر عظمت و نفوذناپذیری رویایی استحکامات بابل که تسخیر آن در خیال مردمان آن دوران نیز نمی گنجید و چه از جهت رفتار جوانمردانه و انسانی کوروش کبیر با مردم مغلوب آن شهر و یهودیانی که در بند داشتند که او را شایسته ی عنوان « پایه گذار حقوق بشر » کرده است. به واقع می توان گفت که کوروش هرآنچه از مردی و مردمی و از سیاست و کیاست داشت در بابل بروز داده است. نظر به اهمیت این نبرد بد نیست قبل از توصیف آن کمی با شهر بابل و مردوک – خدای خدایان آن - آشنا گردیم ؛

شهری که ما آن را به پیروی از یونانیان « بابل » می نامیم در زبان سومری « کادین گیر » و در زبان اکدی « باب ایلانی » نامیده می شود که این هر دو به معنای « دروازه ی خدایان » می باشند. ناگفته پیداست که مردم چنین شهری تا چه اندازه می بایست به اصول مذهبی و خدایان خود پایبند بوده باشند.

 

● حمورابی

هنگامی که حمورابی تکیه بر تخت سلطنت بابل می زد کشوری به نسبت کوچک را از پدرش ( سین – موبعلیت ) به ارث بده بود که تقریباً هشتاد مایل درازا و بیست مایل پهنا داشت وحدود آن از سیپار تا مرد ( از فلوجه تا دیوانیه ی کنونی ) گسترده بود. در آن زمان پادشاهی های به مراتب بزرگتر وقدرتمندتری کشور بابل را پیرامون گرفته بودند. سرتاسر جنوب تحت سلطه ی " ریم سین " ( پادشاه لارسا ) بود ؛ در شمال سه کشور ماری ، اکلاتوم و آشور در دست " شمشی عداد " و پسرانش بود و در شرق " ددوشه " ( متحد عیلامیان ) بر اشنونه حکم می راند.

 

پادشاه حمورابی اگر چه همچون پدرانش از همان نخستین روزهای سلطنت مشتاق گسترش مرزهای کشورش بود ، لیکن با نظر به قدرت همسایگان مقتدر خویش ، پنج سال درنگ کرد و چون پایه های قدرتش را مستحکم یافت از سه سو به کشورهای همسایه حمله ور گشت ؛ ایسین را تصرف کرد و در امتداد فرات به سوی جنوب تا اوروک پیش رفت.

در اموتبال بین دجله و جبال زاگرس جنگید و آن ناحیه را متصرف شد و سرانجام در سال یازدهم از سلطنت خود توانست پیکوم را به اشغال درآورد. از آن پس بیست سال از سلطنت خود را صرف ترمیم معابد و تقویت استحکامات شهرهای تصرف شده کرد . در بیست و نهمین سال از پادشاهی حمورابی ، کشور بابل هدف تهاجم مشترک ائتلافی متشکل از عیلامیان ، گوتیان ، سوباریان ( آشوریان ) و اشنونه قرار می گیرد که با دفاع ارتش حمورابی این تهاجم ناکام می ماند. سال بعد حمورابی در تهاجمی شهر لارسا را متصرف می شود.

 

در سال سی و یکم همان دشمنان قدیمی دوباره متحد می شوند و به سوی بابل لشکر می کشند. اینبار حمورابی نه تنها تمامی سپاهیان انان را تار و مار می کند که تا نزدیکی مرزهای سوبارتو تیز پیش روی کرده ، تمامی بین النهرین جنوبی و مرکزی را متصرف می شود و سرانجام در سال های سی و ششم و سی و هشتم از سلطنت خود موفق می شود به سلطه ی آشور بر بین النهرین شمالی پایان دهد و تمامی مردم بین النهرین را بصورت یک ملت واحد تحت سلطه ی خود در آورد.

 

برای اداره ی چنین کشوری که ملت ها و نژادها و مذاهب گوناگون را در بر می گرفت ، حمورابی دست به یک سری اصلاحات اداری ، اجتماعی و مذهبی زد و آنها را تحت یک « مجموعه ی قوانین » مدٌون کرد. اگرچه با بدست آمدن قوانین قدیمی تر از پادشاهانی چون « اور – نمو » و « لیپیت – عشتر » دیگر نمی توان حمورابی را « نخستین قانونگزار تاریخ » نامید ولی هنوز هم می توان او را به عنوان یک پادشاه قانونمدار و عادل ستود. برای رفع اختلافات مذهبی و نیز برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت خود و بازماندگانش ، حمورابی در این قانون ، مردوک خدای بابل را که تا آن مان یک خدای درجه سوم بود در راس خدایان دیگر قرار داد و البته با نهایت زیرکی مدعی شد که این مقامی است که از سوی « آنو » و « انلیل » به مردوک تفویض شده است. کاهنان سراسر کشور به امر شاه تقدم و تاخر خدایان را تغییر دادند و قصه ی آفرینش را از نو نوشتند تا نقش اصلی را به مردوک واگذارند.

 

● بختنصر

پادشاهان پس از حمورابی به علت فساد اخلاقی و مالی خود و درباریانشان هرگز نتوانستند عزت و شوکت کشور خود را آنگونه که حمورابی برایشان به ارث گذاشته بود حفظ کنند تا آنکه پس از گذشت سالیان دراز و در دوران حکومت « بختنصر » کشور بابل دیگر بار عظمت و اقتدار خود را بازیافت و تبدیل به بزرگترین و زیباترین شهر آن دوران شد. ولی این بار چیزی در این عظمت بود که آنرا از عظمتی که این کشور در دوران حمورابی داشت متمایز می ساخت ؛ نام بابل دیگر با نام یک پادشاه قانونگذار و عادل درنیامیخته بود ؛ مردم کشورهای دیگر با شنیدن این نام ، تصویر یک پادشاه خونخوار ، خشن و بی رحم را در ذهن مجسم می کردند ، تصویری که براستی شایسته ی بختنصر بود.

 

در همین زمان بود که یهودیان کشور یهودا از دادن خراج امتناع کردند و سر به شورش برداشتند. بختنصر با سپاه بی کران خود به آنان حمله ور شد ، اورشلیم را آتش زد و مردم آن سرزمین را به اسارت به بابل برد. پادشاه یهودا در مقابل چشمانش دید که چگونه سربازان بختنصر ، پسرانش را می کشتند و پس از آن بختنصر با دستان خود ، چشم های او را از حدقه درآورد. در همین حال بابلیان ، دیوانه وار و مست از بوی خون ، زیباترین اسیران خود را بر می گزیدند تا زبانشان را از بیخ برکنند ، چشمانشان و امعاء و احشایشان را بیرون کشند و پوستشان را زنده زنده از تن جدا کنند ! اورشلیم دیگر وجود نداشت و از میان یهودیان ، آنانکه هنوز زنده بودند ، ناچار شدند که باقی عمر را در اسارت اهالی بابل سر کنند.

 

● نبونید

باری ، بختنصر با همه ی قدرتش در سال ٥٦١ پیش از میلاد از دنیا رفت و پس از او پسرش « آول مردوک » به سلطنت رسید. او بسیار ضعیف و ناتوان بود و پس از آنکه تنها دو سال سلطنت کرد بدست دسته ای شورشی که از شوهر خواهرش « نرگال سار اوسور » فرمان می گرفتند ، از تخت شاهی به زیر آمد. سلطنت نرگال سار اوسور نیز چندان به درازا نکشید زیرا او بیمار بود و بزودی در گذشت. پس از وی پسرش « لاباسی مردوک » شاه شد. او نیز چند ماهی بیش سلطنت نکرد و فرمانده ی یک گروه شورشی به نام « نبونید » در سال ۵۵۵ پیش از میلاد ( یعنی تنها پنج سال پیش از آنکه کوروش در ایران به پادشاهی برسد ) بر تخت وی تکیه زد.

 

نبونید در سال ۵۵۴ پیش از میلاد پس از برگزاری جشن سال نو به شهر صور می رود تا در آنجا هیرام – پسر ایتوبعل سوم و برادر مربعل - را به عنوان خدای آن شهر مستقر سازد. در سال ۵۵۳ پیش از میلاد ادومو و تایما را به تصرف در می آورد. نبونید با تصرف تایما رؤیای بختنصر را دنبال می کرد و می خواست که مرکز حکومت خود را به آنجا منتقل کند. شاید به این خاطر که می خواست از بابل در برابر حمله ی احتمالی مصریان حمایت کند. به هر روی ، او در سال ۵۴۸ پیش از میلاد درآنجا اقامت گزید و حکومت بابل را به پسرش « بالتازار » واگذاشت.

 

سالها بعد ، آنچه نبونید را وادار به بازگشت کرد ، شنیدن خبر عزیمت سپاه ایران به سوی بابل بود. با شنید ن این خبر ، نبونید به سرعت به بابل برگشت تا شهر را برای دفاع در برابر هجوم پارسیان مهیا سازد. وضع سوق الجیشی هیچ درخشان نبود. نبونید چون از سمت مشرق و از سمت شمال در محاصره افتاده بود راه گریزی بجز از سمت مغرب ، یعنی به سوی سوریه و مصر نداشت ؛ و تازه از آن طرف هم بجز احتمال شورش مردم سوریه و بجز وعده های بی پایه ی دوستی از جانب مصر چیزی عایدش نمی شد.

 

سلطان باستانشناس مذهبی که به حق از انتقال قدرت از دولت ماد به پارسیان هخامنشی نگران شده بود و می دانست که این انتقال قدرت موجودیت بابل را تهدید می کند کوشید تا همه ی فرماندهان لشکری را با نیروهای تحت فرمانشان گرد هم آورد و انگیزه ی جنبش ملی خاصی بشود که بتواند سدی خلل ناپذیر در برابر مهاجم اشغالگر ایجاد کند. لیکن کاهنان که مواظب اوضاع بودند سلطان را به باد ملامت می گرفتند از این که برای پرداختن به سوداگریهای بی قاعده و به انگیزه ی کنجکاوی های باستانشناسی اندک کفر آمیزش از رسیدگی به امور سیاسی و کشوری غافل مانده است .

 

آنان در ایفای وظایف مقدس خود اهانت دیده و جریحه دار شده بودند ، و هیچ در پی این نبودند که خشم و کینه ی خود را پنهان بدارند. بدین جهت اعتماد لازم به او نشان ندادند تا بتواند عوامل مقاومت در حد فراتر از کامل را به دور خود گرد آورد. بحران قدرت شوم و بدفرجام بود. در آن هنگام که بیگانه در مرزهای کشور توده می شد و کسی نمی توانست در تشخیص مقاصد او تردیدی به خود راه بدهد متصدیان مقامات روحانی فکری بجز این در سر نداشتند که ولو در صورت لزوم با حمایت دشمن هم که باشد امتیازات خود را برای همیشه حفظ کنند.

 

آنان بی آنکه اندک تردید یا وسواسی به خود راه بدهند حاضر بودند برای انتقام گرفتن از پادشاهی که مرتکب گناه دخالت در امور ایشان شده بود به میهن خویش هم خیانت بکنند. عامل دیگر بی نظمی داخلی ناشی از روش خصمانه ای بود که یهودیان بابل مصممانه در پیش گرفته بودند. وضع یهودیان در بابل براستی سخت و اسف انگیز بود. از آن جا که بر اثر پیشگویی های حزقیل و یرمیای نبی ، مشعر بر اینکه دوران اسارت ایشان به سر خواهد رسید و عصر نوینی همراه با عزت و سعادت برای اسرائیل پیش خواهد آمد ، یهودیان با نذر و نیاز تمام خواهان ظهور منجی آزادی بخش موعود بودند ، کسی که مقدر بود اورشلیم را به ایشان باز پس بدهد و برای ایشان کوروش همان منجی آزادی بخش بود.

 

کوروش از جانب خداوند لایزال مأموریت یافته بود که قوم یهود را از آن زندان زرین بیرون بکشد. حزقیل که به یک خانواده ی روحانی تعلق داشت و در سیر تبعید اول یهودیان به بابل آورده شده بود مبشر والای امیدواری ایان بود. او دومین پیشگویی است که به هر سو ندا در می دهد کوروش عامل خداوندی نجات همکیشانش خواهد بود.

 

در همه جا شایع می کند که کوروش شکست ناپذیر است. و اسرائیل رویای جاودانگی خود را دنبال می کند.« شاید هم دیدن پیشرفتهای سریع ایرانیان که در کار مطیع کردن همه ی کشورهای خاور نزدیک و گردآوردن همه ی آنها زیر لوای یک امپراتوری وسیع تر و با اداره شدنی بهتر از اداره ی همه ی کشورهای گذشته بود که به پیغمبر بنی اسرائیل الهام بخشیده بود دست خدایی در کار است. »

 

بدین گونه حزقیل که با شور و شوق تمام گناهان اورشلیم را برشمره بود ، اکنون با دادن وعده ی بازگشت به وطن به تبعیدیان ، آن هم در آتیه ای نزدیک ، روحیه ی ایشان را تقویت می کرد. و بدین گونه پس از اعلام سلطه ی آتی خداوند بر بابلی که آن همه خدا داشت و با طرح سازمان اقلیمی واهی که در آن روحانیون از قدرتی استبدادی برخوردار خواهند بود احساس تفوق جامعه ی اسیر یهودی را تقویت می کرد و از او می خواست که ویژگیهای نژادی خود را در محیط بیگانه سالم و دست نخورده نگاه دارد و خطر تحت تاثیر تمدن بابل قرار گرفتن و مشابه شدن با بابلیان را به ایشان گوشزد می کرد.

 

 

زندگینامه کوروش کبیر

 

 

در مورد آنچه کوروش پس از فتح بابل انجام داده است ، سند ی به دست آمده که به استوانه ی کوروش معروف است. استوانه ی کوروش کبیر در خرابه های بابل پیدا شده و اصل آن در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود. این استوانه را باستانشناسی به نام هرمزد « رسام » در سال ۱۸۷۹ میلادی پیدا کرده است. بخش بزرگی از این استوانه اینک از بین رفته است ولی بخشی از آن که سالم مانده است سندی مهم و تاریخی است مبنی بر رفتار جوانمردانه ی کوروش کبیر با مردم شهر تسخیر شده ی بابل و نیز یهودیانی که در اسارت آنان بودند. گوینده ی خط های آغازین این نوشته نامعلوم است ولی از خط بیست به بعد را کوروش کبیر گفته است.

 

و اینک متن استوانه :

۱) « کوروش» شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه توانا ، شاه بابل ، شاه سومر و اکد.

٢) شاه نواحی جهان.

۳) چهار[ ...... ] من هستم [ ...... ] به جای بزرگی ، ناتوانی برای پادشاهی کشورش معین شده بود.

۴) نبونید تندیس های کهن خدایان را از میان برد [ ...... ] و شبیه آنان را به جای آنان گذاشت.

۵) شبیه تندیسی از ( پرستشگاه ) ازاگیلا ساخت [ ...... ] برای « اور» و دیگر شهرها.

۶) آیین پرستشی که بر آنان ناروا بود [ ...... ] هر روز ستیزه گری می جست. همچنین با خصمانه ترین روش.

۷) قربانی روزانه را حذف کرد [ ...... ] او قوانین ناروایی در شهرها وضع کرد و ستایش مردوک ، شاه خدایان را به کلی به فراموشی سپرد.

۸) او همواره به شهر وی بدی می کرد. هر روز به مردم خود آزار می رسانید. با اسارت ، بدون ملایمت همه را به نیستی کشاند.

۹) بر اثر دادخواهی آنان « الیل » خدا ( مردوک ) خشمگین گشت و او مرزهایشان. خدایانی که در میانشان زندگی می کردند ماوایشان را راه کردند.

۱۰) او ( مردوک ) در خشم خویش ، آنها را به بابل آورد ، مردم به مردوک چنین گفتند : بشود که توجه وی به همه ی مردم که خانه هایشان ویران شده معطوف گردد.

۱۱) مردم سومر و اکد که شبیه مردگان شده بودند ، او توجه خود را به آنان معطوف کرد. این موجب همدردی او شد ، او به همه ی سرزمین ها نگریست.

۱٢) آنگاه وی جستجوکنان فرمانروای دادگری یافت ، کسی که آرزو شده ، کسی که وی دستش را گرفت. کوروش پادشاه شهر انشان. پس نام او را بر زبان آورد ، نامش را به عنوان فرمانروای سراسر جهان ذکر کرد.

۱۳) سرزمین « گوتیان » سراسر اقوام « مانداء» را مردوک در پیش پای او به تعظیم واداشت. مردمان و سپاه سران را که وی به دست او ( کوروش ) داده بود.

۱۴) با عدل و داد پذیرفت. مردوک ، سرور بزرگ ، پشتیبان مردم خویش ، کارهای پارسایانه و قلب شریف او را با شادی نگریست.

۱۵) به سوی بابل ، شهر خویش ، فرمان پیش روی داد و او را واداشت تا راه بابل در پیش گیرد. همچون یک دوست و یار در کنارش او را همراهی کرد.

۱۶) سپاه بی کرانش که شمار آن چون آب رود برشمردنی نبود با سلاح های آماده در کنار هم پیش می رفتند.

۱۷) او ( پروردگار) گذاشت تا بی جنگ و کشمکش وارد شهر بابل شود و شهر بابل را از هر نیازی برهاند. او نبونید شاه را که وی را ستایش نمی کرد به دست او ( کوروش ) تسلیم کرد.

۱۸) مردم بابل ، همگی سراسر سرزمین سومر و اکد ، فرمانروایان و حاکمان پیش وی سر تعظیم فرود آوردند و شادمان از پادشاهی وی با چهره های درخشان به پایش بوسه زدند.

۱۹) خداوندگاری ( مردوک ) را که با یاریش مردگان به زندگی بازگشتند ، که همگی را از نیاز و رنج به دور داشت به خوبی ستایش کردند و یادش را گرامی داشتند.

٢۰) من کوروش هستم ، شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه نیرومند ، شاه بابل ، شاه سرزمین سومر و اکد ، شاه چهار گوشه ی جهان.

٢۱) پسر شاه بزرگ کمبوجیه ، شاه شهر انشان ، نوه ی شاه بزرگ کوروش ، شاه شهر انشان ، نبیره ی شاه بزرگ چیش پیش ، شاه انشان.

٢٢) از دودمانی که همیشه از شاهی برخوردار بوده است که فرمانروائیش را « بعل » و « نبو » گرامی می دارند و پادشاهیش را برای خرسندی قلبی شان خواستارند. آنگاه که من با صلح به بابل درآمدم

٢۳) با خرسندی و شادمانی به کاخ فرمانروایان و تخت پادشاهی قدم گذاشتم. آنگاه مردوک سرور بزرگ ، قلب بزرگوار مردم بابل را به من منعطف داشت و من هر روز به ستایش او کوشیدم.

٢۴) سپاهیان بی شمار من با صلح به بابل درآمدند. من نگذاشتم در سراسر سرزمین سومر و اکد تهدید کننده ی دیگری پیدا شود.

٢۵) من در بابل و همه ی شهرهایش برای سعادت ساکنان بابل که خانه هایشان مطابق خواست خدایان نبود کوشیدم [ ...... ] مانند یک یوغ که بر آنها روا نبود.

٢۶) من ویرانه هایشان را ترمیم کردم و دشواری های آنان را آسان کردم. مردوک خدای بزرگ از کردار پارسایانه ی من خوشنود گشت.

٢۷) بر من ، کوروش شاه که او را ستایش کردم و بر کمبوجیه پسر تنی من و همچنین بر همه ی سپاهیان من

٢۸) او عنایت و برکتش را ارزانی داشت ، ما با شادمانی ستایش کردیم ، مقام والای ( الهی ) او را . همه ی پادشاهان بر تخت نشسته

٢۹) از سراسر گوشه و کنار جهان ، از دریای زیرین تا دریای زبرین شهرهای مسکون و همه ی پادشاهان « امورو » که در چادرها زندگی می کنند.

۳۰) باج های گران برای من آوردند و به پاهایم در بابل بوسه زدند. از [ ...... ] نینوا ، آشور و نیز شوش

۳۱) اکد ، اشنونه ، زمیان ، مه تورنو ، در ، تا سرزمین گوتیوم شهرهای آن سوی دجله که پرستشگاه هایشان از زمان های قدیم ساخته شده بود.

۳٢) خدایانی که در آنها زندگی می کردند ، من آنها را به جایگاه هایشان بازگردانیدم و پرستشگاه های بزرگ برای ابدیت ساختم. من همه ی مردمان را گرد آوردم و آنها را به موطنشان باز گردانیدم.

۳۳) همچنین خدایان سومر و اکد که نبونید آنها را به رغم خشم خدای خدایان ( مردوک ) به بابل آورده بود ، فرمان دادم که برای خشنودی مردوک خدای بزرگ

۳۴) در جایشان در منزلگاهی که شادی در آن هست بر پای دارند. بشود که همه ی خدایانی که من به شهرهایشان بازگردانده ام

۳۵) روزانه در پیشگاه « بعل » و « نبو » درازای زندگی مرا خواستار باشند ، بشود که سخنان برکت آمیز برایم بیایند ، بشود که آنان به مردوک سرور من بگویند : کوروش شاه ستایشگر توست و کمبوجیه پسرش

۳۶) بشود که روزهای [ ...... ] من همه ی آنها را در جای با آرامش سکونت دادم.

۳۷) [ ...... ] برای قربانی ، اردکان و فربه کبوتران.

۳۸) [ ...... ] محل سکونتشان را مستحکم گردانیدم.

۳۹) [ ...... ] و محل کارش را.

۴۰) [ ...... ] بابل.

۴۱) [ ...... ] ۴٢) [ ...... ] ۴۳) [ ...... ] ۴۴) [ ...... ] ۴۵) [ ...... ] تا ابدیت .

 

● شفقت کوروش بر گرفته از کتاب یهودیان باستان اثر ژوزف فوکه

در دنیای باستان رسم بر آن بود که چون قومی بر قوم دیگر فائق می آمدند ، قوم مغلوب ناچار می شدند که به دین مردم پیروز درآیند و از باورهای مذهبی خود دست بکشند. چه بسیار مردمی که به خاطر سر باز زدن از پذیرش دین بیگانه ، بدست اقوام پیروز تاریخ به خاک افتاده اند و چه بسیار معابدی که توسط فاتحان با خاک یکسان گشته اند. در چنین دنیایی بود که کوروش پرچم آزادی ادیان را برافراشت و مردم را ( از ایرانی و انیرانی و از بت پرست و خورشید پرست و یکتا پرست ) در انجام فرائض دینی خود آزاد گذاشت و حتی معابدی را که در جریان جنگهای مختلف آسیب دیده بودند از نو ساخت. بهترین نمونه های این جوانمردی را در جریان تسخیر بابل می بینیم.

 

در حالی که مردم بابل خود را برای دیدن صحنه های ویران شدن معابدشان به دست سپاهیان پارسی آماده می کردند ، کوروش در میان آنان حاضر شد و در مقابل چشمان حیرت زده ی آنان ، مردوک خدای خدایان بابل را به گرمی ستود و فرمان آزادی مذهبی را در سراسر کشور بابل صادر کرد. این فرمان از جمله شامل یهودیانی می شد که بختنصر همه چیزشان را گرفته بود ، کشورشان را در شعله های آتش ویران کرده بود و خودشان را به اسارت به بابل آورده بود. اندکی پس از ورود به بابل ، کوروش به یهودیان اجازه داد تا پس از هفتاد سال زندگی در اسارت و بندگی به فلسطین بازگردند و درآنجا به بازسازی اورشلیم بپردازند.

 

کوروش به خزانه دار خود « مهرداد » دستور داد تا هر چه از ظروف طلا و نقره و اسباب و اثاث مذهبی که در دوره ی بختنصر از معابد اورشلیم غارت شده و در معبد های بابل باقی مانده است را به یهودیان بازگرداند و او نیز همه ی آن اثاث را که مشتمل بر پنج هزار و چهارصد تکه بود به آنان مسترد داشت. سپس کوروش از مردمانی که یهودیان در میان آنان می زیستند خواست تا آذوقه و خواربار و مواد لازم برای سفر را برایشان فراهم آورند و آنان نیز چنین کردند. باری ! هزاران یهودی پس از صدور فرمان آزادیشان از جانب کوروش ، به سوی شهر و دیار خود روانه شدند و با کمک ایرانیان موفق شدند شهر خود را از نو بسازند و حیات ملی خود را احیا کنند.

 

به خاطر این محبت بزرگ و ستودنی ، از کوروش در کتاب های مقدس یهودیان به نیکی یاد شده است. این ستایش چنان است که تورات کوروش کبیر را « مسیح خدا » نامیده است. بدین صورت از دیر باز کودکان یهودی از همان نخستین روزهای زندگی خود از طریق کتب مذهبی با این ابر مرد بشر دوست آشنا گشته و مردانگی و فتوت او را می ستایند. مسیحیان نیز که به گمان بسیاری پایه و شالوده ی دینشان ، تورات یهود است ، کوروش را فراوان احترام می کنند و مقامی بالاتر از یک پادشاه و یک کشورگشای بزرگ برای وی قائلند. در قرآن مجید نیز چناکه به پیوست آمده است از کوروش کبیر ( یا همان ذوالقرنین ) به نیکی یاد شده و بدین ترتیب کوروش تنها پادشاهی است که در هر سه کتاب آسمانی مورد ستایش پروردگار قرار گرفته است.

 

● درگذشت کوروش

مرگ کوروش نیز چون تولدش به تاریخ تعلق ندارد. هیچ روایت قابل اعتمادی که از چگونگی مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداریم و لیکن از شواهد چنین پیداست که کوروش در اواخر عمر برای آرام کردن نواحی شرقی کشور که در جریان فتوحاتی که کوروش در مغرب زمین داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسایگان شرقی قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگیده است. بسیاری از مورخین ، علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگی که با قبیله ی ماساژتها ( یا به قولی سکاها ) کرده است دانسته اند. ابراهیم باستانی پاریزی در مقدمه ای که بر ترجمه ی کتاب « ذوالقرنین یا کوروش کبیر » نوشته است ، آنچه بر پیکر کوروش پس از مرگ می گذرد را اینچنین شرح می دهد :

 

سرنوشت جسد کوروش در سرزمین سکاها خود بحثی دیگر دارد. بر اثر حمله ی کمبوجیه به مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پایتخت پریشان شد تا داریوش روی کار آمد و با شورش های داخلی جنگید و همه ی شهرهای مهم یعنی بابل و همدان و پارس و ولایات شمالی و غربی و مصر را آرام کرد. روایتی بس موثر هست که پس از بیست سال که از مرگ کوروش می گذشت به فرمان داریوش ، جنازه ی کوروش را بدینگونه به پارس نقل کردند.

 

شش ساعت قبل از ورود جنازه به شهر پرسپولیس ( تخت جمشید ) ، داریوش با درباریان تا بیرون شهر به استقبال جنازه کوروش رفتند و جنازه را آوردند. نوزاندگان در پیشاپیش مشایعین جنازه ، آهنگهای غم انگیزی می نواختند ، پشت سر آنان پیلان و شتران سپاه و سپس سه هزارتن از سربازان بدون سلاح راه می پیمودند ، در این جمع سرداران پیری که در جنگهای کوروش شرکت داشته بودند نیز حرکت می کردند. پشت سر آنان گردونه ی باشکوه سلطنتی کوروش که دارای چهار مال بند بود و هشت اسب سپید با دهانه یراق طلا بدان بسته بودند پیش می آمدند.

 

جسد بر روی این ردونه قرار داشت. محافظان جسد و قراولان خاصه بر گرد جنازه حرکت می کردند. سرودهای خاص خورشید و بهرام می خواندند و هر چند قدم یک بار می ایستادند و بخور می سوزاندند. تابوت طلائی در وسط گردونه قرار داشت. تاج شاهنشاهی بر روی تابوت می درخشید ، خروسی بر بالای گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – این علامت مخصوص و شعار نیروهای جنگی کوروش بوده است. پس از آن سپهسالار بر گردونه جنگی ( رتهه ) سوار بود و درفش خاص کوروش را در دست داشت. بعد از آن اشیا و اثاثیه ی زرین و نفایس و ذخایری که مخصوص کوروش بود – یک تاک از زر و مقداری ظروف و جامه های زرین – حرکت می دادند.

 

همین که نزدیک شهر رسیدند داریوش ایستاد و مشایعین را امر به توقف داد و خود با چهره ای اندوهناک ،‌ آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد ؛ همه ی حاضران خاموش بودند و نفس ها حبس گردیده بود. به فرمان داریوش دروازه های قصر شاهی ( تخت جمشید ) را گشودند و جنازه را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پیکر کوروش می گذشتند و تاجهای گل نثار می کردند و موبدان سرودهای مذهبی می خواندند.

 

روز سوم که اشعه ی زرین آفتاب بر برج و باروهای کاخ باعظمت هخامنشی تابید ، با همان تشریفات جنازه را به طرف پاسارگاد – شهری که مورد علاقه ی خاص کوروش بود - حرکت دادند. بسیاری از مردم دهات و قبایل پارسی برای شرکت در این مراسم سوگواری بر سر راهها آمده بودند و گل و عود نثار می کردند.

 

در کنار رودخانه ی کوروش ( کر) مرغزاری مصفا و خرم بود. در میان شاخه های درختان سبز و خرم آن بنای چهار گوشی ساخته بودند که دیوارهای آن از سنگ بود.

 

هنگامی که پیکر کوروش به خاک می سپردند ، پیران سالخورده و جوانان دلیر ، یکصدا به عزای سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد ، ولی هنوز چشمها بدان دوخته بود و کسی از فرط اندوه به خود نمی آمد که از آن جا دیده بردوزد. به اصرار داریوش ، مشایعین پس از اجرای مراسم مذهبی همگی بازگشتند و تنها چند موبد برای اجرای مراسم مذهبی باقی ماندند.

منبع : آفتاب

تعداد بازدید از این مطلب: 253
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

اشعار عاشقانه, شعرهای زیبا, اشعار خیام

اشعار زیبای خیام

 

 هر چند که رنگ و روی زيباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

 

******رباعیات خیام******

 

چون عهده نمی شود کسی فردا را
حـالی خوش دار اين دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ما
بـسيار بـــگردد و نــيـابد ما را

 

******رباعیات خیام******

 

چون در گذرم به باده شویید مرا
تلقين ز شراب ناب گویید مرا
خواهید به روز حشر یابید مرا
از خاک در میکده جوييد مرا

 

******رباعیات خیام******

 

چندان بخورم شراب کاین بوی شراب
آید ز تراب چون روم زیر تراب
گر بر سر خـاک من رسد مخموری
از بوی شراب من شود مست و خراب

 

******رباعیات خیام******

 

بر لوح نشان بودنی ها بوده است
پیوسته قلم ز نيک و بد فرسوده است
در روز ازل هر آن چه بايست بداد
غم خوردن و کوشيدن ما بيهوده است

 

******رباعیات خیام******

 

ای چرخ فلک خرابی از کینه تست
بیدادگری پیشه ديرينه تست
وی خاک اگر سينه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه تست

 

******رباعیات خیام******

 

چون چرخ بکام يک خردمند نگشت
خواهی تو فلک هفت شمُر خواهی هشت
چون بايد مرد و آرزوها همه هِشت
چو مور خورد به گور و چه گرگ به دشت

 

******رباعیات خیام******

 

اجزای پياله ای که در هم پيوست
بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندين سر و ساق نازنين و کف دست
از مهر که پيوست و به کين که شکست

 

******رباعیات خیام******

 

می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفيق و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو اين راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت

 

******رباعیات خیام******

 

می خوردن و شاد بودن آيين منست
فارغ بودن ز کفر و دين؛ دین منست
گفتم به عروس دهر کابين تو چیست
گفتــا دل خـرم تـو کابين مـن است

 

******رباعیات خیام******

 

مهـتاب بــه نـور دامـن شـب بـشکافت
می نوش دمی خوش تر از اين نتوان یافت
خوش بــاش و بـينديش که مـهتاب بسی
اندر سر گور یک به یک خـواهد تافت

 

******رباعیات خیام******

 

از منزل کفر تا به دين يک نفس است
وز عالم شک تا به یقین یک نفس است
ایـن یـک نفس عـزیز را خـوش مـیدار
کز حاصل عمر ما همین یک نفس است

 

******رباعیات خیام******

 

شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

 

******رباعیات خیام******

 

اين کهنه رباط را که عالم نام است
آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی است که وامانده صد جمشید است
گوريست که خوابگاه صد بهرام است

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 247
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

فریدون مشیری شعر, اشعار فریدون مشیری, کوچه

 

 

 

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.

در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید:

 

یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.

من همه، محو تماشای نگاهت.

 

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشۀ ماه فروریخته در آب

شاخه‌ها  دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی:

 

ـ «از این عشق حذر كن!

لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،

آب، آیینۀ عشق گذران است،

تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،

باش فردا، كه دلت با دگران است!

تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!»

با تو گفتم:‌ «حذر از عشق!؟ - ندانم

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،

نتوانم!

روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،

چون كبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم . . .»

 

باز گفتم كه : «تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم، نتوانم!»

اشكی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب، نالۀ تلخی زد و بگریخت . . .

 

اشک در چشم تو لرزید،

ماه بر عشق تو خندید!

یادم آید كه: دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه كشیدم.

نگسستم، نرمیدم.

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،

نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم . . .

بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!

تعداد بازدید از این مطلب: 264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

این دو بیتی را حکیم عمر خیام نیشابوری سروده است. نگاهی گذرا به تاریخ ایران و آثار برجای مانده از پیشینیان نشان می‌دهد که از میان صدها و هزاران کاخ و کوشک شکوهمند و پرزرق و برقی که شاهان و حكمرانان برای خود ساختند، تنها شمار اندکی از آنها به جای مانده است و از میان این شمار اندک نیز، تعداد کمی ‌از آنها که به زمان ما نزدیک‌تر بوده‌اند، صحیح و سالم مانده‌اند؛ بقیه ویران و نیمه ویران هستند.


آن قصر که بر چرخ همی ‌زد پهلو                    بر درگه او شهان نهادندی رو
دیدم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای             بنشسته همی‌ گفت که کو کو کو کو؟


با این حال، حساب معماران و هنرمندانی که این کاخ‌ها را بنا کردند و هنرها یا فنونی که در آنها به کار گرفته شده، از حساب صاحبان‌شان جداست؛ از آنجا که این دست بناها با صرف هزینه‌های هنگفت ساخته می‌شدند و بهترین معماران و هنرمندان هر عصر برای ساخت‌شان گرد هم می‌آمدند، آنها را باید از بهترین نمونه‌های معماری ایرانی به شمار آورد؛ چندان که امروزه نیز از بزرگ‌ترین سرمایه‌ها و جاذبه‌های گردشگری ایران محسوب می‌شوند.

 این بار بعضی از کهن‌ترین، بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و زیباترین کاخ‌های تاریخی ایران از دوره هخامنشی تا پایان دوره قاجار اختصاص دارد. از 15 کاخی که در اینجا از آنها یاد می‌کنیم، هفت کاخ (یا مجموعه کاخ) در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسیده‌اند و این خود گویای ارزش‌های تاریخی، هنری، معماری و دانش و تجربه به کار رفته در آنهاست.

مرودشت؛ تخت جمشید

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

تخت جمشید طی سالیان زیاد، پایتخت باشکوه و تشریفاتیِ پادشاهی ایران در زمان هخامنشیان بوده‌است

  
تخت جمشید معروف‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. ساخت این کاخ که اکنون بقایای آن در صفه‌ای به وسعت 125 هزار متر مربع پراکنده شده است، در زمان سلطنت سومین شاه هخامنشی، یعنی داریوش اول آغاز شد و تقریبا به مدت 200 سال تا پایان دوره هخامنشی، ساخت بناهای مختلف در آن ادامه داشت.

 تخت جمشید، تختگاه تشریفاتی هخامنشیان بود و خصوصا در نوروز، شاهان این سلسله نمایندگان ملت‌های تابع خود را در آن به حضور می‌پذیرفتند و هدایای‌شان را دریافت می‌کردند.تخت جمشید از بناهای متعددی مانند دروازه ملل، آپادانا، کاخ صد دروازه، کاخ هدیش، کاخ تچر، کاخ سه دروازه، حرمسرا و خزانه تشکیل شده  اما نکته جالب اینجاست که ماهیت بعضی از کاخ‌ها و بناهای موجود در آن هنوز به طور دقیق شناخته نشده است و از این آثار با نام‌هایی مانند کاخ‌های «ج» و «چ» و «د» نام می‌برند.

اصفهان؛ عالی قاپو

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی

کاخ عالی قاپو در میدان نقش جهان اصفهان قرار دارد

 
کاخ عالی قاپو در میدان نقش جهان اصفهان قرار دارد و در زمان شاه عباس اول صفوی و جانشینانش، مرکز فرمانروایی دولت صفوی و جایگاه پذیرایی از سفیران خارجی بود. در آن زمان ساخت بنایی شش طبقه با مصالحی از قبیل چوب ، آجر ، گچ و آهک یک شاهکار بزرگ معماری به شمار می‌آمد و آن را در جایگاه یک آسمان‌خراش قرار می‌داد.

شاه عباس در سفری که به نجف اشرف داشت، دروازه قدیمی‌ بارگاه حضرت علی(ع) را تعویض کرد و دروازه قدیمی ‌را به اصفهان آورد و در ورودی کاخ عالی‌قاپو نصب کرد و احتمالا به همین علت بود که این کاخ را علی قاپو (دروازه علی) خواندند و بعدا به عالی قاپو (دروازه عالی) تغییر نام داد.

زیباترین بخش این کاخ تالار موسیقی آن است که تزئینات گچ بری آن علاوه بر زیبایی و نفاست موجب طنین زیباتر اصوات موسیقی می‌شود. بعضی پژوهشگران بر این باورند که ایوان معروف عالی قاپو چند دهه پس از ساخت این بنا به آن افزوده شده است.

پاسارگاد؛ کاخ‌های کوروش

 کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی

اینجا همان جایی است که کوروش در نبردی سرنوشت‌ساز، آخرین شاه دولت ماد را شکست داد

  
پاسارگاد به معنای اردوگاه پارسیان است. اینجا همان جایی است که کوروش در نبردی سرنوشت‌ساز، آخرین شاه دولت ماد را شکست داد و امپراتوری هخامنشی را بنیان نهاد. او این نقطه را به عنوان پایتخت خود برگزید و کاخ‌هایش را در آن بنا کرد.

اکنون در پاسارگاد بقایای دو کاخ مربوط به زمان کوروش دیده می‌شود که هر دو همراه با سایر آثار موجود در این منطقه در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده‌اند. نخستین آنها کاخ بار عام است که با حدود 2500 متر مساحت جایی برای ملاقات کوروش با مقامات ملل مختلف تحت فرمانروایی هخامنشیان بوده است.

 دیگر کاخ موجود در پاسارگاد کاخ اختصاصی است که اقامتگاه کوروش بوده و حدود 1300 متر از آرامگاه او فاصله دارد. کاخ‌های پاسارگاد در طول زمان آسیب فراوان دیده‌اند اما یکی از مهم‌ترین علل ویرانی آنها این است که در قرن هفتم هجری با استفاده از مصالح سنگی این کاخ‌ها مسجد و کاروانسرایی را در پاسارگاد بنا کردند.

شوش؛ آپادانای داریوش 

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

کاخ آپادانای شوش قصر زمستانی شاهان هخامنشی بوده‌است

 

امپراتوری هخامنشی (سده ششم تا سوم پیش از میلاد) دارای سه پایتخت در تخت جمشید، شوش و هگمتانه بود. از این میان، شهر شوش در خوزستان به عنوان تختگاه زمستانی شاهان هخامنشی مورد استفاده قرار می‌گرفت و کاخ‌های سلطنتی بزرگی در آنجا ساخته شد.

  یکی از این کاخ‌ها، کاخ موسوم به آپادانای شوش است که بیش از 10 هزارمتر مربع مساحت دارد و دارای بیش از 110 فضای معماری کشف شده است. این کاخ در زمان سلطنت داریوش اول یعنی در اواخر سده ششم پیش از میلاد ساخته شده و از نظر سبک و سیاق معماری بسیار شبیه بناهای داریوش در تخت جمشید است.

آپادانای شوش در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار توسط یک زوج فرانسوی به نام مارسل دیولافوا و مادام ژان دیولافوا از زیر خاک بیرون کشیده شد و بسیاری از آثار آن مانند سرستون سنگی عظیم به شکل گاو و نیز کاشی‌های خشتی نقش برجسته با تصویر سربازان گارد جاویدان هخامنشی به موزه لوور پاریس منتقل شد.

 

فیروزآباد فارس؛ کاخ اردشیر   

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی

کاخ اردشیر یکی از منابع مهم برای پژوهش درباره معماری دوره ساسانی و تأثیر آن بر معماری ایران است

 

 اردشیر بابکان سرسلسله حکومت ساسانیان است که این سلسله را بنیان نهاد و مذهب زرتشتی را در ایران رسمیت بخشید. او در تختگاه خود که شهر گور (فیروز آباد امروزی) در ایالت فارس بود، کاخ بزرگی را بنا نهاد که افزون بر 9هزارمتر مربع مساحت داشت و بر آثار معماری پس از خود تأثیر شگرفی گذاشت.

در واقع کاخ اردشیر یکی از منابع مهم برای پژوهش درباره معماری دوره ساسانی و تأثیر آن بر معماری ایران در دوره اسلامی‌ است. مهم‌ترین بخش کاخ اردشیر سه تالار گنبددار بزرگ است که مجموعا تالار بار عام را می‌سازند و گنبد فوقانی آنها از نظر فنون معماری در 1800 سال پیش اهمیت فراوان دارد. دو بخش دیگر کاخ جنبه اداری و مسکونی داشتند. ایوان بزرگ کاخ نیز با 28 متر طول، 14 متر عرض و 18 متر بلندا، نمونه اولیه ایوان‌هایی اند که بعدا در ایوان مدائن به اوج شکوه خود رسیدند.


تیسفون؛ طاق کسرا  

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

طاق کسری نام کاخ پادشاهان ایران در دوره ساسانی است

  
طاق کسرا یا ایوان مدائن امروزه در قلمرو کشور عراق قرار دارد اما از نظر تاریخی و معماری و بازتابی که در شعر و ادب پارسی داشته، آنقدر مهم است که نمی‌توان از کاخ‌های باستانی ایران نام برد و از این کاخ یاد نکرد. در دوره‌ای طولانی از عصر ساسانیان، پایتخت ایران بر کرانه رود دجله قرار داشت.

 این تختگاه مجموعه‌ای بود از هفت شهرک که اعراب آن را مدائن (جمع مدینه) می‌خواندند. ایوان مدائن یا طاق کسرا که ضیافت‌های سلطنتی در آن برگزار می‌شد، در شهرک اسبانبر قرار داشت و احتمالا در زمان خسرو اول، انوشیروان ساخته شد.  آنچه چشم بینندگان این کاخ را خیره می‌کرد، عظمت طاق ایوان آن بود که در زمان خود یک شاهکار معماری تمام عیار به شمار می‌آمد. این طاق، منبع الهام بزرگی در معماری ایران بوده است و در دوره جدید بناهایی چون سردر موزه ملی ایران (ساخته آندره گدار) و طاق زیرین برج آزادی (ساخته حسین امانت) با الهام از آن ساخته شده‌اند.

متاسفانه در سال 1888 میلادی بخش‌هایی از این طاق فروریخت و اکنون نیز نیازمند مرمت اساسی است. افزون بر طاق کسرا، بقایای سایر کاخ‌های ساسانی در حول و حوش آن باقی مانده است. همچنین مزار سلمان فارسی، صحابه ایرانی پیامبر اسلام(ص) کنار طاق کسرا قرار دارد.

قزوین؛ کاخ چهلستون    

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

عمارت چهل ستون قزوین معروف به عمارت کلاه فرنگی بنایی است در شهر قزوین

   
صفویه دیرپاترین سلسله تاریخ ایران پس از اسلام هستند که به مدت 227 سال در این سرزمین حکومت کردند. اولین پایتخت آنها در تبریز بود، پایتخت سپس به قزوین منتقل شد و نهایتا به اصفهان رفت. یکی از آثار تاریخی قزوین که یادگاری از پایتختی این شهر در زمان شاه تهماسب اول صفوی است، کاخ چهلستون است.

این کاخ، تنها باقیمانده ارگ سلطنتی آن دوران است که از گزند حوادث روزگار در امان مانده و نسبت به کاخ چهلستون اصفهان چند 10 سال قدیمی‌تر است. با این حال هم ساختار معماری آن و هم تزئیناتش به نسبت چهلستون اصفهان آسیب‌های بیشتری را متحمل شده است. این عمارت که در میانه باغ بزرگی قرار گرفته، در دوران قاجار توسط سعد السلطنه فرماندار قزوین مرمت شد و به عنوان مرکز حکومتی مورد استفاده قرار گرفت. اما در دوره پهلوی کارکرد حکومتی خود را از دست داد و اکنون جایگاه موزه خوشنویسی است.

 

سروستان فارس؛ کاخ بهرام گور      

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

کاخ سروستان به وسعت 1600 متر مربع ساخته شده و دارای دو ایوان و یک تالار مركزی است

  
هرچند شهر سروستان در استان فارس، امروزه شهری کوچک و آرام است اما در دوره ساسانیان یکی از مهم‌ترین شهرهای جنوب ایران بود و جای تعجب نیست که یکی از سالم‌ترین کاخ های بازمانده از این دوره را در سروستان مشاهده کنیم.

 به درستی معلوم نیست که این کاخ در چه مقطعی از دوره 400 ساله ساسانی ساخته شده است اما بعضی منابع تاریخی آن را به بهرام پنجم معروف به بهرام گور نسبت داده‌اند و چون کاخ سروستان، کاخ نسبتا کوچکی است، عده‌ای از پژوهشگران این گمان را مطرح كرده‌اند که این کاخ احتمالا به صورت موقت و در ایام شکار مورد استفاده شاه یا شاهان ساسانی بوده است.

 کاخ سروستان از لاشه سنگ و ملات به وسعت 1600 متر مربع ساخته شده و دارای دو ایوان و یک تالار مركزی با گنبدی بزرگ است. مهارت و ظرافتی که در کاربرد طاق‌ها و قوس‌های این کاخ به کار گرفته شده، موجب شده است که از آن با عنوان «کاخ طاق نماها و قوس‌ها» یاد شود.


بیشاپور فارس؛ کاخ‌ شاپور و والریانوس     

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی

کاخ‌ شاپور و والریانوس، در 25 کیلومتری غرب کازرون و در مسیر جاده بوشهر قرار دارد

  

در 25 کیلومتری غرب کازرون و در مسیر جاده بوشهر، بقایای یک شهر حدودا، 1800 ساله به نام «بیشاپور» خودنمایی می‌کند. این شهر در اوایل دوره ساسانیان توسط شاپور اول به پایتختی امپراتوری ساسانی برگزیده شد و پس از انتقال پایتخت به تیسفون واقع در عراق امروزی همچنان اهمیت خود را حفظ کرد.

 یکی از آثار این شهر باستانی، کاخ شاهپور اول ساسانی است که تاثیر زیادی در معماری ایرانی داشته و سبک چهار ایوانی آن بعدها در دوران اسلامی، الهام‌بخش ساخت مساجد، مدارس و کاروانسراهای چهار ایوانی شد. در کنار این کاخ، ایوان موزائیک قرار دارد که موزائیک‌ها با نقوشی از چهره آدمیان و پرندگان و گل و بوته، زینت بخش موزه لوور پاریس و موزه ملی ایران اند.

 در دوره شاپور اول، جنگ بزرگی میان سپاه ایران و  سپاه روم درگرفت که به شکست رومیان و اسارت والریان، امپراتور روم انجامید. البته شخصیت شاپور در سطحی بود که امپراتور روم را به سیاهچال نیفکند، بلکه با نظارت خود او که در معماری سررشته داشت، در بیشاپور کاخی سه هزار متری برایش ساخت تا مثل یک اسیر محترم و خوش اقبال در آن زندگی کند.

تخت سلیمان؛ ایوان خسرو       

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی

یکی از بخش‌های مهم مجموعه تخت سلیمان، ایوان خسرو است 

  
در دوره ساسانی که دین زرتشت، دین رسمی ‌ایران بود، سه آتشکده بزرگ در سه نقطه کشور وجود داشت. اول آذربرزین مهر در خراسان که آتش کشاورزان در آن روشن بود؛ دوم، آتشکده آذر فَرَنبَغ در فارس که به آتش موبدان زرتشتی اختصاص داشت و سوم آتشکده آذرگشسب در آذربایجان که آتش شاهان و جنگاوران در آن شعله‌ور بود.

 این آتشکده سوم همان تخت سلیمان امروزی (از توابع شهرستان تکاب در استان آذربایجان غربی) است که با فضاهای معماری متنوع و جلوه‌های طبیعی مسحور کننده در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده است. یکی از بخش‌های مهم مجموعه تخت سلیمان، ایوان خسرو است که اگرچه بخشی از آن فروریخته  اما بزرگ‌ترین ساختمان موجود در تخت سلیمان به شمار می‌رود. اینجا بخشی از کاخ خسرو دوم پرویز (یا شاید خسرو اول، انوشیروان) بوده که متاسفانه در گذر زمان، بر اثر عوامل انسانی به خصوص حملات سپاهیان دشمن و نیز شرایط جغرافیایی منطقه مثل سرما و یخبندان‌های طولانی و زلزله‌های پی درپی صدمات زیادی دیده است.

این ایوان 12 متر عرض، 18.5 متر ارتفاع و 27 متر عمق دارد و نشان می‌دهد که معماری دوره ساسانی برای ساختن سازه‌های عظیم به چه حدی از پیشرفت رسیده بود. در کنار ایوان خسرو، ساختمان‌ها و تالارهای دیگری مربوطه به دوره ساسانی وجود دارد که چه به عنوان جایگاه پذیرایی و استراحت و چه به عنوان فضاهای خدماتی کاربرد سلطنتی داشته‌اند و در واقع جزئی از معبد و آتشکده آذرگشسب نیستند.

 

تهران؛ کاخ گلستان    

 کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی

کاخ گلستان مجموعه‌ای از کاخ‌ها و عمارات مختلفی است که در دوره شاهان مختلف ساخته شده‌اند

  
هسته اولیه کاخ گلستان در دوره شاه عباس صفوی و با ساخت یک چهارباغ در این محل شکل گرفت و بعدها کریم خان زند یک‌دست دیوانخانه و خلوت‌خانه در این محوطه ایجاد کرد.

 

هنگامی‌که تهران به وسیله آغا محمدخان قاجار به پایتختی برگزیده شد، کاخ گلستان در مقام جایگاه سکونت و حکمرانی شاهان قاجار قرار گرفت و تا پایان این دوره این وضعیت را حفظ کرد. کاخ گلستان مجموعه‌ای از کاخ‌ها و عمارات مختلفی است که در دوره شاهان مختلف، خصوصا فتحعلیشاه و نادرشاه ساخته شده‌اند و تلفیقی از معماری ایرانی و معماری اروپایی در سده هجدهم و نوزدهم میلادی را به نمایش می‌گذارند.

 افزون بر اینها، در تمام بناهای کاخ گلستان اسناد و اشیای تاریخی و آثار هنری نفیس نگهداری می‌شود. این آثار عبارتند از هزاران برگه از مکاتبات و مراسلات دوره قاجار؛ ده‌ها تابلوی نقاشی از بزرگ‌ترین نقاشان ایرانی و اروپایی در سده نوزدهم و بیستم میلادی؛ مبلمان‌، ظروف، فرش‌ها، اشیای زینتی و دیگر اثاثیه ‌مورد استفاده دربار قاجار و نیز هدایای نفیسی که از سوی سران دیگر کشورها مانند ناپلئون بناپارت، ملکه ویکتوریا و تزارهای روس به شاهان قاجار هدیه شده است.


اصفهان؛ کاخ هشت بهشت       

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

کاخ هشت بهشت اصفهان از آثار دوره شاه سلیمان صفویه است

   
کاخ هشت بهشت اصفهان از آثار دوره شاه سلیمان صفویه است که حدود 450 سال پیش در حاشیه خیابان چهارباغ اصفهان ساخته شد. می‌گویند این کاخ هشت گوش دو طبقه، سکونتگاه هشت تن از زنان محبوب شاه سلیمان بوده است.

 گردشگران اروپایی که کاخ هشت بهشت را دیده‌اند در وصف زیبایی آن و خصوصا تزئینات نفیس و چشم نوازش سخن بسیار گفته اند. در دوره قاجار این تزئینات تا حد زیادی آسیب دیدند اما در دوره معاصر تا حد امکان مرمت شدند. همچنین باغ بزرگی که یک زمان دورادور کاخ هشت بهشت را فراگرفته بود، از میان رفته و امروزه جای خود را به یک پارک بزرگ داده است.

شیراز؛ عمارت کلاه فرنگی       

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی

عمارت کلاه فرنگی به سبک عمارت هشت بهشت اصفهان به صورت هشت گوش ساخته شده است

 

عمارت کلاه فرنگی شیراز به شکوه و بزرگی کاخ‌های صفویه یا حتی قاجاریه نیست و بلکه بازتابنده خلق و خوی ایلیاتی و مردم‌داری صاحبش، کریم خان زند است. این عمارت تاریخی که میان باغ نسبتا کوچکی در مرکز شهر شیراز قرار گرفته، بازمانده باغ بزرگ‌تری به نام باغ نظر است که در زمان زندیه، مرکز حکومتی شیراز محسوب می‌شد.

کریم خان در عمارت کلاه فرنگی که به سبک عمارت هشت بهشت اصفهان به صورت هشت گوش ساخته شده است، سفیران خارجی را به حضور می‌پذیرفت و از آنان پذیرایی می‌کرد. حتی بعد از مرگ نیز، پیکر او را در همین عمارت به خاک سپردند اما آغا محمد خان قاجار به خاطر کینه‌ای که از خاندان زندیه به دل داشت، همین که به سلطنت رسید، استخوان‌های او را از قبر خارج و در زیر یکی از پلکان‌های کاخ گلستان تهران دفن کرد. اکنون عمارت کلاه فرنگی جایگاه موزه پارس است و آثار تاریخی و هنری متنوعی – از جمله مربوط به دوره زندیه – در آن به نمایش درآمده است.

 

کلات نادری؛ قصر خورشید

کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

 کاخ خورشید به دستور نادرشاه جهت اقامت و خزانه برای جواهرات و غنایم درکلات ساخته شده‌است

 

 نادرشاه افشار یکی از جنگاورترین مردان ایران و از نامدارترین چهره‌های جهان در جنگاوری و جهانگشایی است. او کسی است که موفق شد هندوستان را تسخیر کند و غنائم زیادی را از آن سرزمین به ایران بیاورد. نادرشاه به خاطر روحیه ایلیاتی و سرگرمی‌ دائم به جنگ، مانند دیگر شاهان ایران دارای پایتخت نبود اما در بعضی شهرها عماراتی را از خود بر جای گذاشت؛ معروف‌ترین این عمارات قصر خورشید در شهر کوچک کلات نادری واقع در 168 کیلومتری شمال شرق مشهد است.

 آنچه این کاخ را میان بناهای تاریخی ایران متمایز می‌كند، گنبد استوانه‌ای شكل آن است كه از 66 نیم ستون سنگی تشكیل شده است. می‌گویند قصر خورشید خانه نادر بوده اما كتیبه گنبدخانه‌اش كه سوره نبأ را بر آن نوشته‌اند، عده‌ای را به این باور رسانده كه قرار بوده است خانه ابدی نادر باشد.

این خانه دنیایی یا ابدی رو به باغی دلگشا چهره می‌‌گشاید، اما گویا سرداب‌های بزرگش جای نگاهداری جواهرات سلطنتی و نیز بعضی زندانیان بوده است. قصر خورشید به یاری هنرمندانی که نادر از هند به ایران آورده بود، ساخته شد و به این خاطر سنگ نگاره‌های دیواره بیرونی آن حال و هوایی کاملا هندی دارد.


اصفهان؛ کاخ چهلستون

 کاخ های ایرانی,زیباترین  کاخ های ایرانی<p style=

 کاخ چهل ستون که بالغ بر ۶۷۰۰۰ متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه عباس یکم احداث آن آغاز شد

   
کاخ چهلستون اصفهان پس از آن که شاه عباس اول پایتخت سلسله صفویه را از قزوین به اصفهان منتقل کرد، ساخته شد. سپس به وسیله شاه عباس دوم و برای پذیرایی از مهمانان خارجی دربار توسعه پیدا کرد. این کاخ به روزگار سلطنت شاه سلطان حسین، آخرین شاه صفویه دچار آتش سوزی شد و صدمات قابل توجهی دید و پس از سقوط این سلسله نیز حال و روز خوبی نداشت. اهمیت کاخ چهلستون بیش از همه به سبب دیوارنگاره‌های آن است که توسط بزرگ‌ترین هنرمندان عصر صفوی مانند رضا عباسی، محمد یوسف، محمد قاسم، معین مصور و افضل‌الحسینی کشیده شده‌اند.

بسیاری از این نقاشی‌ها در دوره قاجار جای خود را به نقاشی‌های کم مایه قاجاری دادند اما در 70 سال گذشته کوشش بی وقفه‌ای صورت گرفته است تا نقاشی‌های صفوی را از زیر گچ خارج و مرمت کنند. بعضی از تابلوهای نقاشی بزرگ کاخ چهلستون مانند چالدران (نبرد شاه اسماعیل با عثمانی‌ها) و جنگ کرنال (فتح هند به دست نادرشاه) از آثار دوره قاجار هستند.

 

منبع:6o7.hamshahrilinks

تعداد بازدید از این مطلب: 427
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

 

 



اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

10 آرامگاه مشهور در سراسر جهان +عکس
اجازه دهید در تاریخ به عقب باز گردیم و نگاهی به آرامگاه های تاریخی داشته باشیم. آرامگاه، مخزنی برای بقایای فرد مرده است. به طور کلی، آرامگاه، فضای ساختار مانند محصور یا مکان دفنی است که در اندازه های مختلف و شکل های مختلف ساخته می شود. اجازه دهید با چند عدد از این آرامگاه های مشهور در سراسر جهان آشنا شویم.
1. مقبره موسولئوم در هالیکارناسوس- ترکیه
شهر هالیکارناسوس، پایتخت پادشاهی کوچکی در امتداد ساحل مدیترانه آسیای صغیر بود. در یک سال، حاکم این سرزمین، ماسولوس، تصمیم به ساخت پایتختی جدید می گیرد؛ شهری که هم از حمله دشمنان در امان باشد و هم مکانی باشکوه و دیدنی باشد.

او شهر هالیکارناسوس را انتخاب می کند. در این پایتخت جدید، اگر کشتی های ماسولوس جلوی یک کانال کوچک را مسدود کرده و می بستند، می توانستند مانع ورود تمام کشتی های دشمن به پایتخت شوند. او شروع به ساختن هالیکارناسوس به شهری کرد که مناسب شاهزاده جنگجو باشد. کارگران او، عمق بندر شهر را افزایش دادند و شن و ماسه آورده شده را برای حفاظت از موج شکن در جلوی کانال قرار دادند. در شهر، خیابان ها و میادین را طراحی کرده و ساختند.

خانه هایی را نیز برای شهروندان عادی ایجاد کردند. در یک سمت بندرگاه، آنها کاخ عظیم و مجللی برای ماسولوس ساختند که چشم انداز فوق العاده ای به سمت دریا و تپه های اطرافش داشت- مکان هایی که دشمنان می توانستند از آنجا به پادشاهی او حمله کنند.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

2. مقبره هادریان- رم، ایتالیا
شکی نیست که این آرامگاه با مجسمه های مختلفی تزئین شده است. پروکوبیوس، به طور واضح اظهار داشته است که در جریان محاصره قلعه توسط گوت ها در سال 537 پس از میلاد، بسیاری از آنها از برج ها به روی خود مهاجمان پرتاب شدند.

در هنگام مقاومت در این مسیر، نقشه برداران مجسمه های زیادی را در اطراف این آرامگاه یافتند؛ رب النوع باربیرینی (الهه مزارع) که امروز در مونیخ است، مجسمه نفیس خدای رودخانه که توسط کاسیانوو دال پازو و غیره؛ گویا چنین موضوعاتی در حال تبدیل شدن به خانه مرگ است. آرامگاه هادریان، بخشی از یکی از بزرگ ترین و نجیب ترین گورستان های روم باستان را تشکیل می داد که از مسیر ترومفالیس به آن می رسید.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

3. آرامگاه لنین، میدان سرخ- مسکو، روسیه
آرامگاه لنین، همچنین به عنوان مقبره لنین شناخته می شود، که در میدان سرخ شهر مسکو واقع شده است. این مکان، آرامگاه ابدی ولادیمیر لنین می باشد. بدن مومیایی شده او را مدّت کوتاهی پس از مرگش در سال 1924، در معرض دید عموم قرار دادند. ساختار گرانیتی کوچک امّا به یاد ماندنی این ساختمان که توسط آلکسی شوخوسوف طراحی شده است، برخی از عناصر را از آرامگاه های باستانی بر داشته است، از جمله: هرم پایه و مقبره کوروش کبیر.

این آرامگاه، هر روز از ساعت ده صبح تا ساعت یک بعد از ظهر برای بازدید عموم باز است؛ البتّه به غیر از دوشنبه ها و جمعه ها. هنوز هم برای دیدن بدن لنین، صف های طولانی در این میدان تشکیل می شود. دیدن از این محل رایگان است. بازدیدکنندگان هنگامی که به مقبره می رسند، باید ادای احترام کنند؛ عکاسی و فیلم برداری ممنوع است؛ همان طور که صحبت کردن، سیگار کشیدن، گرفتن چیزی در دست، سیگار کشیدن، داشتن کیسه ای در دست، یا کلاه بر سر گذاشتن (اگر مرد باشید)، ممنوع است.
این آرامگاه هنوز هم تحت تدابیر امنیتی قرار دارد، هرچند گارد حفاظتی به صورت نامشخص از این مکان محافظت می نماید. مباحثات زیادی در رابطه با آینده جسد لنین در جریان است و بیشتر موافق دفن جسد او هستند.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

4. تاج محل- آگرا، هند
تاج محل، یکی از عجایب هشت گانه جهان می باشد. و برخی از مورخان غربی اظهار داشته اند که زیبایی معماری آن هرگز غروب نخواهد کرد. تاج، زیباترین بنای ساخته شده توسط مغولان- حاکمان مسلمان هند- است. تاج محل، به طور کامل از مرمر سفید ساخته شده است. زیبایی معماری خیره کننده آن، فراتر از توصیفات معمول است، بخصوص هنگام طلوع و غروب آفتاب. تاج محل در زیر نور ماه کامل، همچون نگینی می درخشد.

در یک صبح مه آلود، هنگامی که بازدیدکنندگان از فراز رودخانه جامونا، نظاره گر تاج محل هستند، آن را در حالت معلق بین آسمان و زمین می بینند.
پیچیدگی این مکان، در یک چهارباغ یا باغ مغولی بزرگ 300 مترمربعی تعیین شده است. در این باغ مسیرهای مشخصی وجود دارد که هر یک از چهار بخش باغ را به 16 باغچه یا تپه گل تقسیم می کند. مخزن بزرگ آب که از سنگ مرمر ساخته شده است، در مرکز باغ قرار دارد.

در نیمه راه میان آرامگاه و دروازه با استخر منعکس کننده ای که در محور شمال- جنوب قرار دارد. بدین طریق، تصویر آرامگاه در آب افتاده و دیده می شود. این مخزن بزرگ آب ساخته شده از سنگ مرمر، با نام هاود الکوثر شناخته می شود، که اشاره به مخزن آب بهشتی دارد که توسط حضرت محمد (ص)، وعده داده شده است.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

 5. آرامگاه گرانت- نیویورک، ایالات متحده آمریکا
آرامگاه گرانت، که رسما با عنوان یادبود ملّی گرانت شناخته می شود، به عنوان ادای احترام به اولیسس گرانت، نویسنده اصلی پیروزی ملّی در طول جنگ های داخلی ایالات متحده آمریکا و هجدهمین رئیس جمهور آمریکا، ساخته شده است. این آرامگاه، در پارک ریورساید در منهتن و در نزدیکی تقاطع ریورساید و خیابان دبیلو- 122 واقع شده است. این بنای ساخته شده از گرانیت و مرمر، آرامگاه ابدی رئیس جمهور گرانت و همسرش، جولیا دینت گرانت می باشد.

همچنین، دومین بنای یادبود بزرگ در منطقه همشایر غربی می باشد. در اواخر قرن بیستم و با وجود حمایت های قانونی صورت گرفته از سوی خدمات پارک ملّی، این آرامگاه مورد بی توجهی و بی مهری مسئولان قرار گرفت و تا نابودی کامل پیش رفت. این در حالی بود که متروی شهر نیویورک از زیر آن عبور می کرد و بر ستون های آرامگاه، نقاشی های گرافیتی و یادگاری نوشته می شد.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

6. پانتئون- رم، ایتالیا
این ساختمان به صورت مدوّر و با سرسرایی از سه ردیف ستون های گرانیتی عظیم کورینتیان (هشت ستون در ردیف اوّل و دو ردیف چهار تایی) ساخته شده است. زیر پایه ای که به سمت ساختمانی مدوّر و گنبددار باز می شود؛ زیر گنبدی طاق دار و بتنی که دهانه مرکزی آن به سمت آسمان باز می شود.

با آنکه نزدیک به دو هزار سال است که از ساخت این مکان می گذرد، پانتئون هنوز هم بزرگ ترین گنبد بدون ستون جهان را دارد. با این حال، در نگاه آگوستوس و همکار جدید، این امر، غیر ضروری تلقی می شد. ساختن پانتئون، بخشی از برنامه ساخت و ساز بود که توسط آگوستوس سزار و حامیانش، مدّ نظر قرار گرفته بود. آنها بیش از بیست ساختمان را در پردیس مارتیوس ساختند، از جمله حمام های آگریپا و ساپتا جولیا.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

7. کلیسای وست مینستر- لندن، انگلستان
کلیسای دانشگاهی سنت پیتر در وست مینستر، که معمولا با عنوان کلیسای وست مینستر از آن یاد می شود و به این نام در بین مردم مشهور است. کلیسایی بزرگ و به سبک گوتیک که در منطقه وست منیستر شهر لندن، کشور انگلستان واقع شده است؛ درست در غرب کاخ وست مینستر. این مکان، محل سنتّی تاج گذاری و محل دفن پادشاهان کشور انگلیس و کشورهای مشترک المنافع می باشد. البتّه، هنوز هم انجام می شود.

این کلیسای جامع، بین سال های 1546 تا 1556 ساخته شد؛ این ساختمان سلطنتی ویژه و عجیب و غریبی است. اداره این کلیسا بر عهده رئیس بخش وست مینستر است؛ درست همان طور که در منشور ملکه الیزابت در سال 1560 آمده است.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,


8. کلیسای باسیلیکای سنت پیتر- شهر واتیکان
کلیسای پاپ سنت پیتر، کلیسایی است که در اواخر دوران رنسانس، در شهر واتیکان کشور ایتالیا ساخته شده است. کلیسای سنت پیتر، بزرگ ترین ورودی را در بین تمام کلیساهای مسیحی موجود در جهان داراست. حدود 60 هزار نفر می توانند به طور همزمان در این کلیسا به عبادت بپردازند. در سنّت کاتولیک، این کلیسا محل دفن سنت پیتر می باشد.

او یکی از دوازده حواری عیسی مسیح (ع) بود. مطابق با روایات، او اوّلین اسقف روم و بنابراین، اوّلین نفر در جانشینی پاپ محسوب می شد. روایات و برخی از شواهد تاریخی نشان می دهد که قبر سنت پیتر، درست در زیر محراب کلیسا قرار دارد. به همین دلیل از دوران اولیه مسیحیت، بسیاری از پاپ ها ، پس از مرگ، در این مکان دفن می شوند.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

9. آرامگاه کورش کبیر- ایران
کورش کبیر، که با عنوان کورش دوم نیز شناخته می شود، اوّلین پادشاه (شاهنشاه) زردشتی پارسی می باشد. او بنیانگذار امپراطوری ایران، تحت عنوان سلسله هخامنشی بود، که امپراطوری بدون سابقه ای در جهان هستی تلقی می شود- امپراطوری جهانی با اهمیت فوق العاده تاریخی. تحت فروانروایی او بود که تمامی مناطق متمدن پیشین شرق نزدیک به آغوش پارس بازگشت، امپراطوری بسیار گسترش یافت و سرانجام بر بیشتر آسیای جنوب غربی و بیشتر آسیای مرکزی؛ استیلا یافت؛ از مصر و هیلیسپونت در غرب گرفته تا ایندوس ریور در شرق؛ بدین ترتیب، بزرگ ترین امپراطوری که جهان تاکنون به خود دیده است، به وجود آمد.

پادشاهی او، حدود بیست و نُه تا سی سال به طول انجامید. کورش، امپراطوری خود را ابتدا با جنگ و غلبه بر امپراطوری ماد ساخت، و سپس به سراغ امپراطوری لیدیان و امپراطوری بابل جدید رفت. چه پیش از بابلیان و چه پس از آن، او به آسیای مرکزی اردوکشی کرده بود. و سبب مبارزات اصلی او برای استیلا بر مناطق بسیاری در جهان شد؛ به گونه ای که هر کشوری را بدون چون و چرا نصیب او و زیر قدرت او کشاند.
کوروش نتوانست سودای مصر را در سر بپروراند، زیرا در یکی از جنگ ها کشته شد؛ جنگی که با ماساگیدیس در کنار دریای سور در دسامبر سال 530 پیش از میلاد داشت. پسر او، کمبوجیه دوم، راه پدر را در فتح سرزمین های مختلف ادامه داد، و توانست مصر، نوبیا، و سرینیکا را در طول دوران حکومت کوتاه خود به امپراطوری هخامنشی بیافزاید.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,


10. هرم بزرگ جیزه- مصر
اهرام مصر، ساختارهای هرمی شکل سنگی باستانی هستند که در مصر می باشند. تا سال 2008، حدود 138 هرم در مصر کشف شده است. بیشتر آنها به عنوان مقبره های فراعته و همسرانشان و در طول دوران پادشاهی کهن و میانه، ساخته شدند.

این باور وجود دارد که هرم بزرگ جیزه، برای چهارمین خاندان مصر، یعنی فرعون خوفو ساخته شده است و ساخت آن بیست سال و تا سال 2560 پیش از میلاد، طول کشید. این هرم بزرگ، بلندترین ساختمان ساخت بشر برای بیش از 3800 سال بود. آنچه که امروز از آن بر جای مانده و ما می بینیم، پایه ساختمان است. هرم جیزه با سنگ پوشانده شده بود که حالت صافی را به آن می بخشید؛ آنچه که امروز دیده می شود، سطح زیرین آن است. هنوز هم برخی از سنگ های آن را می توان دید.
نظریه های علمی و جایگزین زیادی درباره تکنیک های ساخخت هرم بزرگ جیزه مطرح شده است. بیشتر فرضیه ها بر این مبنا قرار دارد که این هرم با سنگ های عظیمی ساخته شده است که با کشیدن و بلند کردن آنها در این محل قرار داده شده اند.

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

*مقبره امپراطور شین، شی هووانگ- چین
امپراطور شی هووانگ (210-246 پیش از میلاد)، ببر شین و اولین امپراطور چین بود، که قبایل متخاصم با یکدیگر را به یگ گروه واحد و متحد تبدیل کرد. او بنیانگذار سلسله شین است. شی هووانگ، بین سالهای 221 تا 210 پیش از میلاد، فرمانروای چین بود. او سوژه فیلم جدید کارگردان ژانگ یموو به نام "قهرمان" بود. این یکی دیگر از شگفتی های بزرگ بشری می باشد. و توسط یکی از قدرتمندترین امپراطوران تاریخ برای جاودانه شدن، حداقل در خاطره جمعی بشر، ساخته شده است.

افراد کمی هستند که درباره ارتش تراکوتای (ارتش قرمز مایل به قهوه ای) امپراطور چیزی نشنیده اند. کاری باور نکردنی در دنیای هنر!! سربازان، امپراطور را در جهان دیگر همراهی می کنند. مساحت این مکان 52 کیلومتر مربع است.
خود کوه، که پوشیده از درختان و گیاهان مختلف است، و تقریبا به بزرگی هرم جیزه می باشد. احتمالا اندازه آن دو برابر میزانی است که امروز می بینیم، و این به خاطر دو هزار سال فرسایش موجود بر روی آن بوده که ابعادش را به میزان کنونی کاهش داده است. البته بر این اساس، نمی توان مقیاس دقیقی از آرامگاه اولین امپراطور چین به دست آورد.
امپراطور شی هووانگ، شدیدا باور داشت که پس از مرگ نیز زندگی می کند و بالواقع زنده است. بنابراین، می خواست مطمئن شود که در آن دنیا نیز از قدرتی بالا برخوردار است. به همین دلیل، او در زیر زمین امپراطوری دیگری را برای خود ساخت: امپراطوری با ارتش سربازان تراکوتای (ارتش قرمز مایل به قهوه ای).

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

اماکن مذهبی,مکانهای زیارتی جهان,

منبع:seemorgh.com   

تعداد بازدید از این مطلب: 306
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

کاخ عالی قاپو عمارتی است که در غرب میدان نقش جهان اصفهان و روبروی مسجد شیخ لطف اله سر بر افراشته و به عنوان یکی ازمهمترین شاهکاره ی معماری اوائل قرن یازدهم هجری از شهرتی عالم‌گیر برخوردار است .

 
 

تاریخ ساخت بنا به 1054 هـ.ق باز می گردد و بانی آن بانی : شاه عباس اول می باشد.

 
 
 
 

عالی قاپو

 
 

این قصر دروازه مرکزی و مدخل کلیه قصرهایی بود که در دوران صفویه در محدوده میدان نقش جهان بنا شده بودند .

 

 

عالی قاپو مرکب از دوکلمه عالی و قاپو است که با هم به معنای « سر در بلند » یا « درگاه بلند» هستند. اسامی دیگر آن علی قاپو ، دولتخانه مبارکه نقش جهان و قصر دولتخانه می باشند.

 

 

عالی قاپو

 

 

از زیر سر در بلند کاخ که تمامأ با سنگ ساخته شده به قصر وارد می شویم و به وسیله پلکانی که در دو طرف تعبییه شده اند به طبقات فوقانی می‌رسیم .

 

 

عالی قاپو دارای پنج طبقه است که هر طبقه آن تزئینات ویژه‌ای دارد در طبقه همکف دو تالار وجود دارد که در آن روزگار به امور اداری و دیوانی اختصاص داشت ، در طبقه سوم ایوان بزرگی است که بر هجده ستون بلند و رفیع ،استوار است و در وسط این ایوان حوض زیبایی از مرمر وجود دارد .

 

 

آنچه عالی قاپو را در عداد آثار با شکوه و بسیار نفیس قرار داده است اثر هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی یعنی گچبریهای آخرین طبقه است که تالار آن به اتاق موسیقی یا اتاق صوت نیز معروف است .

 

 

 

عالی قاپو

 

 

در این قسمت از کاخ شکل انواع جام و صراحی در دیوار تعبییه شده است که این اشکال علاوه بر نمایش زیبایی و خلاقیت و ابتکار هنرمندان گچکار برای این بوده است که انعکاس حاصل از نغمه‌ها ی نوازندگان به وسیله این اشکال گرفته شود و صداها طبیعی و بدون انعکاس صوت به گوش برسند .

 

 

 

به طورکلی بنای عالی قاپو به عنوا ن یک بنای تشریفاتی خوش ساخت و زیبا دستاورد دیگری از هنر معماری دوران صفویه است .

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 258
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

تخت جمشید
تخت جمشید یا پارسه که در شهرستان مرودشت در شمال استان فارس واقع است، نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت مجلل و تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌ است.

در این شهر باستانی، مجموعه کاخ‌هایی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده ‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها مخصوصاً نوروز بوده ‌است. تخت جمشید با نام‌های پارسه، هزارستون، چهل منار و پرسپولیس نیز معروف است.

 

بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به بزرگی آن افزودند. بسیاری از اطلاعات موجود که در مورد تاریخ هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگ‌نبشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌های آن حکاکی شده ‌است. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و احتمالاً بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود.

 

با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در شهرستان مرودشت در استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تأیید می‌کنند. این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

 

دیوار چین
این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. این اثر سال ۱۹۸۷ در "فهرست میراث جهانی" ثبت شد. این ادعا که این دیوار تنها پدیده انسانی است که از فضا قابل رویت می باشد، بارها تکذیب شده است ولی هنوز در باور عوام جا دارد.

تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می گردد. حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت های شمالی، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعه های مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد.

 

در دوره حکمرانی سلسله های بهار و پاییز و کشورهای جنگجو، میان دوک ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوه های مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد، امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین، دیوارهای دوک ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوه ها درآمد. او می خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


اهرام مصر
مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفت گانه جهان محسوب می شود.

قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر می رسد که نام های آنها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفت گانه است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


تاج محل
آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر اگرا و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شده است.

این بنا به دستور شاه جهان، پنجمین امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود همسر ایرانی محبوبش ممتاز محل که در سال ۱۶۳۱ ( میلادی ) به هنگام وضع حمل فوت کرد بنا شده است. شاه بنا به وصیت همسرش تصمیم گرفت با ساخت بنایی زیبا، مجلل و عظیم، همسرش را جاودانه کند. از این رو آرامگاهی زیبا بر روی قبر او بنا نهاد.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


ماچو پیچو
به معنی قله قدیمی، یک محوطه باستانی به جا مانده از آثار دوره اینکاها می باشد که در ارتفاع ۲٬۴۳۰ متری از سطح دریا در دامنه کوه در بالای دره اوروباما در کشور پرو و در ۷۰ کیلومتری شمال کوسکو قرار گرفته است. اغلب اوقات از آن به عنوان "شهر گمشده اینکاها" یاد می شود. ماچو پیچو احتمالأ شناخته شده ترین نماد امپراتوری اینکاها می باشد.


این شهر در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساخته شده و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیایی ها متروک شده است. برای قرن ها فراموش شده بود و به جز عده ای از مردم محلی کسی از آن نامی به خاطر نداشته است.

 

این اثر در سال ۱۹۱۱ میلادی توسط هیرام بینگهام، تاریخ شناس آمریکایی به جهانیان معرفی شد. پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل شد و در سال ۱۹۸۱ میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ۱۹۸۳ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته می شود.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

 
انگکور وات
انگکور وات نام مجموعه ای از معابد است که در اوایل سده دوازدهم برای شاه سوریاوارمان دوم در انگکور در کامبوج ساخته شد تا پرستشگاه حکومتی و پایتخت او قرار گیرد. این معبد که در ابتدا معبدی هندو بود و به ویشنو، خدای هندیان تقدیم شده بود پس از ورود آیین بودا به معبدی بودایی بدل شد. انگکور وات که تا به امروز به خوبی حفظ شده است هنوز هم تنها پرستشگاهی است که از زمان ساختش تا کنون به عنوان یک مرکز مذهبی استفاده می شود.


این معبد بزرگترین بنای مذهبی در جهان است و معماری اصیل خمری را می توان در آن مشاهده نمود. انگکور وات که اصلی ترین جاذبه گردشگری کامبوج است، نشان ملی آن کشور نیز به شمار می آید و طرح آن بر روی پرچم کامبوج نیز نقش بسته است.

"انگکور وات" ترکیبی امروزی به معنای "پرستشگاه شهر" است. "انگکور" شکل بومی کلمه نوکور است که از واژه سانسکریت ناگارا به معنای پایتخت یا شهر گرفته شده و "وات" نیز واژه خمری برای معبد است. پیشتر این معبد به نام Preah Pisnulok شناخته می شد که لقب پس از مرگ بنیان گذارش شاه سوریاوارمان دوم بود.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


شهر ممنوعه
شهری قدیمی در منطقه پکن، پایتخت کشور چین است و یکی از مهمترین دیدنی های تاریخی این کشور به شمار می آید. شهر ممنوعه به روایتی وسیع ترین و کامل ترین مجموعه معماری چوبی در جهان به شمار می رود.

 

احداث شهر ممنوعه در سال ۱۴۰۶ میلادی با دستور جو دی دومین امپراتور سلسله مینگ آغاز گردید و ظرف ۱۴ سال ساخته شد. تا سال ۱۹۱۱ میلادی و نابودی سلسله چینگ ( قریب ۵۰۰ سال ) جمعا ۲۴ امپراتور در این شهر ممنوعه اقامت کرده و بر چین فرمان رانده اند. از سال ۱۹۲۴ بازدید از این مجموعه به عنوان کاخ موزه برای عموم آزاد گردید و ممنوعه بودن آن پایان پذیرفت.


این اثر نادر با ساختگاهی مستطیل شکل مساحتی حدود ۷۲ هکتار را در برمی گیرد. ابعاد آن ۹۶۱ متر طول در امتداد شمال به جنوب و ۷۵۳ متر عرض در امتداد شرق به غرب است. دیواری با ارتفاع ۱۰ متر و خندقی با عرض ۵۲ متر دورتا دور مجموعه را فراگرفته است.

دیوار در هر ضلع خود یک دروازه را جای داده است. بر روی ضلع جنوبی "دروازه نیمروز" ( Meridian Gate ) و بر روی ضلع شمالی "دروازه نیروی ایزدی" ( Gate of Divine Might ) قرار دارد. دیوارها ضخیم هستند و طوری طراحی شده اند که در برابر آتش توپخانه آن زمان مقاومت کنند.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


معابد باگان پاگودا
مجموعه معابد بودایی است که مربوط به قرن 11 تا 13 میلادی است و در بخش ماندالایِ برمه واقع شده است. مساحتش 41 کیلومتر مربع می باشد و از چندین معبد مختلف تشکیل شده است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


معبد کارناک
معبد بسیار بزرگی در کنار رود نیل است که کانون مذهبی مصریان در زمان مصر قدیم بوده است. به این دلیل کارناک نامیده شده، چون توسط دهکده ای جدید به همین نام دربر گرفته شده. از چندین معبد مختلف و همینطور رودخانه مقدس تشکیل شده. به عنوان بزرگترین مجموعه تاریخیِ مذهبی شناخته شده است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

 
تئوتیهواکان
نام مکان باستانی بزرگی است در حوزه آبگیر مکزیک که بزرگترین هرم هایی که پیش از درون شد اسپانیاییان بدین سرزمین ساخته شده است در آن جای دارد. تئوتیهواکان از نیمه نخست هزارهٔ یکم در اوج و بزرگترین شهر قاره آمریکا پیش از اکتشاف این قاره به دست اروپاییان بود. در اوج خود این شهر ۱۰۰ هزار نفر را در خود جای می داده است. این شهر بر سراسر آمریکای میانه نفوذ داشته است. مردمان آن به احتمال از گروه های نژادی ناهوا، اتمی و توتوناک بوده اند.


این بخش تاریخی امروزه در شهرداری سن خوان در ایالت مکزیکو جای گرفته است و در حدود ۴۰ کیلومتری شمال خاوری شهر مکزیکو. این بخش تاریخی ۸۳ کیلومتر مربع گستردگی دارد و از ۱۹۸۷ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

منبع: rozanehonline.com

تعداد بازدید از این مطلب: 264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

تخت جمشید
تخت جمشید یا پارسه که در شهرستان مرودشت در شمال استان فارس واقع است، نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت مجلل و تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌ است.

در این شهر باستانی، مجموعه کاخ‌هایی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده ‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها مخصوصاً نوروز بوده ‌است. تخت جمشید با نام‌های پارسه، هزارستون، چهل منار و پرسپولیس نیز معروف است.

 

بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به بزرگی آن افزودند. بسیاری از اطلاعات موجود که در مورد تاریخ هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگ‌نبشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌های آن حکاکی شده ‌است. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و احتمالاً بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود.

 

با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در شهرستان مرودشت در استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تأیید می‌کنند. این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

 

دیوار چین
این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. این اثر سال ۱۹۸۷ در "فهرست میراث جهانی" ثبت شد. این ادعا که این دیوار تنها پدیده انسانی است که از فضا قابل رویت می باشد، بارها تکذیب شده است ولی هنوز در باور عوام جا دارد.

تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می گردد. حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت های شمالی، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعه های مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد.

 

در دوره حکمرانی سلسله های بهار و پاییز و کشورهای جنگجو، میان دوک ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوه های مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد، امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین، دیوارهای دوک ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوه ها درآمد. او می خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


اهرام مصر
مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفت گانه جهان محسوب می شود.

قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر می رسد که نام های آنها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفت گانه است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


تاج محل
آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر اگرا و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شده است.

این بنا به دستور شاه جهان، پنجمین امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود همسر ایرانی محبوبش ممتاز محل که در سال ۱۶۳۱ ( میلادی ) به هنگام وضع حمل فوت کرد بنا شده است. شاه بنا به وصیت همسرش تصمیم گرفت با ساخت بنایی زیبا، مجلل و عظیم، همسرش را جاودانه کند. از این رو آرامگاهی زیبا بر روی قبر او بنا نهاد.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


ماچو پیچو
به معنی قله قدیمی، یک محوطه باستانی به جا مانده از آثار دوره اینکاها می باشد که در ارتفاع ۲٬۴۳۰ متری از سطح دریا در دامنه کوه در بالای دره اوروباما در کشور پرو و در ۷۰ کیلومتری شمال کوسکو قرار گرفته است. اغلب اوقات از آن به عنوان "شهر گمشده اینکاها" یاد می شود. ماچو پیچو احتمالأ شناخته شده ترین نماد امپراتوری اینکاها می باشد.


این شهر در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساخته شده و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیایی ها متروک شده است. برای قرن ها فراموش شده بود و به جز عده ای از مردم محلی کسی از آن نامی به خاطر نداشته است.

 

این اثر در سال ۱۹۱۱ میلادی توسط هیرام بینگهام، تاریخ شناس آمریکایی به جهانیان معرفی شد. پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل شد و در سال ۱۹۸۱ میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ۱۹۸۳ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته می شود.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

 
انگکور وات
انگکور وات نام مجموعه ای از معابد است که در اوایل سده دوازدهم برای شاه سوریاوارمان دوم در انگکور در کامبوج ساخته شد تا پرستشگاه حکومتی و پایتخت او قرار گیرد. این معبد که در ابتدا معبدی هندو بود و به ویشنو، خدای هندیان تقدیم شده بود پس از ورود آیین بودا به معبدی بودایی بدل شد. انگکور وات که تا به امروز به خوبی حفظ شده است هنوز هم تنها پرستشگاهی است که از زمان ساختش تا کنون به عنوان یک مرکز مذهبی استفاده می شود.


این معبد بزرگترین بنای مذهبی در جهان است و معماری اصیل خمری را می توان در آن مشاهده نمود. انگکور وات که اصلی ترین جاذبه گردشگری کامبوج است، نشان ملی آن کشور نیز به شمار می آید و طرح آن بر روی پرچم کامبوج نیز نقش بسته است.

"انگکور وات" ترکیبی امروزی به معنای "پرستشگاه شهر" است. "انگکور" شکل بومی کلمه نوکور است که از واژه سانسکریت ناگارا به معنای پایتخت یا شهر گرفته شده و "وات" نیز واژه خمری برای معبد است. پیشتر این معبد به نام Preah Pisnulok شناخته می شد که لقب پس از مرگ بنیان گذارش شاه سوریاوارمان دوم بود.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


شهر ممنوعه
شهری قدیمی در منطقه پکن، پایتخت کشور چین است و یکی از مهمترین دیدنی های تاریخی این کشور به شمار می آید. شهر ممنوعه به روایتی وسیع ترین و کامل ترین مجموعه معماری چوبی در جهان به شمار می رود.

 

احداث شهر ممنوعه در سال ۱۴۰۶ میلادی با دستور جو دی دومین امپراتور سلسله مینگ آغاز گردید و ظرف ۱۴ سال ساخته شد. تا سال ۱۹۱۱ میلادی و نابودی سلسله چینگ ( قریب ۵۰۰ سال ) جمعا ۲۴ امپراتور در این شهر ممنوعه اقامت کرده و بر چین فرمان رانده اند. از سال ۱۹۲۴ بازدید از این مجموعه به عنوان کاخ موزه برای عموم آزاد گردید و ممنوعه بودن آن پایان پذیرفت.


این اثر نادر با ساختگاهی مستطیل شکل مساحتی حدود ۷۲ هکتار را در برمی گیرد. ابعاد آن ۹۶۱ متر طول در امتداد شمال به جنوب و ۷۵۳ متر عرض در امتداد شرق به غرب است. دیواری با ارتفاع ۱۰ متر و خندقی با عرض ۵۲ متر دورتا دور مجموعه را فراگرفته است.

دیوار در هر ضلع خود یک دروازه را جای داده است. بر روی ضلع جنوبی "دروازه نیمروز" ( Meridian Gate ) و بر روی ضلع شمالی "دروازه نیروی ایزدی" ( Gate of Divine Might ) قرار دارد. دیوارها ضخیم هستند و طوری طراحی شده اند که در برابر آتش توپخانه آن زمان مقاومت کنند.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


معابد باگان پاگودا
مجموعه معابد بودایی است که مربوط به قرن 11 تا 13 میلادی است و در بخش ماندالایِ برمه واقع شده است. مساحتش 41 کیلومتر مربع می باشد و از چندین معبد مختلف تشکیل شده است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر


معبد کارناک
معبد بسیار بزرگی در کنار رود نیل است که کانون مذهبی مصریان در زمان مصر قدیم بوده است. به این دلیل کارناک نامیده شده، چون توسط دهکده ای جدید به همین نام دربر گرفته شده. از چندین معبد مختلف و همینطور رودخانه مقدس تشکیل شده. به عنوان بزرگترین مجموعه تاریخیِ مذهبی شناخته شده است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

 
تئوتیهواکان
نام مکان باستانی بزرگی است در حوزه آبگیر مکزیک که بزرگترین هرم هایی که پیش از درون شد اسپانیاییان بدین سرزمین ساخته شده است در آن جای دارد. تئوتیهواکان از نیمه نخست هزارهٔ یکم در اوج و بزرگترین شهر قاره آمریکا پیش از اکتشاف این قاره به دست اروپاییان بود. در اوج خود این شهر ۱۰۰ هزار نفر را در خود جای می داده است. این شهر بر سراسر آمریکای میانه نفوذ داشته است. مردمان آن به احتمال از گروه های نژادی ناهوا، اتمی و توتوناک بوده اند.


این بخش تاریخی امروزه در شهرداری سن خوان در ایالت مکزیکو جای گرفته است و در حدود ۴۰ کیلومتری شمال خاوری شهر مکزیکو. این بخش تاریخی ۸۳ کیلومتر مربع گستردگی دارد و از ۱۹۸۷ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت است.

عجایب گردشگری,مکانهای شگفت انگیز,اماکن شگفت انگیز ساخت بشر

منبع: rozanehonline.com

تعداد بازدید از این مطلب: 239
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

 عجایب هفتگانه هند، با توجه به جدابیت هایی خاصی که در زمینه هنر و معماری دارند، بسیاری از افراد و گردشگران را در سراسر جهان به خود جذب می کنند. کشور هند در سفر به هند مکان های دیدنی و قدیمی بسیاری دارد که فرهنگ این کشور و همچنین هنر و معماری آن جز خاص ترین ها در دنیا می باشد و این ها را می توان در این عجایب هفتگانه دید. در ادامه با این عجایب هند آشنا می شویم.

 جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

 عجایب هفتگانه هند، با توجه به جدابیت های خاصی که دارند، بسیاری از گردشگران به خود جذب می کنند

  
معبد طلایی پنجاب
در هند و یا سفر به هند مقدس ترین مکان مذهبی پیروان آئین سیک، "معبد طلایی" یا "دربار صاحب" رو خواهید دید ، که این مکان در جهان نیز در حوزه خود اولین است. پنجمین سیخ گورو یعنی گورو ارجن شهری به نام امریتسار در ایالت پنجاب طراحی کرده است، که این معبد در همین شهر قرار دارد. در این معبد، کتاب مقدس سیخ ها به نام "آدی گرانت"  و همچنین آکال تخت یا "تاج و تخت خدای جاودان" که بت سیخ ها است، قرار دارد. این معبد برای بازدید تمامی ادیان آزاد است. روزانه 100هزار نفر از طبقات بالایی این معبد که از طلا پوشیده شده است، بازدید می کنند.

جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

در  سفر به هند مقدس ترین مکان مذهبی پیروان آئین سیک، "معبد طلایی" یا "دربار صاحب" رو خواهید دید

 
مجسمه بزرگ گوماتارایا
این مجسمه، تندیس مقدس پیروان جین گرایی هند می باشد. محل قرار گیری این مجسمه در ایالت کارناتای هند است. بر اساس افسانه های هند، گوماتارایا، پسر ریشابهانتا بوده و بعد از یک سال بی حرکت ماندن و ژرف اندیشی به رستگاری رسیده است. در این مدت گیاهان و دختان بسیاری در اطراف پای او سبز کردند. این مجسمه به عنوان ادای احترام به مردم در ایام باستان هند، ساخته شده است. طول این مجسمه 21 متر است و در بالای تپه سراوانابلگولا در ایالت کارناتا می باشد. این مجسمه در سال 981 میلادی، توسط چاوندارایا، وزیر و فرمانده جنگ سلسع گانگا، ساخته شد.این نکته یکی از عجایب هفتگانه هند است که در مجموعه حقایق این کشور باید بدایند.

جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

مجسمه بزرگ گوماتارایاT تندیس مقدس پیروان جین گرایی هند می باشد

   
دانشگاه نالاندا
این دانشگاه بین قرن 7 پیش از میلاد تا سده 1200 پس از میلاد، یک صومعه بودایی و مرکز آموزشی بوده است. این مکان از جمله میراث فرهنگی ثبت شده در یونسکو می باشد. نالاندا در 95 کیلومتری پاتنا، مرکز ایالت بهار قرار دارد. این دانشگاه از معروف ترین دانشگاه های هند باستان است که از آموزه های زبان سانسکریت ودایی تاثیر گرفته است. طی سلطنت گوپتا، این دانشگاه به شکوفایی رسیده است. این دانشگاه در زملن اوج، دانش آموختگانی آسیسای مرکزی، تبت، چن و کره داشته است. در سده 1200، سلسله مملوکیان، این دانشگاه را غارت کردند و باعث شد تا این دانشگاه به فراموشی سپرده شود. بعد از مدت ها و سال های بسیار زیادی، دولت هند در حال حاضر آن را مرمت کرده است و افراد بسیار زیادی به دیدن آن می آیند.

 جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

دانشگاه نالاندا بین قرن 7 پیش از میلاد تا سده 1200 پس از میلاد، یک  مرکز آموزشی بوده است

   
تاج محل
تاج محل نماد عشق است و افراد کمی هستند این محل را به این نماد معروف نشناسند. پنجمین امپراتور گورکانی هند، شاه جهان، برای یادبود همسر ایرانی خود، ارجمند بانو، دستور ساخت تاج محل را داده است. همسر او در سال 1631 هنگام وضع حمل از دنیا رفت. آرامگاه ممتاز محل و همچنین شاه جهان، در تاج محل قرار دارد. سال 1653 میلادی این محل تکمیل شده است. تاج محل جز میراث ثبت شده در یونسکو می باشد، همچنین نه تنها جز عجایب هفتگانه هند است، بلکه جز عجایب هفتگانه جهان نیز می باشد. 

جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

تاج محل نماد عشق است و افراد کمی هستند این محل را به این نماد معروف نشناسند

  
پرستشگاه خورشید کونارک
این پرستشگاه در اوریسای هند قرار دارد و در سال 1255، ناراسیمهادوا، یکی از فرمانروایان سلسله گانگا، دستور ساخت آن را داده است. این پرستشگاه معماری شگفت انگیز و مجسمه های زیبایی دارد و بیشتر شهرت آن به همین دلیل است. در این مکان جاذبه گردشگری اصلی، معبد ارابه مانند است که چرخ ها و دیواره ها و ستون های حکاکی شده دارد. بیشتر قسمت های این پرستشگاه تخریب شده است. این معبد به خدای خورشید هندیان باستان تقدیم شده است.   

جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

پرستشگاه خورشید کونارک، در اوریسای هند قرار دارد


مجموعه یادمان های کاجوراهو
این مجموعه شامل معابد هندویی و جین گرایی است، و در ایالت مادیه پرادش هند قرار دارد. این مکان نیز جز میراث ثبت شده در یونسکو است. شهرت این مجموعه به خاطر مجسمه ها و معماری خاص آن است.بین سال های 950 تا 1050 میلادی با دستور سلسله چاندلا، این معابد و یادمان ها ساخته شده اند. تا قرن 12 میلادی، این مکان 85 معبد داشته که در حال حاضر 29 معبد از آنها باقی مانده است. تمامی مجسمه ها و جزئیات و پیچیدگی و طراحی هایی که در این مجموعه وجود دارد، هنر غنی هند باستان را نشان می دهد.     

جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

شهرتمجموعه یادمان های کاجوراهو، به خاطر مجسمه ها و معماری خاص آن است

 

 مجموعه تاریخی هامپی
هامپی دهکده کوچکی است که پر از معابد و مقبره های شگفت انگیز و قدیمی است، این دهکده در ایالت کارناتاکای هند قرار دارد. این دهکده، در اوج شکوفایی خود، جز ثروتمندترین شهرهای جهان بوده است. هامپی قسمت از ویجایاناگارا، یکی از امپراطوری های باستانی هند بوده است، فرمانروایان این امپراطوری معروف به عشق، هنر، علم، فرهنگ و حکومتی کارآمد، بوده اند. از مهم ترین یادمان های هامپی، حمام ملکه، مجموعه معابد ویتالا و معبد ویروپاکشا، می باشند.   

جاهای دیدنی هند,مکانهای تفریحی هند

هامپی دهکده کوچکی است که پر از معابد و مقبره های شگفت انگیز و قدیمی است

 

   منبع:  hamgardi.com

تعداد بازدید از این مطلب: 253
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

کاخ های تخت جمشید,تخت جمشید

پارسَه یا تخت جمشید

پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است . در روزگار باستان به نظر ثابت نشده آرتور اپهام پوپ پارسه محل برگزاری جشن نوروز بوده‌است نه پایتخت. پایتخت سیاسی هخامنشیان شوش و هگمتانه بوده‌است.

در باره کاربری تخت جمشید نظریات فراوانی است. جواد برومند سعید آنجا را یک نیایشگاه خورشید می‌داند در حالیکه رضا مرادی غیاث آبادی تخت جمشید را انجمن قانونگذاری و مشورتی کشورهای باستانی قلمرو ایران بشمار می‌آورد که در روایت کورتیوس نیز به آن اشاره شده‌است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانه‌های این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هم‌اکنون از مکان‌های باستانی ایران است.

نام تخت جمشید

تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده‌اند.

مردم محلی این مکان را جایگاه تاجگذاری پادشاه باستانی جمشید پیشدادی می‌دانسته‌اند.۶۸۱۲

پیشینه

این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی بزرگ آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت،به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش اول(داریوش کبیر)هخامنشی آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکاران،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند.

چگونگی سازه

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اندو از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:

کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)

سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌

خزانه‌ٔ شاهی‌

دژ و باروی‌ حفاظتی‌

پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشاورود

سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمالغربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]»، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی به زبان‌هایی چون بابلی و عیلامی{مدرک} تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»

دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ [کاخ‌ آپادانا]، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.

 پلکان‌های کاخ آپادانا 

جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی [ماد|مادی] و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

آپاداناکاخ

آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد

کاخ های تخت جمشید,تخت جمشید

کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است

کاخ هدیش

این کاخ که کاخ خصوصی [خشایارشا] بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد

کاخ های تخت جمشید,تخت جمشید

کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهیاین ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شودکاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ‌ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالا شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازه‌ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

کاخ های تخت جمشید,تخت جمشید

سرانجام تخت جمشید

پلکان ورودی مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمد. از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.

جایگاه کنونی این سازه

در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین شهر تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشن‌های پادشاهی خویش را در این سازهٔ کهن انجام می‌داد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بی‌مهری قرار دادند. ولی امروزه می‌توان تخت جمشید را نام‌آورترین و دوست‌داشتنی‌ترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.

هنگامی که در زمان هخامنشیان یعنی 2500 سال پیش ، تخت جمشید را می ساختند ، بر خلاف تصور کسی بصورت بردگی به کار گرفته نشده است, بلکه همه کارگر مزد گیر بودند. در کشفیات تخت جمشید تعداد زیادی لوح های گلی بدست آمده است که مربوط به بایگانی تخت جمشید بوده است, در این لوح ها صورت حقوق کارگران ذکر شده است, اروپایی ها تا حدود سال 1850 م یعنی 2350 سال پس از آن کارگران روزمزد ، با شدت فراوان به برده داری و کار اجباری بردگان می پرداختند, تصور اینکه بیست و پنج قرن پیش ، سیستم بایگانی تا این حد از جزئیات را نگهداری و حفظ می نموده است ، جالب است .

 

تعداد بازدید از این مطلب: 242
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

تخت جمشید,پارسَه,عکس تخت جمشید,عکسهای تخت جمشید

تخت جمشید

 

تخت جمشید-پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت هخامنشیان بوده است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید. اما ویرانه‌های این مکان هنوز هم در مرودشت در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. تخت جمشید هم‌اکنون یکی از آثار جهانی ثبت شدهٔ ایران در یونسکو است.

 

نام تخت جمشید

تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده‌اند. این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی آمده است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش کبیر آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید ،در ساخت بنای تخت جمشید معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت تخت جمشید این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.

 

چگونگی سازه تخت جمشید

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:

کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)

سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌

خزانه‌ٔ شاهی‌

دژ و باروی‌ حفاظتی‌

پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا

 

 

تخت جمشید,پارسَه,عکس تخت جمشید,عکسهای تخت جمشید

تخت جمشید

 

ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه تخت جمشید قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»

 

دو دروازه‌ خروجی‌ تخت جمشید یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار،قرار دارد.

 

پلکان‌های کاخ آپادانا

کاخ آپادانا در تخت جمشید در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان – یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب – تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شده‌اند :

۱- مادی‌ها ۲- عیلامی‌ها ۳- پارت‌ها ۴- سغدی‌ها ۵- مصری‌ها ۶- باختری‌ها ۷- اهالی سیستان ۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلی‌ها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای کلاه‌تیزخود ۱۲- ایونی‌ها ۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقی‌ها ۱۵- اهالی کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزی‌ها ۱۸- هندی‌ها ۱۹- اهالی مقدونیه ۲۰- اعراب ۲۱- آشوری‌ها ۲۲- لیبی‌ها ۲۳- اهالی حبشه

 

 

 

تخت جمشید,پارسَه,عکس تخت جمشید,عکسهای تخت جمشید

تخت جمشید

 

کاخ آپادانا

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ در تخت جمشید بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

 

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانای تخت جمشید از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد.

 

کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر در تخت جمشید بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است.

 

 

تخت جمشید,پارسَه,عکس تخت جمشید,عکسهای تخت جمشید

تخت جمشید

 

کاخ هدیش

یکی دیگر از کاخ های تخت جمشید کاخ هدیش است.این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشاه بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ تخت جمشید در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه میباشد.

 

کاخ ملکه

یکی دیگر از کاخ های تخت جمشید کاخ ملکه است،این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

 

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی  تخت جمشید

این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شود.

 

کاخ صدستون

کاخ صد ستون یکی دیگر از کاخ های تخت جمشید است،وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

 

کاخ‌ شورا

یکی دیگر از کاخ های تخت جمشید کاخ شورا است.به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازه‌ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

 

 

تخت جمشید,پارسَه,عکس تخت جمشید,عکسهای تخت جمشید

تخت جمشید

 

سرانجام تخت جمشید

مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمد. از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.

 

 

جایگاه کنونی تخت جمشید

در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارج گذاری به گذشتگان این سرزمین شهر تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به بنای تخت جمشید توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشن‌های پادشاهی خویش را در این سازهٔ کهن انجام می‌داد.امروزه می‌توان تخت جمشید را نام‌آورترین و دوست‌داشتنی‌ترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.

 

هنر های معماری تخت جمشید

یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصلهء بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.

 

تخت جمشید مملو از شگفتی و فرهنگ درخشان مردمانی است که حتی ویرانه های آن امروز پس از گذشت 2500 سال مورد تحسین هر بیننده ایرانی و غیر ایرانی قرار می گیرد. به راستی راز این جاودانگی در چیست؟

 

 

تخت جمشید,پارسَه,عکس تخت جمشید,عکسهای تخت جمشید

تخت جمشید

 

1. تا کنون بیش از 30 هزار گل نبشته از کاوش های تخت جمشید به دست آمده که از نظر ابعاد و متن کوچک هستند اما به لحاظ محتوا از با ارزش ترین اسناد دوران هخامنشی به شمار می روند. بر اساس این گل نبشته های یافت شده از تخت جمشید که اکنون بیشترشان در آمریکا نگهداری می شوند مشخص شده که در این دوران، به کارگران دستمزد پرداخت می شد، حقوق زن و مرد برابر بود، زنان می توانستند کار کنند و یا کار نیمه وقت داشته باشند، زنان از حق ارث برابر برخورداربودند، مادران از حقوق زایمان و کودکان از حمایت های اجتماعی بهره مند می شدند.این تامین اجتماعی که به قول خانم پروفسور کخ حتی امروزه در کشوری مانند آلمان هم به صورت کامل انجام نمی شود، برای 500 سال پیش از میلاد به معجزه شبیه است. بی شک گل نبشته های اداریتخت جمشید، سندی قطعی و بی چون و چرا از نظام اداری و اجتماعی دوران هخامنشان هستند.

 

 

2.آپادانا یا تالار ستون دار ،کاخی در تخت جمشید است که بیش از ده هزار متر مربع وسعت دارد و در زمان باستان دارای 72 ستون بوده است. این کاخ تخت جمشید به دلیل ارتفاع حدود 20 متری ستون ها و فاصله غیر معمول آنها از یکدیگر، جز شاهکارهای هنر معماری دوران باستان است که دیگر نظیرش ساخته نشد. وزن هریک از ستون ها 90 تن بوده و بر فراز آنها سر ستون های گاو دو سر و یا شیر دو سر که هر کدام بیش از 1.5 تن وزن داشت قرار می گرفت.

3. آپادانا دارای دو جفت پلکان دو طرفه در سمت شمال و شرق است که طول هر یک از دیواره های آن 81 متر است. روی این دیواره های سنگی، صفی از سربازان، بزرگان کشوری و 23 قوم هدیه آور از ایران بزرگ را حک کرده اند. در مرکز این پلکان ها نقشی از پادشاه قرار داشته که در یک دست عصایی به نشانه پادشاهی دارد و در دست دیگر گل نیلوفری را به نشانه صلح و دوستی و دانش تقدیم هدیه آوران می کند.

4. در تخت جمشید بیش از سه هزار نقش برجسته و تندیس وجود دارد که بی شک بسیاری از آنها الهام گرفته از هنر میان رودان و آشور است اما بر خلاف آنها حتی یک مورد یافت نمی شود که به صحنه جنگ، صف اسیران، از بین بردن دشمنان و یا قدرت نمایی پادشاه پرداخته شده باشد بلکه همواره به اتحاد و دوستی اقوام اشاره دارند.

5. یکی از شگفت انگیز ترین بخش های تخت جمشید که معمولا هیچوقت دیده نمی شود، آبراهه های زیر زمینی آن است که بیش از دو کیلومتر طول دارند. هخامنشیان در برخی از قسمت ها صخره را تا نه متر تراش داده و پائین رفته اند و در بخش هایی نیز با افزودن سنگ های غول پیکر توانسته اند به شیب مورد نظر دست یابند. آنان با روش های خاص و مهندسی خود تدابیری اندیشیده بودند که آب بدون گل و لای از کانال خارج شود.

 

6. از دیگر شگفتی های بنای تخت جمشید این است که تمام تندیس ها و نقوش حجاری شده در تخت جمشید مزین به رنگ های متنوع بوده است. برای نمونه می توان به نقش داریوش در کاخ تچر تخت جمشید اشاره کرد. تاج داریوش از طلا، ریش وی از سنگ لاجورد، دستبند و گوشواره ها از سنگ های قیمتی بودند ولی امروز فقط سوراخ های محل نصب این زیورآلات بر نقش باقی مانده اند اما هنوز در حاشیه لباس وی می توان آثار نقوش بسیار ریزی را یافت که با رنگ های زیبا برجسته می شده اند.

 

7. از دیگر شگفتی های بنای تخت جمشید می توان به معادن سنگ آن اشاره کرد.مهندسان و معدنکاران می توانستند با ابزارهای ساده خود سنگ هایی حتی به وزن 250 تن را از معدن استخراج و سالم به پائین کوه منتقل و پس از ایجاد طرح اولیه آن را به تخت جمشید انتقال دهند.

 

8. از دیگر شگفتی های بنای تخت جمشید این است که به نظر می رسد بزرگی و یا کوچکی سنگ برای سنگ تراشان ماهر هخامنشی تفاوتی نداشته است. آنان عطردان و گلدان هایی تراشیده اند که قطر دهانه آنها بسیار کمتر از قطر داخلی بدنه است و گویای آن است که می توانستند سنگ را به صورت دورانی به گردش درآورده و با ابزار های خاص داخل آنرا تراش دهند.

 

9.از دیگر شگفتی های بنای تخت جمشید این است که برای برهم نهادن پایه ستون، قلمه ستون، گل ستون، سر ستون و یا جرزهای درگاه ها هیچ نوع ملاتی به کار نمی بردند و تنها با روش خاصی دو سطح تحتانی و فوقانی سنگ را پاک تراش می کردند. این روش باعث می شد تا ستون و درگاه ها در مقابل نیروی زلزله پایدار بمانند.

 

10. بر اساس متون تاریخی و کتیبه های موجود، در پیرامون تخت جمشید شهری به نام پارسه وجود داشته که هزاران نفر در آن زندگی می کردند. امروز نشانه های کمی از شهر پارسه بر سطح دشت باقی مانده است ولی کاوش گران به دنبال آن هستند تا این شهر را از زیر خاک های کشاورزی بیرون آورند.

 

11. به نظر می رسد که انتخاب کوه مهر یا رحمت برای ساخت بنای تخت جمشید، به دلیل تقدس آن بوده است. از جمله نشانه های تقدس می توان به تدفین های بسیار متنوع از ادوار گوناگون در دامنه این کوه اشاره کرد که به شکل گورهای مخروطی لاشه سنگی، گورهای حفر شده در سنگ های مکعبی و یا حفره های محل نگهداری استخوان خود نمایی می کنند.

12. امروز هیچ اثری از سقف چوبی کاخ های تخت جمشید بر جای نمانده است اما خوشبختانه باستان شناسان و پژوهشگران به درستی دریافتند که نقش حجاری شده بر سینه آرامگاه های پادشاهان هخامنشی، در واقع همان نقش کاخ داریوش است و بدین ترتیب موفق شدند بر اساس آن، سقف بخشی از کاخ ملکه را که امروز به موزه تخت جمشید تبدیل شده بازسازی کنند.

 

13. بی شک از همان آغاز برپا کردن تخت جمشید، یکی از دغدغه های مهم معماران، حفاظت مجموعه در مقابل عوامل طبیعی و به ویژه بارش باران بوده است. ناودان های آجری و قیر اندود، تنبوشه ای، پرشی، کانال های روباز و چاه سنگی از جمله تدابیری هستند که مجموعه را از گزند سیلاب ها محفوظ می کردند.

14. روش های مرمت و نگهداری از بناهای تخت جمشید در دوران باستان، به نوبه خود بسیار شگفت انگیز است. از آنجا که هیچگاه ساخت و ساز تخت جمشید به پایان نرسید می توان نتیجه گرفت که همواره بناها و نقوش آن می توانستند در اثر کوچک ترین ضربه ای دچار آسیب شوند ولی معماران با پیش بینی های بسیار ماهرانه خود از این احتمالات جلو گیری و در صورت نیاز با ابتکارات خاصی به ترمیم قطعه سنگ آسیب دیده پرداخته اند.

 

15. از دیگر شگفتی های تخت جمشید می توان به اهمیت پیام رسانی آن برای آیندگان اشاره کرد. داریوش فرمان داد تا چهار لوح زرین را به همراه چهار لوح سیمین و تعدادی سکه در زیر پی چهار گوشه آپادانا قرار دهند تا بدین شکل بتواند پیامش را شاید در 2500 سال بعد به گوش ما و آیندگان برساند. همچنین وی در بخشی از چهار کتیبه حک شده بر دیوار جنوبی تخت جمشید چنین می گوید: این سرزمین را اهورامزدا از دشمن، از سال بد، از دروغ بپایاد. بدین سرزمین دشمن، بدسالی، دروغ میاد. این را من از اهورامزدا با ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم.../marpiich.com

تعداد بازدید از این مطلب: 285
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

 شعر سکوت مشیری, شعر فریدون مشیری

 من سکوت خویش را گم کرده‌ام!
لاجرم در این هیاهو گم شدم

من، که خود افسانه می‌پرداختم،
عاقبت، افسانه‌ی مردم شدم!

ای سکوت، ای مادر فریادها،
ساز جانم از تو پرآوازه بود،

تا در آغوش تو راهی داشتم،
چون شراب کهنه، شعرم تازه بود.

در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها

من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت، ای مادر فریادها!

گم شدم در این هیاهو، گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من؟

گر سکوت خویش را می‌داشتم
زندگی پر بود از فریاد من!

منبع:rahpoo.com

تعداد بازدید از این مطلب: 271
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

آشنایی با هنر نقاشی

 


آشنایی با هنر نقاشی

 

نقاشی عمل بکار بردن رنگ دانه محلول در یک رقیق کننده و یک عامل چسپاننده (یک چسب) بر روی یک سطح (نگهدارنده) مانند کاغذ ، بوم یا دیوار است. این کار توسط یک نقاش انجام می شود. این واژه بخصوص زمانی به کار می‌رود که این کار حرفه شخص مورد نظر باشد. قدمتنقاشی در بین انسانها، شش برابر قدمت استفاده از زبان نوشتاری است.


در قیاس با نقاشی، طراحی، سلسله عملیات ایجاد یک سری اثر و نشانه با استفاده از فشار آوردن یا حرکت ابزاری بر روی یک سطح است.


یک روش قابل اجرا برای تزئین دیوارهای یک اتاق با استفاده از نقاشی در ساختار جزئیات کار موجود است.


این مقاله بیشتر درباره نقاشی وری سطوح به دلایل و اهداف هنری است. نقاشی از نظر بسیاری افراد، در زمره مهمترین شکلهای هنر قرار دارد.

 

وقتی واژه نقاشی یا نقاشی کردن به میان می آید طبیعتاً پدیده ای در نظر ما مجسم می شود که از ترکیب رنگها به وجود آمده و به دست انسان ساخته شده است .


بعضی ها تصور می کنند که نقاشی یعنی تقلید طبیعت و انتظارشان از یک نقاش این است که هر آنچه می بیند به روی بوم منتقل سازد. این انتظار غلط راه را به روی خلاقیت هنری و گسترش اندیشه بسته و او را در چارچوب تقلید و دوباره سازی و و اقعیات محدود می سازد.


نقاشی یعنی به وجود آوردن پدیده ای که وجود خارجی ندارد و هنرمند با ابزارهایی که در اختیار دارد آن پدیده را از نیستی به هستی در می آورد.

 

دو طرز بیان در هنر نقاشی موجود است: نقاشی تصویری و نقاشی انتزاعی.

 

ـ نقاشی تصویری :

این نقاشی شامل سبکهای متنوعی است. هنرمند با توجه به اشکال موجود مثل انسان ، حیوان ، درخت و میوه ترکیباتی می آفریند و با سلیقه ای که در رنگ آمیزی و ترکیب اشیاء به کار می برد اثری می آفریند که نمایشگر شکلهای شناخته شده است. نقاشانی که طبیعت را مدل قرار داده اند ( در هر زمان و مکتبی ) با وجود وفاداری به شکلهای طبیعی هرگز آنچه را که می بینند عیناً نقاشی نمی کنند بلکه طبیعت را از دیدگاه مخصوص به خود نشان می دهند و اثری به وجود می آورند که با وجود شباهت به طبیعت با آن متفاوت است. به عبارت دیگر نقاشی برداشت تصویریهنرمند از محیط اطراف خود می باشد و این تفاوت عمل هنرمند نقاش است با دوربین عکاسی که عیناً واقعیات را ثبت می کند.

 

ـ نقاشی انتزاعی:

عده ای از هنرمندان ماهر پس از یک سلسله تجربیات طولانی در زمینه نقاشی تصویری و ساده نمودن شکلهای طبیعت به این نتیجه رسیدند که بدون اشاره به طبیعت یعنی فقط از ترکیب فرم و رنگ هم می توان احساسات شاعرانه و ادراک هنری را بیان نمود. آثاری که به این شیوه آفریده شدند راه تازه ای را در بیان احساس از طریق نقاشی باز نموده و به دلیل آنکه کاملاٌ فرآورده فکر و اندیشه انسان می باشند و همانطور که می دانید، اندیشه یک عنصر مجرد است، این شیوه نقاشی را مجرد یا انتزاعی نام نهادند .


به بیان ساده تر نقاش هنرمند جهان را می نگرد و با نیروی عقل و احساس و چشمانی کنجکاو ماهیت آن را مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه برداشت خود را در قالب تصاویر رنگین و یا رنگهایی در قالب فرمهایی بدون شکل تجسم می بخشد.


منظور از آموزش نقاشی کسب مهارت در تجسم اشکال یا کپی کردن آثار دیگران نیست، بلکه هدف بیدار نمودن ذوق و سلیقه ذاتی و ایجاد نیروی آفرینندگی و ابداع در هنرجو است.

تعداد بازدید از این مطلب: 267
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

تاریخ ایران,خلاصه تاریخ ایران,تاریخ ایران باستان

تاریخ ایران را اصولا به دو بخش کلی قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم می کنند.

 

 آشنایی با تاریخ ایران

هنگامی که سخن از تاریخ ایران می‌رود، باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از آغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیسته‌اند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی می‌خوانده‌اند و در جغرافیایی که دربرگیرندهٔ ایران امروز و سرزمین‌هایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بوده‌است زیسته‌اند. گاه تاریخ ایران را از ورود آریایی‌ ها که نام ایران نیز از ایشان گرفته شده‌است، به فلات ایران آغاز می‌کنند. ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود آریایی ها خالی از سکنه یا تمدن بوده‌است. پیش از ورود آریاییان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند.

 

تاریخ ایران را اصولا به دو بخش کلی تاریخ ایران قبل از اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام تقسیم می کنند که اینها خود نیز به بخش های کوچکتری تقسیم می شوند.

 

تاریخ ایران قبل از اسلام:
 خود به سه بخش تقسیم می شود:
-ایران قبل از آریایی ها
-مهاجرت آریایی ها به ایران
-ایران باستان

تاریخ ایران قبل از آریایی ها
پيش از آريائى‌ها اقوام گوناگونى در قسمت‌هاى مختلف فلات ايران مى‌زيسته‌ اند.در تاریخ ایران قبل از آریایی ها تمدن‌های شهر سوخته (در سیستان)، تمدن ایلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن کاسی‌ها (در کرمانشاه و لرستان) و تپورها در تبرستان (مازندران) در سرزمین ایران بودند.

 

بزرگ‌ترين تمدن تاریخ ایران دولت عيلام بوده است که سرزمين آنها در جنوب غربى ايران و کمابيش مطابق با خوزستان بوده است. پايتخت عيلام شهر شوش بوده که آثار مربوط به آنها در اين شهر پيدا شده است. ظاهراً بخش‌هاى مختلف در عيلام حکومت‌هاى جداگانه و هر يک پادشاهان مربوط به خود را داشته‌اند.

 

اين چهار منطقه اَوان، اَنشان، سيمش و شوش بوده‌اند. دولت عيلام غالباً با دولت‌هاى بيشتر تکامل يافتهٔ بين‌النهرين يعنى سومرى‌ها، اکدى‌ها، بابلى‌ها و آشورى‌ها در جنگ بوده است. اين دولت در دوره‌اى از تاریخ ایران از بزرگ‌ترين نيروهاى اين منطقه شد. از زمان پيدايش امپراتوران ايران (۵۵۰‌ق‌م) عيلام از ولايات خراجگزار ايران شد. شهر شوش در اين زمان نيز شهر ثروتمند و با شکوهى بود. زبان عيلامى يکى از سه زبانى بوده است که متون سلطنتى ايران به آن زبان‌ها نگاشته مى‌شده است.

مهاجرت‌ آريایى‌ها به ايران
آريایی ها شعبهٔ وسيعى از نژاد سفيد هستند که سرزمين اوليهٔ آنها احتمالاً از شمال درياى سياه و خزر تا حوالى رودهاى سيحون و جيحون بوده است. آنها بعدها بخشى به اروپا و دسته‌هائى به سمت ايران و هند حرکت کرده‌اند. در نتيجه به اقوام آسيائى و زبان آنها، هند و اروپائى گفته مى‌شود. آريائى‌ به معنى شريف است. آريائى‌های هند و ايران مدت‌ها با هم مى‌زيسته‌اند و پس از مدت‌ها از هم جدا شدند و تا قبل از جدا شدن، افسانه‌ها و سازمان اجتماعى و زبان مشترکى داشتند.

 

در کتاب های تاریخ ایران زمان آمدن آريایى‌ ها به ايران را برخى ۲۰۰۰ سال ق‌م و بعضى قرن ۱۴ ق‌م تا قرن ۶ ق‌م نوشته اند. آريایى‌ ها هنگامی که به فلات ايران رسيدند، در ابتدا مردمان بومى را قلع و قمع کردند ولى سپس آنها را به‌کار گرفتند. آريائى‌ها پس از ورود به ايران به طوايف مختلف تقسيم شدند که مهم‌ترين آنها مادها و پارت‌ها و پارس‌ها هستند. نام ايران از اسم آريایى‌ ها گرفته شده و به‌ معنى سرزمين آريایى است.

 

تاریخ ایران باستان

تاریخ ایران باستان را دوران تشکیل دولت ماد تا پایان حکومت ساسانیان و حمله اعراب به ایران دانسته اند.


مادها حدود ۷۰۸تا ۵۵۰ق‌م
مادها قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند. سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ می‌شناختند. پایتخت ماد هگمتانه است آنها توانستند در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت تاریخ ایران را تأسیس کنند. دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسی‌ها منتقل گشت.

 

هخامنشيان - ۵۵۰ تا ۳۳۰ ق‌م
هخامنش جدّ اين خاندان، قبيله‌هاى پارس را تحت فرمان خود درآورد. پس از او چيش‌پش، پسرش در ناحيهٔ انشان (شرق شوشتر) به شاهى رسيد. بعدها آنها پاسارگاد را مرکز خود قرار دادند. تا زمان کوروش سوّم (بزرگ)، شش پادشاه از اين خاندان حکومت کردند.

 

تاریخچه ایران,تاریخ ایران,تاریخ ایران باستان

تاریخ ایران و دوره های تاریخی آن

 

سلوکيان
پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ ق. م) فتوحاتش بین سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیایی او که ایران هسته آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان (۳۳۰ - ۲۵۰ ق.م.) در آمد.  آنها مدت هشتاد سال بربخش بزرگى از غرب ايران سلطنت کردند ولى در قلمرو آنها تقريباً هيچگاه آرامش وجود نداشت. پس از مدتی پارت‌ها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند سلوکیان را نابود کنند و چون اولین پادشاه اشکانیان اشک نام داشت نام این سلسله را اشکانیان گذاشتند.

اشکانيان - ۲۵۰ قبل از ‌ميلاد تا حدود ۲۲۶ ميلادى
اشکانيان تمدن يونانى را که در دورهٔ سلوکيان در ايران به‌وجود آمده بود، ارج مى‌گذاشتند. برخى از پادشاهان اشکانى به خوبى با ادبيات يونانى آشنائى داشتند و برخى نمايش‌هاى يونانى در دربار پادشاهان اشکانى اجراء مى‌شد. در آن دوره مجلسى موسوم به مهستان بود که خود مرکب از دو مجلس بود يکى مجلس اشراف و ديگرى مجلس ”دانايان و مغان“ که جنبهٔ مشورتى داشت و نفوذ چندانى در امور نداشت.

 

در اين دوره از تاریخ ایران دامپروى و کشاورزى و تجارت رونق بسيار داشت و برده‌دارى رشد مى‌کرد. دين آنها دين زرتشت و نيز پرستش اجداد آنها بود. ساير اديان نيز آزادى داشتند. اشک ۲۲ (بلاش اوّل) کسى بود که به‌ جمع‌آورى اوستا پرداخت. زبان آنها پارسى ميانه بود که به‌علت تماس زياد با رومى‌ها، زبان و تمدن رومى نيز در دربار آنها نفوذ داشته است. خط آنها آرامى سريانى بوده و روى برخى سکّه‌ها عبارات يونانى حکّ شده است. از آثار اين دوره از تاریخ ایران معبد آناهيتا در کنگاور، خرابهٔ معبد کنگاور، نقوش برجسته از دورهٔ مهرداد و گودرز در بيستون است.

ساسانیان
ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در طول تاریخ ایران هستند که در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی حکومت می کردند. شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود بر بخش بزرگی از غرب قارهٔ آسیا چیرگی یافتند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود.

 

سلسله اشکانی به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. وی سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا ۶۵۲ میلادی در ایران ادامه یافت. دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به دین و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد. در این دوره نیز جنگ‌های ایران و روم ادامه یافت.

تاریخ ایران بعد از اسلام
پس از استقرار دین اسلام در سرزمین ایران که در نتیجه پیروزی اعراب مسلمان بر ساسانیان و فتح ایران توسط آنها روی داد، تحولات بسیاری در عرصه‌های اجتماعی، مذهبی و سیاسی در تاریخ ایران به وجود آمد.

 

استيلاء مسلمانان بر ايران به سادگى نبود. شهرها زودتر پذيراى سلطهٔ مسلمانان شدند ولى دهات به سادگى به حکومت ايشان تن ندادند. نقاط شرقى ايران و نيز طبرستان و گيلان ديرتر از نواحى غربى به تصرف مسلمانان درآمدند. آنان مجبور مى‌شدند که يک محل را بارها فتح کنند.

 

ایرانیان که از تبعیض طبقاتی موجود در کشورشان ناراضی بودند اسلام را پذیرفتند و در اشاعه آن کوشیدند ولی با این حال هرگز در طول تاریخ ایران مخالفت خویش را با سلطه امویان و عباسیان بر خاک ایران پنهان نکردند و جنبش‌های استقلال‌ طلبانه‌ای را به پا ساختند که تشکیل حکومت‌هایی چون طاهریان (۸۸۱-۸۲۶ م) و صفاریان (۹۰۳-۸۶۶ م) را می‌توان از نتایج آنها برشمرد.

 

طاهریان برای اولین بار پس از ظهور اسلام در طول تاریخ ایران نواحی شرقی ایران همچون خراسان را به استقلال رسانیدند و صفاریان نیز برای اولین بار از زبان خارجی به جای زبان عربی استفاده کردند. از دوره سامانیان (۹۹۹- ۸۱۹ م) نیز خط فارسی نوین پدید آمد و الفبای عربی با زبان فارسی رواج یافت.

 

حکام آل بویه (۱۰۵۵-۹۴۵ م) پس از فتح شیراز و تأسیس حکومت خویش راهی بغداد شده آن را تصرف نمودند و مقام خلافت را به آلت دست خویش تبدیل نمودند و قدرت واقعی را در دستان خویش گرفتند.

 

غزنویان (۱۱۸۶-۹۷۷ م) خود را در تاریخ ایران به عنوان غازیان یا جنگجویان مسلمان مطرح ساختند و سرزمین‌هایی همچون هندوستان را مورد تهاجم خویش قرار دادند.

 

تاریخ ایران,خلاصه تاریخ ایران,تاریخ ایران بعد از اسلام

تاریخ ایران بعد از اسلام

 

 سلجوقیان (۱۱۹۴- ۱۰۳۸ م) با پیروزی بر غزنویان حکومت خویش را تأسیس نمودند و سراسر ایران را تحت سیطره خویش درآوردند و به یاری وزرای بزرگ و دانشمند ایرانی قدرت خود را تثبیت نمودند ولی در نهایت توسط خوارزمشاهیان از میان رفتند.

 

حکومت خوارزمشاهیان (۱۲۳۱-۱۰۷۷ م) یکی دیگر از حکومتهای تاریخ ایران بود که با تهاجم مغول‌ها به خاک ایران آغاز گردید. نتیجه این تهاجم انقراض حکومت خوارزمشاهیان و غارت شهرها و قتل عام مردم ایران بود که با نابودی اقتصاد و کشاورزی ایران همراه گردید.

 

مغول‌ها به سرعت خاک ایران را تصرف نمودند و ضمن لشکرکشی به بغداد و به قتل رساندن خلیفه عباسی خلافت اسلامی را از میان بردند (۱۲۲۸ م)

 

پس از مغول‌ها، تیموریان (۱۵۰۶-۱۳۷۰ م) به خاک ایران هجوم آوردند و بار دیگر سرزمین ایران را عرصه تاخت و تاز و غارت قرار دادند.

 

از دوره صفوی (۱۷۳۲-۱۵۰۱ م) برای اولین بار در تاریخ ایران مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران معرفی گردید. مذهب تشیع با ویژگی‌های سیاسی و اجتماعی خویش باعث اتحاد و استقلال ایران گردید و هویت ملی آن را در برابر تهاجمات و ضربات مهلک امپراتوری عثمانی حفظ نمود و بار دیگر در طول تاریخ ایران توانست به عنوان یک قدرت بزرگ سیاسی و مذهبی قد علم کند.

 

در دوره شاه عباس کبیر شهر اصفهان به عنوان پایتخت ایران انتخاب گردید و به اوج عظمت و شکوه دست یافت به طوری که یادگارهای بسیاری از آن دوران تا عصر حاضر نیز بر جای مانده‌اند. صفویان در نتیجه تهاجم افغان‌ها و تصرف اصفهان توسط آنها از صفحه تاریخ ایران حذف شدند.

 

نادرشاه افشار افغان‌ها را شکست داد و ضمن تسلط بر تمامی خاک ایران، سلسله افشاریان را تأسیس نمود (۱۷۳۴ م). پس از افشاریان، زندیان (۱۷۹۶-۱۷۵۰ م) بر اریکه قدرت تکیه زدند و در دوره حکومت آنها شهر شیراز به پایتختی انتخاب گردید و به شهری باشکوه و بزرگ تبدیل شد.

 

دوره قاجاریان (۱۹۲۴-۱۷۷۹ م) از دوره های تاریخ ایران بود که نفوذ قدرت‌های استعماری همچون انگلیس و روسیه تزاری در ایران توسعه یافت و این قدرت‌ها با تحمیل عهدنامه‌هایی همچون ترکمانچای، گلستان و پاریس بر دولت ایران سرزمین‌های وسیعی در آذربایجان، گرجستان، ارمنستان و خراسان را از خاک ایران جدا کردند. نتیجه این تحولات وقوع جنبش‌هایی چون قیام تنباکو، مشروطیت، جنبش جنگل و قیام محمد خیابانی در ایران بود.

 

در سال ۱۹۲۴ میلادی رضاخان به حکومت دست یافت و تاسیس سلسله پهلوی را اعلام نمود. در دوره پهلوی صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق ملی شد و همین مسأله زمینه‌ساز قیام‌های استقلال‌ خواهانه گردید که در نهایت به انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ ش (۱۹۷۹ میلادی) منجر گردید.


دوره های تاریخی ایران بعد از اسلام
•    طاهریان (۸۲۰ - ۸۷۳ م. / ۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق. / ۱۹۹ -۲۵۲ خ.) بنیان‌گذار طاهر ذوالیمینین
•    صفاریان (۸۷۵-۹۰۰ م. / ۲۶۱ - ۲۸۷ ه. ق. / ۲۵۴ - ۲۷۹ خ.) بنیان‌گذار یعقوب لیث
•    سامانیان (۸۷۵-۹۹۹ م. / ۲۶۱ - ۳۸۹ ه. ق. / ۲۵۴ - ۳۷۸ خ.) بنیان‌گذار نصر یکم شهریاران بزرگ اسماعیل سامانی و نصر بن احمد
•    زیاریان (۹۲۸ - ۱۰۷۰ م. / ۳۱۵ - ۴۶۲ ه. ق. / ۳۰۶ - ۴۴۹ خ.) بنیان‌گذار مرداویج پسر زیار شهریار معروف قابوس بن وشمگیر
•    بوییان (۹۳۲ - ۱۰۴۹ م. / ۳۲۰ - ۴۴۰ ه. ق. / ۳۱۱ - ۴۲۸ خ.) بنیان‌گذار عمادالدوله علی شهریار بزرگ عضدالدوله
•    غزنویان (۹۹۸ - ۱۱۶۰ م. / ۳۸۸ - ۵۵۵ ه. ق. / ۳۷۷ - ۵۳۹ خ.) بنیان‌گذار سلطان محمود غزنوی
•    سلجوقیان (۱۰۳۸ - ۱۱۹۴ م. / ۴۲۹ - ۵۹۰ ه. ق. / ۴۱۷ - ۵۷۳ خ.) بنیان‌گذار طغرل بیک شهریاران بزرگ ملکشاه و سلطان سنجر
•    خوارزمشاهیان (۱۰۷۸ - ۱۲۲۰ م. / ۴۷۰ - ۶۱۷ ه. ق. / ۴۵۶ - ۵۹۹ خ.) بنیان‌گذار (انوشتکین غرجه) شهریار معروف محمد خوارزمشاه
•    ایلخانیان (۱۲۵۶ - ۱۳۳۶ م. / ۶۵۴ - ۷۳۶ ه. ق. / ۶۳۵ - ۷۱۴ خ.) بنیان‌گذار هولاکوخان
•    تیموریان (۱۳۷۰ - ۱۴۹۸ م. / ۷۷۱ - ۹۰۳ ه. ق / ۷۴۸ - ۸۷۷ خ.) بنیان‌گذار تیمور گورکانی
•    صفویان (۱۵۰۱ - ۱۷۲۳ م. / ۹۰۶ - ۱۱۳۵ ه. ق. / ۸۷۹ - ۱۱۰۲ خ.) بنیان‌گذار شاه اسماعیل یکم شهریار بزرگ شاه عباس یکم
•    افشاریان (۱۷۳۵ - ۱۷۴۸ م. / ۱۱۴۸ - ۱۱۶۱ ه. ق. / ۱۱۱۴ - ۱۱۲۷ خ.): بنیان‌گذار نادرشاه
•    زندیان (۱۷۵۰ - ۱۷۹۵ م. / ۱۱۶۳ - ۱۲۰۹ ه. ق. / ۱۱۲۹ - ۱۱۷۳ خ.) بنیان‌گذار کریم‌خان زند
•    قاجاریان (۱۷۹۵ - ۱۹۲۷ م. / ۱۲۰۹ - ۱۳۴۵ ه. ق. / ۱۱۷۳ - ۱۳۰۵ خ.) بنیان‌گذار آقامحمدخان شهریار بزرگ ناصرالدین شاه
•    سلسله پهلوی (۱۹۲۶ - ۱۹۷۹ م. / ۱۳۴۴ - ۱۳۹۹ ه. ق. / ۱۳۰۴ - ۱۳۵۷ خ.) بنیان‌گذار رضاشاه
•    جمهوری اسلامی (آغاز ۱۹۷۹ م. / ۱۳۹۹ ه. ق. / ۱۳۵۷ خ.) بنیان‌گذار روح‌الله خمینی



گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته

 

منابع:

aftabir.com

wikipedia.org

تعداد بازدید از این مطلب: 301
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : چهار شنبه 23 خرداد 1397
نظرات

نقاشی مینیاتور,هنر نقاشی مینیاتور,نقاشی مینیاتور ایرانی

نقاشی مینیاتور 

نقاشی مینیاتور از جمله هنرهایی است که قابلیت به تصویر درآوردن تمامی طبیعت را در قالبی کوچک دارد. مکاتب نقاشی مینیاتورهای ایرانی، از اولین قرون بعد از اسلام آغاز شده است. شیوه های نقاشی مینیاتور در ایران بسیار متنوع است. هر یک از استادان معروف نقاشی مینیاتور، تغییراتی در روش و شیوه هایی که قبل از خود متداول بوده، وارد نموده اند.

نقاشی مینیاتور چیست؟

مینیاتور در لغت به معنی کوچک تر نشان دادن است و مخفف شده کلمه فرانسوی «مینی موم ناتورال» است که حدوداً از دوره قاجاریان در زبان فارسی امروز مصطلح گردید. در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی، چه قدیم و چه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشند، نقاشی مینیاتور می گویند و این تعریف به صورت یک غلط بین ما پذیرفته شده است.

 

نقاشی مینیاتور که به اعتقاد اکثر محققان در ایران تولد یافته و بعد به چین راه برده است، از دورهمغول به صورت تقریباً کامل تر به ایران بازگشته و هنرمندان ایرانی، تلاش بی شائبه ای را در تکمیل و توسعه آن صرف کرده اند. نقاشی مینیاتور از جمله هنرهایی است که قابلیت به تصویر درآوردن تمامی طبیعت را در قالبی کوچک دارد.

 

مینیاتوریست، هنرمندی است که آن چه را خود می اندیشد، یا می پندارد که بیننده علاقه مند به دیدن آن است، تجسم می بخشد و به هیچ وجه تابع مقررات و قوانین حاکم بر فضای نقاشینیست. مکاتب نقاشی مینیاتورهای ایرانی، از اولین قرون بعد از اسلام آغاز شده است. نقاشی مینیاتور ایرانی در قرون اولیه بعد از ظهور اسلام، در ترکیب با خط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه های قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانی نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته اند.

 

بزرگان نقاشی مینیاتور

هنرمندان بزرگ نقاشی مینیاتور عبارتند از: «رضا عباسی» که مربوط به دوره صفوی است. «سلطان محمد» و «میرزا علی» جزو نگارگر های تراز اول قدیم هستند. «محمود فرشچیان» و «محمدباقر آقامیری» هم جزو بزرگان عرصه نگارگری جدید هستند.

 

روشهای مختلف طراحی مینیاتور:

شیوه های نقاشی مینیاتور در ایران بسیار متنوع است. هر یک از استادان معروف نقاشی مینیاتور، تغییراتی در روش و شیوه هایی که قبل از خود متداول بوده، وارد نموده اند. این روشها را در طراحی می توان بطور کلی به سه دسته تقسیم کرد :

 

1-  طراحی مینیاتور رنگی:

هنر نقاشی مینیاتور,نقاشی مینیاتورر,عکس نقاشی مینیاتور

عکس نقاشی مینیاتور

 

در این طرحهای مینیاتوری، در بعضی از قسمتها رنگ بکار رفته است. در این شیوه از نقاشی مینیاتور، از رنگ طلائی حتماً استفاده شده است. زمینه ی طرح به حال خود باقی می ماند قسمتهای مختصری از نقاشی مینیاتور که رنگی است، از رنگهای جسمی و روحی همراه با هم استفاده شده ولی اکثر کار با خطوط قلم مو طراحی شده است. طرحهای رنگی مینیاتور بیشتر دردوره ی صفوی، در آثار رضا عباسی متداول گردید.

 

2-  طراحی مینیاتور بدون رنگ:

نقاشی مینیاتور,نقاشی مینیاتور ایرانی,عکس نقاشی مینیاتور

طراحی مینیاتور بدون رنگ

 

اینگونه طرحهای نقاشی مینیاتور بطوری که از نام آن مشخص است فقط با قلم مو و رنگ سیاه روی زمینه های روشن کار می شود. این روش در تمام دوران مینیاتور ایران وجود داشته است. گاهی هم به جای رنگ مشکی از رنگهای تیره مثل رنگ قهوه ای، قرمز و آبی استفاده شده است.

 

3- طراحی مینیاتور سفید قلم:

 نقاشی مینیاتور,روشهای نقاشی مینیاتور,نقاشی مینیاتور سفید قلم

نقاشی مینیاتور سفید قلم

 

طرحهایی مینیاتوری که با قلم مو و رنگ سفید، روی کاغذ یا صفحه ی تیره رنگ کار شده باشد، طراحی سفید قلم نامیده می شود. در ابتدا این روش نقاشی مینیاتور، بیشتر برای تزئین و طراحی روی جلد های روغنی که اکثراً سطح آنها مشکی بود، استفاده می شد. علاوه بر رنگ سفید، گاهی هم مختصر رنگ طلائی و یا رنگهای روشن دیگر، در اینگونه طراحی ها استفاده می شود.

 

موضوع نقاشی های مینیاتور

نقاشی مینیاتور,تصاویر نقاشی مینیاتور,هنر نقاشی مینیاتور

برای تزئین حاشیه ی  نوشته های کتب خطی نیز از نقاشی مینیاتور استفاده شده است

 

موضوع نقاشی مینیاتور، معمولاً شکار و شکارچیان، حیوانات مختلف، پرندگان، اژدها، سیمرغ و اژدها، فرشتگان، دیوان، دراویش، چوپانان همراه با گوسفندان خود، استاد و شاگرد، جوانان در حالتهای مختلف نشسته و ایستاده، زندگی روستایی و کشاورزی و اتفاقات مهم  تاریخی است و گاهی برای تزئین حاشیه ی اشعار و نوشته های کتب خطی نیز از نقاشی مینیاتور استفاده شده است.

 

نقاشی مینیاتور,هنر نقاشی مینیاتور ایرانی,عکس نقاشی مینیاتور

تصاویر نقاشی مینیاتور ایرانی

نقاشی مینیاتور,طراحی نقاشی مینیاتور,نقاشی مینیاتور ایرانی

عکس های نقاشی مینیاتور

 

گردآوری: بخش فرهنگ بیتوته

منابع:hawzah.net

tebyan.net

 

تعداد بازدید از این مطلب: 328
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

 
یک دسته کاغذ
 
اندازه‌های استاندارد کاغذ

کاغَذ به ماده‌ای گفته می‌شود که از خمیر کتان یا پنبه یا کنف یا چوب یا ضایعات کشاورزی ساخته شود و به کار نوشتن آید و در اصطلاح علمی عبارت است از تراکم الیاف سلولوزی که به طور نامنظم داخل یکدیگر شده و درنتیجه یک مادهٔ فشرده را می‌دهد که در ابعاد و اوزان مختلف بدست می‌آید.

کاغذ از زمان اختراع آن تا به امروز قابل اعتمادترین وسیله انتقال اندیشه بشر بوده است و نقش مهمی در جمع‌آوری و ذخیره اطلاعات و دانش بشر که نتیجه‌ای از تجربیات و تفکرات اوست دارد و از این رو با پیدایش مرکب و صنعت چاپ و مواد رنگ دار این اندیشه بشری با ابزار نوین درآمیخت و به صورت یک پدیدهٔ مهم، امروزه با آن برخورد می‌گردد.

مصرف کاغذ با اختراع آن همراه بوده است که گفته می‌شود مصریان پیشقدم در این اختراع بوده‌اند و از بسیاری جهات نشانگر سطح رشد علمی و فرهنگی جامعه می‌باشد. با پیشرفت اطلاعات و معلومات بشر از دانش رنگ، کاغذهای رنگی برای جلب توجه و زیبایی و مقوا و کارتن‌های رنگ آمیزی شده برای بسته‌بندی و بالاخره جعبه‌های شیرینی و شکلات برای مصرف خانگی و نظایر اینها همه دلیل بر دانش برتر و استفاده بشر از این صنعت و اختراع است که روز به روز رو به توسعه و تکامل می‌باشد و در تاریخ از آن یاد شده است.

پیدایش کاغذ با پاپیروس و پرگامنت‌ها

به گفتهٔ تاریخ، مصریان باستان اولین مردمانی بوده‌اند که از نوعی نی شبیه بامبو به نام پاپیروس صفحاتی می‌ساختند و بر روی آن می‌نوشتند و نیز کاغذ بردی را مصریان اختراع کردند. مردم مصر نی پاپیروس را به صورت نوارهای نازک و بسیار ظریفی کنار یکدیگر قرار می‌دادند و سپس به وسیلهٔ فشارها و صیقل دادن به آن به شکل ورق درمی‌آوردند.

سابقهٔ نوشتن به هزاران سال قبل می‌رسد و بشر در آغاز تمدن و ابداع خط از گل رس لوحه‌هایی می‌ساخت و برای نوشتن مطالب خود استفاده می‌کرد؛ این الواح با حرارت آفتاب خشک می‌شد یا با آتش می‌پخته است.

در ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد بود که برای ثبت و ضبط کلمات، مسئله نوشتن بر کاغذ مطرح گردید و همانطوری که اشاره شد پاپیروس را مصری‌ها درست کردند، چند برگ پاپیروس را مصری‌ها بهم می چسبانیده‌اند تا یک نوار دراز طومار مانند بدست آید. کاغذ پاپیروس از بهم پیوستن برگها و پوستهٔ گیاهی نی مانند به نام پاپیروس است؛ برگهای پاپیروس نسبتاً شکننده بودند و لذا به فکر افتادند از پوست بعضی حیوانات مثل گوسفند، آهو و گوساله استفاده شود. نخستین بار در شهر پرگاموس واقع در آسیای صغیر، صنعتگران از پوست حیوانات با شیوه‌های مخصوص، پوست‌های درخشان و نازکی بدست آوردند که خیلی بادوام تر و نرم‌تر از پاپیروس بود و معروفترین آنها کاغذ پرگامنت بود. پرگامنت از نام شهر پرگاموس گرفته شده که از مراکز تولید و توزیع این کاغذ بوده است.

در روایات و اخبار نوشته شده است که کتاب اوستا را قبل از اسلام بر روی ۱۲ هزار پوست گاو نوشته‌اند که این روایت و خبر دلیل دیگری است که از قبل از اسلام در ایران، از پوست به جای کاغذ استفاده می‌شده است.

مردمان یونان به پاپیروس، کارتِس (cartes) می‌گفته‌اند و کلمه کارتس به زبان عربی قرطاس گفته شده است که در حقیقت همان پاپیروس است که از شهرهای واقع در دلتای مصر، آن را به یونان برده‌اند.

خط مصریان قدیم خط هیروگلیف (Hyroogleff) بوده است که بر روی پاپیروس‌ها نقش بسته است و به موجب دو سند یونانی که مربوط به قرن سوم میلادی ذکر شده در حال حاضر در موزه‌های لیدن و استکهلم نگهداری می‌شود.[۱]

چینی‌ها اولین و نخستین مردمانی بودند که بیش از ۲ هزار سال پیش، کاغذهایی مانند کاغذهای امروزی ساختند. ایرانیان مسلمان شیوه ساختن کاغذ را در سده نخست پس از اسلام از چینی‌ها آموختند و آن را بهبود بخشیدند. شهر سمرقند برای سال‌ها بزرگ‌ترین مرکز ساختن و خرید و فروش کاغذ بود. سپس، در شهرهای دیگر، از جمله بغداد، دمشق، قاهره، مراکش، جزیره سیسیل و شهرهای مسلمان نشین اسپانیا، کارخانه‌های کاغذسازی به راه افتاد. یافته‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهند که از قرن اول میلادی، در چین کاغذ وجود داشته‌است. در سال ۱۰۵ میلادی، یکی از درباریان، ماده جدیدی را برای امپراتور توصیف کرد که از پارچه‌های کهنه، پوست درختان، کنف و علف تهیه می‌شد وروی آن می‌نوشتند. به مرور زمان، شیوه تهیه کاغذ بهتر شد و ان را با الیاف گیاهانی مانند خیزران می‌ساختند. عرب‌ها این محصول را به اروپا بردند و در سال ۱۱۵۰ میلادی، غربیان نخستین کاغذ سازی را در اسپانیا بنا کردند. ماشین تولید انبوه کاغذ را چینی‌ها اختراع کردند. نخستین اسکناس نیز در سال ۱۰۲۴ میلادی در چین تهیه و مبادله شد.

ساخت کاغذ

الیافی که در ساخت کاغذ بکار می‌رود معمولاً طبیعی و شامل سلولوز است؛ و به دو روش شیمیایی و فیزیکی است. به این صورت که الیاف سلولوزی را در آب قرار می‌دهند تا رطوبت کافی جذب و حالت خمیری و نرم پیدا کند. سپس یر روی یک صفحه شبکه ای قرار می‌دهند تا خشک شود و حالت یکدست پیدا کنند. الیاف نیز با از دست دادن رطوبت خود به یکدیگر نزدیک می‌شوند و در نقاطی که روی یکدیگر قرار گرفته‌اند یک پیوند شیمیایی ایجاد می‌شود که این الیاف را به هم متصل می‌کند.

پیرامون واژه

کاغد یا کاغذ کلمه‌ای است پارسیو ذکر این لغت یا «ورق» در کتب قدیمیه عربی بسیار فراوان دیده می‌شود. خمیر کاغذ بیشتر از چوب سوزنی برگان ساخته می‌شود (به دلیل داشتن الیاف طولانی‌تر)

کاغذ یکی از فراورده‌های مهم چوب است. برای ساختن کاغذ ابتدا تنه درخت را به وسیله دستگاه خردکن به خورده چوب و براده چوب تبدیل می‌کنند. سپس خرده چوب‌ها را به وسیله مواد شیمیایی و روشهای مختلف در برج پخت خمیر تجزیه می‌کنند و از آنها الیاف سلولوزی به دست می‌آید که خمیر کاغذ نامیده می‌شود. از درهم رفتن الیاف سلولوزی و بعد از پرس آنها ورقه کاغذ ساخته می‌شود.

انواع برش کاغذ

اندازهٔ کاغذ از نظر برش طبق استانداردهای مختلف طبقه‌بندی می‌شود. یکی از مهم‌ترین طبقه‌بندی‌های بین‌المللی، استاندارد A است. در این استاندارد، از A0 که بزرگ‌ترین اندازه است، هرچه عدد بزرگ‌تر می‌شود، ابعاد کاغذ نصف می‌گردد به‌طوری‌که:

A0:84.1*118.9 cm

A1:59.4*84.1 cm

A2:42*59.4 cm

A3:29.7*42 cm

A4:21*29.7 cm

A5:14.8*21 cm

A6:10.5*14.8 cm

البته برش‌های غیراستانداردی مثل A-1 نیز وجود دارد.

مشخصات کاغذ

  • گرماژ
  • تعداد در بسته
  • راه یا الیاف کاغذ (LG یا SG)

منابع

  1. ↑ پرش به بالا به:۱٫۰ ۱٫۱ فرزان، ناصر، تاریخ تحول هنر و صنعت رنگ در ایران و جهان، تهران: انتشارات تهران، 1384، صفحات 141-155
  2. پرش به بالا↑ فرهنگ فارسی دهخدا
  3. پرش به بالا↑ برخی نیز آورده‌اند که شاید این واژه چینی باشد.
  • بخش انواع کاغذ از: «از طراحی تا صحافی»، فریدون آذریون، آذریون، ۱۳۸۰
  • قب‍ادیان، حی‍در، تک‍نولوژی تولی‍د کاغذ، ته‍ران: حافظ‌پژوه، ۱۳۸۵. شابک: ۹۶۴۹۵۲۷۱۰۹
  • لانگ‍لی، اندرو، کاغذ، ترجمهٔ من‍یره مح‍قق من‍تظری، ته‍ران: امی‍رکب‍یر، کت‍ابه‍ای شک‍وفه، ۱۳۸۵. شابک: ۹۶۴-۳۰۰-۴۰۰-۷
  • احمدی، مسعود، «تاریخچه کاغذ: انواع کاغذهای خوشنویسی و نقاشی مینیاتور»، سنندج، نشر: مسعود، ۱۷. شابک:۹۷۸-۹۶۴-۷۴۵۱-۱۳-۰
  • کتاب چرا و چگونه اثر والتر فلمر، ترجمهٔ فرزانه کریمی، نشر بنفشه (نیلوفر فقیراللهی)
  • کتاب کاغذ و چاپ (راهنمای انتخاب کاغذ مناسب سفارش چاپی)، بهرام عفراوی، نشر دایره چهار رنگ، شابک: ۸-۵-۹۲۹۵۲-۶۰۰-۹۷۸ 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تعداد بازدید از این مطلب: 244
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

arts85729579792843757943287529002

نقاشی رنگ روغن با اعتبارتر از دیگر نقاشی ها است

اصول و ابزار نقاشی رنگ روغن

 نقاشی رنگ روغن رمز و رازهای بزرگی دارند و در ذهن بسیاری از افراد، روش نقاشی رنگ روغن با اعتبارتر از دیگر نقاشی ها است. همچنین لذت کار با رنگ روغن غیر قابل انکار است. رنگ های خالص روغنی با رایحه ای خوش واقعاً خوشایند هستند.

 سه اصول نقاشی رنگ روغن کدامند؟

به هنگام نقاشی رنگ روغن، هنرمند باید سه قاعده متداول نقاشی رنگ روغن را رعایت کند:

 

۱٫ قاعده از کم به زیاد نقاشی رنگ روغن: وقتی لایه لایه کار نقاشی را انجام می دهید، هر لایه جدید باید از لایه قبلی انعطاف پذیرتر باشد. برای رعایت کردن این قاعده در هر لایه جدید از ماده پایه بیشتری استفاده می شود.

 

۲٫ دومین اصول نقاشی رنگ روغن غلیظ روی رقیق: در لایه های زیرین نقاشی باید از رنگ روغن رقیق استفاده شود و نازک کار شود و روی آن ها لایه های غلیظ کار شود. اگر روی نقاشی های ایمپاستو، لایه های رقیق کار شود، نقاشی رنگ روغن احتمالا ترک می خورد.

 

۳٫ قاعده سوم نقاشی رنگ روغن: استفاده از رنگ هایی که به آهستگی خشک می شوند در مقابل رنگ هایی که به سرعت خشک می شوند، رنگ هایی که سرعت خشک شدن آهسته دارند نباید پشت سر هم در لایه های زیری کار شوند زیرا وقتی از رنگ هایی که سریع خشک می شوند بر روی آن ها استفاده شود، ممکن است نقاشی رنگ روغن شما ترک بخورند.

 

لوازم نقاشی رنگ روغن:

♦  قلموها یکی از مهمترین لوازم نقاشی رنگ روغن می باشد:

هنگامی که می خواهید قلموهایتان را برای نقاشی رنگ روغن انتخاب کنید باید دو نکته اساسی را مد نظر داشته باشید:

شکل و الیاف قلمو. انواع و اشکال مختلفی از قلمو ها در بازار وجود دارند، مفید ترین و پر کاربردترین آنها، قلمو های گرد، صاف، رنگ روشن و یا فندقی هستند. قلموهای گرد، سری گرد و نوک تیز دارند، و برای کشیدن خط های باریک و یا نقطه گذاری مناسب هستند.

 

قلموهای صاف و قلموهای رنگ روشن اصولاً سری مربع شکل دارند، این حالت قلمو برای طرح های مستطیلی نقاشی رنگ روغن مناسب است. قلموهای رنگ روشن موهای کوتاه تری نسبت به قلموهای صاف دارند.

 

قلموهای فندقی سری صاف دارند، نوک قلموهای بیضی شکل یا همان تخم مرغی برای حرکت های باریک و ظریف و همچنین مناطق وسیع تر مناسب است. قلموهای رنگ فندقی در نقاشی رنگ روغن واقعاً کارایی بالایی دارند و بیشتر از قلموهای دیگر استفاده می شوند. موی قلموها از پوست حیوانات و یا الیاف مصنوعی تشکیل شده است.

طرح های نقاشی رنگ روغن,لوازم نقاشی رنگ روغن,نقاشی رنگ روغن

قلموهایی با موی مصنوعی به سختی و یا انعطاف پذیری قلموهای موی حیوانات نیستند،

 

موی حیوانات مانند گراز حالت ارتجاعی طبیعی دارد. موی گراز معمول ترین موی حیوانات برای قلموی های نقاشی رنگ روغن است. قلموی موی گراز سخت تر از موی سمور یا squirle است و برای نقاشی هایی با خطوط ضخیم و خشن مناسب است.

 

قلموهایی با موی مصنوعی به سختی و یا انعطاف پذیری قلموهای موی حیوانات نیستند، اما تمیز کردن آنها بسیار راحت است، و به دفعات زیاد می توان از حلال ها و تمیز کننده ها برای تمیز کردنشان استفاده کرد.

 

♦ یکی دیگر از لوازم نقاشی رنگ روغن بوم است:

سطحی که در رنگ روغن استفاده می شود و معمول است، پارچه کرباس کشیده شده و قرار گرفته در یک قاب چوبی است. این بوم باید قبل از نقاشی کشیدن آماده شود در ابتدا باید به آن روغن زد.

 

بوم دست ساز: مقرون به صرفه است، اما درست کردنش خسته کننده و البته برای اندازه های سفارشی نقاشی رنگ روغن خوب است.

 

نقاشی رنگ روغن منظره,نقاشی رنگ روغن,طرح های نقاشی رنگ روغن

بوم باید قبل از نقاشی کشیدن آماده شود در ابتدا باید به آن روغن زد.

 

بوم آماده: در وقت صرفه جویی می شود، اما ارزان نیست، و اغلب آنها از کرباس هایی با کیفیت پایین استفاده شده است.

 

– پارچه کرباس: برای نقاشی رنگ روغن کوچک و تمرینی مناسب است.

 

– تخته دستی: پنل هایی که برای استفاده آماده هستند.

 

– چوب: باید سطحی صاف داشته باشد.

 

♦ پالت نقاشی رنگ روغن:

پالت نقاشی رنگ روغن بیضی شکل، صاف و یا یک تخته چوبی است که یک حفره برای جای شست و گرفتن آن دارد.

arts85729579792843757943287529001

پالت نقاشی رنگ روغن بیضی شکل، صاف و یا یک تخته چوبی است

 

شما باید برای استفاده از پالت های چوبی، از چند هفته قبل آن را با روغن بزرک چرب کنید و بعد رنگ را روی آن بزنید تا رنگ ها جذب چوب نشوند. گزینه های دیگر پالت ها برای نقاشی رنگ روغن پالت کاغذی، سینی لعاب دار و یا شیشه هستند که در صورت نیاز می توان از آنها نیز استفاده کرد.

 

♦ سه پایه نقاشی:

شما نیاز به یک پایه سفت و سخت برای نگه داشتن بوم دارید. یک سه پایه چوبی میتواند بسیار کار ساز باشد.

 

♦ یک جعبه برای نگه داری وسایل نقاشی رنگ روغن:

درون این جعبه علاوه بر قلموها، رنگ ها، روغن، حلال، پالت و پارچه، یک شیشه برای شست و شوی قلمو ها نیز قرار می گیرد.

 

♦ کاردک پالت نقاشی رنگ روغن:

کاردک برای استفاده از رنگ در سطح نقاشی رنگ روغن است

 

کاردک ها برای مخلوط کردن رنگ روغن روی پالت استفاده میشود.

نقاشی رنگ روغن,ترکیب رنگها در نقاشی رنگ روغن,اصول نقاشی رنگ روغن

کاردک نقاشی: برای استفاده از رنگ در سطح نقاشی رنگ روغن.

 

 

پارچه یا حوله کاغذی: تمیز کردن برس و پاکسازی کلی.

 

چند نکته برای کشیدن نقاشی رنگ روغن:

◊ رنگ ها را زیاد با هم مخلوط نکنید، زیرا رنگ ساخته شده تیره و کدر می شود.

 

◊ رنگ ها را در پالت خود محدود کنید، همه رنگ ها روی پالت نگذارید، همچنین از هر رنگ مقدار کمی خارج کنید.

نقاشی رنگ روغن منظره,ترکیب رنگها در نقاشی رنگ روغن,نقاشی رنگ روغن

رنگ ها را زیاد با هم مخلوط نکنید، زیرا رنگ ساخته شده تیره و کدر می شود

◊ دو شیشه از حلال ها همراه داشته باشید، یکی به طور انحصاری برای رقیق کردن رنگ و یکی برای تمیز کردن قلموها.

 

◊ استفاده از رنگ پس زمینه برای شما راحت تر است نسبت به اینکه شما نقاشی را روی زمینه سفید کار کنید.

 

تکنیک های نقاشی رنگ روغن:

نکاتی در خصوص چند تکنیک نقاشی رنگ روغن اشاره می کنیم.

آلا پریما: (alla prima)

آلا پریما یا خیس روی خیس یک اصطلاح ایتالیایی در نقاشی رنگ روغن است و به معنی رنگ مستقیم است. به این صورت که رنگ را به طور مستقیم روی کرباس بوم قرار می دهیم، این سبک بدون رنگ های زیر سازی است، یعنی رنگی در زیر کار نیست که بخواهیم خشک شود پس در این سبک کار خیلی زود تمام می شود.

ایمپاستو: (Impasto)

طرح های نقاشی رنگ روغن,نقاشی رنگ روغن,اصول نقاشی رنگ روغن

رنگ زمینه در نقاشی رنگ روغن بسیار مهم است.

 

استفاده از یک لایه ضخیم از رنگ که بافت قلم مو یا کاردک نقاشی رنگ روغن را حفظ می کند.

 

کاردک نقاشی رنگ روغن:

با استفاده از کاردک نقاشی می توان یک لایه بافتدار از رنگ را اعمال کرد. عدم کنترل دقیق در استفاده از کاردک مشکل خاصی بوجود نمی آورد و می توان به راحتی با رنگ ها بازی کرد و طرح مورد نظر را بوجود آورد اما همین کار با قلمو بسیار سخت است. لذت نقاشی رنگ روغن با این سبک بسیار جالب است حتماً امتحان کنید.

 

رنگ زمینه نقاشی رنگ روغن:

روی سطحی که دارای ته مایه رنگ است رنگی با کنتراست بیشتر برای لایه بعدی استفاده کنید، به این معنی که دو رنگ متضاد روی هم قرار گیرند. رنگ زمینه در نقاشی رنگ روغن بسیار مهم است.

 زیر سازی: (Underpainting)

نقاشی رنگ روغن,تابلو نقاشی رنگ روغن,ابزار نقاشی رنگ روغن

نقاشی را با رنگ کم ( لایه ای نازک) شروع کنید تا خیلی زود خشک شود

 نقاشی را با رنگ کم ( لایه ای نازک) شروع کنید تا خیلی زود خشک شود (مانند یک لایه خاک) و این کار باید قبل از اضافه کردن رنگ های اصلی طرح و سایر جزئیات روی بوم انجام شود، دقیقا به معنای زیر سازی.

 پولیش:

پولیش یک لایه شفاف روی رنگ های خشک شده است. از یک پولیش متوسط با شفافیت بالا استفاده کنید. در این قسمت کار صبر و دقت زیادی باید داشته باشید. پولیش ها اکثراً به صورت اسپری هستند.

ایجاد عمق: (Scumbling)

طرح های نقاشی رنگ روغن,نقاشی رنگ روغن,ابزار نقاشی رنگ روغن

بسیاری از رنگدانه های سنتی که در نقاشی رنگ روغن استفاده می شوند خطرناک است

 یک لایه از رنگ را روی رنگ های خشک و یا کمی خشک قرار دهید، این کار اجازه می دهد که رنگ زیرین کمتر به چشم آید. با توجه به سلیقه نقاش این تکنیک یا به صورت خطی انجام می شود و یا به صورت نقطه ای و خالدار. با این کار به آن قسمت از نقاشی عمق می دهید و رنگی متفاوت در آن بوجود می آورید.

 قلموی خشک: (Drybrush)

با استفاده از قلموی خشک مقدار کمی رنگ را به آرامی روی سطح بافت دار نقاشی بکشید.

نقاشی رنگ روغن,طرح نقاشی رنگ روغن,نقاشی رنگ روغن منظره

چند نکته ایمنی در خصوص کشیدن نقاشی رنگ روغن:

بسیاری از رنگدانه های سنتی که در نقاشی رنگ روغن استفاده می شوند خطرناک است، به طور خاص، برخی از آنها حاوی سرب، کادمیوم و کبالت هستند. رنگ هایی که روی آنها CL (برچسب توجه) از مؤسسه مواد هنر و خلاقیت(ACMI) حک شده است، باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرند و به دستورالعمل آنها توجه شود.

 حلال هایی مانند تربانتین و الکل های معدنی در فضای اتاق تبخیر می شوند، بنابراین شما باید در محلی با تهویه خوب کار کنید نه در فضای کاملاً بسته. حلال ها قابل اشتعال هستند و نباید در نزدیکی شعله قرار گیرند؛ آنها را در ظروف در بسته نگه داری کنید.

 در هنگامی که نقاشی می کشید از خوردن، نوشیدن و یا سیگار کشیدن اجتناب کنید. از اسپری رنگ استفاده نکنید، مگر اینکه در یک اتاق با تهویه بسیار عالی باشید و حتماً از ماسک استفاده کنید.

 چگونه می توان نقاشی رنگ روغن را جلا داد؟

پس از جلاکاری، توصیه می شود که سطح نقاشی رنگ روغن را با یک پلاستیک بپوشانید

جلا به منظور محافظت از نقاشی نهایی مورد استفاده قرار می گیرد. جلاهای تصاویر باید جدا شدنی باشند تا بتوان نقاشی ها را در صورت کثیف شدن تمیز کرد.

در مورد جلاهای نقاشی رنگ روغن دو نکته مهم را باید به خاطر داشته باشید:

۱٫ زود اقدام به جلاکاری نکنید، حتی رقیق ترین رنگ های روغنی را نیز باید به مدت ۶ ماه بگذارید تا خشک شوند. در مورد نقاش

ی های آلکیدی گریفین رقیق نیز دست کم یک ماه زمان لازم است.

۲٫ از جلا به عنوان ماده پایه استفاده نکنید زیرا این کار باعث حساسیت نقاشی به حلال می شود. و در آینده که بخواهید نقاشی را تمیز کنید نقاشی کنده می شود.

 برای یک جلاکاری

اثربخش نقاشی رنگ روغن هشت گام ساده وجود دارد:

• از یک قلم موی جلاکاری مسطح پهن، نرم و فشرده (مثل قلم موی صیقل کاری یا جلاکاری وینسور و نیوتن مون آرک) استفاده کنید.

 

• کاری که قرار است جلاکاری روی آن انجام شود را صاف روی میز قرار دهید، جلاکاری را در حالی که کار به صورت عمودی قرار گرفته است انجام ندهید.

 

• جلا را به جای یک لایه ضخیم در ۱ الی ۳ لایه نازک اعمال کنید. روکش ضخیم دیرتر خشک می شود، ممکن است پس از خشک شدن کدر به نظر برسد، در طول استعمال بچکد یا فرورفتگی پیدا کند و احتمال این که پس از خشک شدن جای ضربات قلم مو در آن مشخص باشد بیشتر است.

طرح نقاشی رنگ روغن,ترکیب رنگها در نقاشی رنگ روغن,نقاشی رنگ روغن

برای یک جلاکاری اثربخش نقاشی رنگ روغن هشت گام ساده وجود دارد

• در جلاهای رقیق شده امکان به وجود آمدن حباب وجود دارد، حواستان را جمع کنید.

 

• قلم مو را در ضربات طولانی و یکدست حرکت دهید تا کل سطح از بالا تا پایین پوشش داده شود و در همین حال به تدریج از یک سمت به سمت دیگر حرکت کنید.

 

• در طول کار لایه جلا را در زوایا به دقت بررسی کنید تا حبابی ایجاد نشده باشد. در صورت مشاهده حباب بلافاصله آن ها را یکدست کنید.

 

• وقتی یک قسمت را رها کردید به قسمت هایی که جلاکاری آن ها را انجام داده بودید برنگردید. اگر این کار را انجام دهید، رزین های خشک را به داخل قسمت خیس می کشانید که این کار در رنگ های تیره باعث ایجاد تیرگی و ماتی می شود. اگر یک قسمت از قلم افتاده بود اجازه دهید کار کاملا خشک شود سپس جلاکاری را مجددا انجام دهید.

 

• پس از جلاکاری، توصیه می شود که سطح نقاشی رنگ روغن را با یک پلاستیک محافظ به صورت سایبان بپوشانید.

گردآوری: بخش فرهنگ بیتوته

تعداد بازدید از این مطلب: 386
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

 

نقاشی رنگ و روغن، نقاشی آبرنگ، گواش، اکریلیک، اکولین، همه ما بارها این نام ها را شنیده ایم اما تفاوت این نقاشی ها چیست؟ 

  

رنگ در نقاشی

 

نقاشی(1) هنری است تصویری و دوبعدی که بر روی سطح اجرا می شود و در آن عمق وجود ندارد. هرچند غالب آثار نقاشی عمق و فضا را به بیننده القا می کنند لیکن این القا ذهنی و نتیجه رعایت قواعد خاصی است.

هنر نقاشی هم در زمره هنرهای زیبا(اصلی) و هم هنرهای صناعی(فرعی) مطرح بوده است. این هنر علاوه بر زیباییِ صرف در تزیین اشیا مصرف کردنی نیز به کار رفته است.نقاشی همواره روی سطح جریان دارد. مواد اصلی این هنر،سطح ، نقاشی و رنگ است.

تعریف سطح

سطح تابلو زمینه ای از گچ، سنگ، سفال، کرباس، کاغذ، پارچه ابریشمین و... است.

تعریف رنگ

رنگ ماده ای است رنگین که از خاک(مواد معدنی)، مواد گیاهی و شیمیایی تهیه می شود.مواد مزبور را ابتدا سائیده و مانند پودر نرم می کنند و با مایعی می آمیزند.(2)

رنگ در نقاشی

انواع نقاشی ها

بسته به چگونگی سطح و رنگ نقاشی ها به چند دسته تقسیم می شوند(3):

الف- فرسک (Fresco)

فرسک عبارت است از نقاشی دیواری بر روی گچ مرطوب یا آهک(4) که عموما به وسیله ی آبرنگ صورت می کیرد. به کار بردن آبرنگ از آن نظر است که رنگ ها در متن دیوار نفوذ کنند و جزئی از زمینه به نظر آیند. نقاشی فرسک معمولا در خدمت هنر معماری به کار می رود و در واقع جزئی از هنر معماری است. باید دانست که منظور از فرسک، بزرگ کردن نقوش یک تابلوی معمولی نیست بلکه فرسک جزئی است از فضای داخلی بنا و می باید با توجه به مکان و بنای اصلی و متناسب با آن ساخته شود. برای آن که چشم از هر جهت که به فرسک می نگرد، ارضا گردد باید فرسک ساده و واجد ترکیباتی(کمپوزیسیون) واضح باشد و خطوط و رنگ ها کاملا آشکار و تا حدی زننده جلوه کنند.

از ویژگیهای دیگر اکرلیک این است که این رنگ‌ها برای ایجاد بافت در سطوح مناسبند چون غلظت بالایی دارند و به سرعت خشک می‌شوند. رنگ اکریلیک انعطاف پذیر است و به همین علت روی تمام سطوح از جمله مدل‌های خمیر کاغذ پارچه و کفش قابل استفاده است. امروزه پر کاربردترین وسیله نقاشی اکرلیک است.

ب- نقاشی روی چوب (Painting on Wood)

این گونه نقاشی بر روی بومی است که بر چوب آماده ساخته اند. در این نوع نقاشی رنگ ها را با تخم مرغ می آمیزند و از قلم موهای ظریف استفاده می کنند.

شیوه کار بدین ترتیب است که ابتدا سطح را با پارچه ی کتانی می پوشانند، سپس روی این پارچه را پوشش هایی از مخلوط گل سفید و روغن بزرک(گچ پارسی) می مالندو نقاش روی بوم، طرح اولیه را با تمام جزییاتش نقش و سپس رنگ آمیزی می کند.

رنگ در نقاشی

 

ج- نقاشی رنگ و روغن(Oil Color)

در نقاشی رنگ و روغن، مایعی که رنگ را با آن می آمیزند، روغن است. رنگ روغنی دیر خشک می شود و به نقاش آزادی عمل می دهد که قلم موهای ضخیم تر و در نتیجه تکه رنگ های زیادتری به روی بوم نقاشی بزند. برخی نقاشان بوم خود را به سبک نقاشی روی چوب آماده می کنند.

د- نقاشی آب رنگ (Water Color)

نقاشی آب رنگ، نقاشی روی کاغذ یا پارچه ابریشمی است که به کمک رنگ آمیخته با آب و ماده ای که دارای چسب باشد مثل سریش .

ر- نقاشی پاستل (Pastel)

پاستل (گچ رنگی) از اختلاط رنگریزه های خشک با صمغ به صورت قلمه ی گچی نرم و یا مداد رنگی ساخته می شود. پاستل به دو صورت در بازار موجود است: پاستل خشک، پاستل روغنی

س- نقاشی اکرلیک (Painting with Acrylic)

اکرلیک نوعی رنگ است که از اختلاط پودر رنگ و نوعی چسب حاصل می شود. از ویژگی های مهم این رنگها آن است که تا زمانی که خشک نشده با آب ترکیب می شود اما پس از خشک شدن دیگر با آب ترکیب نمی شود و در نتیجه نقاشی ضد آب می شود. از ویژگیهای دیگر اکرلیک این است که این رنگ‌ها برای ایجاد بافت در سطوح مناسبند چون غلظت بالایی دارند و به سرعت خشک می‌شوند. رنگ اکریلیک انعطاف پذیر است و به همین علت روی تمام سطوح از جمله مدل‌های خمیر کاغذ پارچه و کفش قابل استفاده است. امروزه پر کاربردترین وسیله نقاشی اکرلیک است.

رنگ در نقاشی

 

ص- نقاشی گواش (Gouache)

گوآش رنگماده ای کدر و پوشاننده ولی محلول در آب است. آن را "رنگماده پستر" نیز نامیده اند. غالبا برای ایجاد سطح های رنگی تخت از این رنگماده استفاده می شود. ولی میتوان جلوه های رنگ و روغنی نیز از آن بدست آورد. نگارگران قدیم ایرانی از رنگماده ای شبیه گوآش استفاده می کردند و آن ر ا رنگ جسمی می نامیدند.

ط- نقاشی با اکولین (Ecoline)

اکولین در واقع جوهر رنگی است. رنگهای اکولینی جلوه هایی مانند آب رنگ ایجاد می کنند ولی به دلیل جوهری بودن، آثار بدست آمده از این نقاشی ها بسیار شفاف و درخشان است . به همین دلیل از رنگهای اکولینی بیشتر در تصویرگری کتب کودک و یا کارهای گرافیکی تبلیغاتی استفاده می شود. حلال اکولین نیز آب است.

رنگ در نقاشی

 

پی نوشت:

1- نقل از معین.محمد: فرهنگ فارسی

2- وزیری، علینقی، تاریخ عمومی هنرهای مصور،ج1،صص34-39

3- همان

4- در مناطق مرطوب بهتر است از آهک استفاده شد چرا که گچ رطوبت را به خود جذب می کند و ساختار نقاشی را تحت الشعاع قرار می دهد.

 سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان

 


منبع:

 

تاریخ هنر نقاشی و مینیاتور در ایران/ تیمور اکبری و پوریا کاشانی/ انتشارات سبحان نور

فرهنگ فارسی/ محمد معین

تاریخ عمومی هنرهای مصور/ علینقی وزیری/ ج1

دایره المعارف هنر/ رویین پاکباز، انتشارات هنر معاصر

Painting with Acrylics, by Arnold Lowrey, Publisher: Search Press, 2006

تعداد بازدید از این مطلب: 360
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

انواع کاغذ برای طراحی -نقاشی

انواع کاغذ برای طراحی -نقاشی

انواع كاغذ :
كاغذ هاي زبر و ضخيم و داراي بافت درشت مانند: گراف ضخيم، فيلي، پاستل را مي توان براي طراحي با زغال، گچ، پاستل و مداد شمعي به كار برد.
كاغذ پاستل براي كار با مداد، زغال و پاستل مناسب است.
كاغذ اشتنباخ با بافت زبر متوسط براي كار با مداد و زغال به كار مي رود.


كاغذهاي گلاسه براي طراحي با قلم فلزي و ماژيك مناسبند.
كاغذ بوچر براي طراحي با مدادهاي نرم، مداد شمعي و زغال كاربرد دارد.
كاغذهاي مكنده و ضخيم كه آب را به خود جذب مي كنند براي كار با آب مركب، آبرنگ و گواش مناسب هستند. ولي كاغذهاي خيلي نرم و داراي بافت متراكم و فشرده براي كار آبرنگ مناسب نيستند. كاغذهاي خيلي نرم مانند خشك كن عمل كرده نوك قلمو در حين حركت روي آنها گير مي كند.

کاغذهای مناسب برای مداد رنگی متنوعند. به جز کاغذهای صیقلی (کاغذ گلاسه)و کاغذهای خیلی زبر می‌توان از هر کاغذی استفاده کرد، از کاغذهای بسیار مرغوب گرفته تا کاغذهای بسته‌بندی. کاغذهای مرغوب ضخیم هستند و بافت کاملا فشرده دارند.حتی کاغذهای رنگی، به ویژه کم‌رنگ نیز برای نقاشی با مدادرنگی بسیار مناسبند. بسته به درشتی بافت کاغذ و پرزهای آن، اثر هنری حالت متفاوتی به خود می‌گیرد .

کاغذهای نرم:این نوع کاغذها بدون بافت هستند، بنابراین برای تمرین نقاشی با آبرنگ بسیار 
‎مناسبند. بدیهی استف هر قدر کاغذ نرم تر باشد،آبرنگ پس از خشک شدن بر آن تیره تر به نظر 
‎میرسد. کاغذی که قدرت جذب بیش تر آب را دارد ، آبرنگ بر ان کمرنگ تر دیده می شود.پشت
‎و روی کاغذها هم کمی با هم فرق دارند و کار روی هر طرف با طرف دیگر متفاوت است.
‎استفاده از کاغذ نرم به صورت خشک یا تر نیز در چگونگی کار تاثیر دارد. نشان دادن جزئیات
‎بر کاغذ نرم و خشک راحت تر است و از کاغذ نرم و مرطوب برای نشان دادن فضاهای دور یا مه گرفته استفاده میشود. 
منبع:Zemanz.con

 
تعداد بازدید از این مطلب: 10355
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

ترکیب رنگ ها در نقاشی

 
ترکیب رنگ ها در نقاشی

کامل ترین آموزش های نقاشی با شناخت و ترکیب رنگ ها

بترتیب رنگ های که بصورت تصادفی با رنگ دیگر ترکیب شده را نیز می توانید نتیجه ی رنگ حاصل را مشاهده کنید!

 

رنگ هاي  روشن:رنگ اصلي + سفيد           رنگ هاي تيره:رنگ اصلي+ سياه

  

تركيب رنگها

 

قرمز + زرد = نارنجي

 

آبي + قرمز = بنفش

 

آبي+ زرد = سبز

 

سبز + مشكي  =  سبز لجني

 

آبي  + سفيد    =  آبي آسماني

 

قرمز + مشكي  =  زرشكي

 

قرمز+ صورتي سير= زرشکي

 

زرد(كم) + آبي +سفيد = فيروزه اي

 

نارنجي +قهوه اي = حنائي

 

سبز + آبي   = فيروزه اي پر رنگ

 

آبي + كمي مشكي  = سورمه اي

 

سفيد + سياه = خاكستري

 

قرمز + سفيد = صورتي

 

مشكي + قرمز +زرذ = قهوه اي روشن

 

صورتي + زرد = كرم

 

سياه + زرد = قهوه‌اي مايل به سبز

 

قهوهاي + قرمز = گلبه اي

 

نارنجي + زرد = خردلي

 

سياه+ نارنجي = قهوه اي

 

سفيد+ آبي تيره= آبي روشن 

 

قرمز+ بنفش= بنفش مايل به صورتي

 

زرد+ سفيد= ليمويي

تعداد بازدید از این مطلب: 920
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

آکریلیک:

آکریلیک یکی از انواع رنگ های نقاشی است که غلظت بالایی دارد و به سرعت خشک می شود. از این رنگ ها بیشتر به منظور ایجاد بافت در سطح استفاده می کنند. آکریلیک به راحتی با آب رقیق می شود. بعضی وقت ها نقاشی های آکریلیک را با نقاشی های رنگ و روغن یا حتی آبرنگ اشتباه می گیرند. این اشتباه در نتیجه غلظت استفاده شده از رنگ های آکریلیک به وجود می آید. به طور مثال، هرچه رنگ غلیظ تر و پررنگ تر باشد به رنگ های روغنی و هر چه رقیق تر باشد به رنگ های آبرنگ شباهت دارد.

نحوه استفاده از این رنگ ها نیز به هنرمند آن بستگی دارد. بعضی ها از این رنگ به طور خلاقانه ای بهره می گیرند و تعدادی دیگر برای استفاده در نقاشی های ساده از رنگ های آکریلیک استفاده می کنند.



رنگ روغن:

بسیاری از هنرمندان علاقه مند به نقاشی با رنگ روغن هستند. دلیل این امر را نیز می توان دیر خشک شدن این رنگ ها ذکر کرد. مزیت دیر خشک شدن رنگ های روغنی در این است که هنرمند زمان زیادی برای تصحیح، درست کردن و اعمال تغییرات روی طرح خود دارند. آنها همچنین می توانند از لعاب های روغنی نیز روی نقاشی های خود استفاده کنند. برای دیرتر خشک شدن نقاشی های رنگ و روغن تکنیک ها و روش های مختلفی وجود دارد.

برای نقاشانی که به روش رنگ و روغن نقاشی می کنند، همیشه راهی برای تصحیح و ویرایش نقاشی وجود دارد. نقاشی با تکنیک رنگ روغن به قلم موهای تخت نیاز دارد که روی بوم کشیده می شوند. بوم اصولا از جنس کرباس است. اما از کاغذ و چوب و مقوا هم می توان به عنوان زمینه استفاده کرد. تکنیک رنگ روغن از قرن شانزدهم محبوبیت و رواج بسیاری پیدا کرد.

دیر خشک شدن این رنگ ها اگرچه مزیت مهم و اصلی آنهاست اما گاهی برای کشیدن بخشی از نقاشی باید روزها منتظر خشک شدن رنگ بخش موردنظر شد. به همین دلیل، نقاش هایی که از تکنیک رنگ و روغن استفاده می کنند باید صبر زیادی داشته باشند. در اصل این نوع نقاشی نیاز به زمان زیادی دارد. برای کشیدن تابلوهای نقاشی رنگ روغن، باید حتما تکنیک ها و متدهای آن را به خوبی یاد گرفت.

تعداد بازدید از این مطلب: 247
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

تکنیک‌های طراحی و نقاشی(نقاشی روی ظروف چینی)

(قسمت شانزدهم)

تکنیک‌های طراحی و نقاشی(نقاشی روی ظروف چینی)

رنگ مینای سفال

رنگ کردن طرح های تزئینی روی چینی فوق العاده می باشد اما باید دقت کنید که از رنگ های سفال غیر سمی استفاده نمائید. توجه داشته باشید که از کشیدن طرح های نقاشی شده روی مناطقی که در تماس با مواد غذائی می باشند نظیر لبه فنجان ها یا لیوان ها یا داخل آنها ممانعت کنید. دامنه و وسعت رنگ مینائی سفال برای تزئینات روی ظروف چینی را می توان کاسته یا افزایش داد بنابراین دقت کنید که مطابق دستور راهنمای کارخانه تولید آن درباره طرز استفاده و کاربرد نوع به خصوصی که انتخاب کرده اید، عمل نمائید. دستورات راهنما همچنین جزئیاتی در رابطه با اینکه چطور طرح خود را ثابت نموده تا دوام و استحکام آن بیشتر باشد و طرز تمیز کردن قلم موها و دیگر تجهیزات توضیح خواهد داد.

 

▪ آماده کردن سطوح

  دقت نمائید سطوح چینی را که برای تزئین انتخاب می کنید تمیز و خشک باشند.
ابتدا ظرف چینی را در آب داغ با کف صابون بشوئید و آب بکشید سپس صبر کنید تا خشک شود. اگر ظرف چینی را تازه خریده اید در محلول ۶۰۰ میلی متر آب گرم و ۱۰ میلی لیتر سرکه بشوئید. این عمل هرگونه اثر انگشت چرب را از سطح آن تمیز می کند. همچنین می توانید از همین محلول برای تمیز کردن کاشی ها دیوار قبل از نقاشی کردن آنها استفاده نمائید.

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی(نقاشی روی ظروف چینی) 


▪ انواع نقاشی

انواع متفاوت رنگ برای تزئین چینی وجود دارد که شما می توانید از هر یک از آنها استفاده نمائید. رنگ مینای سفال سرد که نیازی به آماده کردن آن نیست اما این نوع رنگ همیشه برای سطوحی که در تماس با مواد غذائی هستند مناسب می باشد و یک لایه آستر رنگ جلا برای محافظت از طرح شما در برابر صدمات احتمالی روزمره لازم می باشد.

انواع دیگر رنگ مینای سفال هنگام خشک شدن طرح به وسیله فر خانگی گرم و رنگ آنها ثابت می شود.

 

▪ قلم موها

برای کشیدن طرح از قلم موی نقاشی استفاده نمائید. اگر چه قلم موهای با پرز سمور بهتر می باشند اما گران قیمت هستند که به جای آنها می توانید از قلم موهائی با پرز سنجاب یا پرز مصنوعی استفاده نمائید به هرحال هر نوع قلم موئی را که انتخاب می کنید پس از استفاده نمودن و قبل از اینکه رنگ مینا روی پرزهای آنها خشک شود کاملاً تمیز کنید. نوع به خصوصی از رنگ مینا حلال در آب هستند. بنابراین قلم موها و جای نگهداری آنها را می توانید به آسانی در آب گرم و صابون بشوئید اما انواع دیگر ممکن است نیاز به حلال معمولاً الکل سفید یا تینر داشته تا تمیز شوند. دقت کنید دستور راهنمای کارخانه نوع رنگی را که انتخاب می کنید مطالعه نمائید. قلم موهای تمیز شده را به صورت ایستاده روی دسته در محفظه تمیزی نگه دارید.


▪ تزئین کردن

برای جلوگیری از ایجاد لکه و سیاهی، قبل از ادامه دادن کار روی طرحی که کار می کنید بگذارید تا کاملاً خشک شود. دقت نمائید هرگونه اشتباهی را بلافاصله پاک کنید زیرا رنگ سفال هنوز مرطوب است. زمانی که قلم موئی را برای رنگ کردن مکان مخصوصی به کار می برید، اندازه قلم مو را متناسب با شکلی که روی آن کار می کنید انتخاب نموده و در صورتی که شک دارید همیشه سعی کنید از سایز کوچکتر از آنچه فکر می کنید مورد نیاز است استفاده نمائید. دقت کنید پرزهای قلم مو زیاد با رنگ آغشته نشود زیرا سبب چکیدن و جاری شدن رنگ از قلم مو می شود و سعی کنید قلم مو را معمولاً در یک جهت (چپ) حرکت کنید.


▪ مراقبت‌های بعدی

به خاطر داشته باشید که دوام طرح های نقاشی روی چینی را که خودتان در خانه رنگ می کنید خیلی کمتر از ظروف چینی می باشد که در کوره پخته شده و از فروشگاه ها تهیه نموده اید. این به خصوص زمانی صحت دارد که طرح های روی سفال با رنگ های حلال در آب نقاشی شده اند.

قطعات رنگ شده را به آرامی در آب ولرم با کف صابون بشوئید و دقت کنید با پارچه یا تنظیف روی آنها نکشید و صبر کنید تا به تدریج کاملاً خشک شود. برای ایجاد تزئینات پایدار و ماندگار روی گلدان ها و کاسه ها، آنها را با دو لایه روغن جلای شفاف آستر کنید . این عمل مانع از ایجاد شکاف و ترک خوردگی طرح شما هنگام استفاده نمودن از آنها می شود و به صورت لایه محافظی عمل می نماید. هرگز تکنیک آستر کردن را روی قطعاتی که برای ظروف غذا استفاده می شود به کار نبرید

منبع : http://miniturenovin.persianblog.ir/

 

تعداد بازدید از این مطلب: 411
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت پانزدهم)

(نقاشی آبستره با آکریلیک)

 چند تکنیک برای نقاشی های آبستره با اکریلیک

نقاشی آبستره یک  سبک هنری آزاد، گیرا و بدون مرز است. مفهوم چنین آثاری صرفا به تفسیر تماشاگر از آن ها بستگی دارد. آبسترکسیون یک سبک هنری است که در آن اشکال قابل تشخیص وجود ندارد. هنرمند به هنگام استفاده از آکریلیک، آزادانه می تواند از طیف گسترده ای از تکنیک های مخفی در ارتباط با خطوط، رنگ ها، اشکال و بافت ها استفاده کند و سبک آبستره خاص خود را ارائه دهد.

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت پانزدهم) 


پس زمینه های غیر معمول

با استفاده از این تکنیک، هنرمند برای تشکیل پس زمینه بوم نقاشی آبستره خود، یک کولاژ یا سطح تار و پود دار می سازد. هنرمند ممکن است بوم را با لایه ای از کاغذ مچاله، بپوشاند، بوم نقاشی را با رنگ یا گچ پاریس بپوشاند، و یا متناوبا برای ایجاد بافت زمینه ای از ژل آکریلیک سنگین و یا خمیر مدل سازی استفاده کند. شاخه های کوچک، علف ها، برگ ها و یا ماکارانی خشک را نیز می توان برای ایجاد یک پس زمینه قابل لمس و دکوراتیو، به صورت تصادفی یا تحت یک الگوی منظم بر روی بوم نقاشی چسباند. برای افزودن جذابیت های دیداری، می توان اقلامی مثل روزنامه، برچسب های مواد غذایی، کاغذ کادو و بلیط اتوبوس را در نیز قالب کولاژ ساخت. سپس هنرمند برای تکمیل نقاشی آبستره خود، رنگ آکریلیک را به مقدار کم یا زیاد  بر روی پس زمینه کار می کند.


بافت رنگی

یکی دیگر از ترفندهایی که هنرمندان از آن استفاده می کنند این است که سعی می کنند با استفاده از خود رنگ، بافت و تار و پود ایجاد کنند. هنرمند ممکن است شن و ماسه هنری و چسب سفید هنری را با رنگ اکریلیک مخلوط کند و سپس با استفاده از آن سطح بوم را به شیوه ای آبستره رنگ آمیزی کند. به این ترتیب یک بافت ریگ دار و دانه ای به دست می آید که به ایجاد تضادهای بافتی در تابلوی نقاشی کمک خواهد کرد. مواد دیگری نیز می توانند مورد استفاده قرار گیرند از جمله: گلوله های های پلی استایرن و یا خاک اره.

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت پانزدهم)

اعمال جایگزین

رنگ اکریلیک را نباید با استفاده از قلم موهای سنتی بر روی بوم به کار برد. روش های مختلفی برای استفاده از آن وجود دارد: رنگ آمیزی با انگشت، مالش پارچه، با استفاده از اسفنج، مهر زنی و یا اعمال رنگ به طور مستقیم از تیوب بر روی بوم. اشیاء طبیعی مثل شاخه های کوچک، سنگ یا علف نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرند و یا با ترکیب اکریلیکی مخلوط شوند.


احتمالات

برخی هنرمندان از قوانین احتمال برای ایجاد اشکال آبستره روی بوم استفاده می کنند. هنرمند ممکن است رنگ های مختلف را به طور مستقیم بر روی بوم بپاشد و سپس بوم آغشته به رنگ را با یک ورق کاغذ بپوشاند. سپس برای این که رنگی که در زیر کاغذ قرار دارد پخش شود، کاغذ را فشار دهد. وقتی کاغذ برداشته می شود، نتیجه کار یک اثر هنری آبستره است که رنگ های آن به شکل کاملا اختیاری ترکیب شده اند. مالش، روش دیگری است که هنرمندان برای ایجاد اشکال و الگوهای آبستره از آن استفاده می کنند. به عنوان مثال، هنرمند با پیدا کردن یک بافت غیر معمول بر روی یک شبکه فلزی و یا یک قالب سنگ سازی، ممکن است ورق کاغذی را روی سطح دارای بافت آن قرار دهد و با یک مداد گرافیتی و یا قطعه ای از زغال چوب روی آن مالش دهد. این هنرمند می تواند از الگوی ایجاد شده در تابلوی نقاشی دیگری که با متد آبستره خلق شده استفاده کند.

منبع : http://dizainsara.com/
تعداد بازدید از این مطلب: 622
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی با مداد شمعی)

(نقاشي با مداد شمعي)

 تکنیک های طراحی با مداد شمعی، روش های مختلفی را شامل می شوند که هر یک برای تصویری که قرار است کشیده شود، مناسب است. برای کسانی که تا به حال از این وسیله استفاده نکرده اند، یاد گرفتن روش استفاده از تکنیک های متفاوت آن، شانس بیشتری برای خلق آثاری با کیفیت بالا به وجود می آورد. بهتر است برای شروع از پد طراحی استفاده کنید و خود را به گرفتن مداد شمعی در دست عادت دهید و برای ایجاد افکت های مختلف، فشارهای مختلف لازم را اعمال کنید. با تمرین، می توانید آثار رئالیستیک شگفت انگیزی خلق کنید.

 

 

طرح اولیه

طرح اولیه نقاشی با مداد شمعی، معمولا با مداد کشیده می شود. این مداد باید مداد نرمی مثل مداد BBباشد که برای فرآیند پخش رنگ که در نقاشی های مداد شمعی از آن استفاده می شود مناسب است. طرح کلی تصویر را بکشید. برای تمرین طرح کلی صورت نمونه خوبی است. طرح پایه ای صورت و مو و محل اجزای صورت ایده خوب و نقطه آغاز مناسبی برای کار با مداد شمعی است.

رنگ آمیزی زمینه ای

رنگ آمیزی زمینه ای به گونه ای انجام می شود که وضوح آن از تصویر واقعی کمتر باشد. با جاروزنی جزئی مداد شمعی (حرکت رفت و برگشتی)، رنگ ملایم اما فوق  العاده ای به دست می آید. به محض انجام این کار، با نوک انگشت عمل پخش رنگ مداد شمعی را انجام دهید تا افکت یکدستی ایجاد شود. از لبه های صورت شروع کنید و به سمت خارج صفحه حرکت کنید تا زمینه یکدست به نظر برسد و با ترکیب اصلی تصویر در هم آمیخته شود.

 

تکنیک های سایه زنی

در سایه زنی زمینه از رنگی کمی تیره تر استفاده کنید و در اطراف لبه های صورت و تصویر سایه ایجاد کنید. سایه ها بیشتر باید آبستره باشند تا اینکه با خطوط مستقیم کشیده شوند. رنگ تیره را با نوک انگشت پخش کنید تا با تصویر در هم آمیخته شود و یکدست به نظر برسد و ایجاد سایه کند.


رنگ های پوست

مداد شمعی را انتخاب کنید که نزدیک ترین رنگ را به رنگ پوست دارد. اغلب در ست مداد شمعی های با کیفیت، این رنگ گنجاده می شود. با استفاده از این مداد، خیلی کمرنگ سطح پوست را رنگ کنید. در واقع  بار دیگر کل صورت را رنگ می کنید اما این بار آنقدر کمرنگ این کار را انجام می دهید که خطوط مداد از زیر آن مشخص است. با استفاده از مداد شمعی سفید، در پوست زیر چشم و کناره های گونه رنگ روشن به کار ببرید و برجستگی هایی ایجاد کنید. با انگشت به ملایمت رنگ را پخش کنید. قسمت هایی که باید تیره تر به نظر برسند را با رنگ های کمی تیره تر، تیره تر کنید.

 تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی با مداد شمعی)

 

 
 

 

منبع : http://dizainsara.com/

 

تعداد بازدید از این مطلب: 234
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی برجسته با رنگ گرانیتی)

  

تكنيك‌هاي طراحي و نقاشي 

(نقاشي برجسته با رنگ گرانیتی)

لوازم مورد نیاز: 

1ـ رنگ گرانیتی در رنگ های مختلف 

2ـ سفال یا چوب 

3 ـ قلم مو 

4 ـ کنتور پاستا 

5 ـ ثابت کننده 

1 ـ ابتدا سطح مورد نظر را کاملا سمباده بزنید و توسط دستمال کاملا آن را پاک کنید، با رنگ کرم گرانیتی رنگ کنید و بگذارید کاملا خشک شود. دقت کنید می توانید قبل از رنگ کردن ابتدا سطح را با رنگ اکریلیک متناسب با رنگ گرانیتی مورد نظرتان کاملا رنگ کرده و بگذارید کاملا خشک شود، سپس رنگ گرانیتی را روی این رنگ بزنید. 

2 ـ طرح مورد نظر را با کاربن یا به شکل آزاد روی سطح ظرف منتقل کنید یا بکشید.

 

 

 تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی برجسته با رنگ گرانیتی)

3 ـ توسط ماده ی کنتور پاستا سفید رنگ پررنگ سطح نقاشی مورد نظر را پر کنید و بگذارید کاملا خشک شود. چنانچه سطح پاستا یکنواخت نبود پس از خشک شدن مجدداً آن را با پاستا پر کنید اما صاف بودن سطح کار، مهم نیست.

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی برجسته با رنگ گرانیتی) 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی برجسته با رنگ گرانیتی) 

4 ـ توسط قلم رنگ دیگری از گرانیت با تناژ تیره تر انتخاب کرده و رنگ کنید، تیره یا روشن بودن رنگ به سلیقه شما بستگی دارد. در انتها با اسپری ثابت کننده ی مات، سطح کار را ثابت کنید.

منبع : http://miniturenovin.persianblog.ir

 

تعداد بازدید از این مطلب: 354
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی برجسته با چسب چوب)

 
 ابزار و متریال:

فیبر نازک، چسب چوب (شما می توانید از ترکیبات مل و سریش نیز استفاده کنید)، مداد طراحی، اِکولین و انواع رنگ های جوهری، انواع کاردک، قلم مو، پنبه و ابر، وارنیش و تینر فوری

  تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی برجسته با چسب چوب)

طرح خود را روی یک ورقه فیبر بکشید، تمام سطح کار را با قلم مو یا کارک به چسب آغشته کنید، وقتی چسب خشک بشود طرح شما از زیر آن نمایان خواهد شد. طرح زیرین را با قلم مو و چسب برجسته کنید. ... بعد از خشک شدن می توانید اقدام به رنگ آمیزی طرحتان کنید. برای سایه روشن از تینر استفاده کنید، می توانید با پنبه این کار را انجام دهید. در پایان برای حفاظت از کار از ورنی یا فیکساتیو استفاده کنید.

منبع : http://miniturenovin.persianblog.ir

 

تعداد بازدید از این مطلب: 295
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی روی شیشه «ویترای»)

(قسمت بیست و یکم)

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی روی شیشه «ویترای» 2)

 

 

 مواد و ابزار مورد نیاز:

خمیر ویترای (ترجیحا مشکی)

رنگ شیشه (رنگهای اصلی و سیاه و سفید)

طرح مورد نظر در ابعاد دلخواه(طرح باید تنوع رنگی زیاد داشته و ظریف کاری اش کم باشد(.

شیشه در ابعاد طرح

پالت رنگ و قلمو (چند سایز(

قطره چکان

 

روش کار:

طرح مورد نظر را زیر شیشه چسبانده و دقیقا منطبق کنید.طراحی خطی طرح را بااستفاده از خمیر انجام دهید.(دقت داشته باشید خطوط شما باید صاف و بدون خط خوردگی باشد.)در صورت خط خوردگی آنرا رها و بعد از خشک شدن خط را با کاتر بردارید.پس از خشک شدن کامل خطوط رنگهای طرح را در پالت تشکیل دهید و بادقت فضای خالی بین خطوط را رنگ آمیزی کنید.برای رنگ آمیزی بهتر است از قطره چکان استفاده شود.

این نوع نقاشی قدمتی طولانی دارد و البته کاربردهای دیگری نظیر ظروف،ویترین مغازه ها وتزئینات دارد و بسیار زیبا و جذاب است.طرح های مناسب برای ویترای شامل طرح های کارتونی،برخی مینیاتورها و ترکیب های ساده هندسی هستند.

  

محصولات جانبی رنگهای ویترای

مدیوم روشن کننده (Lightening) در بطری های ۴۵ میلی لیتری و ۲۵۰ میلی لیتری این مدیوم جهت روشن کردن و رقیق کردن رنگ های ویترای به کار می رود و این در حالی است که کیفیت رنگ کاملاً حفظ می شود و رنگدانه ها از بین نمی رود.

مدیوم براق کننده Medium) در بطری های ۴۵ میلی لیتری  :این مدیوم با قابلیت ترکیب با رنگ های ویترای باعث درخشش آن ها می شود.

مدیوم مات کننده (Matt Medium) در بطری های ۴۵ میلی لیتری  :این مدیوم با قابلیت ترکیب با رنگ های ویترای باعث مات آن ها می شود.

 

ست لوازم ایجاد ترک:

این بسته شامل ۲ بطری ۴۵ میلی لیتری حاوی مایع ایجاد ترک های تزئینی و یک دفترچه راهنما می باشد.

تینر بدون بو (Odurless Mineral Spirit) در بطری های ۷۵ میلی لیتری میلی لیتری ۲۴۵ میلی لیتری ۴۹۵ و ۱ لیتری

این حلال بدون بو جهت رقیق کردن رنگ های ویترای و سرامیک و تمیز کردن قلم موها و سایر لوازم به کار می رود، هیچگونه حساسیت و آلرژی ایجاد نمی کند و به ویژه افرادی که در فضای بسته بندی کار می کنند پیشنهاد می شود.

خمیرهای برجسته دورگیری ویترای (Cerne Relief) در تیوب های ۲۰ میلی لیتری:
این خمیرها به صورت تیوب های سرسنگی می باشد و به طور مستقیم از طریق دهانه نازک آنها قابل استفاده هستند. طرح را ابتدا باید با این خمیرها دورگیری کرد و سپس سطوح ایجاد شده را رنگ کرد.

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی روی شیشه «ویترای» 2)

 

دورگیر فلزی ویترای (Self Adhesive Lead Strip)

با برداشتن برچسب زیر این دورگیر سربی و چسباندن آن بر روی شیشه می توان فرم ها و نقوش مورد نظر را ایجاد کرد.

شیوه استفاده

مرحله اول (آماده سازی)

ابتدا سطح مورد نظر (گلدان) را جهت از بین بردن هر گونه چربی و گردو خاک با کمی آب و صابون پاک کنید. با استفاده از یک مداد نوک پهن مثل ماژیک طرحتان را روی کاغذ پیاده کنید، دقت کنید که طرحتان جهت تنوع و زیبایی بیشتر، حداقل از ۶ قسمت تشکیل شده باشد.

این طرح را داخل ظرف بچسبانید به گونه ای که از بیرون ظرف قابل دیدن باشد.
با استفاده از خمیرهای دورگیری(Cerne Relief) طرح را روی شیشه پیاده کنید و مطمئن شوید که خط دور هر قسمت به طور کامل بسته شود تا از خروج رنگ ها از سطوح و ترکیب آن ها با یکدیگر خوددداری شود.به یاد داشته باشید که هرگز بطری را تکان ندهید زیرا باعث تشکیل حباب در رنگ می شود.
جهت رقیق کردن رنگ می توانید از مدیوم مخصوص آن(Thinner) در گروه محصولات جانبی ، استفاده کنید.پس از انتخاب قلم مویی پهن ، آن را داخل بطری رنگ فرو ببرید به گونه ای که کاملا آغشته به رنگ شود.توجه کنید که میزان رنگ برداشته شده در حد متوسط باشد، زیرا در صورت زیاد بودن، رنگ جاری و در صورت کم بودن راه قلم مو روی آن باقی خواهد ماند.سپس با حرکت دستتان سطح را به طور پیوسته و منظم رنگ کنید.

نکته ۱: پس از هر مرحله استفاده از رنگ در بطری را محکم ببندید تا از خشک شدن رنگ جلوگیری کنید.

 

نکته ۲ :اگر ظرف خود را از ماشین ظرفشویی بیرون آورده اید جهت نقاشی روی آن باز هم لازم است که سطح آن را تمییز کنید.

 

مرحله دوم (رنگ آمیزی)

جهت رنگ کردن سطح از چه نوع قلم مویی باید استفاده کرد؟
قلم موهایی با موی مصنوعی و یا ترکیبی از طبیعی و مصنوعی و کاملا انعطاف پذیر برای این کار مناسب می باشد. البته نوع قلم مو بستگی مستقیم با سطح مورد نظر شما دارد، جهت رنگ کردن سطوح بزرگ تر می توانید از قلم موهای ابری در سایز های متفاوت و برای سطوح کوچک تر از قلم موهایی با اشکال متفاوت (متناسب با اندازه و طرح مورد نظر )استفاده کنید.

 بعد از گذشتن ۳۰دقیقه که خمیرهای برجسته دورگیری خشک شد می توانید رنگ آمیزی با رنگ های ویترای را آغاز کنید.

با استفاده از قلم موی سرگرد رنگ مورد نظر را به صورت قطره ای داخل سطح بگذارید و رنگ را به صورت یکنواخت پخش کنید (قلم مو را به صورت عمودی در دستتان نگه دارید).

 

مرحله سوم (پختن)

بعد از اینکه مرحله رنگ آمیزی تمام شد، ۸ ساعت به جسم مورد نظر دست نزنید تا رنگ رنگ ها کاملاً خشک شود، در این مرحله بهتر است جسم را در اتاقی که هوای آن خشک و دور از گرد و غبار است قرار دهید. جسم خود را در فر سرد قرار دهید و دمای فر را روی ۱۶۰ درجه سانتیگراد(۳۲۵ درجه فارنهایت) تنظیم کنید ،از زمانی که دمای فر به درجه مورد نظر رسید اجازه دهید که جسم به مدت ۴۰ دقیقه در فر بماند،سپس در فر را باز کنید و اجازه دهید تا جسم سرد شود به یاد داشته باشیدکه هیچیک از فر های آشپزخانه دمای دقیقی را نشان نمی دهند ، پس جهت دست یافتن به نتیجه دلخواه و برای تنظیم دمای فر حتما از گرماسنج داخل فر (در گروه محصولات جانبی این رنگها ) استفاده کنید.

 

نکته ۱:برای پختن رنگها نمی توانید از مایکروفر استفاده کنید.
نکته ۲: شیشه تا دمای ۸۰۰ درجه سانتیگراد در گرما مقاوم می باشد، بنابر این دمای ۱۶۰ درجه سانتیگراد آن را خراب نخواهد کرد.

منبع : http://sagharerang.blogfa.com/

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی روی شیشه «ویترای» 2)

(قسمت بیست و یکم)

 
تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی روی شیشه «ویترای» 2)

تكنيك‌هاي طراحي و نقاشي (قسمت بيست و يكم)

(نقاشي روي شيشه «ويتراي» 2)

 مواد و ابزار مورد نیاز:

خمیر ویترای (ترجیحا مشکی)

رنگ شیشه (رنگهای اصلی و سیاه و سفید)

طرح مورد نظر در ابعاد دلخواه(طرح باید تنوع رنگی زیاد داشته و ظریف کاری اش کم باشد(.

شیشه در ابعاد طرح

پالت رنگ و قلمو (چند سایز(

قطره چکان

 

روش کار:

طرح مورد نظر را زیر شیشه چسبانده و دقیقا منطبق کنید.طراحی خطی طرح را بااستفاده از خمیر انجام دهید.(دقت داشته باشید خطوط شما باید صاف و بدون خط خوردگی باشد.)در صورت خط خوردگی آنرا رها و بعد از خشک شدن خط را با کاتر بردارید.پس از خشک شدن کامل خطوط رنگهای طرح را در پالت تشکیل دهید و بادقت فضای خالی بین خطوط را رنگ آمیزی کنید.برای رنگ آمیزی بهتر است از قطره چکان استفاده شود.

این نوع نقاشی قدمتی طولانی دارد و البته کاربردهای دیگری نظیر ظروف،ویترین مغازه ها وتزئینات دارد و بسیار زیبا و جذاب است.طرح های مناسب برای ویترای شامل طرح های کارتونی،برخی مینیاتورها و ترکیب های ساده هندسی هستند.

  

محصولات جانبی رنگهای ویترای

مدیوم روشن کننده (Lightening) در بطری های ۴۵ میلی لیتری و ۲۵۰ میلی لیتری این مدیوم جهت روشن کردن و رقیق کردن رنگ های ویترای به کار می رود و این در حالی است که کیفیت رنگ کاملاً حفظ می شود و رنگدانه ها از بین نمی رود.

مدیوم براق کننده Medium) در بطری های ۴۵ میلی لیتری  :این مدیوم با قابلیت ترکیب با رنگ های ویترای باعث درخشش آن ها می شود.

مدیوم مات کننده (Matt Medium) در بطری های ۴۵ میلی لیتری  :این مدیوم با قابلیت ترکیب با رنگ های ویترای باعث مات آن ها می شود.

 

ست لوازم ایجاد ترک:

این بسته شامل ۲ بطری ۴۵ میلی لیتری حاوی مایع ایجاد ترک های تزئینی و یک دفترچه راهنما می باشد.

تینر بدون بو (Odurless Mineral Spirit) در بطری های ۷۵ میلی لیتری میلی لیتری ۲۴۵ میلی لیتری ۴۹۵ و ۱ لیتری

این حلال بدون بو جهت رقیق کردن رنگ های ویترای و سرامیک و تمیز کردن قلم موها و سایر لوازم به کار می رود، هیچگونه حساسیت و آلرژی ایجاد نمی کند و به ویژه افرادی که در فضای بسته بندی کار می کنند پیشنهاد می شود.

خمیرهای برجسته دورگیری ویترای (Cerne Relief) در تیوب های ۲۰ میلی لیتری:
این خمیرها به صورت تیوب های سرسنگی می باشد و به طور مستقیم از طریق دهانه نازک آنها قابل استفاده هستند. طرح را ابتدا باید با این خمیرها دورگیری کرد و سپس سطوح ایجاد شده را رنگ کرد.

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (نقاشی روی شیشه «ویترای» 2)

 

دورگیر فلزی ویترای (Self Adhesive Lead Strip)

با برداشتن برچسب زیر این دورگیر سربی و چسباندن آن بر روی شیشه می توان فرم ها و نقوش مورد نظر را ایجاد کرد.

شیوه استفاده

مرحله اول (آماده سازی)

ابتدا سطح مورد نظر (گلدان) را جهت از بین بردن هر گونه چربی و گردو خاک با کمی آب و صابون پاک کنید. با استفاده از یک مداد نوک پهن مثل ماژیک طرحتان را روی کاغذ پیاده کنید، دقت کنید که طرحتان جهت تنوع و زیبایی بیشتر، حداقل از ۶ قسمت تشکیل شده باشد.

این طرح را داخل ظرف بچسبانید به گونه ای که از بیرون ظرف قابل دیدن باشد.
با استفاده از خمیرهای دورگیری(Cerne Relief) طرح را روی شیشه پیاده کنید و مطمئن شوید که خط دور هر قسمت به طور کامل بسته شود تا از خروج رنگ ها از سطوح و ترکیب آن ها با یکدیگر خوددداری شود.به یاد داشته باشید که هرگز بطری را تکان ندهید زیرا باعث تشکیل حباب در رنگ می شود.
جهت رقیق کردن رنگ می توانید از مدیوم مخصوص آن(Thinner) در گروه محصولات جانبی ، استفاده کنید.پس از انتخاب قلم مویی پهن ، آن را داخل بطری رنگ فرو ببرید به گونه ای که کاملا آغشته به رنگ شود.توجه کنید که میزان رنگ برداشته شده در حد متوسط باشد، زیرا در صورت زیاد بودن، رنگ جاری و در صورت کم بودن راه قلم مو روی آن باقی خواهد ماند.سپس با حرکت دستتان سطح را به طور پیوسته و منظم رنگ کنید.

نکته ۱: پس از هر مرحله استفاده از رنگ در بطری را محکم ببندید تا از خشک شدن رنگ جلوگیری کنید.

 

نکته ۲ :اگر ظرف خود را از ماشین ظرفشویی بیرون آورده اید جهت نقاشی روی آن باز هم لازم است که سطح آن را تمییز کنید.

 

مرحله دوم (رنگ آمیزی)

جهت رنگ کردن سطح از چه نوع قلم مویی باید استفاده کرد؟
قلم موهایی با موی مصنوعی و یا ترکیبی از طبیعی و مصنوعی و کاملا انعطاف پذیر برای این کار مناسب می باشد. البته نوع قلم مو بستگی مستقیم با سطح مورد نظر شما دارد، جهت رنگ کردن سطوح بزرگ تر می توانید از قلم موهای ابری در سایز های متفاوت و برای سطوح کوچک تر از قلم موهایی با اشکال متفاوت (متناسب با اندازه و طرح مورد نظر )استفاده کنید.

 بعد از گذشتن ۳۰دقیقه که خمیرهای برجسته دورگیری خشک شد می توانید رنگ آمیزی با رنگ های ویترای را آغاز کنید.

با استفاده از قلم موی سرگرد رنگ مورد نظر را به صورت قطره ای داخل سطح بگذارید و رنگ را به صورت یکنواخت پخش کنید (قلم مو را به صورت عمودی در دستتان نگه دارید).

 

مرحله سوم (پختن)

بعد از اینکه مرحله رنگ آمیزی تمام شد، ۸ ساعت به جسم مورد نظر دست نزنید تا رنگ رنگ ها کاملاً خشک شود، در این مرحله بهتر است جسم را در اتاقی که هوای آن خشک و دور از گرد و غبار است قرار دهید. جسم خود را در فر سرد قرار دهید و دمای فر را روی ۱۶۰ درجه سانتیگراد(۳۲۵ درجه فارنهایت) تنظیم کنید ،از زمانی که دمای فر به درجه مورد نظر رسید اجازه دهید که جسم به مدت ۴۰ دقیقه در فر بماند،سپس در فر را باز کنید و اجازه دهید تا جسم سرد شود به یاد داشته باشیدکه هیچیک از فر های آشپزخانه دمای دقیقی را نشان نمی دهند ، پس جهت دست یافتن به نتیجه دلخواه و برای تنظیم دمای فر حتما از گرماسنج داخل فر (در گروه محصولات جانبی این رنگها ) استفاده کنید.

 

نکته ۱:برای پختن رنگها نمی توانید از مایکروفر استفاده کنید.
نکته ۲: شیشه تا دمای ۸۰۰ درجه سانتیگراد در گرما مقاوم می باشد، بنابر این دمای ۱۶۰ درجه سانتیگراد آن را خراب نخواهد کرد.

منبع : http://sagharerang.blogfa.com/

 

تعداد بازدید از این مطلب: 522
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

تکنیک‌های طراحی و نقاشی 

(نقاشی با آکریلیک)

 
تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

 

(نقاشي با آكريليك)

 

تکنیک های نقاشی آکریلیک

آکریلیک یکی از روش های رایج در نقاشی است و طرفداران خود را دارد. نقاشی و کار با رنگ های آکریلیک بسیار ساده است. این رنگ ها به سرعت خشک می شوند. با انتخاب رنگ های آکریلیک گزینه های مختلفی برای نقاشی خواهید داشت. در ادامه مطلب تعدادی از این موارد را برایتان نام برده ایم.

 

نقاشی مسطح

نقاشی مسطح یا فِلَت یکی از روش های نقاشی با رنگ های آکریلیک است. در این روش باید رنگ ها رابه صورت بسیار نازک روی سطح نقاشی – کاغذ یا بوم – قرار دهید. میزان رنگ های مورد استفاده در قسمت های مختلف این نقاشی همچون رنگ های یک پوستر نازک و مسطح هستند و گویی به کف سطح چسبیده اند. این گونه نقاشی ها بعد از خشک شدن ضدآب هستند و به هیچ وجه با آب پاک نمی شوند.

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

پاشش رنگ

یکی از روش های بسیار سرگرم کننده و جالب توجه، روش پاشش رنگ است. در این روش، همان طور که از نامش پیداست باید رنگ را روی سطح بپاشید. این کار با قلم مو صورت می گیرد. روش اعمال این کار کمی پیچیده است. این روش چندان برای افرادی که تازه نقاشی را شروع کرده اند مناسب نیست، به این دلیل که نمی توانند کنترل رنگ ها و قلم مو را آن طور که باید در دست داشته باشند. 
این روش بیشتر توسط افرادی انجام می شود که مایلند اثرشان حالت دانه دانه باشد. این تکنیک حالت بافت به نقاشی می بخشد و نقاشی فرمی متفاوت پیدا می کند. این روش را نمی توا ن با آبرنگ یا رنگ روغن به این خوبی اجرا کرد. نتیجه چنین کاری با رنگ های ذکر شده به هیچ وجه خوب نیست. اما با استفاده از رنگ های آکریلیک و پاشیدن آنها روی بوم می توان تصاویری زیبا خلق کرد.

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

تراشیدن رنگ

تراشیدن رنگ های آکریلیک از روی سطح نقاشی به صرف زمان زیادی نیاز دارد اما نتیجه کار آنقدر زیباست که خستگی و زمان را جبران می کند. اگر در نظر دارید نقاشی با رنگ های ترک خورده ترسیم کنید، بهترین انتخاب  استفاده از روش خراشیدن یا مالیدن رنگ های آکریلیک است.

برای خراشیدن رنگ ها از ابزار متفاوتی می توان استفاده کرد. به طور مثال، از کارت های اعتباری که دیگر استفاده نمی شوند. یا کاردک های نقاشی که لبه های تیز و صافی دارند. در این روش دیگر به ملاحظه برای گذاشتن رنگ ها نیازی نیست. چون در آخر رنگ بخش هایی که نیاز نیست، تراشیده می شود

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

 

بافت دار کردن

یکی از رایج ترین روش های استفاده از رنگ های آکریلیک، تکسچرینگ یا بافت دار کردن است. این روش برای افرادی که نقاشی را تازه شروع کرده اند  بسیار جالب و هیجان انگیز است. برای یادگیری این نوع کار می توانید از ویدئوهای رایگانی که در اینترنت وجود دارند کمک بگیرید. تماشای این ویدئوها به درک بهتر این روش و استفاده از رنگ های آکریلیک برای ایجاد بافت کمک شایانی می کند. 

در این روش می توانید از خمیرها و ژل های مختلف کمک بگیرید. بعضی افراد حتی از شن، سنگریزه و تیله های رنگی نیز بدین منظور استفاده می کنند. البته برای استفاده از چنین مواد سنگینی، باید زمینه کار خود را طوری انتخاب کنید که مقاومت لازم را داشته باشد و به راحتی نشکند. از کاردک های صاف نیز می توانید برای یکدست کردن آنها استفاده کنید. حتی می توان از خطوط صاف برای نظم بخشیدن یا ایجاد مرزهای فرضی استفاده کرد. 

پشنهاد می کنیم پیش از گذاشتن رنگ های آکریلیک روی سطح نقاشی، موادی که به عنوان بافت انتخاب کرده اید، را روی زمینه قرار دهید. بعد از خشک شده آنها و اطمینان از چسبندگیشان، رنگ های آکریلیک را با توجه به طرح موردنظر در جاهای خود قرار دهید. بهتر است از روش مات کردن رنگ های آکریلیک – ترکیب با رنگ سفید – استفاده نکنید زیرا بافت کار شده در زیر آن دیده نخواهد شد. بنابراین بهتر است رنگ آکریلیک را با آب مخلوط کنید و روی سطح بکشید. استفاده از روش لعابی کردن رنگ نیز نمای زیبایی به نقاشی می بخشد.

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

 

استنسیل کردن

یکی دیگر از روش های رایج در نقاشی آکریلیک استنسیل کردن است. استنسیل نوعی رنگ آمیزی است که با شابلون انجام می شود. به این ترتیب که شابلون یا طرح دلخواه را روی سطح موردنظر می گذارید و رنگ را روی آن می کشید. بعد با برداشتن شابلون جاهای خالی شابلون یا طرح، رنگ شده اند و باقی جاها به همان رنگ زمینه باقی مانده اند. استنسیل شبیه استمپ کردن است. برای داشتن تجربه لذت بخش و سرگرم کننده با رنگ های آکریلیک می توان از اسنتسیل کردن استفاده کرد.

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)
منبع : http://boomeabi.com

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

(نقاشی با آکریلیک)

 
تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

تكنيك‌هاي طراحي و نقاشي (قسمت دوازدهم)

(نقاشي با آكريليك)

 

تکنیک های نقاشی آکریلیک

آکریلیک یکی از روش های رایج در نقاشی است و طرفداران خود را دارد. نقاشی و کار با رنگ های آکریلیک بسیار ساده است. این رنگ ها به سرعت خشک می شوند. با انتخاب رنگ های آکریلیک گزینه های مختلفی برای نقاشی خواهید داشت. در ادامه مطلب تعدادی از این موارد را برایتان نام برده ایم.

 

نقاشی مسطح

نقاشی مسطح یا فِلَت یکی از روش های نقاشی با رنگ های آکریلیک است. در این روش باید رنگ ها رابه صورت بسیار نازک روی سطح نقاشی – کاغذ یا بوم – قرار دهید. میزان رنگ های مورد استفاده در قسمت های مختلف این نقاشی همچون رنگ های یک پوستر نازک و مسطح هستند و گویی به کف سطح چسبیده اند. این گونه نقاشی ها بعد از خشک شدن ضدآب هستند و به هیچ وجه با آب پاک نمی شوند.

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

پاشش رنگ

یکی از روش های بسیار سرگرم کننده و جالب توجه، روش پاشش رنگ است. در این روش، همان طور که از نامش پیداست باید رنگ را روی سطح بپاشید. این کار با قلم مو صورت می گیرد. روش اعمال این کار کمی پیچیده است. این روش چندان برای افرادی که تازه نقاشی را شروع کرده اند مناسب نیست، به این دلیل که نمی توانند کنترل رنگ ها و قلم مو را آن طور که باید در دست داشته باشند. 
این روش بیشتر توسط افرادی انجام می شود که مایلند اثرشان حالت دانه دانه باشد. این تکنیک حالت بافت به نقاشی می بخشد و نقاشی فرمی متفاوت پیدا می کند. این روش را نمی توا ن با آبرنگ یا رنگ روغن به این خوبی اجرا کرد. نتیجه چنین کاری با رنگ های ذکر شده به هیچ وجه خوب نیست. اما با استفاده از رنگ های آکریلیک و پاشیدن آنها روی بوم می توان تصاویری زیبا خلق کرد.

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

تراشیدن رنگ

تراشیدن رنگ های آکریلیک از روی سطح نقاشی به صرف زمان زیادی نیاز دارد اما نتیجه کار آنقدر زیباست که خستگی و زمان را جبران می کند. اگر در نظر دارید نقاشی با رنگ های ترک خورده ترسیم کنید، بهترین انتخاب  استفاده از روش خراشیدن یا مالیدن رنگ های آکریلیک است.

برای خراشیدن رنگ ها از ابزار متفاوتی می توان استفاده کرد. به طور مثال، از کارت های اعتباری که دیگر استفاده نمی شوند. یا کاردک های نقاشی که لبه های تیز و صافی دارند. در این روش دیگر به ملاحظه برای گذاشتن رنگ ها نیازی نیست. چون در آخر رنگ بخش هایی که نیاز نیست، تراشیده می شود

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

 

بافت دار کردن

یکی از رایج ترین روش های استفاده از رنگ های آکریلیک، تکسچرینگ یا بافت دار کردن است. این روش برای افرادی که نقاشی را تازه شروع کرده اند  بسیار جالب و هیجان انگیز است. برای یادگیری این نوع کار می توانید از ویدئوهای رایگانی که در اینترنت وجود دارند کمک بگیرید. تماشای این ویدئوها به درک بهتر این روش و استفاده از رنگ های آکریلیک برای ایجاد بافت کمک شایانی می کند. 

در این روش می توانید از خمیرها و ژل های مختلف کمک بگیرید. بعضی افراد حتی از شن، سنگریزه و تیله های رنگی نیز بدین منظور استفاده می کنند. البته برای استفاده از چنین مواد سنگینی، باید زمینه کار خود را طوری انتخاب کنید که مقاومت لازم را داشته باشد و به راحتی نشکند. از کاردک های صاف نیز می توانید برای یکدست کردن آنها استفاده کنید. حتی می توان از خطوط صاف برای نظم بخشیدن یا ایجاد مرزهای فرضی استفاده کرد. 

پشنهاد می کنیم پیش از گذاشتن رنگ های آکریلیک روی سطح نقاشی، موادی که به عنوان بافت انتخاب کرده اید، را روی زمینه قرار دهید. بعد از خشک شده آنها و اطمینان از چسبندگیشان، رنگ های آکریلیک را با توجه به طرح موردنظر در جاهای خود قرار دهید. بهتر است از روش مات کردن رنگ های آکریلیک – ترکیب با رنگ سفید – استفاده نکنید زیرا بافت کار شده در زیر آن دیده نخواهد شد. بنابراین بهتر است رنگ آکریلیک را با آب مخلوط کنید و روی سطح بکشید. استفاده از روش لعابی کردن رنگ نیز نمای زیبایی به نقاشی می بخشد.

 

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)

 

استنسیل کردن

یکی دیگر از روش های رایج در نقاشی آکریلیک استنسیل کردن است. استنسیل نوعی رنگ آمیزی است که با شابلون انجام می شود. به این ترتیب که شابلون یا طرح دلخواه را روی سطح موردنظر می گذارید و رنگ را روی آن می کشید. بعد با برداشتن شابلون جاهای خالی شابلون یا طرح، رنگ شده اند و باقی جاها به همان رنگ زمینه باقی مانده اند. استنسیل شبیه استمپ کردن است. برای داشتن تجربه لذت بخش و سرگرم کننده با رنگ های آکریلیک می توان از اسنتسیل کردن استفاده کرد.

تکنیک‌های طراحی و نقاشی (قسمت دوازدهم)
منبع : http://boomeabi.com

 

تعداد بازدید از این مطلب: 419
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : جمعه 11 خرداد 1397
نظرات

ماندالا - Mandala

ماندالا، نمودار نمادین؛ هم تخیلی و هم توصیفی و معمولاً دایره ای است که یک مربع را محصور می کند؛ نماد مرکزی است که می تواند یک تصویر باشد. ماندالا الگوی هستی و نظامی است که بر مبنای تجسم مکاشفه ای استوار است. یک انگاره ی کیهانی حصر فضای مقدس و رسوخ به مرکز مقدس؛ تمامیت؛ عالم اصغر؛ عقل کیهانی؛ یکپارچگی است. از نظر کیفی ماندالا مظهر روح و از نظر کمی مظهر هستی است. گردی ماندالا، معمولاً نشان دهنده ی تمامیت طبیعی است، در حالی که شکل چهار گوش، نشان دهنده ی این تمامیت در خود آگاه است. 

.یکی از رسوم قدیمی بوداییان در تبت، تصویر سازی و نقاشی با شن های رنگی است. راهبان بودایی برای خلق یک نقاشی شنی چندین روز وقت صرف می‌کنند و پس از اتمام نقاشی، آن را از میان می‌برند تا به فانی و کوتاه بودن عمر اشاره کنند. اگر بپذیریم که زندگی کوتاه و فانی است، نقاشی شنی نمادی از این نوع تفکر پیرامون فلسفه حیات است. در طرح‌های نقاشی شنی راهبان تبتی، از فرم‌های ماندالا استفاده می‌شود. ماندالا در سانسکریت به معنی دایره است و در ادیان بودا و هندو به عنوان نمادی برای جهان هستی به کار می‌رود. طرح‌های ماندالا، دایره‌هایی نمادین برای تمرکز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند. البتهگستره کاربرد ماندالا بسیار وسیعتر از آیینهای یادشده است. مثلا در معماری فرهنگهای اسلامی و مسیحی هم طرحهای ماندالا دیده میشود.پيوستگى ميان گنبد و فضاى مكعب زير آن در معمارى اسلامى، از طريق ايجادمقرنس پيوند مى‏خورد. فضاى ابداعى مقرنس‏همانند مظهر نسبت آسمان به زمين است.گنبد چونان مظهر آسمان و فضاى مكعب زيرآن چونان مظهر زمين و قوس مقرنس كارى شده چونان حلقه واسطه آسمان و زمين تلقى‏ مى‏گردد. 

 بوعلي سينا (370 -428 ه. ق) مربع و دايره را كليد فهم نظريه خود درباره كائنات ميداند. و به نظر او دايره تداوم حركت را بيان ميكند و نگاه در مسير محيط آن به سهولت حركت ميكند در صورتيكه مربع حركت كنترل شده خط مستقيمي است كه در سه نقطه , سه بار 90 درجه تغيير جهت داده است.

بو علي سينا دايره را آسماني (هوايي) گرم و مرطوب و مربع را زميني (خاكي) سرد و خشك ميداند.

ماندالاها دایره‌هایی نمادین برای تمرکز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند. مرکز دایره جدول ماندالا برای تمرکز در حین مراقبه دینی بکار می‌رود. اشکال متقارن هندسی ماندالا خودبخود توجه شخص را به مرکز دایره جذب می‌کنند. کارل یونگ ماندالا را کهن‌الگوی خویشتن می‌داند,نماد تمامیت و نظم و کار ویژهٔ آن سازماندهی و دربرگیری تمامیت روان و ساماندهی و تنظیم دوبارۀ وضعیت‌های هرج‌و‌مرج آلود است. ماندالا (به معنی دایره جادوئی) یک جدول هندسی مورد استفاده در ادیان بودا نیز بوده است که به عنوان نمادی برای جهان هستی بکار میرفته. از زیر میکرسکوپ تا پشت تلسکوپ ماندالا قابل رویت است.ماندالا، نمودار نمادین؛ هم تخیلی و هم توصیفی و معمولاً دایره ای است که یک مربع را محصور می کند؛ نماد مرکزی است که می تواند یک تصویر باشد.ماندالا الگوی هستی و نظامی است که بر مبنای تجسم مکاشفه ای استوار است. یک انگاره ی کیهانی حصر فضای مقدس و رسوخ به مرکز مقدس؛ تمامیت؛ عالم اصغر؛ عقل کیهانی؛ یکپارچگی است. از نظر کیفی ماندالا(مناسک حج) مظهر روح و از نظر کمی مظهر هستی است. و کل ماندالا مظهر برقراری دوباره ی دارمای کیهانی و زیارت روح است. به صورت نمادین روح عالم است و شکل ترسیمی. مرکز، خورشید یا دروازه ی آسمان است؛ ابزار دستیابی به ملکوت. ماندالا مظهر جهان ملکوتی بر روی زمین است. پرفسور یونگ:" گردی ماندالا، معمولاً نشان دهنده ی تمامیت طبیعی است، در حالی که شکل چهار گوش، نشان دهنده ی این تمامیت در خود آگاه است ."ماندالا نمونه اى از هنر میرا هستند و بنابر این ارزش هنرى در اینجا در درجه دوم اهمیت قرار دارد و نقاش هرگز پاى اثر خود را امضا نمى کند. فردیت هنرمند در هنر میرا در فرآیند خلق از میان مى رود،در حج این فرایند به خوبی مشهود است.فرد در دایره طواف جزئی از عالم ملکوت میگردد. ماندالا، معنایى کلى است که فردیت هنرمند را در خود مستحیل مى سازد، زیرا که اثر اساساً ماندگار نیست و میراست. در هنر میرا تنها لحظه خلق اثر ارزش دارد و چون این فرآیند به پایان برسد، اتصال غنی،به مرکز کائنات نیز به پایان مى رسد و از همین رو اثر نابود مى شود. فرآیند خلق حج، در واقع تمثیلى از هستى انسان است که در چرخه اى از آفرینش و نابودى، یا تولد و مرگ و باززایى و بازمیرى قرار گرفته و هیچ دوامى ندارد،برای حاجی تنها دم غنیمتیست که یا از آن سیراب میشودویا در صورت غفلت از آن بی نصیب میماند. این شکل از هنر میرا به نفس هستى بدون دوام و زیبایى طبیعى نظر دارد. در ویرانى ماندالاها، کیهان مقدس پابرجا مى ماند و تنها بى دوامى کردار انسانى معنا مى شود.قرار گرفتن در حج،واقع شدن درمنبع انرژی و حیات است؛ کلید فهم خود، با من، خدا و هستی است.قرار گرفتن در دایره طواف، تابع نظم جهانی شدن است، که ما را به درک جهان هدفمند رهنمون میسازد.پرفسور یونگ بیان میکند که طرح ماندالایی چه در معماری کلاسیک و چه در معماری انسان های بدوی هرگز تابع ملاحظات اقتصادی و زیبایی شناسی نبوده است، بل تبدیل شهر به نمایه ای از جهان منظم بوده است. مکانی مقدس که به وسیله ی مرکز خود به جهان دیگر مربوط می شده است. این طرح، با احساسات حیاتی نیازهای بشری مطابقت داشته است. هر بنایی خواه مذهبی و یا غیر مذهبی که بر مبنای طرح ماندالا ساخته شده باشد، فرافکنی تصویر کهن الگویی است از ناخودآگاه به جهان خارج.
دیتریش هوف: "پیوستگى میان گنبد و فضاى مکعب زیر آن در معمارى اسلامى، از طریق ایجادمقرنس پیوند مى‏خورد. فضاى ابداعى مقرنس‏همانند مظهر نسبت آسمان به زمین است.گنبد چونان مظهر آسمان و فضاى مکعب زیرآن چونان مظهر زمین و قوس مقرنس کارى شده چونان حلقه واسطه آسمان و زمین تلقى‏مى‏گردد. "


بنابراین خط مستقیم نیز در جای خود استعداد رشد و تعالی دارد همانگونه که شکل مربع از آن ساخته می شود که از سویی قابلیت تکامل و تبدیل شدن به دایره را دارند (تبدیل مربع به دایره باازدیاد گوشه ها امکانپذیر است یعنی مربع 5 ضلعی، 6 ضلعی و.... بالاخره به دایره تبدیل می شود. ) از سویی دیگر هر دو شکل مربع و دایره از دوران باستان مکمل یکدیگر بوده اند (دایره نماد آسمان و قدامت و مربع مظهر زمین است.) اساس بسیاری از ماندالاها از مربعها و دایره های هم مرکز شکل گرفته است. مرکزیت کعبه و دوایر متحد المرکز اطراف آن از(زائرین طواف کننده) بزرگترین و زنده ترین ماندالای جهان را تشکیل میدهند در بعضی اذهان میکوشندتا با دفع امور عرضی و جزئی از جهان به ماورای جهان دست یابند و چنین پیداست که آرمان آنان با ساختار دایره سازگاری دارد .دایره نزدیکترین چیز به تصور امر مطلق است.دایره در اصل یک نقطه ی بسط یافته و متکثراست.در حج افراد در کامل شدن دایره شان ، مشارکت میکنند،و به کمال،همگونی،نداشتن اضافات،زوایدو زوایا...میرسند.دایره نماد خود است و بیانگر تمامیت روان با تمام جنبه هایش از جمله رابطه ی میان انسان و طبیعت.دایره نماد حمایت است،حمایتی مطمئن در محدوده ی خود؛همچون داشتن حلقه،گردنبند،کمربندوتاج.حلقه ی تولد و مرگ.جریان یافتن و حادث شدن.در گذشته، این دو نمایه انتزاعی ( دایره و چهار گوشه)، با یکدیگر وحدت داشتند و بیانگر یک جهان اندیشه و احساس بوده اند.

Mandala 1

Mandala 2

Mandala 3
 

Mandala 4

Mandala 5

Mandala 6

Mandala 7

منبع:

1) کارل گوستاو،  یونگ، انسان و سمبول هایش، محمود سلطانیه، تهران، جامی، 1377، چاپ چهارم، ص 324

 

نام پژوهشگر :کتایون واحدی

تهیه شدهدر:

پژوهشگاه کلام زندهپژوهشکده پژوهش هنر

 

تعداد بازدید از این مطلب: 609
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود