طرحها -نقاشي - صنايع دستي - صحافي و ...

آمار مطالب

کل مطالب : 455
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 81

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 74
باردید دیروز : 102
بازدید هفته : 176
بازدید ماه : 4748
بازدید سال : 21242
بازدید کلی : 272076

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ماندالا و آدرس mandala.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 102
بازدید هفته : 176
بازدید ماه : 4748
بازدید کل : 272076
تعداد مطالب : 455
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس

 

دریافت کد آپلود سنتر

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

اصطلاحات اصلی نورپردازی (Lighting) در عکاسی پرتره


     کلمه عکاسی در فارسی ترجمه لغت فوتوگرافی (Photography) در زبان لاتین است که معنی آن ایجاد تصویر از طریق ثبت نور می باشد. اهمیت و جایگاه نور و لزوم کنترل آن در عکاسی با توجه به این نکته مشخص می شود که وجود نور است که عکس گرفتن را ممکن می سازد. همانطور که خیلی از بزرگان عکاسی عقیده دارند می توان گفت که عمل عکاسی به معنی فرایند ثبت نور است.

     در هنگام عکاسی بایستی به وجود نور یا نبودن آن در نواحی مختلف صحنه توجه نمود. این نور می تواند از منابع مختلف تامین گردد. در فضای باز (Outdoor) عموما منبع نور مورد نیاز برای عکاسی از خورشید تامین می شود. نور مصنوعی از منابع مهمی است که در شب و همچنین در هنگام روز مورد استفاده قرار می گیرد. هنگام عکاسی در محیط های بسته و فضای داخلی (Indoor) علاوه بر استفاده از نور طبیعی خورشید که معمولا از نواحی پنجره، در و یا روزنه موجود در دیوار به محیط داخل ساختمان وارد می شود، منابع نور مصنوعی نقش بسیار مهمی ایفا می کنند.

نور طبیعی آفتاب یکی از منابع بسیار خوب نور برای عکاسی است.

     نورپردازی (Lighting) به منظور دستکاری در نور طبیعی محیط انجام می پذیرد تا نور مورد نیاز برای عکاسی را با کیفیت و شدت مناسب تامین نماید. با نورپردازی مناسب به سوژه می توان در یک تصویر دو بعدی ، تصور و حس سه بعدی ایجاد نمود. معمولا جلوه های ویژه بصری از همراهی نور با سایه (یعنی مناطق فاقد نور یا کم نور) بوجود می آید. نوردهی و ایجاد مناطق سایه روشن در عکاسی از افراد و ایجاد عکس های پرتره (Portrait Photography) می تواند به شکلی زیبا و خلاقانه بکار رود.

     برای عکاسی پرتره در محیط های داخلی و خارجی خصوصا در عکاسی استودیویی، روش های مختلفی در نورپردازی وجود دارد که برای یادگیری آنها لازم است ابتدا تعاریف و اصطلاحات رایجی را که در این حوزه وجود دارد فرا گرفت. در اینجا شایعترین این تعاریف و اصطلاحات شرح داده می شوند.

نورپردازی به روش های مختلفی انجام می پذیرد.

انواع نورها در نورپردازی پرتره


نور اصلی (Main Light )

     به منبع اصلی نور که برای روشن کردن سوژه استفاده می گردد نور اصلی(Main Light) یا کلیدی (Key Light) گفته می شود. نور اصلی با روشن کردن سوژه یا نواحی خاصی از تصویر ، آن را نسبت به سایر مناطق موجود در تصویر مشخص می کند. نور اصلی در واقع نوری است که اساس نورپردازی در یک صحنه با وجود آن شکل می گیرد.

     معمولا نور اصلی در موقعیتی بالاتر از سطح سوژه قرار می گیرد. قاعده کلی این است که منبع نور حدودا در زاویه 45 درجه نسبت به نوک بینی در بالاتر از سر سوژه قرار گیرد. البته ممکن است بر اساس چهره سوژه و یا چیدمان نورپردازی، منبع نور بالاتر یا پایین تر قرار داده شود زیرا طبق قاعده دیگری که در عکاسی پرتره بطور شایع بکار می رود، نور باید چشمان سوژه را روشن کند و سایه بینی فقط تا محدوده لب فوقانی گسترش یابد و به هیچ وجه تمام لب را در بر نگیرد. به همین علت در افراد مختلف که استخوان ابروی آنها و یا طول و فرم بینی و سایر ساختارهای صورت آنها متفاوت است، ارتفاع منبع نور بایستی متناسب با آنها تنظیم گردد.

کاربرد نور اصلی (Main Light) در عکاسی پرتره

نور ثانوی یا پرکننده (Fill Light )

     نور ثانوی (Second Light) یا پرکننده (Fill Light) به منبع نوری گفته می شود که برای روشن کردن یا نرم کردن سایه هایی که توسط نور اصلی ایجاد شده است بکار می رود. استفاده از این نور به منظور جلوگیری از تاریک شدن زیاد در نواحی سایه (Shadow) است. نور پرکننده کمک می کند تا ویژگی های برجسته صورت نرم تر شود. اصولا نور پرکننده برای کنترل کنتراست صحنه مورد استفاده قرار می گیرد.

     ساده ترین موقعیت برای قرارگیری نور پرکننده نسبت به سوژه، موقعیتی نزدیک به خط دید دوربین (محور دید دوربین) است. منتهی باید دقت شود منبع نور پرکننده نباید آنقدر به این محور نزدیک باشد که در کادر تصویر دیده شود. به همین دلیل یکی از منابع نوری که می توان برای استفاده به عنوان نور پرکننده در نظر گرفت، فلاش سرخود (Built in) یا فلاش خارجی متصل شده بر روی دوربین می باشد. ولی به این دلیل که نوردهی در محور دید دوربین ممکن است در مواردی بازتاب مستقیم نور به داخل دوربین را موجب گردد، خیلی از افراد ترجیح می دهند از این زاویه نور پرکننده را بکار نبرند. به جای آن منبع نور پرکننده را در خلاف جهت نور اصلی و در خارج از محور آن (Off axis) قرار می دهند. این کار باعث می شود که تاثیر آنها بر سایه های نور اصلی بیشتر باشد و در عین حال نوردهی کلی را نیز کمتر تحت تاثیر قرار دهد.

     هنگامی که نور پرکننده بصورت خارج از محور (Off axis) قرار داده می شود باید دقت شود که شدت آن کاملا کنترل گردد تا از ایجاد سایه جدید علاوه بر سایه نور اصلی جلوگیری به عمل آید. برای اینکه این مشکل پیش نیاید بهتر است که منبع نور پرکننده در فاصله دورتری نسبت به خط دید دوربین قرار داده شود تا سطح نور بزرگتر و در نتیجه نرم تری ایجاد نماید.

     استفاده نامناسب از نور ثانوی در عکاسی پرتره می تواند به کیفیت تصویر آسیب برساند بنابر این آموزش نحوه قرارگیری و شدت نور پرکننده برای بدست آوردن نتیجه مطلوب لازم است.

استفاده از نور پرکننده (Fill Light) به همراه نور اصلی(Main Light)

     هنگامی که در چیدمان نورپردازی بیش از یک منبع نور استفاده شود، اندازه شدت سایر نورها نسبت به نور اصلی سنجیده می شود که به آن نسبت نور (Light Ratio) یا نسبت نور پرکننده (Fill Light Ratio) می گویند. مثلا نور پرکننده می تواند به نسبت یک دوم، یا یک چهارم و یا یک هشتم نور اصلی، شدت داشته باشد. به عبارتی اگر مثلا نسبت نور پرکننده یک چهارم (1:4) باشد یعنی شدت آن به اندازه یک چهارم نور اصلی است. بر اساس شدت نور تابیده شده میزان پرشدگی سایه هایی که توسط نور اصلی ایجاد شده است تغییر می کند.

     در عکاسی پرتره توصیه می شود برای کاهش شدت سایه ها در تصویر از نسبت نور پرکننده (Fill Light Ratio) به میزان یک دوم استفاده شود. این میزان شدت نور باعث می شود ضمن کاهش سایه های شدید، سایه های سوژه بطور کامل ازبین نرود.

     روش دیگر برای تعریف شدت نور پرکننده در مقایسه با نور اصلی استفاده از اصطلاح گام (Stops) است که همانند جبران نوردهی با افزایش یگ گام (Stop) در شدت نور، میزان آن دو برابر و با کاهش یک گام در شدت نور، میزان آن نصف خواهد شد. در عکاسی پرتره، شدت نور پرکننده معمولا در حدود 1 تا 2 گام (یا گاهی بیشتر) از نور اصلی کمتر است.

     در عکس های پرتره که به روش کم نور (Low Key) گرفته می شوند برای ایجاد سایه های خوب و نسبتا تیره از نورهای پرکننده با شدت کمتر استفاده می شود و برعکس در عکسهای پرنور (High Key) از شدت نور بیشتری در نور پرکننده استفاده می گردد.

     نور پرکننده را می توان به راحتی با کمک یک فلاش یا رفلکتور (Reflector) ایجاد نمود. ولی آنچه مهم است دانستن این نکته است که صرف نظر از نوع منبع نور مورد استفاده، چگونه کیفیت نور پرکننده را کنترل کنید. استفاده از رفلکتور به عنوان نور پرکننده این مزیت را دارد که همان نور اصلی را منعکس می کند و تراز سفیدی (White balance) آن مشابه با نور اصلی خواهد بود. البته رفلکتورها نور ضعیف تری ایجاد می کنند که برای جبران آن رفلکتور را باید تا جایی که ممکن است به سوژه نزدیک کرد.

مقایسه نسبت های مختلف نور پرکننده در برابر نور اصلی

نور محیطی (Ambient Light )

     هر صحنه ای معمولا دارای مقداری نور است که یا به صورت نور طبیعی یا به شکل مصنوعی ایجاد شده است که به آن نور محیطی (Ambient Light) می گویند. گاهی به آن نور طبیعی (Natural Light) هم می گویند.

     در خیلی موارد نور محیطی از انعکاس و پراکندگی غیرمستقیم نور اصلی (Main light) به دیوارها یا سایر اشیای موجود در صحنه ایجاد می گردد. می توان نور محیطی را خصوصا در عکاسی استودیویی به عنوان نور پرکننده (Fill light) در نظر گرفت. توجه به تاثیری که شدت و رنگ نور محیطی می تواند بر روی نور صحنه بگذارد، مهم است.

     استفاده از فلاش های اکسترنال یا انواع استودیویی آنها که در مدت زمان بسیار کوتاه نوردهی انجام می دهند، می توانند تاثیر نور محیطی را به حداقل برسانند. در این موارد برای استفاده از نور محیطی لازم است از سرعت های پایین تر شاتر استفاده شود تا نور محیطی بتواند در نور کلی تصویر تاثیر داشته باشد.

     در محیط استودیو در مواقعی که می خواهیم تاثیر نور محیطی را به حداقل برسانیم، بایستی سرعت شاتر را نزدیک به سرعت سینک فلاش (flash sync speed) تنظیم کنیم. در این حالت کمترین مقدار نور محیطی توسط دوربین دریافت می گردد.

تاثیر نور محیطی در روشن کردن محیط اطراف سوژه

نور پسزمینه (Background Light )

     نور پسزمینه (Background Light) نوری است که برای روشن کردن ناحیه پشت صحنه بکار می رود. با این نور می توان جزئیات پسزمینه را آشکار نمود و یا با روشن کردن بخشی از ناحیه پشت صحنه، اثری هاله مانند در پسزمینه ایجاد کرد. مثالی از کاربردهای این نور هنگامی است که در پشت سوژه یک پرده سفید قرار داده شده است و با روشن کردن کامل پرده، یک پسزمینه سفید و یکدست ایجاد می شود.

     در محیط استودیو اگر قصد دارید که روشنایی پسزمینه با جزئیات آن همانطور دیده شود که چشم می بیند، شدت نور پسزمینه را باید به همان اندازه نوری که برای سوژه بکار می رود تنظیم نمایید. در استودیو با تغییر ارتفاع و زاویه منبع نوری که برای روشن کردن پسزمینه بکار می رود می توان جلوه های مختلفی همچون روشنایی دایره ای یا شعاعی شکل در پشت سوژه و در ناحیه پسزمینه ایجاد نمود.

استفاده از دو منبع نور برای روشن کردن پسزمینه تصویر

نور پشتی (Backlight )

     نور پشتی (Backlight) که به آن نور تشدیدکننده (Accent light) هم گفته می شود نوری است که از پشت یا از کناره های پشت به سوژه تابانده می شود تا آن را از پسزمینه تصویر جدا کند. نحوه استفاده از این نور همانند سایر نورهای فرعی که در نورپردازی پرتره بکار می روند بستگی به چگونگی چیدمان نورپردازی و نوع عکسی که مورد نظر است خواهد داشت.

     در عکاسی پرتره با استفاده از نور پشتی می توان نور حاشیه ای (Rim Light) در لبه های کناری سوژه ایجاد نمود. مثلا در حاشیه موها یا شانه ها. اگر رنگ پسزمینه تصویر تیره باشد، برجستگی سوژه در این حالت بیشتر خواهد بود.

     معمولا منبع نور طوری در پشت سوژه قرار می گیرد که مستقیما در داخل کادر تصویر دیده نشود و توسط خود سوژه یا یکی از عناصر صحنه از برخورد مستقیم نور به داخل دوربین ممانعت گردد.

     در نور روز خصوصا در ساعات ابتدا و انتهای روز که خورشید در یک زاویه پایین در آسمان قرار گرفته است، وقتی خورشید در پشت سوژه و در مقابل دوربین قرار می گیرد نقش نور پشتی (Backlight) را ایفا می کند و ناحیه پشت سوژه را روشن می نماید. در خیلی از مواقع در عکاسی پرتره برای ایجاد نور پشتی از منبع نور مصنوعی استفاده می شود.

     اکثر عکاسان از نور پشتی (Backlight) برای اضافه کردن عمق به تصویر استفاده می کنند. همچنین می توان با استفاده از این نور، اثرات نمایشی (dramatic) بیشتری در تصویر ایجاد نمود. البته اگر از نور پشتی به درستی استفاده نشود، می تواند منجر به افزایش نوردهی (Over exposure) و یا ایجاد سایه های ناخواسته در صحنه گردد.

با قرار دادن یک نور پشتی در قسمت لبه پشت سوژه ، نور حاشیه ای (ریم لایت) ایجاد شده است.

نور مو (Hair Light )

     نور مو (Hair Light) نوری است که در عکاسی پرتره برای روشن کردن موی سوژه بکار می رود. منبع نور معمولا در ناحیه پشت سوژه و در حدود یک متر بالاتر از سطح سر قرار می گیرد و با زاویه به ناحیه بالا و پشت سر و شانه سوژه تابیده می شود.

     معمولا منبع نور در یک طرف سوژه قرار داده می شود اگر چه می توان آن را مستقیما در ناحیه پشت سوژه نیز قرار داد. برای جلوگیری از ایجاد شراره نوری (Flare) در تصویر بایستی طوری منبع نور در نواحی پشت سوژه قرار گیرد که نور مستقیم آن به داخل دوربین وارد نشود. می توان با قرار دادن یک مانع در جلوی منبع نور و یا استفاده از اسنوت (Snoot) یا شیدر (Barn door) این کار را انجام داد.

     نور مو خصوصا وقتی که موی سوژه تیره است و در مقابل یک پسزمینه تیره قرار گرفته است برای برجسته کردن تصویر و جدا کردن سوژه از پسزمینه بسیار اهمیت خواهد داشت.

نور مو (Hair Light) لبه بالای موهای سر سوژه را روشن کرده است.

نور کیکر(Kiker Light )

     نور کیکر (Kiker Light) به نوری گفته می شود از ناحیه پشت یا پهلوها به سوژه تابیده می شود تا کناره های سوژه در مناطقی روشن تر شود. لغت کیکر یعنی چیزی که ضربه می زند و از Kick به معنی ضربه زدن گرفته شده است و منظور نوری است که در قسمتی از سوژه بصورت موضعی تابانده می شود.

     نور کیکر اصولا نور شدید و خارج محوری است که بصورت منطقه ای به سوژه نور می دهد. معمولا در زاویه حدود 95 تا 135 درجه نسبت به محور دوربین قرار داده می شود که زاویه نسبتا تندی نسبت به دوربین است. این نور منجر به ایجاد روشنایی در ناحیه کوچکی از تصویر می شود تا بر موضوع خاصی تاکید کند یا شکل آن را نمایش دهد. گاهی نور کیکر به صورت نور حاشیه ای (Rim light) بر روی سوژه ایجاد روشنایی می نماید. حتی عده ای از صاحب نظران، نور مو (Hair Light) را نیز نوعی نور کیکر تلقی می کنند.

     برای ایجاد نور کیکر می توان از هر نوع منبع نور مستقیم یاغیر مستقیم استفاده کرد. نور کیکر این امکان را می دهد که در مواقعی که قصد دارید جلوه ویژه ای به سوژه اضافه کنید یا ویژگی خاصی از سوژه را برجسته نمایید و کلا در هر جایی که لازم است بطور خلاقانه از نور اضافی در چیدمان نورپردازی استفاده نمایید بکار گرفته شود. از طرف دیگر استفاده نابجا و نامناسب از نور کیکر می تواند اثرات نامطلوب و گاهی جبران ناپذیر در نورپردازی از سوژه بر جا گذارد، به همین علت دقت در استفاده بجا از آن و تنظیم دقیق موقعیت، شدت و اندازه نور مورد نظر بسیار مهم می باشد.

یک نمونه نورپردازی پرتره با استفاده از نور کیکر (Kiker Light).

برق چشم (Catch Light )

     برق چشم (Catch light) به انعکاس تصویر منبع نور بر روی چشم گفته می شود. این تصویر کوچک و نورانی مربوط به منبع نور (مثلا فلاش یا سافت باکس) است که برای نورپردازی از سوژه بکار رفته است و انعکاس آن بر روی قرنیه در ناحیه سیاهی چشم (محدوده عنبیه) دیده می شود. این نور در تصویر چشم ها، عمق ، بعد و حس زندگی ایجاد می کند.

     برق چشم با عناوین دیگری همچون نور چشم (Eye light) یا ( Obies) نیز نامیده می شود. این کلمه از نام هنرپیشه هندی-انگلیسی به نام مرل ابرون (Merle Oberon 1911-1979) گرفته شده است که بطور مکرر از این تکنیک در تصاویر وی استفاده شده است.

     دقت در ایجاد برق چشم در چشمهای سوژه، تاثیر زیادی در جنبه نمایشی (dramatic) تصویر خواهد گذاشت. در برق چشم (Catch light) نور گرفته شده (Catching) توسط چشم، نواحی اطراف مردمک را روشن تر می کند و در چشم ایجاد درخشش و در چهره ایجاد حس زندگی و شادابی می نماید.

     شکل و اندازه برق چشم (Catch light) بستگی به شکل و اندازه منبع نور و همچنین فاصله منبع نور از سوژه دارد. به عنوان مثال اگر منبع نور دایره ای شکل باشد یا چندضلعی، تصویر برق چشم (کچ لایت) هم دایره ای یا چندضلعی خواهد بود. مثلا اگر منبع نور یک رفلکتور چتری (Umbrella Reflector) بزرگ و گرد باشد نسبت به یک فلاش پورتابل کوچک، برق چشم بزرگتری ایجاد می کند.

     در مواردی که بیش از یک منبع نور برای نورپردازی از سوژه استفاده می شود ممکن است دو یا چند برق چشم دیده شود. در این موارد عکاس تصمیم می گیرد که کدامیک را نگهدارد و کدامیک را توسط یک نرم افزار ویرایش عکس بردارد.

     در یک عکس پرتره که در استودیو گرفته می شود عموما برق چشم را با استفاده از تصویر نور اصلی(Key light) و در موقعیت ساعت 10 تا 2 بر روی دایره چشم ایجاد می کنند. این کار از نقاشان پرتره قدیمی الگوبرداری شده است. آنها فهمیده بودند که قرار دادن آن در این ناحیه بیشترین تاثیر زیباشناختی را خواهد داشت.

نمایش موقعیت برق چشم (Catch light) و تصویری از خانم مرل ابرون (Merle Oberon)

نور پنجره (Windowlight )

     نور پنجره به عنوان منبع نور برای عکاسی پرتره از سالهای دور و ابتدای اختراع عکاسی مورد استفاده قرار می گرفته است. علی رغم تکامل و تولید منابع خوب نور مصنوعی، هنوز استفاده از این نور در عکاسی پرتره کاربرد دارد. از اشکالات منبع نور پنجره می توان به مواردی همچون محدودیت هایی در صحنه پردازی نسبت به نورهای مصنوعی، سرعت های پایین تر شاتر و در موارد زیادی نیاز به استفاده از سه پایه اشاره نمود. نور پنجره از نظر جنبه های نمایشی (Dramatic) معمولا نور نرم و چشم نوازی ایجاد می کند.

     بهترین زمان استفاده از این منبع نور، ساعت های ابتدا و انتهای روز است که نور با شدت بیشتری از داخل پنجره به داخل وارد می شود. معمولا برای کنترل این نور از انواع رفلکتور و دیفیوزر استفاده می گردد.

نور پنجره یکی از منابع بسیار خوب نور طبیعی است.

تعاریف مربوط به مسیرهای نورپردازی


الف) محور دوربین عکاسی (Camera Axis)

     محور دوربین عکاسی (Camera Axis) شامل خط فرضی است که از دوربین تا سوژه کشیده شده است. به عبارتی مسیر بین دوربین تا سوژه را محور دوربین می گویند. خیلی مواقع برای آدرس دهی محل استقرار منبع نور در یک چیدمان نورپردازی، با تعیین موقعیت آن نسبت به محور دوربین استفاده می شود.

ب) نور هم راستا ( On-Axis Light)

     هنگامی که منبع نور مستقیما در مقابل سوژه و در همان محوری که دوربین قرار دارد واقع شده باشد، به آن نور هم راستا با دوربین گفته می شود. معمولا در این حالت محل استقرار منبع نور در موقعیتی در بالای دوربین قرار داده می شود.

ج) نور خارج از محور ( Off-Axis Light)

     هنگامی که منبع نور در امتداد محور دوربین نباشد، به آن نور خارج از محور دوربین گفته می شود.

نمایش موقعیت محور دوربین عکاسی، نور هم راستا و نور خارج از محور

د) نمای صورت ( Facial view)

     به قسمتی از صورت که در مقابل دوربین قرار گرفته است نمای صورت (Facial view) می گویند. به عبارتی زاویه ای که صورت نسبت به محور دوربین می سازد نمای صورت را مشخص می کند.

     اصطلاح دیگری که گاهی در توصیف نمای صورت مورد استفاده قرار می گیرد، محور گوش تا گوش (Ear to Ear Axis) است.این محور شامل خط فرضی است که از دو گوش سوژه می گذرد و با تغییر زاویه صورت فرد نسبت به دوربین، محور گوش تا گوش نیز زوایای مختلفی با محور دوربین خواهد می سازد. بر اساس چرخش صورت نسبت به محور دوربین، چند نوع نمای صورت تعریف شده است:

1) چهره کامل یا تمام رخ (Full face)

     این حالت وقتی است که نوک بینی مستقیما به سمت لنز دوربین باشد.

2) نمای سه چهارم (3/4 view)

     این نما وقتی ایجاد می شود که سوژه سر خود را در محور بدن به یک سمت آنقدر بچرخاند تا جایی که از داخل کادر دوربین گوش دورتر(نسبت به دوربین) دیده نشود.

3) نمای دو سوم (2/3 view)

     این نما هنگامی است که سوژه سر خود را در محور بدن به یک سمت آنقدر بچرخاند تا جایی که خط بینی به ناحیه گونه در سمت دورتر صورت برسد. در این نما باید چرخش صورت آنقدر باشد که بینی خط کناری گونه را قطع نکند.

4) نیم رخ (Profile)

     نیم رخ حالتی است که صورت به اندازه 90 درجه نسبت به دوربین به یک سمت چرخش پیدا کند. در این حالت فقط یک طرف چهره سوژه دیده می شود.

نمای صورت در زوایای مختلف با چرخش سر در محور بدن نسبت به محور دوربین

هـ) زاویه دوربین عکاسی ( Camera angle)

     محل قرارگیری دوربین عکاسی بر اساس ارتفاع، فاصله و زاویه ای که با صورت سوژه دارد زاویه ای را با آن ایجاد می کند که زاویه دوربین (Camera angle) گفته می شود. معمولا زاویه دوربین را بر اساس سطح چشم سوژه (Eye level) تعریف می کنند.

     انواع مختلفی زاویه دوربین تعریف شده است که مهمترین آنها عبارت است از زاویه در سطح چشم (Eye-level angle)، زاویه از بالا(High angle) که در آن زاویه دوربین بالاتر از سطح چشم است، زاویه دید چشم پرنده (Bird’s eye view) که دوربین از زاویه خیلی بالا و مایل نسبت به سوژه قرار می گیرد، زاویه از پایین (Low angle) که در آن زاویه دوربین پایین تر از سطح چشم است، زاویه خیلی پایین یا دید کرمی (Worm's Eye View) که دوربین از سطح خیلی پایین نسبت به سوژه مستقر می شود و زاویه از بالای سر (Overhead angle) که دوربین در بالای سر سوژه قرار می گیرد. این زوایا عموما در عکاسی پرتره استفاده می شوند. (برای اطلاعات بیشتر در مورد زاویه دوربین، می توانید به مطلب "انواع نماهای اصلی در عکاسی" در سایت تک لنز مراجعه نمایید.)

زوایای مختلف دوربین عکاسی در مقابل سوژه

و) محور شانـه (Shoulder Axis)

     این محور شامل خط فرضی است که از دو شانه سوژه می گذرد. بر اساس موقعیتی که به سوژه داده می شود این محور می تواند بر محور گوش تا گوش منطبق باشد و یا نسبت به آن زاویه داشته باشد.

     زاویه محور شانه نسبت به دوربین، ارتباطی با نیم رخ، نمای سه چهارم یا تمام رخ بودن سوژه ندارد و محور گوش تا گوش می تواند در محدوده حرکت گردن بطور مستقل نسبت به دوربین تنظیم گردد.

مقایسه زوایای مختلف بین محور شانـه، محور گوشها و محور دوربین

ز) دایره نورپردازی (Lighting Compass)

     اگر دایره ای فرضی را در نظر بگیرید که سوژه در مرکز آن باشد و دوربین عکاسی در موقعیت ساعت 6 و درست در مقابل سوژه قرار گرفته باشد، می توان منابع نوری را در هر یک از نقاط دایره نسبت به سوژه مستقر نمود. مثلا منبع نور در موقعیت ساعت 4 یا در موقعیت ساعت 9 قرار داده شود.

     وضعیت قرارگیری و پهنای سایه سوژه، به زاویه بین دوربین و منبع نور ارتباط دارد. با قرار دادن منبع نور در هر یک از نقاط دایره نورپردازی، نحوه تشکیل سایه متفاوت خواهد بود. وقتی منبع نور در بالا یا هم راستای محور دوربین قرار می گیرد، یک نور تخت ایجاد می کند که سایه قابل توجهی ندارد. این نوع عکس ها عمق زیادی نیز نخواهند داشت. وقتی نور بر روی دایره نورپردازی به یک طرف سوژه حرکت می کند، سایه ها ایجاد می شوند. در این حالت شکل و بافت بیشتر آشکار می گردد و سایه ایجاد شده در جهت مسیر نور به یک سمت افزایش می یابد. هنگامی که منبع نور دقیقا از یک طرف (چپ یا راست)به سوژه می تابد، سوژه در طرف سمت منبع نور بسیار روشن و در طرف سمت مقابل تاریک خواهد شد. اگر نور در دایره نورپردازی در قسمت عقب و در ناحیه پشت سوژه قرار گیرد، سطح سوژه که در مقابل دوربین است تاریک خواهد شد و عکس حالت ضد نور(Silhouette) پیدا خواهد کرد.

     دایره نورپردازی به نمایی گفته می شود که از بالا به موضوع و چیدمان نورپردازی نگاه می کند و موقعیت منبع نور، سایه ها و سوژه از زاویه بالا در آن دیده می شود.

     اگر منبع نور با شدت ثابتی تنظیم گردد و در یک نقطه از دایره نورپردازی قرار داده شود، وقتی نورسنجی از سوژه انجام می شود، در حالتی که دوربین و سوژه در محل خود ثابت باشند، اگر منبع نور بر روی محیط دایره نورپردازی حرکت کند، نیازی به نورسنجی مجدد وجود ندارد زیرا علی رغم اینکه جهت نوردهی به سوژه تغییر کرده است، ولی فاصله منبع نور تا سوژه و همینطور فاصله سوژه تا دوربین ثابت است. بنابراین میزان نور در نواحی روشن تغییری نخواهد کرد و در نتیجه نیازی به تغییر نورسنجی نخواهد بود.

دایره نورپردازی و موقعیت قرارگیری منبع نور نسبت به سوژه

انواع سطوح روشنایی در نورهای طبیعی


     نور یکی از عوامل مهمی است که بر اساس آن عمق، شکل و حس سوژه در تصاویر و عکس ها به مخاطب منتقل می گردد. با کمک نور در سطح تصویر و بر روی سوژه تونالیته های مختلف نوری ایجاد می شود و بیننده با مشاهده یک تصویر دو بعدی ، در ذهن خود حس سه بعدی دریافت می کند.

     امواج نوری پس از برخورد به یک جسم با توجه به زوایای موجود بر روی سطح آن ممکن است به جهات مختلف منعکس گردد. بر اساس نحوه انعکاس نور از سطح جسم و زاویه ای که به سمت چشم حرکت می کنند، سطوح جسم با روشنایی های متفاوتی دیده می شوند. نحوه روشنایی سطوح جسم بطور کلی به پنج نوع تقسیم می گردد.

1) درخشندگی آیینه ای (Specular Highlight)

     هنگامی که نور به سطحی صیقلی یک جسم برخورد می کند، سطح جسم شبیه به یک آیینه عمل کرده و بیشتر شعاع های نور را در جهت خاصی منعکس می نماید. وقتی انعکاس شعاع های نور به سمت دوربین باشد، منجر به ایجاد سطوح درخشنده و بسیار روشنی در تصویر می شود که به آن درخشندگی آیینه ای (Specular Highlight) می گویند.

     به علت خاصیت آینه ای این سطوح، با نگاه به محل ناحیه درخشنده می توان تقریبا مسیر نور را تعیین نمود. هر چه اندازه سطح منبع نور کوچکتر باشد و یا سطح جسم براق تر باشد، لبه ناحیه درخشنده، تیز تر (Sharp) است. نورهایی که از منابع با سطح وسیع تر می تابند لبه های نرم تری در حد فاصل روشنایی و تاریکی ایجاد می کنند.

2) درخشندگی منتشر (Diffused Highlight)

     هنگامی که نور به سطحی مات و غیر صیقلی یا غیر مسطح برخورد کند، سطح جسم روشن شده و بافت، رنگ و اجزای آن به خوبی دیده می شود. به روشنایی ایجاد شده بر روی این سطوح، درخشندگی منتشر (Diffused Highlight) می گویند. در عکاسی پرتره سطوحی که به این شکل روشن شده اند می توانند تونالیه صحیح رنگ پوست را نمایش دهند.

3) نور بازتابی یا انعکاسی (Reflected Light)

     هنگامی که امواج نورانی از منبع نور ساطع شده و ابتدا به جسم یا سطح دیگری برخورد کند و سپس انعکاس آن به سطح سوژه برسد، روشنایی ایجاد شده به نام روشنایی یا نور بازتابی (Reflected Light) نامیده می شود. به عبارتی در این حالت نور از مسیر دیگری غیر از مسیر منبع نور به سطح سوژه برخورد می کند. مثلا هنگام استفاده از یک رفلکتور، یا بازتاب نور از سطح یک دیوار یا یک میز می تواند نور بازتابی ایجاد نماید.

     روشنایی بازتابی به شدت درخشندگی آیینه مانند(Specular Highlight) نیست. گاهی نور بازتابی رنگ جسمی را به خود می گیرد که از آن منعکس شده است و در نتیجه بر روی سطح سوژه تاثیر رنگی بر جای می گذارد.

4) سایه (Shadow)

     وقتی نور به جسمی برخورد می کند، امواج نورانی مستقیما به ناحیه پشت جسم نمی رسند و باعث می شوند ناحیه ای تاریک در پشت یا اطراف جسم ایحاد شود که به آن سایه (Shadow) گفته می شود. سایه، موقعیت جسم را نسبت به محیط اطرافش مشخص می کند.

     شکل و موقعیت سایه علاوه بر اینکه از شکل سوژه تاثیر می گیرد، بلکه از بافت و شکل محیط اطراف سوژه نیز تاثیر می پذیرد. مثلا سایه ای که بر روی چمن می افتد، علاوه بر اینکه به شکل جسمی است که آن را تولید کرده است، شکل بافت چمن را نیز به خود می گیرد. اگر در پشت سوژه یک سطح صاف مثل یک دیوار باشد، شکل سایه ، خطوط اطراف سوژه را نمایش می دهد و به شکل ترکیب کلی سوژه دیده می شود. سایه در عکاسی، خصوصا در عکاسی پرتره قابلیت های زیادی ایجاد می کند و با کمک آن می توان افکت های تصویری خلاقانه ای خلق نمود.

5) سطوح تیره (Shaded Side )

     هنگام تابش نور به یک جسم، قسمتهایی از جسم روشن می شود و به قسمتهایی از آن نور برخورد نمی کند. به این نواحی که از منبع نورانی مستقیما نور دریافت نمی کنند سطح تیره (Shaded Side) گفته می شود. وقتی نور از یک طرف به سوژه برخورد می کند، سطح تیره (Shaded Side) دقیقا در طرف دیگر سوژه (سمت متضاد آن) ایجاد می شود.

     بعضی از افراد سطح تیره (Shaded Side) را با سایه (Shadow) اشتباه می گیرند. سایه به علت مانع شدن سوژه از رسیدن نور به ناحیه پشت یا پسزمینه سوژه ایجاد می شود ولی سطح تیره شامل قسمتی از سوژه است که نور مستقیم به آن نمی رسد.

     معمولا لکه ها و چین و چروک صورت در لبه مرز بین درخشندگی منتشر و سطح تیره (Shaded Side) برجسته تر دیده می شوند.

     سطوح منحنی و کروی برای اینکه در تصویر به صورت منحنی دیده شوند معمولا باید طوری نورپردازی شوند که روشنایی ایجاد شده بر روی آنها در یک طیف کم نور تا پرنور قرار گیرد به عبارتی از نواحی پرنور (درخشندگی آیینه مانند) تا نواحی با نور کمتر (درخشندگی منتشر) و نواحی با نور کم (سطوح تیره یا Shaded Side) تشکیل گردد. به همین دلیل اگر جسمی کروی در تصویر بصورت تخت دیده می شد، حتما یکی از سطوح طیف فوق الذکر را نداشته است. برای اصلاح آن می توان زاویه منبع نور یا دوربین را تغییر داد و یا از منابع نوری بیشتر یا متفاوتی استفاده نمود.

انواع سطوح روشنایی در اثر تابش نور بر سطح یک جسم کروی

سایر اصطلاحات



نورپردازی پر نور یا کلیدی بالا (High Key)

     این نوع نورپردازی برای عکاسی پرتره وقتی بکار می رود که رنگ غالب در تصویر، رنگ سفید باشد. در این روش عموما پسزمینه کاملا سفید شده و همزمان از چندین منبع نور دیگر برای روشن کردن سطوح مختلف سوژه استفاده می شود.

     منشاء این اصطلاح به زمانی بر می گردد که عکاسان آنالوگ به منبع اصلی نور، نور کلیدی (Key light) می گفتند و چون در این نوع عکاسی از منابع شدیدتر نور استفاده می شود، لفظ "کلیدی بالا" (High Key) به معنی نورهای اصلی زیاد و در نتیجه سفیدی بیش از حد عکس، بکار برده می شد.

دو نمونه عکس که به روش پر نور (High Key) گرفته شده است.

نورپردازی کم نور یا کلیدی پایین(Low Key)

     این نوع نورپردازی متضاد نوردهی با نور زیاد (High Key) است. در این روش در عکاسی پرتره قسمت های خاصی از چهره فرد روشن (Highlight) می گردد. در نورپردازی کم نور (Low Key) معمولا از منابع نوری محدود در حد یک یا دو عدد استفاده می شود. در این روش پس زمینه تصویر عمدتا تاریک و رنگ قالب در کل تصویر، رنگ سیاه است.

دو نمونه عکس که به روش کم نور (Low Key) گرفته شده است.

نور نرم و سخت (Soft & Hard Light)

     وقتی نور از یک منبع نور به سوژه برخورد می کند سطح سوژه در قسمت هایی روشن می شود و در مناطقی هم سایه بوجود می آید. هر چه کنتراست ایجاد شده در نواحی برجسته و در لبه سایه ها بیشتر باشد به نور تابیده شده نور سخت(Hard) گفته می شود و هرچه لبه ها و برجستگی ها دارای کنتراست کمتری باشند نور تابیده شده به عنوان نور نرم (Soft) خوانده می شود.

     هر چه منبع نور بزرگتر باشد، در زاویه بزرگتری نور خود را به سمت سوژه ساطع می کند و سایه های ایجاد شده نرم تر خواهند بود. و هر چه منبع نور کوچکتر و باریک تر باشد لبه سایه ها تیزتر تشکیل می شوند. در نور های سخت (Hard) جزئیات بافت و پستی بلندی های سطح پوست برجسته تر دیده می شود. در نور سخت احتمال بازتاب مستقیم نور از سطح پوست سوژه بیشتر از نور نرم است.

     نوری که مستقیما از منبع تولید کننده ساطع می گردد معمولا سخت است. از روش های دستیابی به نور نرم این است که نور ابتدا به یک سطح ثانوی برخورد کرده و بازتاب آن بطور غیرمستقیم به سوژه برسد. این روشی است که توسط رفلکتور ها بکار می رود. روش دیگر برای ایجاد نور نرم این است که ابتدا نور از میان یک سطح پرده مانند از جنس پارچه یا مواد نیمه شفاف عبور کند و سپس به سوژه بتابد. در این حالت نور خروجی نرم تر از نور اولیه خواهد بود. این مکانیسم در محفظه نور نرم (Soft box) و در دیفیوزر (Diffuser به معنی منتشر کننده) مورد استفاده قرار می گیرد.

نمونه ای از عکاسی پرتره با استفاده از نور نرم (راست) و نور سخت (چپ)

نورپردازی سه نقطه ای (Three Point Lighting)

     این نورپردازی روش سنتی نورپردازی برای عکاسی پرتره است که از سه نقطه مختلف نسبت به سوژه انجام می شود. این سه نور بطور کلاسیک شامل یک نور اصلی (Main Light) است که در زاویه 45 درجه نسبت به دوربین قرار می گیرد و یک نور پرکننده (Fill Light) که آن هم در زاویه 45 درجه نسبت به دوربین ولی در نقطه مقابل نور اصلی قرار داده می شود. نور سوم به عنوان یک نور پشتی (Backlight) است که در پشت و بالای سر سوژه قرار می گیرد.

     البته نورپردازی های مختلفی وجود دارد که در عکاسی پرتره بکار می رود و نورپردازی سه نقطه ای (Three Point Lighting) به عنوان شروع کار عکاسی پرتره و یک روش کلاسیک تلقی می شود و روش های مرسوم دیگری در نورپردازی موجود است که بسیار رایج تر از این نورپردازی می باشند.

 

نورپردازی چهار نقطه ای (Four Point Lighting)

     در این نوع از نورپردازی هر سه نور مورد استفاده در نورپردازی سه نقطه ای بکار می رود و علاوه بر آن از یک منبع نور چهارم شامل یک نور پس زمینه (Background Light) نیز استفاده می شود. کاربرد این نورپردازی عموما در عکاسی است.

نمایش نحوه چیدمان منابع نور در نورپردازی سه نقطه ای و چهار نقطه ای

گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری                        


منابع:

  1. Jane Conner ziser (2017).The Importance of Light: Classic Portrait Lighting Patterns. Retrieve from www.breathingcolor.com on Oct 9.
  2. Cambridge in colour (2017).Intro to Portrait Lighting. Retrieve from www.cambridgeincolour.com on Jul 8.
  3. Darlene Hildebrandt (2017). Using Facial View and Camera Angle to take Flattering Portraits. Retrieve from https://digital-photography-school.com on Oct 9.
  4. Photokonnexion(2017). Definition: Key light. Retrieve from www.photokonnexion.com on Jul 8.
  5. Improve Photography (2011). What is a Hair Light? Retrieve from https://improvephotography.com on Jul 9.
  6. Digital Photographer (2017).Essential one light portrait guide, Retrieve from www.techradar.com on Oct 9.
  7. Jane Conner ziser (2017).The Importance of Light: The Five Lights of Nature. Retrieve from www.breathingcolor.com on Oct 9.
  8. Adorama (2017). What is Ambient Light? Retrieve from www.adorama.com on Oct 10.
  9. David Johnson (2017). Catch lights – What are they and why are they important in Portrait Photography? Retrieve from https://digital-photography-school.com on Oct 10.
  10. Jeff Smith (2017). Background Light. Retrieve from www.sekonic.com on Oct 10.
  11. Michael Gabriel (2015). An Introduction to Baklight Photography. Retrieve from https://contrastly.com on Oct 10.
  12. Ed Shapiro (2008). Kicker Usage In Fine Portraiture. Retrieve from http://tips.romanzolin.com on Oct 10.
  13. Syl Arena (2012). Lighting for Digital Photography: The Five Characteristics of Light. Retrieve from http://www.peachpit.com on Oct 10.
تعداد بازدید از این مطلب: 283
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

کاربرد هود در لنزها (Lens Hood)


ممکن است برای کسانی که به تازگی علاقه مند به عکاسی شده اند این سوال مطرح شود که هود (Hood) که همراه با لنزها به خریداران ارایه می شود به چه کار می آید و چرا شکل آن در لنزهای مختلف، متفاوت است.

طراحی لنز اصولا برای جلوگیری از ورود نورهای نامطلوب و کاهش شراره نوری (Flare) است ولی تا حدی نیز قابلیت محافظت از لنز در برابر صدمات احتمالی را دارا می باشد.

هود لنز شبیه به یک لوله کوتاه است که از طریق حلقه رابط به ناحیه جلوی لنز متصل می شود. جنس آن معمولا از پلاستیک ضخیم است. هود را بیشتر برای دوربین هایی می سازند که قابلیت تعویض لنز دارند، مثل دوربین های DSLR و یا دوربین های بدون آینه (Mirrorless).

عملکرد هود در جلوگیری از برخورد پرتوهای نور یه سطح لنز

نحوه عملکرد هود

قرار دادن هود بر روی لنز کمک می کند تا از ورود پرتوهای نوری مزاحم که از سمت کناره های لنز به سطح شیشه ای آن برخورد می کنند و منجر به ایجاد شراره نوری یا فلیر (Flare) می شوند، جلوگیری به عمل آید.

اینها نورهایی هستند که برای ثبت تصویر مورد نیاز نیستند. نورهایی که با ایجاد شراره نوری (Flare) منجر به کاهش کنتراست و وضوح تصویر شده و معمولا به صورت شعاع های نورانی، لکه های رنگی و یا اشکال شبح مانند بر روی تصویر تشکیل می شوند.

برای جلوگیری از ایجاد شراره نوری، لازم است از تابش مستقیم نور از منبع نور (مثل خورشید یا یک فلاش) به شیشه عدسی لنزها ممانعت نمود. برای این کار سعی می شود که زاویه لنز با سوژه حتی الامکان با منبع نور در یک راستا نباشد.

در مواقعی که مسیر تابش منبع نور با مسیر دید دوربین زاویه می سازد، یعنی منبع نور در نواحی کناری لنز قرار گرفته است، هود می تواند از برخورد مستقیم پرتوهای نور به سطح شیشه لنز جلوگیری کند.

در سطح داخلی خیلی از هودها خصوصا انواع دایره ای آنها با نمد یا موادی شبیه به آن پوشیده شده است. این لایه باعث می شود تا جای ممکن نورهای ورودی در داخل هود انعکاس نیابند و به سطح شیشه لنز برخورد ننمایند.

کاربرد دیگری که هود دارد، محافظت از صدمات احتمالی به لنز است. این صدمات می تواند از انواع خفیف آن مثل برخورد انگشت به سطح لنز و باقیماندن چربی آن بر روی لنز باشد که زحمت پاک کردن سطح لنز را بدنبال خواهد داشت و یا صدمات بزرگتری همچون وارد شدن ضربه به لنز و یا شکستن عناصر جلوی لنز را شامل گردد. در این موارد اگر بر روی لنز هود نصب شده باشد می تواند ریسک برخورد یا خراشیدگی سطح جلوی لنز را کاهش دهد.

هودهای مورد استفاده در لنز های واید از طول کمی برخوردارند و به همین دلیل اثر محافظتی آنها ناچیز است. بر عکس در لنزهای با فاصله کانونی بلند تر از هودهای بلندتری نیز استفاده می شود. این هودها می توانند ناحیه جلوی لنز را از باران و گرد و خاک نیز محافظت کنند.

عموم هودها را می توان بطور برعکس بر روی لنز قرار داد. در این حالت هود بر روی استوانه بدنه لنز قرار می گیرد. این خاصیت کمک می کند که حمل و نقل آنها بر روی لنز آسان تر شود و بتوان آنها را با لنز به راحتی جابجا نمود

قرارگرفتن برعکس هود بر روی لنز

انواع هود از نظر شکل ظاهری


بر اساس نوع لنز و فاصله کانونی آن، شرکت های سازنده لنز، هودهایی با اشکال مختلف تولید می کنند. شایع ترین انواع آنها را در اینجا بررسی می نماییم:

1) هود گلبرگی (Petal lens hood)

هود گلبرگی (Petal lens hood) یا هود لاله ای (Tulip lens hood) در لنزهای واید و خیلی از لنزهای زوم (Zoom) که دارای فواصل کانونی کوتاه هستند استفاده می شود.

با توجه به شکل خاص این نوع هودها، لازم است که بطور صحیح بر روی لنز بسته شوند. بطوریکه قسمت بازتر و فراخ تر هود در محور افقی دوربین قرار گیرد.

شکل گلبرگی این نوع هودها به گونه ای است که شکاف هایی منحنی شکل بر روی لبه آن وجود دارد بطوریکه قسمت های بالا و پایین لبه هود بلندتر از قسمتهای کناری آن است. این موضوع در لنزهای با فاصله کانونی کم که دارای میدان دید وسیع تری هستند مهم می باشد. زیرا سطح سنسور دوربین به شکل مستطیل افقی است و اگر لبه های کناری هود به بلندی لبه های بالایی آن باشد ، در کناره های تصویر جلوی دید لنز را می گیرد و لبه های هود در گوشه های تصویر دیده شود و در نهایت سایه های سیاهی به نام وینتینگ (Vignetting) در گوشه های عکس تولید می کند. به همین علت در لنزهای واید از هودهای دایره ای شکل که لبه های آن در تمام جهات به یک اندازه است استفاده نمی شود زیرا در این حالت هود می تواند در تصویر نهایی وینتینگ ایجاد کند.

در لنزهای زوم (Zoom) که دارای فواصل کانونی کوتاه می باشند نیز از هودهای گلبرگی استفاده می شود به این دلیل که وقتی لنز بر روی نواحی واید تر لنز تنظیم می شود (Zoom out) هود بتواند نورهای نامطلوب را پوشش دهد بدون اینکه در قاب تصویر دیده شود.

چند نمونه هود لنز از نوع گلبرگی برای لنزهای وایدانگل و زوم

2) هود گرد یا دایره ای (Round lens hood)

هود های گرد یا دایره ای (Round lens hood) شبیه به یک استوانه یا لوله هستند که یک طرف آن کمی بزرگتر است. عموما در در لنزهای پرایم (تک کانونی یا Prime ) و لنزهای با فاصله کانونی بلند (تله فوتو) استفاده می شوند و کمتر در لنزهای زوم (Zoom) بکار می روند. در لنزهای با فاصله کانونی بلند به دلیل اینکه زاویه دید لنز باریک است، اندازه بلندی لبه هود در نواحی بالا و پایین و کناری لنز بر روی ورود نور خیلی تفاوت محسوسی ایجاد نمی کند بنابراین طراحی هودهای این نوع لنزها معمولا به شکل گلبرگی نمی باشد و به صورت هودهای دایره ای ساخته می شوند.

چند نمونه هود لنز از نوع دایره ای برای لنزهای پرایم و تله فوتو

3) هود مربعی یا چهارگوش (Square lens hood)

هود های چهارگوش (Square lens hood) معمولا در لنزهای با فاصله کانونی کوتاه (واید) استفاده می شوند. این هودها کاربردی شبیه به لنزهای دایره ای دارند با این تفاوت که گوشه های مربعی آنها باعث می شود که سایه هود در تصویر نهایی دیده نشود.

از طرفی با توجه به اینکه سطح لنز ها دایره ای است و سنسور، مستطیل شکل می باشد، هنگامی که هود دایره ای بر روی لنز نصب می شود قسمتی از فضای هود در بالا و پایین و همچنین در طرفین اضافی است و می تواند نورهای اضافی از آنجا به دوربین وارد شود. با طراحی چهاگوش هود، سعی شده است تا این فضاهای اضافی در داخل هود حذف شود و کنترل بیشتری بر روی نورهای نامطلوب ایجاد گردد.

از مشکلات هودهای چهارگوش جاگیر بودن آنهاست و حمل و نقل آنها مثل لنزهای دایره ای (یا گلبرگی) راحت نیست. لنزهای دایره ای به راحتی به صورت برعکس بر روی لنز بسته می شوند و جای زیادی در کیف دوربین اشغال نمی کنند.

هود چهارگوش بیشتر در دوربین های فیلمبرداری استفاده می شود و در دوربین های عکاسی کمتر بکار می رود.

یک نمونه هود لنز از نوع چهارگوش

در چه مواقعی از هود استفاده می شود


در مواقعی که خورشید و یا هر منبع نوری در نواحی کناری دوربین قرار گرفته اند استفاده از هود بسیار مفید است و برعکس وقتی منبع نور در سمت دوربین و در ناحیه پشت میدان دید لنز قرار گرفته است و نور آن مستقیما به لنز برخورد نمی کند، نیازی به هود نمی باشد.

ولی عکاسان حرفه ای معمولا در اکثر مواقع یک هود بر روی لنز دوربین خود دارند. در مواردی ممکن است در صحنه، اجسام براقی وجود داشته باشد که نور را با شدت به سمت لنز بازتاب نمایند، در این صورت اگر مسیر بازتابش نور و مسیر دید دوربین در یک راستا نباشد، ممکن است با استفاده از هود بتوان از بازتابش شدید نور به داخل لنز جلوگیری نمود.

خیلی از عکاسان حرفه ای عقیده دارند که تا جای ممکن از هود استفاده شود. یکی از دلایل آن این است که به جز در موارد عکاسی های خاص مثل ماکروگرافی که ممکن است در مواردی استفاده از هود منجر به کاهش نور صحنه شود، عموما وجود هود بر روی لنز اگر مفید هم نباشد، زیانی نیز برای ثبت تصویر نخواهد داشت و گاهی ممکن است حتی از ورود نورهای ضعیف و نامحسوسی که اثرات نامطلوبی بر رنگ و کنتراست تصویر دارند نیز جلوگیری نماید.همچنین وجود هود بر روی لنز می تواند به محافظت لنز کمک کند و از بعضی صدمات احتمالی به لنز جلوگیری نماید.

از طرف دیگر حمل همیشگی هود با لنز دوربین باعث می شود هیچوقت آن را فراموش نکنید. توجه کنید که نگهداری جداگانه هود در هنگام جابجایی تجهیزات عکاسی گاهی سخت می شود، درحالیکه وقتی به لنز متصل است این کار راحت تر انجام می پذیرد.

ممکن است این تصور وجود داشته باشد که کاربرد هود تنها در هنگام عکاسی در محیطهای بیرونی (Outdoor) است. ولی این تصور صحیحی نمی باشد. استفاده از هود در محیط های داخلی (Indoor) بسیار مهم است زیرا در اغلب موارد منابع نوری همچون پنجره، نورهای استودیویی یا لامپ های روشنایی در این محیط ها وجود دارند و استفاده از هود می تواند به جلوگیری از بازتاب نامطلوب پرتوهای نوری و ایجاد شراره نوری کمک کند.

مواردی که نباید از هود استفاده شود


  • در هنگام عکاسی با دوربین هایی که دارای فلاش سرخود (Built in) می باشند ممکن است استفاده از هود، قسمتی از دامنه تابش نور فلاش را مسدود نماید و سایه ای بر روی صحنه ایجاد کند. گاهی این مشکل در خصوص فلاش های خارجی (External) نیز که بر روی دوربین نصب می شوند اتفاق می افتد. در این موارد، هر چه محل قرار گیری فلاش نسبت به دوربین فاصله بیشتری داشته باشد، میزان سایه ایجاد شده در تصویر نیز کمتر خواهد بود. بنابراین همزمان با فلاش بهتر است از هود استفاده نشود و اگر قصد داشتید که از هود استفاده کنید، توصیه می شود از یک فلاش خارجی (اکسترنال) که فاصله مناسبی تا دوربین داشته باشد استفاده گردد. گاهی لازم است با استفاده از رادیوفلاش یا سیم های رایط، فلاش اکسترنال را از دوربین دور نمود تا نور آن بر روی تصویر سایه ایجاد نکند.

    سایه ایجاد شده توسط هود در هنگام استفاده از فلاش دوربین در مقایسه با فلاش خارجی (اکسترنال)
    • در عکاسی ماکرو در مواقعی که سوژه خیلی به لنز نزدیک می شود، وجود هود ممکن است باعث مزاحمت و یا جلوگیری از رسیدن نور کافی به صحنه باشد.
    • هنگام استفاده از فیلترهای پلاریزه (Polarizing filter) اگر هود را بر روی لنز قرار دهید، چرخاندن حلقه تنظیم فیلتر دشوار یا حتی غیرممکن خواهد شد. بنابراین استفاده از هود در این موارد توصیه نمی شود. البته در بعضی از هودها دریچه ای تعبیه شده است که قابل باز شدن است و اجازه می دهد از طریق آن حلقه تنظیم فیلتر پلاریزه در دسترس قرار گیرد و امکان تنظیم آن وجود داشته باشد.

یک نمونه هود که دارای دریچه کشویی است .

نکات قابل توجه برای استفاده از هود


شرکت های سازنده لنز، در بعضی محصولات خود، هود را همراه با لنز می فروشند و در بعضی محصولات لنز را به تنهایی ارائه می دهند و لازم است هود را بطور جداگانه تهیه نمود.

هنگام تهیه و استفاده از هود دقت کنید هود مورد نظر برای فاصله کانونی لنز شما مناسب باشد. هود توصیه شده از طرف شرکت سازنده لنز بهترین گزینه خواهد بود.

هنگام استفاده از هود بایستی دقت نمود که بطور صحیح در جلوی لنز نصب گردد. در صورتیکه حلقه اتصال آن کامل جا نیفتد می تواند منجر به ایجاد سایه در کناره های تصویر گردد.

توصیه می شود وقتی هود را به صورت برعکس بر روی لنز بسته اید اقدام به عکاسی نکنید، زیرا در این حالت دسترسی به حلقه های تنظیم فوکوس و زوم لنز مشکل شده و نیز با توجه به اینکه دست نمی تواند به خوبی لنز را نگهدارد، تسلط بر کنترل دوربین بر روی دست کاهش می یابد.


گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری                  


منابع:

  1. Peter West Carey (2017). Why You Should Use Your Lens’ Hood. Retrieve from https://digital-photography-school.com on Mar 8.

  2. Jim Harmer (2018). What Does a Lens Hood Do? Retrieve from https://improvephotography.com on Mar 8.
  3. Marlene Hielema (2014). Lens Hoods: Tube vs. Tulip. Retrieve from www.imagemaven.com on Mar 9.

  4. Studio9 (2016). 3 Reasons Why You Should Start Using a Lens Hood. Retrieve from https://snapshot.canon-asia.com on Mar 9.
  5. David Peterson (2014). How Important is a Lens Hood? Retrieve from www.digital-photo-secrets.com on Mar 10.

  6.  

تعداد بازدید از این مطلب: 337
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

فیلترهای کاهنده نور یا چگالی خنثی (ND Filters)


فیلتر های کاهنده نور یا فیلترهای چگالی خنثی (Neutral Density Filter) که بطور مختصر به آنها فیلتر ان دی (ND) می گویند، فیلترهایی هستند که به منظور کاهش نور ورودی به داخل لنز مورد استفاده قرار می گیرند. عملکرد این فیلترها شبیه به عینک آفتابی است که در جلو چشم قرار گرفته و از میزان نور ورودی به آن می کاهد. فیلتر های ND خاکستری رنگ هستند و مقدار نور ورودی به دوربین را بر اساس میزان تیرگی شان کاهش می دهند. به عبارتی از آنها برای کنترل میزان نوردهی (Exposure) استفاده می شود.

فیلترهای کاهنده نور (ND) بدون اینکه بر روی زمینه رنگی صحنه اثری بگذارند، بطور یکنواخت موجب کاهش نور ورودی به دوربین عکاسی می شوند و به همین علت به آنها فیلتر با چگالی خنثی گفته می شود.

فیلتر ND شبیه به عینک آفتابی نور ورودی به دوربین را کاهش می دهد.

با استفاده از این فیلترها به علت اینکه میزان نور ورودی به دوربین عکاسی کم می شود ، امکان عکاسی با دیافراگم های بازتر و سرعت شاتر طولانی تر فراهم می گردد. خیلی از عکاسان خصوصا عکاسان منظره و طبیعت (Landscape and Nature) از این نوع فیلترها به وفور استفاده می کنند.

نحوه نامگذاری فیلترهای ND

شرکت های سازنده فیلتر به روش های مختلفی آنها را نامگذاری می کنند. شماره های هر فیلتر بنشان دهنده میزان تیرگی یا چگالی آنها و در نتیجه قدرت آنها در مقدار کاهش نور صحنه می باشد.

بعضی از شرکت ها مثل Cokin ، Hoya و B+W از سیستم نامگذاری 2x استفاده می کنند. به این صورت که به ازای هر یک گام (f-stop) که فیلتر از میزان نور ورودی به دوربین می کاهد، یک ضریب 2 به شماره فیلتر اضافه می شود. به عبارتی یک فیلتر ND که به اندازه یک گام (استاپ) نور را کم می کند به صورت ND2 نمایش داده می شود و یک فیلتر ND که به اندازه 3 گام ، نور را کم می نماید به صورت ND8 شناخته می شود. زیرا در این مورد سه بار ضریب 2 بکار رفته است (به ازای هر استاپ یک ضریب 2 ) یعنی ( 2x2x2=8 ). پس فیلتری که 4 استاپ نور را کم کند، ND16 و فیلتری که 10 استاپ نور را کم کند ND1024 نامیده می شود. فیلتر ND1024 را گاهی به نام ND1000 نیز می نامند.

بعضی شرکت ها مثل Leica شماره فیلتر را به همان شکل ضریب 2 ولی در کنار حرف x نشان می دهند. مثلا یک فیلتر ND با کاهشی به اندازه 2 استاپ در نور ورودی را به شکل 4x و یک فیلتر با کاهشی به اندازه 5 استاپ را به شکل 32x نمایش می دهند. (2x2x2x2x2=32)

شرکت های دیگری همچون Tiffen و Lee از روش دیگری برای نام گذاری فیلترها استفاده می کنند. در این روش به ازای هر گام (f-stop) کاهش نور، عدد 0.3 (به اندازه مقدار چگالی اپتیکی آن ) به شماره فیلتر اضافه می شود. یعنی یک فیلتر ND که به اندازه یک گام (استاپ) نور را کم می کند به صورت ND 0.3 نمایش داده می شود و یا مثلا یک فیلتر که 4 استاپ نور را کم می کند به صورت ND1.2 نمایش داده می شود. (0.3+0.3+0.3+0.3=1.2) و همینطور در فیلترهای تیره تر به ازای هر استاپ کاهش نور، عدد 0.3 به عدد قبلی اضافه می شود.

نوع دیگری از نامگذاری نیز انجام می شود که شماره فیلترها بر اساس تعداد گام (استاپ)هایی است که در مقدار نور کاهش ایجاد می کنند. در این روش، عدد استاپ مستقیم ذکر نمی شود، بلکه در کنار عدد 1 و حروف ND نمایش داده می شود. (ND 1xx) مثلا فیلتر با شماره ND103 یعنی توانایی کاهش نور آن 3 استاپ است. یا ND105 و ND112 به ترتیب 5 و 12 استاپ در نور ورودی به دوربین کاهش ایجاد می کنند.

هر چه فیلتر از مقدار نور بیشتری ممانعت کند، رنگ تیره تری خواهد داشت. بطور کلی در همه انواع شماره گذاری فیلترهای ND ، فیلترهای با شماره بالاتر نسبت به فیلترهای با شماره کمتر از چگالی یا تیرگی بیشتری برخوردارند.

مقایسه چند سیستم نامگذاری فیلتر های کاهنده نور (ND)

کاربرد فیلترهای کاهنده نور

با بکارگیری یک فیلتر کاهنده نور (ND) می توان کنترل بیشتری بر روی نوردهی تصویر ایجاد نمود. استفاده از این فیلتر ها کمک می کند تا شما بتوانید با سرعت های پایین تر شاتر و یا دیافراگم های بازتری عکاسی کنید.

وقتی از یک فیلتر ND4 استفاده می شود، میزان نور ورودی به دوربین به اندازه 2 گام (Stop) کاهش خواهد یافت، بنابراین برای جبران نوردهی لازم است سرعت شاتر نسبت به قبل از قراردادن فیلتر، به میزان 4 برابر کاهش یابد. یا در فیلتر ND16 ، برای جبران نوردهی لازم است سرعت شاتر را 16 برابر کم نمود (یعنی معادل 4 گام) و یا اگر تنظیمات دوربین اجازه دهد اندازه روزنه دیافراگم (Aperture) را به اندازه 4 گام (f-stop) بازتر کرد.

نمایش تاثیر فیلتر ND با چگالی های مختلف بر روی تصویر

از فیلترهای کاهنده نور می توان برای گرفتن تصاویر با نوردهی طولانی (Long Exposure Photography) استفاده نمود. در این حالت اجسام متحرک به علت سرعت پایین شاتر به شکل محو (Motion blur) در تصویر دیده می شوند.

مثلا فرض کنید در محیط بیرون، قصد دارید از یک رودخانه طوری عکس بگیرید که جریان آب بصورت نرم و صاف دیده شود و از طرفی به علت نور زیاد محیط، امکان کاهش سرعت شاتر به اندازه کافی وجود ندارد. در این شرایط می توانید با استفاده از یک فیلتر ND مناسب با کم کردن چند استاپ از نور محیط، شرایط را برای کاهش سرعت شاتر و امکان نوردهی طولانی فراهم نمایید. هر چه نور محیط صحنه بیشتر باشد، از فیلترهای ND با شماره بالاتر استفاده می شود. مثلا با استفاده از یک فیلتر ND8 می توان با همان نوردهی قبلی به میزان 8 برابر سرعت شاتر را کم کرد و به عنوان مثال از این طریق حرکت آب در رودخانه یا آبشار را دچار کشیدگی و در نتیجه حالت آن را نرم و محو (Blur) نمود.

خیلی از عکاسان اندازه تیرگی فیلتر ND مورد استفاده برای نرم کردن حرکت ابر یا حرکت آب در آبشار را حداقل به میزان 6 تا 8 استاپ توصیه می کنند.

تاثیر بکارگیری فیلتر کاهنده نور در نرم کردن حرکت ابرها و امواج سطح دریاچه

استفاده از فیلتر ND می تواند برای شما این امکان را فراهم کند تا از دیافراگم های بازتر و عمق میدان (DOF) باریک تر استفاده کنید. در شرایط پرنور، اگر بخواهید برای ایجاد یک عمق میدان باریک از اندازه های بزرگ روزنه دیافراگم استفاده کنید، ممکن است حجم نور زیاد باشد. با بکارگیری یک فیلتر ND بدون نیاز به افزایش بیش از حد سرعت شاتر، نور ورودی کاهش داده شده و برای تنظیم نوردهی می توانید روزنه دیافراگم را بازتر کنید که در نتیجه آن، عمق میدان باریکی در تصویر ایجاد خواهد شد. این روش معمولا توسط عکاسان پرتره (Portrait) و یا عکاسان عروسی (Wedding) زیاد استفاده می شود. در این موارد معمولا فیلتر های ND با اندازه تیرگی در حدود 3 تا 9 استاپ کاهش نور توصیه می شود.

فیلترهای ND با شماره زیاد (معمولا بیش از 16 استاپ کاهش نوردهی) در عکاسی از خورشید (Solar Photography) یا خورشید گرفتگی (Solar Eclipse) استفاده می شوند.

بطور کلی شایعترین نوع فیلترهای ND مورد استفاده توسط عکاسان، فیلترهایی هستند که میزان کاهش نور در آنها به اندازه 1 ، 2 و 3 گام (استاپ) می باشد.

با استفاه از فیلتر کاهنده نور می توان از دیافراگم های بازتری استفاده نمود.

انواع فیلترهای کاهنده نور (ND)


فیلترهای ND معمولا از جنس شیشه یا رزین و به اشکال مختلفی ساخته می شوند. بعضی از آنها دایره شکل هستند و مستقیما بر روی دهانه لنز نصب می گردند. انواع دیگری به شکل مربع یا مستطیل ساخته شده اند و از طریق یک پایه نگهدارنده (Holder) که با واسطه یک حلقه (Adapter Ring) بر روی لنز نصب شده است، در مقابل لنز قرار می گیرند.

معمولا این پایه های نگهدارنده اجازه می دهند که دو یا سه عدد فیلتر بطور همزمان در جلوی لنز قرار داده شود. در این موارد قدرت فیلترها با یکدیگر جمع می شود. مثلا اگر یک فیلتر ND2 (یک استاپ کاهش نور) و یک فیلتر ND4 (با دو استاپ کاهش نور) را با هم بکار ببریم، نتیجه حاصل معادل یک فیلتر ND8 با 3 استاپ کاهش نور خواهد بود. به این روش که از چند فیلتر بر روی یکدیگر استفاده می شود، تکنیک پشته سازی (Stacking Technique) فیلترها گفته می شود.

نحوه نصب نگهدارنده، حلقه اتصال و فیلتر مربعی بر روی لنز و نمایش تکنیک پشته سازی فیلترها

چندین نوع فیلتر ND ساخته شده است که شایعترین انواع آن به این شرح است:

الف) فیلتر کاهنده نور یا چگالی خنثی ساده (Straight Neutral Density) یا ND

این فیلترها در تمام سطح خود دارای تیرگی یکنواختی هستند و نور کل صحنه را بر اساس میزان درجه تیرگی، بطور یکسان کاهش می دهند.

ب) فیلترهای کاهنده نور تدریجی (Graduated ND) یا GND

نوعی فیلتر کاهنده نور (ND) است که تمام سطح آن تیره نیست و در حدود نصف آن را ناحیه ای شفاف پوشانده است بطوریکه تیرگی فیلتر از ناحیه تیره به سمت شفاف به تدریج کاهش می یابد تا کاملا محو شود. این نوع فیلترها به نام فیلترهای کاهنده نور تدریجی (Graduated ND) نامیده می شوند. فیلترهای کاهنده نور تدریجی عموما به شکل مستطیل ساخته می شوند و از طریق پایه نگهدارنده در جلو لنز قرار می گیرند. به دلیل کاربرد زیاد آنها در ادامه مبحث به این نوع فیلتر بیشتر خواهیم پرداخت.

چند نمونه فیلتر کاهنده نور ساده و تدریجی به شکل های دایره و مستطیل

ج) فیلترهای کاهنده نور متغیر (Variable ND) یا VND

این فیلترها قابلیت تغییر در میزان فیلترینگ نور را دارند. به عبارتی می توان مقدار تیرگی و کاهش نور را در آنها تغییر داد. انواع مختلف آنها از 2 تا 8 گام (استاپ) قابلیت تغییر در افزایش یا کاهش میزان عبور نور را دارا می باشند. معمولا به شکل دایره ساخته شده اند و با کمک حلقه ای که بر روی فیلتر تعبیه شده است، افزایش یا کاهش تیرگی در فیلتر تنظیم می شود.

از معایب این فیلترها این است که گاهی در حالتی که بر روی حداکثر تیرگی تنظیم شده اند، موجب ایجاد بافت ظریفی بر روی تصویر می گردند. اگر چنین حالتی ایجاد شد، بایستی کمی حلقه تنظیم آن را به عقب برگرداند تا بافت ایجاد شده برطرف گردد.

د) فیلترهای کاهنده نور مرکزی (Central ND) یا CND

در این نوع فیلتر ها ، ناحیه مرکزی فیلتر نسبت به نواحی محیطی آن تیره تر است. این فیلترها بیشتر برای لنزهای زاویه باز (واید انگل) شدید استفاده می شوند تا تعادل نوردهی را در سطح آنها ایجاد نمایند. امروزه کاربرد این نوع فیلترها بسیار محدود شده است.

هـ) فیلترهای پلاریزه (Polarizing Filter)

اگر چه این فیلترها را اصولا در رسته فیلترهای ND طبقه بندی نمی کنند، ولی اکثر فیلترهای پلاریزه دارای خاصیت کاهش نور در حدود 2 گام (استاپ) می باشند. به همین علت هنگام استفاده از آنها باید به این موضوع توجه نمود تا تنظیمات نوردهی دوربین به درستی انجام پذیرد.

چند نمونه فیلتر کاهنده نور متغیر و مرکزی

فیلترهای کاهنده نور تدریجی (Graduated ND)


فیلتر های کاهنده نور تدریجی (Graduated ND) همانند فیلترهای ND هستند با این تفاوت که نصف آنها شفاف و نصف دیگر تیره است و ناحیه ای در وسط آنهاست که به تدریج ناحیه تیره را به ناحیه شفاف وصل می کند. بنابراین تاثیر تیرگی فیلتر ND در سرتاسر سطح شیشه ای آن اعمال نمی گردد. فیلتر های کاهنده نور تدریجی به نام GND و یا بطور مخفف Grad نیز گفته می شوند.

این نوع فیلترها بیشتر برای کنترل نور شدید آسمان بکار می روند. با استفاده از آنها می توان آسمان را تاریک تر نمود بدون اینکه نور پیشزمینه تصویر (در ناحیه زمین) کاهش یابد.

اکثر این نوع فیلتر ها خصوصا انواع مستطیلی آنها که از طریق یک نگهدارنده در جلو لنز قرار می گیرند، این قابلیت را دارند که با بالا و پایین کردن آنها سطح تیره فیلتر که تاثیر کاهندگی نور توسط آن انجام می گیرد به سمت بالا و پایین جابجا شود. وقتی که ناحیه تیره فیلتر به سمت بالا قرار داده شود، با حرکت دادن فیلتر به سمت پایین ، میزان بیشتری از سطح صحنه در منطقه تیره قرار می گیرد و برعکس با بالا بردن فیلتر ناحیه کمتری از سطح بالای صحنه توسط تیرگی فیلتر پوشش داده می شود.

در عکاسی از یک منظره مثل ساحل دریا که اختلاف نور زیادی بین نواحی پیشزمینه صحنه با آسمان وجود دارد، اگر نورسنجی بر روی آسمان انجام شود، پیشزمینه تاریک می شود و اگر نورسنجی بر روی ساحل انجام شود، آسمان بسیار پر نور خواهد شد و جزئیات آن از بین می رود. حال اگر در این شرایط از فیلتر کاهنده نور تدریجی (Graduated ND) استفاده کنید بطوریکه قسمت تیره آن بر روی آسمان تنظیم شود، فاصله بین اندازه روشنایی آسمان تا تاریکی زمین به حداقل خواهد رسید. با کمک این فیلتر می توان بدون اینکه اثری بر روی نور پیشزمینه گذاشت، نور آسمان را محدود نمود و در این حالت دوربین با تنظیمات نوردهی، جزئیات تصویر در هر دو منطقه روشن و تاریک صحنه را ثبت نماید.

تاثیر فیلتر کاهنده نور تدریجی بر روی نور آسمان

فیلتر های کاهنده نور تدریجی معمولا به دو صورت تولید می شوند. در نوعی از آن قسمت تیرگی فیلتر به آرامی به ناحیه شفاف تبدیل می شود و محو شدگی (Fade) آن در مسافت بلندتری در سطح فیلتر اتفاق می افتد.

به این نوع فیلتر ها، کاهنده نور تدریجی با لبه نرم (Soft edge) گفته می شود. انواع دیگری از فیلترهای کاهنده نور تدریجی وجود دارند که این محوشدگی در فاصله بین ناحیه تیره تا ناحیه روشن به سرعت اتفاق می افتد و یک لبه تند با تغییر ناگهانی در تیرگی در سطح فیلتر اتفاق می افتد. به این نوع، فیلتر کاهنده نور تدریجی با لبه سخت (Hard edge) گفته می شود. امروزه می توان اثرات فیلتر کاهنده نور تدریجی را توسط

مقایسه فیلترهای کاهنده نور تدریجی با لبه نرم و سخت

 نرم افزارهای ویرایش تصویر همچون فوتوشاپ نیز بر روی عکس اعمال نمود. البته اگر اختلاف گام (استاپ) بین نور نواحی روشن و تاریک زیاد باشد ممکن است این اصلاح در محدوده عملکرد دوربین و نیز نرم افزار قرار نگیرد. به همین علت در مواردی که اختلاف نور در نواحی تاریک و روشن تصویر زیاد می باشد، بهتر است اگر از فیلتر کاهنده نور تدریجی (Graduated ND) استفاده نمی کنید، از روش برکتینگ (Bracketing) استفاده کنید، یعنی چند عکس با نوردهی های مختلف از صحنه مورد نظر خود بگیرید و با روش HDR عکس نهایی را با اصلاح نوردهی بدست آورید.

استفاده از فیلتر کاهنده نور تدریجی(GND) معایبی نیز دارد. یکی اینکه در موارد زیادی پیش می آید که منظره مقابل دوربین تخت نیست و دارای پستی و بلندی هایی می باشد که سطح افق را قطع کرده است مثل یک درخت یا ساختمان، در حالیکه فیلتر کاهنده نور تدریجی در سطح صاف عمل می کند و این موضوع باعث می شود در هنگامی که محل تلاقی آسمان و پیشزمینه صاف نیست و خط افق کاملا وجود ندارد، نواحی خاصی از صحنه بطور نامناسبی نوردهی شده و اثر فیلتر بر روی عکس بطور نامطلوبی دیده شود.

از معایب دیگر فیلتر کاهنده نور تدریجی اینکه فیلترهایی که از نظر کیفیت بالا هستند گران قیمت نیز می باشند و تهیه آنها نیاز به صرف هزینه بیشتری خواهد داشت.

تاثیر فیلتر کاهنده نور تدریجی در تصویری از دریاچه خلیج فارس در منطقه چیتگر تهران

نکات قابل توجه در هنگام استفاده از فیلترهای کاهنده نور


• در فیلترهای ND که دارای تیرگی یا چگالی بالایی هستند ، هر چه درجه غلظت تیرگی آنها بیشتر باشد، فیلتر تیره تر دیده می شود و از میزان شفافیت آن به میزان زیادی کاسته می شود. بنابراین ممکن است در هنگام عکاسی سیستم فوکوس خودکار (Autofocus) دوربین نتواند به خوبی عمل کند. در این موارد بهتر است ابتدا بدون استفاده از فیلتر نواحی مورد نظر را فوکوس کنید و سپس سیستم خودکار فوکوس را به حالت دستی تغییر دهید تا فوکوس دوربین در هنگام فشردن دکمه شاتر از تنظیم خارج نشود. سپس فیلتر ND را بر روی لنز قرار داده و عکس بگیرید.

• بایستی اندازه فیلتر مورد استفاده با اندازه دهانه لنز شما متناسب باشد تا ایجاد سایه در اطراف تصویر (Vignetting) نکند. این موضوع خصوصا در فیلترهای مربعی یا مستطیلی که بوسیله نگهدارنده در جلوی لنز قرار می گیرند صادق است. بنابراین در صورت تغییر لنز دوربین و در نتیجه تغییر اندازه دهانه لنز (در لنز جدید)، لازم است از فیلتری با اندازه مناسب با آن استفاده شود.

• اگر از فیلترهای ND با شماره بالا برای عکاسی از خورشید استفاده می کنید، توجه اکید داشته باشید که به هیچ وجه از منظره یاب چشمی دوربین برای مشاهده خورشید استفاده نشود و فقط از درون مونیتور در حالت نمای زنده (Live view) یا از منظره یاب های الکترونیکی استفاده کنید. فیلترهای ND در مقابل اشعه های مادون قرمز (IR) و ماورای بنفش (UV) هیچ گونه محافظتی ایجاد نمی کنند.

 


گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری                          


منابع:

  1. Elliot Hook (2013). 8 Tips for Long Exposure Photography. Retrieve from http://digital-photography-school.com on Jan 17.
  2. Peter Sawyer (2010). Quick Tip: When and How to Use a Neutral Density Filter. Retrieve from https:// photography.tutsplus.com on Jan 17.
  3. Andrew S. Gibson (2017). How to Use Neutral Density Filters to Make Better Landscape Photo. Retrieve from https://digital-photography-school.com on Jan 18.
  4. Todd Vorenkamp (2017). A Guide to Neutral Density Filters. Retrieve from www.bhphotovideo.com on Jan 18.
  5. Jeff Meyer (2017). 5 essential photography filters (and why you can't live without them!). Retrieve from www.techradar.com on Jan 19.
تعداد بازدید از این مطلب: 424
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

گراند پاد یا پایه بشقابی (Ground pod)


     گراند پاد (Ground pod) که به آن پایه بشقابی نیز می گویند، بیشتر برای عکاسی از طبیعت و خصوصا در عکاسی حیات وحش (Wildlife) و عکاسی از پرندگان استفاده می شود.

     گراند پاد شبیه به سه پایه در زیر دوربین یا لنز نصب می شود. شکل بشقاب مانند آن کمک می کند که این پایه در هنگامیکه بر روی زمین قرار گرفته است، خصوصا در جایی که زمین نرم است، مثل شنزار یا گل و لای، به داخل زمین فرو نرود. همچنین لبه های بلند بشقاب آن باعث می شود تا حدی از ورود شن، آب، برف یا گل و لای به داخل آن جلوگیری شود.

عکاس حیات وحش از یک پایه بشقابی (Ground pod) استفاده می کند.

     ساختمان آن معمولا از یک بشقاب نسبتا عمیق از جنس فلز یا پلاستیک ساخته شده است که در وسط آن دارای پیچی می باشد که بر روی آن سر (Head) سه پایه و یا گیره آزادسازی سریع (Quick Release) متصل می گردد و از طریق آنها دوربین عکاسی یا لنزهای تله فوتو بر روی آن نصب می گردد. می توان از هر نوع سر سه پایه ای بر روی آن استفاده نمود.

     همچنین در انواعی از گراندپادها، قسمتی شبیه به دسته ماهیتابه تعبیه شده است که بر روی آن سوراخی وجود دارد که برای قرار دادن آن روی دیوار یا بستن به جایی( مثلا کوله پشتی) بکار می رود.

یک نمونه پایه بشقابی (گراندپاد) و طریقه قرارگرفتن سر سه پایه و گیره آزادسازی سریع بر روی آن.

     برای عکاسی از پرندگان و حیات وحش، پایه بشقابی ارتفاع مناسبی دارد. با استفاده از آن می توان دوربین را در سطح چشمان حیوانات (Eye level) قرار داد. اما وقتی سوژه کوچک است و بر روی زمین قرار دارد، استفاده از آن کمی مشکل می شود.

     کار با پایه بشقابی (Ground Pod) ساده است. معمولا در حالیکه فرد بر روی زمین دراز کشیده است، با حرکت دادن گراند پاد، کشیدن یا هل دادن آن، موقعیت مناسب برای قرارگیری دوربین را تعیین می کند. گرد بودن گراند پاد، باعث می شود در هنگام استفاده انعطاف پذیر و راحت باشد.

     برای عکاسی به صورت قطع پرتره، برای نصب دوربین عکاسی بر روی گراند پاد ، می توان از گریپ باطری استفاده کرد. همچنین در مواقعی که از لنز تله فوتو استفاده می شود و لنز بر روی گراند پاد نصب گردیده است، با چرخاندن لنز در داخل حلقه تنظیم پایه لنز، می توان دوربین را به حالت عمودی قرار داد.

موقعیت عکاس هنگام استفاده از پایه بشقابی

ساخت ابزار جایگزین

     ساده ترین جایگزین برای پایه بشقابی (Ground Pod) این است که خودتان یک وسیله دست ساز تهیه کنید. به این صورت که یک ماهیتابه گرد و عمیق در اندازه متوسط تهیه می کنید، وسط آن را سوراخ نموده و یک پیچ مناسب از میان آن عبور می دهید. البته این وسیله کمی وزنش بیشتر از گراند پاد خواهد بود و همچنین انتهای پیچ اتصال آن از زیر بشقاب ماهیتابه بیرون می ماند و باید هنگام استفاده مواظب باشید که به جایی گیر نکند.

ساخت یک گراندپاد با استفاده از یک ماهیتابه و پیچ مناسب

کاربرد های آن

     پایه بشقابی (گراند پاد) اصولا برای عکاسی از سطح پایین (Low shooting position) مناسب است. این وسیله بیشتر در عکاسی از پرندگان و حیات وحش مورد استفاده قرار می گیرد. مناطقی مثل ساحل دریا یا رمل های ماسه ای مکان هایی هستند که گراندپاد ها بهترین عملکرد را خواهند داشت.

     اگر چه در موارد دیگر نیز که عکاس بر روی زمین دراز می کشد یا در سطح پایین عکاسی می کند نیز بسیار مفید می باشد. در این موارد استفاده از پد های زانو و آرنج نیز می تواند به عکاس کمک کند تا راحت تر موقعیت خود را بر روی زمین تنظیم نماید. گراند پاد را می توان در مناطق پوشیده از گل و لای، بر روی برف، بر روی آب های سطحی و کم عمق، علفزار و سایر مناطق بکار برد.

     در صورت لزوم برای سنگین کردن گراند پاد و جلوگیری از لرزش آن می توان کیسه های لوبیا یا شن بر روی بشقاب آن قرار داد تا وزنش افزایش یابد.

     در عکاسی از حیات وحش در زوایای پایین، برای مخفی کردن دوربین از دید حیوانات از گراندپاد نیز به عنوان پایه دوربین استفاده می شود و معمولا به کمک آن راحت تر از سه پایه می توان دوربین را استتار کرد.

اتصال سر سه پایه گیمبال بر روی پایه بشقابی (گراندپاد)

گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری             


منابع:

  1. Bryan Carnathan (2015). NatureScapes Skimmer Ground Pod II Review. Retrieve from www.the-digital-picture.com on Apr 21.
  2. Jari Peltomaki (2017). The beauty of low angle in bird photography. Retrieve from http://finnature.com on Apr 22.
  3. Jari Peltomaki (2017). Secrets of Digital Bird Photography Tools and Techniques: Accessories. Retrieve from www.digitalbirdphotography.com on Apr 22.
  4. Jeff Waugh (2013). Super-Telephoto Lens Support Options. Retrieve from www.jeffwaugh.com on Apr 23.
تعداد بازدید از این مطلب: 344
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

 تجهیزات جانبی


نکات مهم در انتخاب و خرید سه پایه (Tripod)


     سه پایه (Tripod) یکی از ابزارهایی است که در عکاسی به وفور استفاده می شود. این وسیله برای ثابت نگه داشتن دوربین عکاسی خصوصا در شرایط نوری نامناسب بکار می رود. سه پایه علی رغم اینکه یکی از ابزارهای مهم و کاربردی در عکاسی است ولی معمولا برای تهیه آن دقت کافی نمی شود. با تولید دوربین های عکاسی جدید و سیستم های ضد لرزش (Image Stabilization) بر روی لنزها به میزان زیادی تاری عکس ها در اثر لرزش دوربین کاسته شده است ، با این وجود سه پایه را هنوز می توان به عنوان قابل اعتماد ترین وسیله برای جلوگیری از لرزش دوربین عکاسی در نظر گرفت.

     سه پایه های موجود در بازار از لحاظ وزن، بلندی، میزان تحمل بار ، نوع سر (head) ، قیمت و ... دارای تنوع بسیار زیادی است و این موضوع همیشه این سوال را خصوصا برای غکاسان تازه کار مطرح می کند که کدام سه پایه انتخاب مناسب تری است. برای اینکه بتوان به این سوال پاسخ داد ابتدا لازم است شایعترین کاربردهای سه پایه در عکاسی را بطور مختصر مرور کنیم.

ثابت نگه داشتن دوربین از کاربردهای اصلی سه پایه است.

کاربردهای سه پایه در عکاسی


     سه پایه در عکاسی کاربردهای متنوعی دارد و هر فردی ممکن است بعضی از کاربردهای آن را استفاده نماید. تعدادی از شایعترین آنها عبارت است از:

  • در شرایطی که نور محیط کم است، برای اینکه بتوان از اندازه های کوچکتر روزنه دیافراگم استفاده کرد(برای تامین عمق میدان بیشتر) و یا امکان استفاده از ISO پایین تر فراهم گردد، لازم است دوربین بر روی سرعت های پایین شاتر تنظیم شود تا جبران نوردهی اتفاق افتد. در این حالت و همچنین در شرایطی که به نوردهی طولانی (Long Exposure) نیاز است، مثل عکاسی بدون فلاش در شب، عکاسی از آسمان شب، عکاسی از آتش بازی و موقعیت های دیگری از این دست، برای جلوگیری از لرزش دوربین عکاسی و ایجاد تاری در تصویر از سه پایه استفاده می شود.

  • وزن دوربین های عکاسی DSLR اصولا زیاد است خصوصا وقتی از لنزهای تله فوتو استفاده شود، در این موارد استفاده از سه پایه می تواند از خستگی عکاس در بلند مدت بکاهد.
  • با کمک سه پایه می توان ترکیب بندی کادر تصویر را با دقت بیشتری انجام داد.
  • برای گرفتن عکس HDR که لازم است کادر تصویر در نوردهی های مختلف دقیقا یک کادربندی داشته باشد، سه پایه مورد نیاز است.
  • در عکاسی پانوراما، استفاده از سه پایه می تواند در هدایت مسیر حرکت دوربین در هنگام گرفتن عکس های متوالی و افزایش دقت در کادربندی بسیار مفید باشد.
  • عکاسی در هنگام شب و عکاسی از آسمان شب، ماه و ستارگان و نیز سایر انواع عکاسی در شب همچون نقاشی با نور (Light painting) با کمک سه پایه انجام می پذیرد.
  • در عکاسی کلوزآپ و ماکرو که باید خیلی به سوژه نزدیک شد و کوچکترین تغییر فاصله دوربین از سوژه می تواند در وضوح تصویر تاثیر گذارد، از سه پایه استفاده می شود.
  • هنگام عکاسی از سوژه های متحرک برای ایجاد تاری حرکت (Motion blur) همچون عکاسی از رودخانه یا آبشار، به دلیل نیاز به سرعت های پایین شاتر، سه پایه بسیار کاربردی است.
  • برای نگهداری تجهیزات عکاسی همچون فلاش یا رفلکتور می توان از سه پایه استفاده نمود.
  • گاهی اوقات زاویه مورد نظر برای عکاسی وقتیکه دوربین را در دست گرفته ایم میسر نمی شود ولی می توان دوربین عکاسی را با کمک یک سه پایه در موقعیت مطلوب قرار داد.
  • وقتی عکاس بخواهد با استفاده از تایمر یا ریموت کنترل از خودش عکس بگیرد (Self Portrait) می تواند از یک سه پایه استفاده کند.
بکارگیری سه پایه در شرایط کم نور محیط

معایب استفاده از سه پایه:

     علی رغم کاربردهای زیادی که سه پایه در عکاسی دارد، می توان معایبی نیز برای کار با آن برشمرد:

  • سه پایه اصولا وسیله سنگینی است. بطوریکه در انواع سبک وزن آن که از جنس فیبر کربن است نیز در حمل کردن بلند مدت، وزن قابل توجهی خواهد داشت.
  • شکل و اندازه آن حتی در انواع کوچک، نامناسب و اصطلاحا بدبار است و برای حمل شدن مزاحمت ایجاد می کند.
  • در محیط های شلوغ استفاده از آن مشکل است و دست و پا گیر می باشد.
  • انواع خوب سه پایه معمولا گران قیمت است و هزینه قابل توجهی نیاز دارد.
  • قرار دادن دوربین عکاسی بر روی سه پایه و آماده سازی آن نیاز به زمان دارد و ممکن است در این فاصله سوژه عکاسی از دست برود.
  • در صورت استفاده ناصحیح از سه پایه و یا بکار بردن انواع نامناسب، می تواند به راحتی به دوربین و یا لنز صدمه برساند.
چند روش برای حمل سه پایه

اجزای اصلی تشکیل دهنده سه پایه:

     در این قسمت بطور مختصر اجزای اصلی سه پایه معرفی می شوند. پس از آن در ادامه بحث اهمیت و ویژگی های هر قسمت شرح داده خواهد شد.

  1. پایه ها (Legs)

    طول پایه در سه پایه های مختلف متفاوت است. پایه ها از چند قطعه تشکیل می شوند (معمولا از 3 یا 4 قطعه) که به صورت تلسکوپی به داخل یکدیگر می روند و از این طریق طول پایه ها کوتاه و بلند می گردد. جنس پایه ها از مواد مختلفی ساخته می شود که شایعترین آنها آلومینیوم و فیبر کربن است. البته سه پایه هایی از جنس بازالت، پلاستیک، فولاد یا آلیاژها و فلزات دیگری همچون منیزیوم و روی نیز ساخته شده است.

  2. سر (Head)

    سر یا هد سه پایه قسمتی از سه پایه است که دوربین عکاسی از ناحیه بدنه یا لنز بر روی آن نصب می گردد. سر سه پایه انواع مختلفی دارد که بعضی از آنها کاربردهای ویژه ای دارند. در ادامه مطلب شایعترین انواع سر در سه پایه ها شرح داده خواهد شد.

  3. ستون مرکزی سه پایه (Center Column)

    ستون مرکزی سه پایه یا (Centerpoint) قطعه ای میله ای شکل است که در ناحیه میانی سه پایه قرار گرفته است و اجازه می دهد که سر (هد) سه پایه به سمت بالا و پایین جابجا گردد. در بعضی انواع سه پایه ها ستون مرکزی نسبت به پایه های سه پایه، قابلیت صلیبی شدن دارد یعنی می توان آن را به صورت افقی با زاویه 90 درجه نسبت به خط عمود قرار داد.

  4. کفی(Feet)

    به ناحیه ای از پایه ها که بر روی زمین قرار می گیرد، کفی می گویند. کفی در سه پایه های حرفه ای قابلیت تعویض دارد. در بعضی انواع آن با انجام تنظیماتی برای استفاده بر روی سطوح صاف و نرم یا سطوح سخت و زبر تغییر حالت می دهند.

  5. اتصالات و سایر متعلقات

    در برخی انواع سه پایه ها قسمت هایی تعبیه شده است که قابلیت اتصال به بازوهای اضافی را دارد. این بازوها برای اتصال تجهیزات جانبی دوربین همچون فلاش، چراغ های نورپردازی، رفلکتور و غیره بکار می روند.

    در بعضی سه پایه ها در انتهای ستون مرکزی و در بعضی دیگر بر روی بدنه اصلی سه پایه، یک قلاب یا ناحیه قلاب مانند وجود دارد تا بتوان وسیله ای مثل کیف دوربین را به آن آویزان نمود. این کار منجر به افزایش وزن سه پایه شده و در ثبات آن بر روی زمین کمک می کند.

    تراز شیشه ای (حباب دار) بر روی بعضی انواع سه پایه ها وجود دارد. با استفاده از آن می توان سه پایه را در سطح افقی تنظیم نمود.

    سه پایه های ارزان قیمت معمولا قابلیت تعویض اجزاء را ندارند و عموما دارای سر ثابت می باشند. سه پایه های حرفه ای معمولا قابلیت تعویض و اتصال انواع سر و کفی را دارند.

سه پایه و اجزاء تشکیل دهنده آن

عوامل موثر در انتخاب سه پایه


     وقتی کسی قصد دارد برای عکاسی یک سه پایه تهیه کند با انتخاب های متنوع و گوناگونی روبرو خواهد بود. مثلا یک سه پایه کوچک و جمع و جور بخرد یا یک سه پایه سنگین و بزرگ. توجه داشته باشید که با در نظر گرفتن عوامل مختلف و آشنایی با ویژگی های هر سه پایه می توانید سه پایه مناسب خود را بهتر انتخاب کنید.

الف) میزان تحمل وزن 

     سه پایه های مختلف برای نگهداشتن دوربین عکاسی، وزن خاصی را پشتیبانی می کنند. استفاده از دوربین و تجهیزات سنگین بر روی یک سه پایه که فقط برای نگهداشتن چند کیلوگرم طراحی شده است مناسب نمی باشد و امکان صدمه زدن و تخریب دوربین، لنز و یا خود سه پایه وجود خواهد داشت. مسلما عملکرد چنین سه پایه ای نیز برای اهداف عکاسانه ضعیف و نامطلوب می باشد.

     به حداکثر وزنی که سه پایه می تواند تحمل کند بدون اینکه ثبات و عملکرد آن از بین برود، ظرفیت بار (Load Capacity) گفته می شود. قبل از خرید سه پایه لازم است از ظرفیت بار سه پایه مورد نظر آگاهی داشته باشید. توصیه می شود با توجه به تجهیزاتی که دارید، سه پایه ای خریداری شود که بتواند حداقل یک و نیم برابر بیشتر از مجموع وزن دوربین و سنگین ترین لنز شما را پوشش دهد. اگر چه بعضی عکاسان تا دو برابر آن را ترجیح می دهند.

     ضمنا به این نکته توجه کنید که ممکن است لوازم دیگری نیز مثل فلاش یا دسته گریپ به دوربین متصل کنید و یا از لنزهای بلندتر و بزرگتر استفاده نمایید و به عبارتی مجموع وزن ابزار شما از آنچه در نظر گرفته اید بیشتر شود. بنابراین بهتر است سه پایه درنظر گرفته شده حدود یک ونیم تا دو برابر بیشتر از وزن مورد نیاز فعلی شما را پوشش دهد.

سه پایه های مختلف ظرفیت تحمل بار متفاوتی دارند

ب) ارتفاع سه پایه

     پیشنهاد می گردد ارتفاع سه پایه ای که تهیه می کنید به اندازه قد خودتان قابل بلند شدن باشد بطوریکه هنگام عکاسی وقتی از داخل منظره یاب (Viewfinder) دوربین نگاه می کنید مجبور نباشید خم شوید. به عبارتی وقتی که دوربین بر روی سه پایه قرار می گیرد در سطح چشم (Eye level) عکاس باشد. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر مشخص می شود که عکاس لازم است برای ثبت عکس خاصی مدت طولانی و بطور مکرر از داخل منظره یاب، سوژه خود را تحت نظر داشته باشد. اگر ارتفاع سه پایه از این مقدار بیشتر بود، مشکلی ایجاد نمی کند زیرا می توان با تنظیم طول پایه های آن ارتفاع مناسب را بدست آورد.

     اگر سه پایه ای که خریداری می کنید دارای سر(Head) ثابت است، ارتفاع سه پایه باید آنقدر بلند باشد که انتهای بالای سر سه پایه تا سطح چانه شما برسد. اگر سه پایه انتخابی شما از انواعی است که پایه آن بدون سر فروخته می شود و سر (Head) انتخابی بر روی آن قرار می گیرد (یعنی سه پایه های Modular tripod)، ارتفاع آن باید به اندازه ای باشد که انتهای پایه ها به سطح شانه شما برسد.

ارتفاع مناسب سه پایه در حالت بدون سر و در حالتی که سر بر روی آن بسته شده است. (Head)

ج) اندازه سه پایه در حالت جمع شده

     هنگامی که پایه های سه پایه را کاملا جمع کنید، اندازه سه پایه در کوتاه ترین حالت خود قرار می گیرد که به آن اندازه جمع شده (Collapsed Size) گفته می شود. در انواع مختلف سه پایه این اندازه، طول های مختلفی خواهد داشت. هر چه در این وضعیت طول سه پایه کوتاه تر باشد امکان حمل و نقل آن ساده تر است، خصوصا اگر بخواهید آن را در چمدان ، ساک دستی یا کوله پشتی جا دهید. سه پایه های کوتاه تر معمولا سبک تر هم هستند و برای حمل در هنگام پیاده روی، کوه پیمایی یا طی نمودن مسافت های طولانی مناسب می باشند.

مقایسه چند نمونه سه پایه در حالت جمع شده (Collapsed Size)

د) جنس سه پایه و وزن آن 

     در استفاده مکرر از سه پایه، وزن آن عامل مهمی است. اگر سه پایه سنگین باشد حمل و نقل آن مشکل خواهد بود و به جای اینکه در موقعیت های مختلف از آن استفاده کنید، آن را در منزل نگاه خواهید داشت.

     سبک ترین سه پایه های حرفه ای از جنس فیبر کربن (Carbon-fiber) ساخته شده اند. فیبر کربن بسیار مقاوم، بادوام و محکم است و شاید بتوان گفت که بهترین مواد برای ساخت سه پایه می باشد ولی متاسفانه بسیار گران قیمت است. جنس مناسب و سبک دیگری که در ساخت سه پایه به وفور استفاده می شود آلومینیوم (Aluminum) است که اگرچه از فیبر کربن سنگین تر است ولی از نظر قیمت بسیار ارزان تر از انواع کربنی است. ماده سبک وزن دیگری که در ساخت سه پایه استفاده می شود سنگ بازالت (Basalt) است که پس از خرد کردن و سپس ذوب نمودن، فیبرهای بازالت از آن بدست می آورند که حدود 20 درصد سبک تر از آلومینیوم است.

     سه پایه با جنس های دیگری نیز موجود می باشد. مثلا جنس پلاستیکی که عموما در سه پایه های ضعیف و ارزان استفاده می شود و یا جنس استیل که باعث می شود سه پایه وزن زیادی داشته باشد و بیشتر در سه پایه های مورد استفاده برای ضبط فیلم و در استودیو بکار می روند.

     در سه پایه های مورد استفاده در عکاسی حرفه ای، عموما وزن سه پایه بدون سر در انواع کربنی در حدود 1 تا قدری کمتر از 2 کیلوگرم و در انواع آلومینیومی در حدود 2 تا کمتر از 3 کیلوگرم می باشد. سه پایه هایی که از جنس بازالت ساخته شده اند ، وزن و قیمتی بینابین جنس های کربنی و آلومینیومی دارند.

     سه پایه های سنگین تر در مقابل باد مقاومت بیشتری دارند. البته در مورد سه پایه های سبک تر، می توان با آویختن یک کیسه سنگین (مثلا کیسه شن) به ستون مرکزی سه پایه ، آن را سنگین تر نمود تا ثبات بیشتری در برابر باد داشته باشد. معمولا در اکثر سه پایه ها قلابی در ناحیه ستون مرکزی سه پایه برای این منظور تعبیه شده است.

آلومینیوم، فیبر کربن و بازالت، سه نوع ماده ای که بطور شایع در ساخت سه پایه بکار می روند.

     در بعضی انواع سه پایه ها که جنس پایه های آن فلزی است (آلومینیوم یا سایر فلزات)، سطح قسمتی از پایه را با قطعه ای از فوم یا لاستیک می پوشانند که به آن گرم کننده پایه (Leg Warmer) می گویند. وجود گرم کننده باعث می شود که در دست گرفتن و حمل سه پایه راحت تر باشد خصوصا در هوای سرد که دمای پایه های فلزی سه پایه ممکن است تا حد انجماد پایین بیاید.

چند نمونه گرم کننده پایه (Leg Warmer) از جنس فوم و لاستیک.

ه) ساختار پایه ها (Legs)

     پایه ها معمولا به دو شکل لوله ای و غیر لوله ای ساخته می شوند. البته همه پایه هایی که از جنس فیبر کربن هستند به شکل لوله ای ساخته می شوند و سیستم قفل پایه ها از نوع پیچشی ( Twist-lock system) است. در این نوع سیستم قفل، با پیچاندن و کشیدن قطعات پایه به صورت تلسکوپی از داخل قطعه دیگر خارج می شود و در نتیجه طول پایه بلند می گردد. با پیچاندن برعکس آن مجددا پایه در همان محل قفل می شود.

     پایه های آلومینیومی، بازالتی و سایر انواع معمولا به شکل غیرلوله ای ساخته می شوند و قفل پایه ها عموما از نوع برگردان (Flip-lock system) است. این نوع قفل ها که به آنها اهرمی (Lever) یا اهرم بازکردن سریع (Quick release lever) نیز گفته می شود، معمولا راحت تر از انواع پیچشی باز و بسته می شوند. در آنها با کشیدن اهرم، پایه آزاد می شود و امکان حرکت تلسکوپی آن فراهم می گردد. با بستن اهرم، حرکت پایه ها به داخل یکدیگر قفل می شود.

     پایه ها در هر سه پایه معمولا از3 تا 5 قطعه تشکیل شده اند. انواع سه بخشی (Three section) شایعتر است. گر چه با افزایش حداکثر ارتفاع سه پایه، معمولا تعداد قطعات آن نیز بیشتر می شود ولی در مدلهای خاصی از سه پایه، انواع سه بخشی و چهاربخشی با ارتفاع یکسان موجود می باشد، که در نوع چهاربخشی اگرچه سه پایه در حالت بسته طول کمتری دارد و حمل و نقل آن راحت تر است ولی در حالت باز خصوصا وقتی در حداکثر ارتفاع خود قرار دارد، میزان ایستایی آن کمی ناپایدارتر است.

نمونه پیچشی و اهرمی قفل پایه ها در چند نوع سه پایه مختلف

     در بعضی سه پایه ها می توان زاویه هر پایه را نسبت به محور مرکزی تا 90 درجه باز کرد. معمولا در این نوع سه پایه ها، هر پایه در نواحی خاصی از محدوده حرکتی خود قابل قفل شدن می باشد. این قابلیت باعث می شود که بتوان سه پایه را بر روی زمین های ناهموار و در سطوح با ارتفاع مختلف تنظیم نمود.

زاویه پایه ها در بعضی انواع سه پایه ها بطور جداگانه قابل تغییر است.

و) کفی سه پایه (Feet)

     در سه پایه های حرفه ای قابلیت تعویض کفی (Tripod feet) وجود دارد بطوریکه می توان در وضعیت ها و شرایط مختلف از کفی متناسب با آنها استفاده نمود. معمولا در شرایط محیط داخلی (Indoors) از کفی های لاستیکی یا پلاستیکی استفاده می شود تا بیشترین چسبندگی را باسطح صاف سنگ، موزائیک یا سرامیک داشته باشند و از لیز خوردن پایه ها جلوگیری کنند. در محیط خارج از منزل (Outdoors) بیشتر از کفی های فلزی و میخی (Spikes) استفاده می شود. انواع دیگری از کفی نیز وجود دارد که بصورت بلبرینگی به پایه ها اتصال دارند و می توانند در محدوده خاصی آزادانه حرکت کنند.

     بعضی کفی ها هر دو نوع لاستیکی و میخی را با هم دارند. در این کفی ها قسمت لاستیکی آنها ناحیه میخ مانند آن را پوشانده است که در مواقع لزوم و در شرایط خارج از منزل می توان با تنظیم کفی، ناحیه لاستیکی را از روی قسمت فلزی دور کرد و حالت کفی را به صورت میخی درآورد.

چند نمونه کفی سه پایه از نوع لاستیکی و میخی و نوع قابل تنظیم

ز) ستون مرکزی سه پایه (Center Column)

     در بیشتر سه پایه ها ، پایه ستون مانند منفردی در بین هر 3 پایه و در میان آنها قرار گرفته است که سر(Head) سه پایه بر روی آن نصب می شود. ستون مرکزی سه پایه قابلیت جابجایی به بالا و پایین دارد و بوسیله آن می توان ارتفاع دوربین عکاسی را افزایش و یا کاهش داد. برای ستون مرکزی (Center Column) از نام (Centerpost) نیز استفاده می شود.

     بعضی از عکاسان بجز در موارد خیلی لازم، استفاده مدام از آن را توصیه نمی کنند. به این علت که وقتی ستون مرکزی بالا آورده شود حالت پایداری سه پایه کاهش یافته و احتمال لرزش دوربین افزایش می یابد. این موضوع خصوصا در مواقعی که از لنزهای سنگین (مثل لنزهای تله) استفاده می شود چشمگیرتر است. در هنگام خرید سه پایه، آن را طوری تنظیم کنید که ستون مرکزی در پایین ترین حالت خود قرار گیرد و دکمه قفل آن بسته باشد، سپس با قرار دادن دوربین بر روی آن استحکام و بی حرکتی آن را بررسی کنید. دقت کنید در این حالت، سه پایه باید هیچگونه لرزشی نداشته باشد

     در بعضی مدل های سه پایه می توان ستون مرکزی را کاملا از محل استقرار خود خارج نمود و مجددا بصورت برعکس در همانجا قرار داد. با این کار بخش سر سه پایه که به ستون مرکزی وصل است در ناحیه پایین و زیر سه پایه قرار می گیرد و امکان اتصال دوربین عکاسی و قراردادن آن در موقعیت های نزدیک به زمین فراهم می شود.

     در بعضی مدل های دیگر ، ستون مرکزی سه پایه را می توان از حالت محوریت عمودی خارج کرد و بصورت افقی بر روی سه پایه محکم نمود. در این حالت ستون مرکزی با زاویه 90 درجه نسبت به محور مرکزی سه پایه قرار می گیرد. به این نوع سه پایه ها ، سه پایه های صلیبی نیز گفته می شود. در این سه پایه ها با قرارگیری دوربین بر روی سر سه پایه، می توان مانورهای بیشتری برای موقعیت دهی به دوربین عکاسی در زوایای خاص انجام داد.

ستون مرکزی در برخی سه پایه ها قابلیت برعکس شدن یا چرخش 90 درجه دارد.

ح) انواع سر (Head) سه پایه

     سر (Head) یکی از مهمترین قسمت های هر سه پایه ای است. نگهداری دوربین بر روی سه پایه و کنترل حرکت آن توسط این قسمت انجام می شود. در سه پایه های ماژولار (Modular Tripod) که بخش های آن قابل جداشدن هستند، معمولا سر سه پایه جداگانه خریداری می گردد. سر های متنوعی برای انواع سه پایه ها طراحی شده است که کاربردهای مختلفی دارند.

     اولین نکته برای انتخاب سر برای سه پایه این است که سر مورد نظر توانایی تحمل وزن دوربین را به اندازه پایه های آن داشته باشد و از این نظر با پایه همخوانی داشته باشد.

     شایعترین انواع سر (Head) که بر روی سه پایه ها استفاده می شود شامل موارد زیر می باشد:

  1. سر پن- تیلت (Pan-Tilt Head)

         این نوع سر معمولا دارای دو دسته می باشد که یکی برای حرکت افقی و یکی برای حرکت عمودی است. به همین علت هم به نام پن- تیلت گفته می شوند زیرا با کمک این دسته ها چرخش دوربین بصورت افقی (Pan) و چرخش دوربین بصورت عمودی (Tilt) را میسر می نماید. اغلب یک حرکت جانبی به صورت پهلو به پهلو (side to side) نیز توسط آنها امکان پذیر می باشد. بنابراین در اکثر سرهای پن- تیلت قابلیت تغییر جهت دوربین به سمت بالا، به سمت جوانب کناری و در مسیر افقی وجود دارد به این جهت به این نوع سر، سر سه راهی (Three Way Head) نیز گفته می شود.

          اگر چه در سه پایه های ارزان قیمت تر بطور شایع از این نوع سر استفاده می شود ولی خیلی از عکاسان حرفه ای به دلیل کنترل خیلی خوبی که بر روی حرکت دوربین دارد از این نوع سر سه پایه استفاده می کنند. سر پن- تیلت در کنترل حرکت دوربین عملکرد بالایی دارد خصوصا در مواقعی که عکاس قصد دارد دوربین فقط در یک جهت (افقی یا عمودی) چرخش داشته باشد، مثل مواقعی که برای ردیابی سوژه هایی مثل اتوموبیل یا حیوانات وحشی بکار می رود. این نوع سر در عکاسی ماکرو، طبیعت بیجان و عکاسی Panning بسیار مناسب است.

    چند نمونه سر سه پایه از نوع پن- تیلت (Pan-Tilt Head).
  2. سر توپی (Ball Head)

         در سر توپی (Ball Head) محل اتصال به دوربین از طریق ناحیه ای گوی مانند بر روی پایه ای حفره ای شکل قرار می گیرد بطوریکه گوی مذکور و به تبع آن دوربین می تواند در تمام جوانب حرکت نماید. این نوع سر ، به نام سر گوی و حفره (Ball and Socket Head) نیز نامیده می شود.

         معمولا مکانیسم قفل کردن حرکت توپی با یک تک پیچ کنترل می شود که با بستن و باز کردن آن می توان حرکت توپی سر را آزاد یا مهار نمود. باز کردن پیچ منجر به شل شدن توپی شده و اجازه می دهد که در داخل حفره حرکت نماید و بستن پیچ در هر موقعیتی که توپی قرار داشته باشد، در همان موقعیت حرکت آن را متوقف می نماید.

          این نوع سر برای افرادی که از لنزهای خیلی بلند و سنگین استفاده می کنند و همچنین برای حرکت کنترل شده دوربین در یک جهت خاص (مثل Panning) مناسب نمی باشد. سر توپی بسیار انعطاف پذیر است و می توان با کمک آن حرکت نرم و همه جانبه دوربین به جهات مختلف را کنترل نمود. سرعت عمل و تغییر جهت در زوایای مختلف ( تقریبا 360 درجه) از خصوصیات این نوع سر سه پایه است.

    چند نمونه سر سه پایه از نوع توپی (Ball Head)
  3. سر گیمبل (Gimbal Head)

         نوعی سر برای سه پایه است که اختصاصا برای نگهداری لنزهای بلند و سنگین ساخته شده است. با کمک سر گیمبل (Gimbal Head) تعادل دوربین علی رغم اتصال به لنز های سنگین به خوبی برقرار می شود و می تواند سرعت عمل مناسبی برای عکاس فراهم کند. این نوع سر، قابلیت حرکت دادن دوربین عکاسی در هر امتدادی را دارد بطوریکه هنگام حرکت دوربین و لنز در هر بار نیازی به محکم کردن دکمه تنظیم نخواهد داشت. این نوع سر بیشتر مناسب افرادی است که مرتب از لنزهای بلند و سنگین استفاده می کنند.

    سر سه پایه گیمبل (Gimbal Head) برای استفاده از لنزهای بزرگ بسیار مناسب است.
  4. سر پانوراما (Panoramic Head)

         این نوع سر بطور اختصاصی به این منظور طراحی شده است که دوربین عکاسی بتواند حول یک نقطه دقیق (اصطلاحا نقطه گرهی یا Nodal ) که در بالای محور سه پایه قرار دارد بچرخد. یکی از بیشترین کاربردهای آن در عکاسی پانوراما است. با این سر فرایند ثبت تصاویر متوالی در هنگام چرخش دوربین تسهیل می گردد. همچنین با این نوع سر می توان از اشتباهات انطباقی (Parallax errors) در هنگام ترکیب تصاویر برای ایجاد تصویر واحد (پانوراما) اجتناب نمود.

         این نوع سر سه پایه برای لنزهای مختلف نیاز به تنظیم جداگانه دارد. اندازه بزرگ و وزن زیاد این نوع سر برای کاربردهای عمومی عکاسی مناسب نمی باشد.

    چند نمونه سر سه پایه از نوع پانوراما (Panoramic Head)

          علاوه بر مواردی که ذکر شد انواع سر (Head) های متنوع دیگری نیز وجود دارد که عموما برای کاربرد ویژه ای طراحی و ساخته شده اند. همچون سر ویدئویی (Video Head)، سر مایع دار (Fluid Head)، سر موتوردار (Motorized Tripod Head)، سر دسته تپانچه ای (Pistol Grip Head) و غیره.

         البته بعضی از آنها مثل سر دسته تپانچه ای (Pistol Grip Head) که به سر دسته بازی (Joystick Head) نیز شهرت دارد، مصارف عمومی تری دارند و به منظور افزایش سرعت عمل عکاس و راحت تر کردن استفاده از سه پایه طراحی شده اند. حتی انواعی از سر سه پایه وجود دارد که در داخل آنها موتوری تعبیه شده است که حرکت دوربین را در جهت خاصی به صورت اتوماتیک انجام دهد. این نمونه ها بیشتر در عکاسی پانوراما و در دوربین های فیلم برداری استفاده می شوند.

         بطور کلی شایع ترین انواع سر (Head ) که توسط عکاسان حرفه ای استفاده می شود معمولا از نوع پن- تیلت و توپی است. این دو نوع سر، سرعت عمل و انعطاف پذیری خیلی خوبی برای عکاس فراهم می کنند. اصولا سر توپی بیشترین آزادی عمل را دارد و سر پن- تیلت دقت بیشتر و توانایی حرکت در یک جهت خاص را میسر می کند.

    نمونه ای از سرهای سه پایه از نوع ویدئویی، مایع دار، موتوردار و دسته تپانچه ای

سیستم آزادسازی سریع (Quick-Release System)

     در ناحیه تحتانی دوربین های عکاسی سوراخی وجود دارد که محل اتصال به پیچ سه پایه (Tripod) یا تک پایه (Monopod) است. در لنزهای بزرگ و سنگین نیز پایه ای تعبیه شده است که سوراخی مشابه دوربین بر روی آن وجود دارد که بتوان لنز را مستقیما به سه پایه متصل نمود.

     در سه پایه های پیشرفته تر قطعه ای صفحه مانندی وجود دارد که بطور جداگانه بر روی دوربین بسته می شود و برای قراردادن دوربین روی سه پایه و یا جداکردن آن از سه پایه مورد استفاده قرار می گیرد. به این صفحه که بر روی سه پایه قرار داده می شود، صفحه آزادسازی سریع (Quick-Release Plate) یا اصطلاحا کفشک گفته می شود. معمولا این صفحه از طریق یک ضامن بر روی سه پایه چفت می گردد.

     وجود سیستم آزادسازی سریع (Quick-Release) یکی از خصوصیات سه پایه های خوب است که بوسیله آن می توان به سرعت دوربین را بر روی سر سه پایه قرار داده و آن را تنظیم نمود. این موضوع خصوصا در عکاسی خارج از منزل (Outdoor) اهمیت زیادی دارد.

مراحل نصب کفشک بر روی دوربین و قرار دادن آن بر روی سه پایه

میزان ثبات و پایداری سه پایه

     هر سه پایه ای که سنگین است الزاما ثبات و بی حرکتی بالایی ندارد. سه پایه های زیادی تولید شده است که علی رغم وزن زیاد و بکارگیری مواد بادوام در شرایط آب و هوایی مختلف پایداری (Stability) خوبی ندارند.

     وقتی که یک سه پایه خوب روی زمین مستقر می شود، علاوه بر مقاومت در برابر باد، بایستی در برابر ضربه و تکان احتمالی نیز از خود مقاومت نشان دهد. هنگام استفاده از سه پایه باید دقت کنید اتصال دوربین با سه پایه محکم بوده و به هیچ سمتی خم نشده باشند. تعادل دوربین و لنز بر روی سه پایه مهم است و اگر آنها بطور متعادل روی سه پایه بسته نشوند، خطر سقوط دوربین و لنز بر روی زمین محتمل خواهد بود.

طبقه بندی انواع مختلف سه پایه


     با توجه به تنوع بسیار زیاد سه پایه های موجود در بازار، می توان آنها را در پنج گروه کلی طبقه بندی کرد:

  1. سه پایه های جیبی (Pocket Tripods)

         طول این سه پایه ها وقتی کاملا جمع شده باشند بطور معمول از 12 تا 13 سانتیمتر (5 inch) کوتاه تر است و به راحتی در یک کیف یا جیب کمری جا می شوند. معمولا می توانند یک دوربین دیجیتال کامپکت را حمل کنند. نمونه هایی از آنها می توانند تلفن همراه را نیز (برای استفاده از دوربین آنها) بطور ثابت نگهدارند. بیشترین استفاده آنها در گرفتن خودنگاره (Self Portrait) و عکاسی دم دستی با استفاده از دوربین های کوچک می باشد.

  2. سه پایه های رومیزی (Tabletop Tripods)

         این سه پایه ها برای قرار گرفتن بر روی سطوح صاف غیر از روی زمین (مثل میز) مناسب می باشند. این سه پایه ها سبک، کوچک و ساده اند. به همین علت برای استفاده در مسافرت نیز بسیار مناسب می باشند. این سه پایه ها از انواع جیبی بزرگترند و طول آنها در حالت جمع شده معمولا کمتر از 30 سانتیمتر ( 12 inch) است. برای استفاده با دوربین های کوچک و همچنین عکاسی کلوزآپ و زوایای نزدیک به سطح زمین مناسبند.

  3. سه پایه های سفری یا قابل حمل (Portable Tripods)

         سه پایه های سفری (Travel Tripod) یا پرتابل (Portable) شامل سه پایه هایی می شوند که اندازه آنها در حالت جمع شده برای حمل و نقل راحت است. آنها برای حمل در هنگام کوه پیمایی و پیاده روی مناسب می باشند. عموما وزن یک دوربین DSLR با لنز متوسط یا یک دوربین ویدئویی کامپکت را تحمل می کنند. طول حالت بسته آنها معمولا بیشتر از 55 سانتیمتر (22 inch) نیست. بعضی انواع سه پایه های سفری که پایه گوریلی (Gorillapod) نامیده می شوند، پایه هایی انعطاف پذیر دارند و می توان آنها را به مکان های مختلفی متصل نمود.

         سه پایه های پورتابل برای سفر، فعالیت های ورزشی و حمل و نقل طولانی مدت بسیار مناسبند خصوصا اینکه تحمل وزن قابل قبولی نیز دارند.

  4. سه پایه های حرفه ای متوسط (Medium Duty Tripods)

         این سه پایه ها در محدوده بین سه پایه های پورتابل (قابل حمل و نقل) و سه پایه های بزرگ استودیویی قرار گرفته اند. به همین علت اگر عکاسی توان بدنی مناسبی داشته باشد می تواند آنها را حمل و نقل نماید. در عکاسی طبیعت و همچنین سایر انواع عکاسی همچون عکاسی ورزشی و حتی عکاسی استودیویی بکار می روند. این سه پایه ها عموما ارتفاع مناسب با قد عکاس را فراهم می نماید. می توان بر روی سه پایه های حرفه ای متوسط، دوربین های عکاسی DSLR بزرگتر و سنگین تر را حمل نمود. شرایط آب و هوایی مختلف را به علت وزن سنگین تری که دارند به خوبی تحمل می کنند و عموما قابلیت تعویض سر (Head) را دارند. در این دسته سه پایه ها مدل هایی که از جنس فیبر کربن ساخته شده اند به وفور یافت می شود که از وزن بسیار کمتری نسبت به انواع آلومینیومی برخوردار می باشند.

  5. سه پایه های حرفه ای سنگین (Sturdy Duty Tripods)

         این نوع سه پایه ها برای استفاده در استودیو بکار می روند. عموما توسط عکاسان حرفه ای تهیه شده و برای یک منظور حرفه ای خاص در نظر گرفته می شوند. بیشتر آنها ابعاد بزرگی دارند بطوریکه بعضی از انواع آنها قابلیت حمل و نقل زیادی ندارند. عمدتا سر (Head) اختصاصی و ویژه برای اهداف حرفه ای در آنها استفاده می شود. این سه پایه ها قابلیت نصب دوربین های سنگین با فورمت متوسط و بزرگ را دارند. اگر چه در دنیای عکاسی دیجیتال تولید و استفاده از آنها محدودتر شده است.

  6.  

    مقایسه چند نمونه سه پایه بر اساس طبقه بندی انواع سه پایه

چه سه پایه ای مناسب است؟


     تجربه نشان داده است بسیاری از عکاسان تازه کار برای اولین بار به سراغ سه پایه های ارزان قیمتی می روند که می تواند برای اولین دوربین عکاسی آنها مناسب باشد. شاید یکی از دلایل اصلی این انتخاب این است که اغلب نمی دانند که آیا واقعا به سه پایه نیاز دارند یا نه و اینکه سه پایه برای فعالیت های عکاسی آنها چقدر مورد استفاده قرار می گیرد.

     این افراد معمولا بعد از گذشت یک مدت که فعالیت های عکاسی خود را گسترش دادند، لنزهای بلندتر و سنگین تر خریداری نمودند و نیازهای جدیدی احساس کردند ناگهان متوجه می شوند که سه پایه آنها پاسخگوی این موارد نیست و آنها نیاز به چیزی مقاوم تر و پایدارتر دارند. حس می کنند که لازم است در مورد انواع سه پایه، مدل های موجود، امکانات جانبی، کیفیت و قیمت سه پایه ها تحقیقات بیشتری انجام دهند. در این مرحله خیلی از این افراد اقدام به تهیه یک سه پایه مدل بالا با سر جداگانه و قیمت نسبتا بالا می نمایند که نسبت به سه پایه قبلی آنها بسیار بهتر است. اما اتفاقی که می افتد این است که پس از یکی دو سال که از این ماجرا می گذرد متوجه می شوند که آخرین خریدشان نیز خوب نبوده است چون سه پایه بسیار سنگین است و کار با آن سخت است خصوصا اینکه در سفر نیز حمل و نقل و بکارگیری آن مشکل است ...

     ذکر این داستان برای این بود که یادآوری شود قبل از خرید یک سه پایه، بهتر است با افراد خبره مشورت کرد و بر اساس نوع عکاسی و شرایط فردی خود و مزایای موجود در هر نوع سه پایه اقدام به خرید سه پایه نمود. با این کار می توانید از تلف شدن زمان و هزینه زیاد جلوگیری کنید.

     البته عکاسان دیگری نیز ممکن است داستان متفاوت دیگری داشته باشند. افرادی که از ابتدا سه پایه های ارزان قیمت تهیه نموده اند و هنوز هم از آنها راضی هستند و به خوبی کارهایشان را انجام می دهند. این افراد معمولا جزو آن دسته عکاسانی هستند که بطور مرتب از سه پایه استفاده نمی کنند و گاهی آن را بکار می برند. برعکس در خصوص عکاسانی که شدیدا و مکررا از سه پایه استفاده می کنند مثل عکاسان منظره یا عکاسان معماری، در خیلی موارد مشاهده می شود که در طول دوره کاری خود چند بار سه پایه های مختلف خریداری می کنند تا بالاخره به نتیجه دلخواه خود برسند.

     در مورد افرادی که عکاسی را بطور جدی پیگیری می کنند و ادامه می دهند، ممکن است در ابتدا با توجه به اینکه خیلی از سه پایه استفاده نمی کنند خرید یک سه پایه خوب و نسبتا گران قیمت توجیه نداشته باشد، ولی تجربه نشان می دهد بیشتر این افراد به علت خریدهای مکرر برای رسیدن به نتیجه مطلوب ، در بلند مدت خیلی بیشتر از آن مبالغ را هزینه خواهند نمود. به همین علت عکاسان خبره همانطور که خرید ابزار های خیلی گران قیمت را توصیه نمی کنند، خرید ابزار نامناسب و بی کیفیت را نیز پیشنهاد نمی نمایند.

سه پایه در بعضی انواع عکاسی مثل عکاسی ماکرو کاربرد زیادی دارد.

     چند توصیه از عکاسان خبره برای خرید سه پایه در ادامه مطلب ذکر می گردد:

  • اگر شما به تازگی و بطور جدی عکاسی را آغاز کرده اید و یک دوربین عکاسی DSLR یا بدون آینه (Mirrorless) دارید و سه پایه هم ندارید، اگر قصد کرده اید که یک سه پایه بخرید ، توصیه می شود با توجه به مطالبی که در مورد سه پایه تا حالا آموخته اید ابتدا یک سه پایه آلومینیومی با سر (Head) متصل به آن و ارزان قیمت خریداری کنید. برای اینکه لازم است حداقل مدتی در حدود شش ماه تا یکسال بگذرد که متوجه شوید چقدر از آن استفاده می کنید، آیا به نوعی عکاسی می کنید که خیلی نیازی به سه پایه ندارد، یا اینکه مثلا بیشتر در حوزه عکاسی منظره یا عکاسی ماکرو فعالیت دارید که سه پایه به شدت مورد استفاده قرار می گیرد. یک سه پایه ارزان قیمت فرصت و اطلاعات کافی را به شما می دهد که نقش واقعی یک سه پایه در نحوه عکاسی خود را درک کنید.
  • اگر در حال حاضر یک سه پایه ارزان قیمت دارید و قصد دارید سه پایه بهتری تهیه کنید، بهتر است با توجه به نوع عکاسی خود، سه پایه مورد نیاز تان را از یک سه پایه با ارتفاع مناسب که دارای سیستم آزادسازی سریع (Quick-Release System) می باشد و پایه ها و سر آن تحمل وزن دوربین و بزرگترین لنزهای شما را دارد (ترجیحا تا یک ونیم برابر بیشتر) انتخاب نمایید. نوع سر سه پایه بستگی به نوع عکاسی شما خواهد داشت. همینطور وزن کلی سه پایه بر اساس نوع عکاسی که شما انجام می دهید مهم می باشد. سه پایه های سبک تر مثل آنهایی که از جنس فیبر کربن ساخته شده اند مسلما گران قیمت ترند و وقتی ارزش هزینه کردن را دارند که سه پایه بطور مکرر و در محیط خارج منزل (Outdoor) مورد استفاده قرار می گیرد. دقت شود نوع سر سه پایه، نحوه اتصال به دوربین و همینطور نحوه اتصال به پایه ها مهم است. اگر صفحه اتصال به دوربین ضعیف باشد و یا به خوبی با ناحیه سر (Head) محکم نگردد، هنگام عکاسی خصوصا با وسایل سنگین تر ممکن است موجب ناپایداری و چرخش دوربین نسبت به موقعیت پایه ها شود.
  • سه پایه های ارزان و کم کیفیت علاوه بر مشکلات فنی، به این دلیل که معمولا از جنس مرغوبی هم ساخته نشده اند، دوام کمی دارند و در شرایط مختلفی که در هنگام عکاسی برای آنها پیش خواهد آمد زودتر صدمه می بینند بطوریکه اکثر کسانی که از این نوع سه پایه ها تهیه کرده اند پس از مدتی به علت خرابی آنها مجبور می شوند برای تهیه یک سه پایه جدید اقدام کنند.
  • قبل از خرید سه پایه خصوصا مارک های ناشناخته، حتما در محل فروشگاه، پایه های آن را تا حد ممکن باز کنید و از بالا کمی آن را به سمت زمین بفشارید و میزان ثبات آن را بر روی زمین بسنجید. همچنین آن را کمی به چپ و راست و جلو و عقب متمایل کنید و ببینید سه پایه چقدر در محل خود استقرار دارد. پس از بستن دوربین عکاسی بر روی آن، ستون مرکزی سه پایه را تا حد ممکن پایین بیاورید و نحوه استحکام دوربین را بررسی کنید، در این حالت نباید دوربین هیچ لرزشی داشته باشد.
  • در هنگام انتخاب سه پایه هر چه میزان پلاستیک بکار رفته در اجزای اصلی آن کمتر باشد بهتر است، خصوصا ناحیه سر سه پایه بهتر است پلاستیکی نباشد.
  • در نهایت این نکته مهم است که تهیه هر نوع سه پایه ای بایستی با نیاز شما و کاربردی که از آن انتظار دارید متناسب باشد.
تعدادی از علائم تجاری شرکت های سازنده سه پایه

گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری                     


منابع:

  1. Liz Walker (2011). The Complete Digital Photo Manual, 1th ed. Carlton Book Limited, UK.
  2. Nasim Mansurov (2017). How to choose and Buy a Tripod. Retrieve from https://photographylife.com on Oct 2.
  3. Nigel Atherton(2016). Choosing a Tripod, Retrieve from http://www.whatdigitalcamera.com on Oct 2.
  4. Gavin Hardcastle (2017). The Ultimate Guide to Buying a Tripod. Retrieve from https://digital-photography-school.com on Oct 3.
  5. Adorama (2016). Tripod Buying Guide: What Photographers Need to Know? Retrieve from www.adorama.com on Oct 3.
  6. Richard Scali (2016). Tripod Buying Guide. Retrieve from www.bhphotovideo.com on Oct 4.
  7. Tim Barribeau (2017). The Best Tripods (For Most People). Retrieve from https://thewirecutter.com on Oct 4.
تعداد بازدید از این مطلب: 362
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

روشهای انجام عکاسی پرشی (Jumping Photography)


عکاسی از افراد در حال پریدن (Jumping Photography) در عکاسی پرتره ، عروسی و یا عکاسی از شخصیت های هنری و معروف بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. سابقه شهرت این نوع عکاسی به نیمه اول قرن بیستم می رسد.

فیلیپ هالزمن ( Philippe Halsman) عکاسی امریکایی بود که این نوع وضعیت (Pose) را در سالهای میانه قرن بیستم به شهرت رسانید. وی با این سبک عکس های زیادی از مشاهیر هنر و سینما گرفت. فیلیپ هالزمن عقیده داشت با این روش می توان شخصیت واقعی افراد را به نمایش گذاشت. او با این رویکرد، اصطلاح پرش شناسی (Jumpology) را ابداع کرد. اصولا عکاسی پرشی با جنبه هایی از شوخی و طنز همراه است.

نمونه عکس های فیلیپ هالزمن از شخصیت های مشهور.

آماده سازی سوژه قبل از گرفتن عکس

هنگام پرش، اکثر افراد حالت صورت خود را تغییر می دهند و عضلات آن را به شکل فشرده نگه می دارند. حتی ممکن است چهره آنها به صورت شکلک درآید.

قبل از شروع به عکاسی، سوژه را توجیه کنید که هنگام پرش سعی کند حالت چهره اش را معمولی نگه دارد، انگار در جایی نشسته است یا مثلا به نقطه ای خیره شده است. اگر چه این موضوع، نکته ساده ای است ولی در کیفیت عکس نهایی اثر بسیار زیادی دارد.

اگر فرد نتوانست که حالت معمولی به چهره اش بدهد، او را تشویق کنید که بخندد. این کار حالت سبکبالی را در تصویر تداعی می کند.

هنگام پرش اکثر افراد حالت صورت خود را تغییر می دهند.

به جای اینکه فرد به صورت مستقیم به هوا بپرد، او را تشویق کنید که هنگام پرش حرکات خلاقانه از خود نشان دهد.

این کار کمک می کند سوژه بیشتر به شکل شناور دیده شود تا در حال پرش. سوژه می تواند در حالت های مختلف پرش کند همچون مسیر مستقیم به سمت بالا، حالت تمایل به یک سمت، پرش با یک پا یا با جفت پاها و یا هر شکل دیگری که به موقعیت قرارگیری سوژه در هوا حالت جذابی بدهد.

فرد را تشویق کنید هنگام پرش حرکات خلاقانه از خود نشان دهد.

عکاسی پرشی را می توان برای گروهی از افراد نیز انجام داد. در این موارد بهتر است چیدمان قرارگیری افراد و نحوه پرش آنها را از قبل مشخص کنید تا هنگام پرش، تک تک آنها در موقعیت مناسبی قرار داشته باشند و نتیجه کار جذاب تر باشد. قبل از شروع عکاسی به کادر تصویر توجه کنید که سطح مناسبی از محیط را شامل شود.

در این موارد همزمانی پرش توسط همه افراد مهم است. می توانید یکی از خود آنها را به عنوان هماهنگ کننده تعیین کنید که با شمارش معکوس لحظه پریدن را تعیین کند.

یک نمونه پرش گروهی در عکاسی پرشی

تنظیمات دوربین عکاسی

با توجه به سوژه و موقعیت پرشی مورد نظر، محل مناسبی برای استقرار دوربین عکاسی در نظر بگیرید. اگر امکانش بود بهتر است از سه پایه استفاده شود.

در زاویه پایین تری نسبت به سوژه قرار گیرید. در این حالت به نظر می رسد که فاصله بیشتری بین سوژه و زمین وجود دارد.

وضعیت عکاس معمولا به صورت نشسته یا چمباتمه مناسب تر است. هر چه نزدیک تر به سوژه باشید، احساس پرش بلند تری در تصویر ایجاد می شود.

به ترکیب بندی مورد نظر فکر کنید و بطور آزمایشی صحنه را در چشمی دوربین (منظره یاب) کادربندی کنید. مشخص کنید از چه زاویه ای در مقابل سوژه قرار بگیرید.

هر چه نزدیک تر به سوژه باشید، احساس پرش بلند تری در تصویر ایجاد می شود.

معمولا تنظیمات دوربین شبیه به گرفتن پرتره انجام می شود. این کار موجب می شود که نمایش پرش فرد تشدید شده و سوژه در تصویر برجستگی داشته باشد.

سطح فوکوس دوربین را با پیش بینی محل قرارگیری سوژه تعیین کنید. معمولا از سیستم فوکوس خودکار (Auto Focus) دوربین استفاده می شود. گر چه بعضی عکاسان دوربین را بر روی سه پایه قرار می دهند و ناحیه پرش سوژه را بطور دستی فوکوس می کنند تا از تغییر احتمالی نقطه فوکوس حین عکاسی بپرهیزند.

بکار بردن حالت پیوسته شاتر (Continuous) این امکان را فراهم می کند که از ابتدای بلند شدن سوژه از زمین تا بالا رفتن و دوباره پایین آمدن، تصاویر مختلفی ثبت شود و بتوانید بعدا بهترین تصویر را از میان آنها انتخاب کنید.

برای منجمد کردن (Freeze) تصویر از سرعت های بالای شاتر ( حدود 1/400 ثانیه و بالاتر) استفاده شود. برای این کار لازم است نور کافی وجود داشته باشد. می توان از فلاش استفاده کرد تا امکان منجمد کردن تصویر بیشتر فراهم شود.

اندازه روزنه دیافراگم (Aperture) به اندازه ای باشد که سوژه کاملا در عمق میدان تصویر قرار گیرد. به عنوان مثال اندازه f/5.6 و بالاتر می تواند مناسب باشد. در صورتیکه نور کافی باشد، می توان از عمق میدان های بزرگتری نیز استفاده کرد.

برای منجمد کردن حرکت سوژه از سرعت های بالاتر شاتر استفاده شود.

چند نکته کاربردی

  • با سیستم فوکوس خودکار دوربین (Auto Focus) می توان ابتدا فوکوس را بر روی سوژه انجام داد. اگر سوژه در محل قرارگیری خود و در همان امتداد به هوا بپرد بطوریکه سطح فوکوس به هم نخورد، یک روش این است که ابتدا بر روی سوژه فوکوس نموده و دکمه شاتر را تا نیمه فشار دهید یعنی یک حالت پیش فوکوس (Pre-focusing) انجام دهید و پس از پرش سوژه، درادامه دکمه شاتر را برای گرفتن عکس تا آخر بفشارید.
  • گفتن شمارش معکوس از 3 تا 1 برای شروع پرش و عکاسی، بهتر است توسط سوژه انجام شود. این کار برای سوژه آرامش بیشتری ایجاد می کند.
  • در هنگام عکاسی پرشی این آمادگی را داشته باشید که در بار اول نتیجه مطلوب بدست نیاورید. دلسرد نشوید و دوباره مراحل عکاسی را تکرار کنید تا وقتی که عکس مورد نظرتان را ثبت کنید.
  • هر وقت نتایج حاصل از عکاسی مطلوب نبود، آماده باشید که تنظیمات دوربین را تغییر دهید و یا از محل خود جابجا شده و زوایای جدیدی برای ثبت عکس انتخاب کنید.
عکاسی پرشی گروهی در شرایط ضد نور

گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری               


منابع:

  1. Candice Stringham (2014). 9 Tips For Better Jumping Photos, Retrieve from http://www.abeautifulmess.com on Aug 14.
  2. Unknown (2010), How To Take Jumping Photos, Retrieve from https://photographyicon.com on Aug 14.
  3. Abrams (1986), Halsman Photos, Retrieve from http://philippehalsman.com on Aug 14.
  4. Tanya Puntti (2016). How to photograph people jumping, Retrieve from www.slrphotographyguide.com on Aug 14.
  5. Jeanette D. Moses (2016). The Fine Art of the Jumping Photo: Philippe Halsman's Jumpology, Retrieve from www.americanphotomag.com on Aug 14.
  6. Vivienne McMaster (2016). How to take Amazing Jumping Photos, Retrieve from www.viviennemcmasterphotography.com on Aug 15.
تعداد بازدید از این مطلب: 384
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

کارکرد لنزها


مقایسه لنز پرایم (Prime) با لنز زوم (Zoom)


لنزهای تک کانونی یا پرایم (Prime) دارای فاصله کانونی ثابت می باشند به همین دلیل گاهی به آنها لفظ لنز ثابت (Fixed lens) نیز اتلاق می گردد. ولی لنزهای زوم (Zoom) دارای فاصله کانونی متغیر هستند. در این لنزها با چرخاندن حلقه زوم، فاصله کانونی لنز تغییر می کند. بنابراین زاویه دید و بزرگنمایی آن نیز تغییر می نماید.

در لنزهای زوم، فاصله کانونی حداقل و حداکثر لنز با دو عدد مشخص شده است. عدد کوچکتر نشان دهنده حداقل فاصله کانونی و عدد بزرگتر نشان دهنده حداکثر فاصله کانونی است که لنز می تواند داشته باشد.

در بعضی از لنزهای زوم، حداکثر اندازه روزنه دیافراگم متغیر است و با دو عدد مختلف نمایش داده می شود. در این لنزها در هر فاصله کانونی، حداکثر اندازه روزنه دیافراگم متفاوت است بطوریکه وقتی لنز بر روی کمترین فاصله کانونی تنظیم شده است، اندازه روزنه دیافراگم در بیشترین حد خود باز خواهد شد (f کوچکتر) و برعکس در فواصل کانونی بلندتر، حداکثر باز شدن روزنه دیافراگم کمتر خواهد بود(f بزرگتر).

در لنزهای زومی که کیفیت بیشتری دارند و گران قیمت تر نیز هستند، طوری طراحی شده اند که حداکثر اندازه روزنه دیافراگم آنها ثابت باشد.

چند نمونه لنز از نوع پرایم و زوم

در سالهای اخیر لنزهای زوم جایگاه بالایی در بین عکاسان حرفه ای پیدا کرده اند. پیشرفت تکنولوژی ساخت سنسورهای جدید و قابلیت عکاسی با ایزو (ISO) بالا موجب شده است که قابلیت دوربین های عکاسی افزایش یابد و مردم برای راحتی به سمت لنزهای زوم بروند.

انواع مختلفی از لنزهای زوم با قابلیت شارپنس بالا و قیمت مناسب و سیستم های تثبیت کننده تصویر(Image Stabilazer) تولید شده است. در مواردی کیفیت آنها از لنزهای پرایم با فاصله کانونی مشابه چیزی کم ندارد. با این وجود لنزهای پرایم هنوز جذابیت خود را برای عکاسان از دست نداده است.

در ادامه مطلب این دو نوع لنز را از نظر جزئیات و اختلاف هایی که با هم دارند مورد بررسی قرار خواهیم داد.

مزایای لنزهای تک کانونی( پرایم)


کیفیت (Quality)

لنزهای پرایم اصولا کیفیت تصویری بیشتری نسبت به لنزهای زوم ارایه می دهند و با آنها می توان عکس های شفاف تر، شارپ تر و دقیق تری گرفت. اگرچه با تکنولوژی های جدید، کیفیت لنزهای زوم نیز بطور قابل توجهی افزایش یافته است. البته باید دقت نمود که هر لنز پرایمی حتما دارای کیفیت بالا نیست و برعکس، همین موضوع برای لنزهای زوم صادق است. عناصر داخل لنزهای پرایم کمتر از لنز های زوم است به همین علت اختلالات ناشی از عیوب اپتیکال مثل کج نمایی رنگی (Chromatic Aberration) یا اعوجاج تصویر (Lens Distortion) در آنها کمتر است. همچنین میزان عبور نور و شفافیت تصویر در لنز های پرایم بیشتر می باشد.

تصاویر با لنزهای پرایم از شفافیت و شارپی بیشتری برخوردارند.

سرعت لنز (Speed)

یک لنز سریع که قابلیت باز شدن روزنه دیافراگم (Aperture) بزرگتری دارد، امکان دریافت نور بیشتری از داخل لنز خواهد داشت. بعضی از لنزهای پرایم دارای روزنه دیافراگم خیلی بزرگی هستند، مثلا f/1.4 یا f/1.2 که اصولا در لنزهای زوم قابل دستیابی نمی باشد. این لنزهای سریع به شما اجازه می دهند که در شرایطی که نور محیط کم است بدون استفاده از فلاش و حتی سه پایه بتوانید تصاویر شارپی ثبت نمایید.

لنزهای پرایم اصولا حداکثر اندازه روزنه دیافراگم بزرگتری نسبت به لنز های زوم دارند. به عبارتی عدد f در آنها کوچکتر از انواع زوم می باشد. بنابراین در این نوع لنزها که سریع تر هستند امکان ایجاد عمق میدان (DOF) های باریک تر نیز فراهم می باشد.

توانایی ایجاد عمق میدان باریک (Shallow depth of field) خصوصا در بعضی انواع عکاسی ها مثل عکاسی پرتره (Portrait)، برای جداکردن سوژه از پسزمینه توسط لنزهای سریع به خوبی انجام می شود. همچنین ایجاد بوکه (Bokeh) در لنزهای پرایم ساده تر و در شرایط کنترل شده تری قابل انجام می باشد.

عمق میدان باریک در عکاسی پرتره به صورت شایع بکار می رود.

جنبه های تکنیکی

هنوز خیلی از عکاسان عقیده دارند برای یادگیری و مهارت در کادربندی، انتخاب ترکیب بندی و زاویه دید بهتر، مناسب ترین کار راه رفتن و تغییر مکان عکاس است.

لنزهای زوم عکاس را تنبل می کند. با لنزهای زوم، عکاسان تمایل پیدا می کنند که به جای جابجا شدن، اقدام به زوم کردن (Zoom In) و از زوم خارج کردن (Zoom Out) لنز نمایند و این قدرت خلاقانه و توانایی های کادربندی را در آنها ضعیف می کند. ولی با استفاده از لنزهای پرایم لازم است که عکاس در خصوص راه های مختلف گرفتن یک عکس بیشتر فکر کند و سخت تر کار نماید و این به شکوفایی خلاقیت وی کمک می کند.

به همین علت در لنزهای پرایم معمولا از حداکثر قابلیت های لنز و فاصله کانونی آن بیشتر استفاده می شود.

با لنز پرایم توانایی توانایی عکاس در کادربندی، زاویه دید بهتر و انتخاب ترکیب بندی افزایش می یابد.

قیمت لنز (Price)

بیشتر لنزهای جدید تک کانونی (پرایم) بطور مشخصی از لنزهای زوم ارزان تر هستند. به این دلیل عکاسان بر اساس بودجه خود می توانند انتخاب های مختلفی داشته باشند و لنزهای با کیفیتی را تهیه کنند.

از دلایل ارزان تر بودن لنزهای پرایم این است که مواد اولیه ، قسمت های متحرک و اجزای کمتری در ساختار آنها بکار رفته است و در نتیجه هزینه ساخت آنها کمتر از انواع زوم خواهد بود.

البته قیمت یک لنز به عوامل مختلفی بستگی دارد و سازندگان لنزها هر چه کیفیت لنز بیشتر باشد، آن را گران تر عرضه می کنند. بنابراین همه لنزهای پرایم ارزان قیمت نیستند و چه بسا بعضی لنزهای پرایم قیمت های بسیار بالایی را در بازار به خود اختصاص داده اند.

اندازه و وزن لنز (Size and Weight)

اصولا لنزهای زوم به دلیل استفاده از عناصر اپتیکی بیشتر و بزرگتر بودن اندازه آنها، نسبت به لنزهای پرایم سنگین تر هستند. وزن زیاد بعضی از لنزهای زوم آنقدر زیاد است که در هنگام استفاده وقتی توسط عکاس حمل می شوند منجر به خستگی وی خواهند شد و حتی می توانند منجر به ایجاد درد گردن یا کمر شوند. به همین دلیل گاهی دیده شده است افرادی که دارای لنزهای زوم بزرگ می باشند بیشتر از اینکه آنها را با خود به عکاسی ببرند، از آنها در کمد منزل یا استودیو مراقبت می نمایند! لنزهای پرایم اندازه های کوچکتری نسبت به انواع زوم دارند و وزن آنها کمتر است و به همین دلیل حمل و جابجایی آنها نیز راحت تر است.

لنزهای زوم سنگین تر و حمل و نقل آنها دشوارتر است.

مزایای لنز زوم


علی رغم اینکه در موارد متعددی لنزهای پرایم نسبت به لنزهای زوم برتری دارند، ولی لنزهای زوم علی رغم وزن و اندازه بزرگتری که دارند، در بین مردم محبوب ترند و استفاده از آنها می تواند بسیار راحت تر باشد.

چندکاره بودن و انعطاف پذیری

مشخص ترین دلیل برای خریدن یک لنز زوم، قابلیت تغییر فاصله کانونی و تطبیق پذیری بالای آن است. لنزهای زوم اجازه می دهند با تغییر فاصله کانونی، به سرعت پرسپکتیو (Perspective) و بزرگنمایی (Magnification) تصویر را تغییر دهید.

با یک لنز زوم می توان شرایط مختلفی را مدیریت نمود. مثلا می توانید با گرداندن ساده یک حلقه بر روی لنز، در مدت زمان کمی آن را از یک محدوده واید به یک محدوده تله تنظیم کنید و نیازی به تعویض لنز نداشته باشید. بزرگنمایی سوژه را بدون اینکه از جای خود حرکت کنید تغییر دهید. در مکان هایی که امکان نزدیک شدن به سوژه وجود ندارد و یا وقت کافی برای تعویض لنز نیست، به راحتی بر روی آن زوم کنید و کادر مناسب را ببندید.

این نوع قابلیت برای خیلی از انواع سبک های عکاسی بسیار مناسب است. عکاسی از عروسی (Wedding)، عکاسی ورزشی (Sport) و عکاسی از حیات وحش (Wildlife) از این موارد هستند.

لنز های زوم در طیف های مختلفی ارائه می شوند. بعضی از آنها در محدوده واید و یا تله فوتو فواصل کانونی متغیری دارند و برخی نیز فواصل کانونی واید تا تله فوتو را شامل می شوند. لنزهای سوپرزوم (Superzoom) فواصل کانونی بسیار متغیری را از واید تا فواصل کانونی خیلی بلند ارائه می دهند.

با لنزهای زوم می توان شرایط محیطی مختلف را مدیریت نمود.

وجود تثبیت کننده تصویر (Image Stabilization)

در سیستم های پیشرفته و جدید تثبیت کننده تصویر (Image Stabilization) که عموما بر روی لنزهای زوم بکار می رود، می توان دو تا سه گام (استاپ) (Stop) از سرعت شاتر کم نمود بدون اینکه موجب لرزش دوربین و تاری تصویر گردد. در این تکنولوژی در هنگام لرزش دوربین، تعدادی از عناصر اپتیکال داخل لنز ، بر خلاف لرزش دوربین حرکت داده می شوند تا از تاری تصویر (Blur) جلوگیری کنند. اکثر برندهای سازنده دوربین عکاسی همچون کانن (Canon) و نیکون (Nikon) از این فناوری در ساخت لنزها استفاده می کنند.

البته در بعضی از لنزهای پرایم جدید نیز از سیستم تثبیت کننده تصویر استفاده شده است. همچنین بعضی از تولید کنندگان دوربین عکاسی همچون سونی (Sony) و پنتاکس (Pentax) این فناوری را در ساختمان تنه دوربین بکار برده اند و بدون توجه به نوع لنز از این فناوری بهره می برند.

قابلیت حمل و نقل

یک لنز زوم شبیه به دو یا سه لنز پرایم عمل می کند و مثل این می ماند که شما چند لنز پرایم را در قالب یک لنز حمل نمایید. گر چه لنز زوم به تنهایی وزن و اندازه (Size) بزرگتری دارد، ولی شما با استفاده از آنها فقط یک لنز که به تنه دوربین وصل شده است را حمل می کنید و لازم نیست لنزهای دیگری نیز همراه خود داشته باشید.

بنابراین نیازی نیست که یک کیف بزرگ برای حمل چند لنز پرایم همراه داشته باشید. پس برای دستیابی وسیع تر به فواصل کانونی بیشتر، می توان از یک لنز زوم به جای چند لنز پرایم استفاده نمود و در عین حال وزن کم تری نیز حمل کرد.

با استفاده از یک لنز زوم به جای چند لنز پرایم، نیازی به تعویض مکرر لنز ها و افزایش ریسک ورود گرد و خاک به داخل دوربین و بر روی حسگر (Sensor) آن وجود نخواهد داشت.

قیمت (Price)

یک لنز زوم معمولا قیمت بیشتری از لنز پرایم دارد، ولی خرید چند لنز پرایم که بتوان با آنها فواصل کانونی که توسط یک لنز زوم قابل دستیابی است را فراهم کند، جمعا نیاز به صرف هزینه بیشتری خواهد داشت.

از یک لنز زوم می توان به جای چند لنز پرایم استفاده نمود.

انتخاب لنزهای پرایم و زوم


عکاسان تازه کار عموما در انتخاب یک لنز زوم یا یک لنز پرایم دچار سرگردانی می شوند. هر کدام از آنها مزایا و معایبی دارد که گاهی انتخاب را دچار مشکل می کند. عوامل مختلفی وجود دارد که بر اساس آنها بین لنز زوم و پرایم بتوان یکی را انتخاب کرد.

چیزی که از همه مهمتر است اینکه سبک عکاسی شما چیست و برای عکس هایی که مورد نظر شماست چه نوع لنزی مناسب تر است. هر یک از این نوع لنزها کاربردهای مختلفی می توانند داشته باشند. افرادی هستند که یک لنز همه کاره سوپرزوم (Superzoom) را ترجیح می دهند و گروهی نیز اصلا سراغ لنزهای زوم نمی روند.

بودجه مورد نظر برای خرید لنز، نیاز به قابلیت حمل لنز در مکانهای خاص یا مسافت های زیاد، نیاز به استفاده از فواصل کانونی مختلف، کیفیتی که از لنز انتظار می رود و همچنین شرایطی که در آن عکاسی انجام می شود، همه از عواملی است که در انتخاب لنز مناسب برای شما باید در نظر گرفته شود.

در اثر زمان و تمرین زیاد وقتی که فرد مهارت های لازم برای کنترل نور و گرفتن عکس در شرایط مختلف را کسب نمود، خواهد دید علی رغم محدودیت هایی که هر کدام از این لنزها دارند ولی هر دو نوع آنها امکان ایجاد خلاقیت و خلق تصاویر بدیع را خواهند داشت.

رویکرد خیلی از عکاسان این است که در شرایط مختلف و بر حسب نوع عکسی که می خواهند بگیرند از هر دو نوع لنز پرایم و زوم استفاده می کنند.

در اثر زمان و تمرین زیاد امکان ایجاد خلاقیت و خلق تصاویر بدیع بوجود می اید.

گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری              


منابع:

  1. Romanas Naryskin (2018). Prime vs Zoom Lenses, Retrieve from http://photographylife.com on Feb 20.
  2. Daren Rowse (2018). Prime or Zoom Lenses, Which are Best? Retrieve from http://digital-photography-school.com on May 21.
  3. Josh (2018). Prime vs Zoom Lenses. Retrieve from http://expertphotography.com on May 24.
  4. Kunal Malhotra (2018). Prime versus Zoom Lenses: Which Lens to Use and Why? Retrieve from http://digital-photography-school.com on May 24.
  5. Cole Joseph (2018). Prime vs Zoom Lenses: Top 7 Reasons to use Primes Lenses. Retrieve from www.colesclassroom.com on May 24.
  6. Chris Roberts (2018). Prime and Zoom Lenses. Retrieve from www.digital-slr-guide.com on May 24.
تعداد بازدید از این مطلب: 302
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

کارکرد لنزها


علائم اختصاری حک شده بر روی لنزها (Lens Abbreviations)


بر روی لنز دوربین های عکاسی علائم اختصاری (Lens Abbreviations)، اعداد و حروف خاصی نوشته شده است که هر یک از آنها به مشخصه ویژه ای از لنز اشاره دارند. برای کاربران دوربین های عکاسی خصوصا دوربین هایی که قابلیت تعویض لنز دارند مثل دوربین های DSLR و بدون آیینه (Mirrorless) دانستن این علایم لازم است. با کمک این علائم می توان به مشخصات، امکانات و توانایی های لنز مورد نظر دست یافت و در انتخاب یا استفاده از آنها بکار برد.

بعضی از این علائم اختصاری در لنزهایی که توسط شرکت های مختلف ساخته می شود بطور یکسان مورد استفاده قرار می گیرد و در مواردی برای نمایش خصوصیت ویژه ای در یک لنز، هر شرکت برای خود از یک علامت اختصاصی استفاده می کند. در ادامه به علایم مورد استفاده بر روی لنز ها و علائم اختصاصی شایعترین برندهای سازنده لنز برای دوربین های عکاسی می پردازیم.

 

فاصله کانونی(Focal Length)

فاصله کانونی لنز (Focal Length) که از مشخصه های اصلی آن می باشد، به صورت عدد و با واحد میلیمتر (mm) معمولا بر روی بدنه لنز ها و همچنین در قسمت جلو آنها حک شده است. در لنز های پرایم (Prime) فاصله کانونی به صورت یک عدد نمایش داده می شود که علامت اختصاری میلیمتر به صورت mm در دنبال آن نوشته شده است. مثلا 50mm یا 85mm در لنزهای زوم (Zoom) که فاصله کانونی متغیر دارند، دو عدد که نشان دهنده حداقل و حداکثر فاصله کانونی لنز است بر روی آن ثبت شده است. به عنوان مثال، 24-105mm به معنی آن است که فاصله کانونی لنز از 24mm تا 105mm قابل تغییر می باشد. یا مثلا 16-35mm یا 100-400mm که نشان دهنده محدوده فواصل کانونی لنز مورد نظر می باشند.

نمایش فاصله کانونی لنز بر روی دو نمونه لنز پرایم و زوم

 

حداکثر اندازه روزنه دیافراگم (Maximum Aperture)

حداکثر اندازه روزنه دیافراگم (Maximum Aperture) نشان دهنده حداکثر محدوده ای است که دیافراگم لنز قابل باز شدن است. این اندازه که به آن عدد f لنز نیز می گویند به صورت یک عدد کسری نمایش داده می شود که صورت کسر عدد 1 و مخرج آن یک عدد که مشخص کننده نسبت کوچکی یا بزرگی دهانه روزنه دیافراگم است، می باشد. مثلا 1:2.8 یا 1:4 هر چه عدد مخرج کسر کوچکتر باشد یعنی حداکثر بازشدن روزنه دیافراگم در آن لنز بیشتر است. بنابراین لنزی که عدد f آن 1:1.4 است نسبت به لنزی که عدد f آن 1:4 است، قابلیت باز شدن روزنه دیافراگم بیشتری دارد. هر چه عدد f لنز کوچکتر باشد، اصطلاحا آن لنز سریعتر (Fast) است.

در لنزهای پرایم اصولا حداکثر اندازه روزنه دیافراگم (Maximum Aperture) به شکل یک عدد کسری واحد نمایش داده می شود، مثلا 1:2.8

در بعضی لنزهای زوم، با تغییر در فاصله کانونی، میزان حداکثر باز شدن دیافراگم تغییر می کند. به عبارتی این نوع لنزها هرچه به طرف فواصل کانونی بلندتر، زوم شوند، میزان حداکثر اندازه روزنه دیافراگم کاهش می یابد و بنابراین مخرج کسری عدد f آنها بزرگتر می شود. در این نوع لنزهای زوم حداکثر اندازه روزنه دیافراگم در فواصل کانونی مختلف ثابت نمی باشد و برای نشان دادن این موضوع بر روی بدنه لنز با دو عدد در مخرج کسر، حداکثر اندازه روزنه دیافراگم در شرایط تنظیم لنز بر روی حداقل و حداکثر فاصله کانونی مشخص شده است.

مثلا 1:3.5-5.6 یعنی در واید ترین حالت لنز، عدد f لنز 1:3.5 و در حداکثر زوم آن 1:5.6 می باشد.

در بعضی لنزهای زوم، ساختمان اپتیکال آنها طوری طراحی شده ست که اندازه عدد f در محدوده فاصله کانونی زوم لنز ثابت بماند. یعنی با تغییر فاصله کانونی، عدد f تغییر نمی کند. این نوع لنز های زوم عموما لنزهای گران قیمت تری نسبت به انواع دیگر می باشند.

 

نمایش حداکثر اندازه روزنه دیافراگم بر روی دو نمونه لنز

 

فوکوس خودکار لنز (Autofocus)

اکثر لنزها دارای سیستم فوکوس خودکار هستند و در خیلی از آنها کلیدی برای فعال کردن این سیستم بر روی بدنه لنز تعبیه شده است. با تغییر کلید، حالت لنز بین سیستم دستی (Manual Focus) و خودکار(AutoFocus) تغییر می کند.

در لنز های ساخت شرکت های کانن (Canon) و سونی (Sony) ، فوکوس خودکار با حروف AF و سیستم دستی با MF مشخص شده است. در لنزهای ساخت شرکت نیکون (Nikon) علائم مورد استفاده برای فوکوس خودکار و دستی به ترتیب A و M می باشد.

اکثر لنزهای ساخت سایر شرکت های سازنده لنز و دوربین عکاسی که دارای کلید تبدیل سیستم اتوفوکوس به سیستم دستی می باشند نیز از علائم مشابهی استفاده می کنند.

کلید تغییر فوکوس لنز بین دو حالت خودکار و دستی در دو نمونه لنز

 

سیستم تثبیت کننده تصویر (Image Stabilizer)

سیستم تثبیت کننده تصویر (Image Stabilizer)، سیستمی است که بر روی برخی از لنزها و یا بدنه دوربین عکاسی قرار داده می شود تا اثرات نامطلوب حرکت دوربین و لرزش دست و تاری ناشی از آن را کاهش دهد و معمولا وقتی که از سرعت های پایین شاتر و بدون سه پایه از دوربین استفاده می شود بیشتر بکار می رود. در لنزهای با فاصله کانونی بلندتر که زاویه دید کوچکتری ایجاد می کنند و احتمال لرزش دوربین در عکاسی روی دست افزایش می یابد، کاربرد این سیستم بیشتر است.

علائم نمایش دهنده سیستم تثبیت کننده تصویر در چند نمونه لنز

سیستم تثبیت کننده تصویر که با عنوان لرزش گیر اپتیکال نیز خوانده می شود معمولا بر روی لنزهایی که دارای این سیستم باشند با حروف ویژه ای مشخص شده است. مثلا در لنزهای کانن (Canon) با علامت IS (مخفف Image Stabilizer) و در لنزهای نیکون (Nikon) با علامت VR (مخفف Vibration Reduction) نمایش داده می شوند. در اکثر دوربین های DSLR و بدون آیینه شرکت سونی (Sony) سیستم های تثبیت کننده تصویر در داخل بدنه دوربین تعبیه شده است و در ساختمان لنز نمی باشد. ولی در بعضی از انواع دوربین های این شرکت که در داخل لنز از سیستم مذکور استفاده شده است با علامت OSS (مخفف Optical Steady Shot) مشخص گردیده است.

در جدول زیر تعدادی از علائم اختصاری بکار رفته توسط شرکت های مختلف سازنده لنز را ملاحظه می کنید:

تعدادی از علایم اختصاری مورد استفاده توسط شرکت های سازنده لنز برای نمایش وجود سیستم تثبیت کننده تصویر در داخل لنز

 

اندازه قطر فیلتر(Filter size )

اندازه قطر فیلتر در لنزها نشان دهنده اندازه قطر دهانه لنز است. در هر لنز می توان فقط از فیلترهایی استفاده کرد که اندازه آنها با اندازه دهانه لنز برابر است و قابلیت اتصال بر روی لنز را دارا هستند.

اندازه فیلتر بر روی لنزها معمولا به میلیمتر و در کنار حرف فی (ϕ) یونانی حک شده است. مثلا ϕ58mm به این معنی است که اندازه قطر دهانه لنز 58 میلیمتر می باشد. معمولا در لنزهای سریع تر و با کیفیت تر که عبور نور بیشتری از دهانه لنز انجام می شود ، اندازه دهانه لنز نیز بزرگتر است.

نمایش اندازه قطر فیلتر بر روی دو نمونه لنز

 

لنزهای ساخته شده برای دوربین های تمام کادر (Full Frame)

با توجه به تنوع زیاد در تولید دوربین های عکاسی تمام کادر (Full Frame) و دوربین هایی که سنسورهای کوچکتر از تمام کادر دارند (Crop Sensor)، لنزهای ویژه ای برای هر دو نوع این دوربین ها ساخته شده است. در طراحی این لنزها متناسب با سطح سنسور، اندازه دهانه پشت لنز متفاوت می باشد بطوریکه در لنزهای مختص دوربین های تمام کادر، این اندازه بزرگ تر است. در اکثر لنزها برای مشخص کردن نوع لنز مورد استفاده در دوربین های تمام کادر و کراپ سنسور (Crop Sensor) از علائم اختصاری استفاده می شود.

اصولا لنزهای فول فریم قابلیت استفاده در دوربین های کراپ سنسور را دارا هستند بدون اینکه مشکلی بوجود آید ولی اگر از لنزی که برای دوربین های کراپ سنسور طراحی شده است بر روی دوربین فول فریم استفاده شود، به علت کوچک بودن دهانه پشت لنز، قسمتی از سنسور دوربین پوشش داده نمی شود و ناحیه سیاه رنگی در اطراف تصویر تشکیل می شود. بنابراین لنزهای مذکور مناسب استفاده بر روی دوربین های فول فریم نمی باشند.

در اکثر شرکت های تولید کننده لنز، اگر لنز برای استفاده در دوربین عکاسی فول فریم طراحی شده باشد، علائم اختصاری ویژه ای بر روی آن حک می گردد. به عنوان مثال لنز فول فریم برای دوربین های کانن با علامت EF و برای نیکون با علامت FX مشخص می شوند.

در جدول زیر تعدادی از شایعترین علائم اختصاری مورد استفاده را ملاحظه می فرمایید.

علایم اختصاری نشان دهنده لنزهای طراحی شده برای دوربین های تمام کادر در تعدادی از شرکت های سازنده لنز

 

لنزهای ساخته شده برای دوربین های با سنسور برش خورده (Crop Sensor)

وقتی که یک لنز برای دوربین های کراپ سنسور ساخته می شود، معمولا با استفاده از علائم اختصاری بر روی آن نشان داده می شود. مثلا در لنزهای کانن با علامت EF-S ، در لنزهای نیکون با علامت DX و در انواع ساخت شرکت سونی با علامت DT مشخص می گردد. در جدول زیر تعدادی از شایعترین آنها ذکر شده است.

علایم اختصاری نشان دهنده لنزهای طراحی شده برای دوربین های کراپ سنسور در تعدادی از شرکت های سازنده لنز

 

در لنز های مختص دوربین های کراپ سنسور، در بعضی مدل ها مثل انواعی که ساخت شرکت کانن می باشد، این لنزها را طوری طراحی می کنند که قابل اتصال به دوربین های فول فریم نمی باشند. در بعضی دیگر از مدل ها مثل لنزهای نیکون، این لنزها قابلیت اتصال به دوربین های فول فریم را دارند ولی باید دوربین بر روی حالت (Mode) تعریف شده ای تنظیم شود که فقط یک قسمت مرکزی از سنسور دوربین (شبیه به حالت کراپ شده) فعال می گردد و عکس نهایی با رزولوشن کمتر (و سطح کوچکتر) در دوربین ثبت می شود.

علایم مشخص کننده لنز دوربین های تمام کادر و کراپ سنسور در چند نمونه لنز

 

موتور اولتراسونیک

برای انجام فوکوس خودکار (Autufocus) در داخل بعضی لنزها موتوری تعبیه شده است که با انجام جابجایی در عناصر اپتیکی داخل لنز عمل فوکوس را انجام می دهد. موتورهای اولتراسونیک نوعی از این موتورها هستند که سریعتر فوکوس می کنند و بی صداتر می باشند. قیمت این لنزها معمولا بیشتر از انواع مشابه می باشد.

دو نمونه علامت اختصاری مشخص کننده وجود موتور اولتراسونیک در لنز

 

 

علامت اختصاری مشخص کننده موتور اولتراسونیک عموما بر روی بدنه لنز نوشته می شود. مثلا علامت اختصاری بکار رفته در لنزهای کانن USM (مخفف Ultrasonic Motor) است. در لنزهای قدیمی تر نیکون از علامت SWM (مخفف Silent Wave Motor) و در مدل های جدیدتر از علامت AF-S (مخفف Silent Wave Motor) استفاده می شود. در لنزهای سونی از علامت اختصاری SSM (مخفف Super Sonic Motor ) برای نمایش وجود موتورهای اولتراسونیک در لنز استفاده می گردد.

در جدول زیر تعدادی از این علائم را که توسط شرکت های مختلف سازنده لنز استفاده می شود، ملاحظه می فرمایید.

علایم اختصاری نشان دهنده وجود موتور اولتراسونیک در تعدادی از شرکت های سازنده لنز

 

لنزهایی که از شیشه های low Dispersion استفاده می کنند.

شیشه همه عدسی ها مقداری پراکندگی (Dispersion) در نور ایجاد می کنند. این امر منجر به جدا شدن طول موج های نوری مختلف و در نتیجه شکستن نور به پرتوهای رنگی متفاوت خواهد شد و در نتیجه در تصویر نهایی کجراهی رنگی (Chromatic Aberration) بوجود می آید. کجراهی رنگی موجب کاهش در شارپنس، دقت رنگی و تفکیک پذیری (Resolution) تصویر می شود.

عدسی هایی که از شیشه های با خاصیت low Dispersion یا کاهش پراکندگی ساخته می شوند، می توانند کجراهی رنگی را به حداقل برسانند.

بر روی این نوع لنزها علائم اختصاری ویژه ای ثبت می شود تا وجود این سیستم کاهنده اختلالات رنگی برای مصرف کنندگان مشخص گردد. مثلا در لنزهای ساخت کانن، نیکون و سونی با حروف ED ، در سیگما با SLD و در تامرون با LD نمایش داده می شود. در جدول زیر تعدادی از این علائم اختصاری که در شرکت های مختلف برای نشان دادن لنزهای low Dispersion مورد استفاده قرار می گیرد آمده است.

علایم اختصاری مشخص کننده لنزهای low Dispersion در تعدادی از شرکت های سازنده لنز

 

لنزهای ویژه و حرفه ای (Professional Grade)

اکثر شرکت های تولید کننده لنز، برای مشتریان حرفه ای خود لنزهایی با کیفیت اپتیکی و ویژگی های ساختاری بالاتر ارائه می دهند. این لنزها عموما از عناصر اپتیکال با کیفیت تر، بدنه مقاوم تر، امکانات الکترونیکی و فیزیکی بهتر ساخته شده اند و در نهایت با قیمت بسیار بیشتری نیز به مشتریان ارائه می گردند.

هر کدام از شرکت های سازنده لنز برای نشان دادن این رده از لنزهای خود از علائم اختصاری و یا طراحی متفاوتی بر روی بدنه لنز استفاده می کند. مثلا در لنزهای کانن، یک نوار قرمز رنگ باریک در ناحیه جلوی بدنه لنز به دور آن کشیده شده است و علاوه بر آن حرف L نیز در مشخصات لنز نمایش داده می شود. یا در برند نیکون، لنزهای با کیفیت تر ، با یک نوار طلایی که بر روی بدنه لنز کشیده شده است مشخص می گردد. شرکت سونی با حرف G ، شرکت سیگما با EX و شرکت تامرون با SP آن را مشخص می کنند.

در جدول زیر تعدادی از حروف و علائم اختصاری مورد استفاده برای مشخص کردن لنزهای حرفه ای و با کیفیت بالا توسط شرکت های مختلف نمایش داده شده است.

 

علایم اختصاری مشخص کننده لنزهای ویژه و حرفه ای در تعدادی از شرکت های سازنده لنز

 

علائم و نشانه هایی که بر روی لنزهای دوربین عکاسی حک می شوند و در بخش های بالا توضیح داده شد، در واقع شامل شایع ترین و پر کاربرد ترین انواع آنها می باشند که اکثرا توسط شرکت های سازنده لنز مورد استفاده قرار می گیرند. ولی در مواردی علائم و نشانه های دیگری نیز بر روی بدنه لنزها حک می گردد که بر اساس شرکت سازنده از معنا و مفهوم متفاوتی برخوردار می باشند.

مثلا وجود حرف G بر روی لنزهای نیکون (Nikkor lens) نشان دهنده این است که آن لنز به یک موتور الکترونیکی کنترل کننده دیافراگم مجهز می باشد. وجود حرف N بر روی لنزهای نیکون به معنی وجود پوشش نانوکریستال بر روی عناصر اپتیکال لنز است. علامت اختصاری STM در لنزهای کانن نشان دهنده این می باشد که آن لنز دارای موتور پله ای (Stepper Motor) است که در هنگام فیلمبرداری کاربرد زیادی دارد. یا وجود عبارت Macro مشخص می کند که نوع لنز مورد نظر ماکرو است.

از این نوع علائم اختصاری، می توان موارد مختلف دیگری نیز در انواع برندهای لنز مشاهده نمود.

توصیه می شود هنگامی که قصد تهیه یا استفاده از یک لنز جدید را دارید، با استفاده از اطلاعاتی که در بالا شرح داده شد، مشخصات اصلی لنز مورد نظر خود را بررسی و با سایر لنزهای مشابه مقایسه نمایید تا بتوانید به راحتی به مشخصات لنز مورد نظر خود پی برده و بهترین انتخاب را داشته باشید.

در صورتیکه شما از کاربران حرفه ای لنزهای عکاسی می باشید، لازم است برای دستیابی به بیشترین اطلاعات، سایر علائم و مشخصات مندرج بر روی لنز و سایر موارد ذکر شده در دفترچه راهنمای آن را نیز بررسی و مورد توجه قرار دهید.

 


گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری   


منابع:

  1. Matt Golowczynski (2017). Brand-by-brand guide to image stabilization. Retrieve from www.techradar.com on Jun 21.
  2. Jim Harmer (2018). A Simple Guide to the Numbers and Acronyms on Your Lenses. Retrieve from https://improvephotography.com on Jun 26.
  3. Gil De Sousa (2018). Manufacturer's abbreviations explained. Retrieve from https://lenstests.com on Jun 26.
  4. Editors (2017). The Complete Tamron, Sigma, Sony, Nikon and Canon Lens Abbreviations and Acronyms. Retrieve from https://xlightphotography.com on Jun 3.
  5. Ian Burley (2015). Low-dispersion lens element: What is it and how does it work? Retrieve from www.whatdigitalcamera.com on Jun 26.
  6. • Dustin Olsen (2018). What is an EF lens? Retrieve from https://improvephotography.com on Jun 26. • Romanas Naryskin (2018). Canon Lens Abbreviations. Retrieve from https://photographylife.com on Apr 25.
تعداد بازدید از این مطلب: 923
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : دو شنبه 18 تير 1397
نظرات

نحوه پیدا کردن مردمک ورودی (Entrance Pupil) یا نقطه گرهی(Nodal Point) در لنز


عکس پانوراما، تصویری وسیع یا گسترش یافته از دو یا چند عکس متوالی است. در عکاسی پانوراما (Panorama) لازم است عکس های متوالی طوری گرفته شوند که بتوان آنها را با کیفیت خوب به هم چسباند. برای اینکه تصاویر گرفته شده در هنگام ویرایش تصویر نهایی پانوراما در نرم افزار بتوانند کاملا با یکدیگر تطبیق داشته باشند بایستی چرخش دوربین حول محوری صورت بگیرد که از محل مردمک ورودی (Entrance Pupil) یا نقطه بدون خطای انطباق (No-Parallax Point) یا NPP می گذرد. به این نقطه بطور اشتباه نقطه گرهی (Nodal Point) نیز گفته می شود.

ابتدا در مورد خطای انطباق توضیحاتی ارائه می گردد و سپس به تعریف مردمک ورودی و نتایج استفاده از آن در عکاسی پانوراما خواهیم پرداخت.

 

خطای انطباق یا پارالکس (Parallax Error)

برای شروع یک آزمایش انجام دهید. یک جسم کوچک مثل یک قلم را در مقابل خود بگیرید و نگاه خود را بر روی پسزمینه صحنه روبرو فوکوس کنید. اگر شما سر خود را به راست یا چپ بچرخانید، خواهید دید که موقعیت قلم که نزدیک به شماست نسبت به ناحیه پسزمینه تصویر تغییر می کند و جابجا می شود. به این پدیده عدم انطباق (Parallax) گفته می شود. حال اگر به جای چشم شما، دوربین عکاسی قرار داشت و با این شرایط دو تصویر از صحنه مقابل خود می گرفتید، در عکس های بدست آمده می دیدید که اجزای پیشزمینه و پسزمینه در صحنه مقابل نسبت به هم عدم انطباق دارند و امکان قراردادن آنها بر روی یکدیگر و تطبیق آنها در نرم افزار وجود نخواهد داشت. نمونه ای از این مثال را در تصویر زیر مشاهده می فرمایید.

با چرخش سر به سمت راست و چپ، قلمی که در مقابل چشم گرفته اید به چپ و راست جابجا می شود.

در عکس های متوالی که به طور معمول در عکاسی پانوراما گرفته می شود، لازم است حداقل یک سوم از هر عکس با عکس قبلی و بعدی خود تطبیق داشته باشد تا توسط نرم افزار بطور دقیق به یکدیگر چسبانده شوند.

در هنگام چسباندن دو عکس متوالی بایستی این دو عکس از یک نقطه دید یکسان عکاسی شده باشند و در عین حال پرسپکتیو تصاویر با یکدیگر تفاوت نداشته باشد.

اگر در تصاویری که برای ایجاد پانوراما گرفته می شوند، در نواحی مشترک عکس ها، راستای عناصر تصویر نسبت به هم یکسان نباشد و در هر عکس با عکس بعدی تفاوت داشته باشد، در هنگام چسباندن عکس ها در نرم افزار، کاملا بر روی یکدیگر تطبیق نخواهند داشت و در پیوستگی تصویر نهایی اختلال ایجاد می شود بطوریکه ممکن است راستای خطوط موجود در صحنه یا امتداد آنها، در تصویر نهایی شکسته شود و یا عدم پیوستگی پیدا کنند. این عدم تطبیق معمولا در مناطقی از تصویر که خطوط هندسی داشته باشد بیشتر دیده می شود. به این عدم تطبیق در نواحی مشترک عکس های پانوراما، اصطلاحا خطای انطباق یا پارالکس (Parallax Error) گفته می شود.

در خطای انطباق، راستای خطوط موجود در صحنه یا امتداد آنها در تصویر نهایی شکسته می شود. (محل نمایش داده شده با پیکان های زرد رنگ)

 

مردمک ورودی (Entrance Pupil)

مردمک ورودی (Entrance Pupil) تصویر اپتیکی روزنه دیافراگم لنز است که از ناحیه جلوی لنز دیده می شود.

در مقابل آن، در ناحیه پشت لنز (محل اتصال به تنه دوربین) تصویر اپتیکی روزنه دیافراگم به نام مردمک خروجی (Exit Pupil) نامیده می شود.از نظر فیزیکی، مردمک ورودی محل تلاقی زاویه دید لنز (Angle of View) است.

بنابراین اگر از جلوی لنز به داخل آن نگاه کنید، تصویر دیافراگم را خواهید دید. محل این تصویر در روی بدنه لنز، مشخص کننده محل مردمک ورودی لنز است.

تصویر روزنه دیافراگم که از جلو لنز دیده می شود، نشان دهنده محل مردمک ورودی لنز است.

حال اگر از لنز زوم استفاده کنید، خواهید دید که با تغییر فاصله کانونی لنز (تغییر زوم)، محل مردمک ورودی نیز در داخل لنز تغییر می کند. بطوریکه هر چه آن را زوم کنید (Zoom in) سطح تصویر دیافراگم یا همان مردمک ورودی به سمت داخل حرکت می کند. بنابراین در لنزهای زوم، سطحی که مردمک ورودی در آنجا واقع شده است ثابت نیست و با تغییر فاصله کانونی لنز، جای آن هم تغییر می کند

این نقطه در عکاسی پانوراما بسیار مهم است زیرا دوربین عکاسی بایستی حول محوری که بطور عمودی از این نقطه می گذرد بچرخد تا عکس های بدست آمده قابلیت چسبیدن و انطباق با یکدیگر را بطور کامل داشته باشند، بدون اینکه خطای پارالکس اتفاق افتد.

بر اساس نحوه طراحی لنز، این نقطه می تواند در نواحی مختلف لنز یا حتی در جلو یا پشت لنز واقع شده باشد. معمولا مردمک ورودی در لنزهای واید تر به ناحیه جلوی لنز نزدیک تر است و هر چه فاصله کانونی لنز بیشتر می شود، در محور اپتیک لنز به سمت عقب تر حرکت می کند. البته در بعضی لنزهای زوم که فرمول اپتیکال پیچیده ای دارند، الزاما به این صورت نیست و ممکن است محل مردمک ورودی از نظم مشخصی پیروی نکند. به همین دلیل در هر لنزی بایستی محل مردمک ورودی را برای فواصل کانونی مختلف شناسایی نمود.

 

فاصله کانونی لنز 24mm    |فاصله کانونی لنز 70mm    

 

در این لنز زوم 24-70mm با زوم کردن لنز بر روی 70mm ، محل مردمک ورودی به سمت عقب تر جابجا می شود.

مردمک ورودی(Entrance Pupil) یا نقطه گرهی(Nodal Point)

مردمک ورودی و نقطه گرهی از نظر فیزیکی دو مفهوم متفاوت در داخل لنز می باشند که در عکاسی پانوراما از نظر تاریخی بطور اشتباه نقطه گرهی را (به جای مردمک ورودی) به عنوان محور چرخش دوربین ذکر کرده اند و خیلی از عکاسان قدیمی تر تحت همین عنوان آن را می شناسند. اصولا نقطه گرهی اصطلاحی در زمینه شکست نور در داخل عدسی ها می باشد و بکار بردن آن به جای اصطلاح مردمک ورودی خطا است.

اما آنچه مهم است اینکه به هر حال هر عنوانی که به این نقطه داده شود، در عکاسی پانوراما مکان مناسبی است که دوربین حول محوری که از آن می گذرد چرخش پیدا کند

اثر چرخش دوربین بر محور مردمک ورودی

اگر دوربین عکاسی بطور کلاسیک بر روی یک هد معمولی نصب شود، چرخش دوربین چه اثری بر پرسپکتیو دو تصویر متوالی خواهد گذاشت و اگر با استفاده از هد مخصوص پانوراما طوری بر روی سه پایه بسته شود که چرخش آن حول محور عمود بر مردمک ورودی باشد چه اثری بر پرسپکتیو خواهد داشت؟

هنگامیکه دوربین بر روی هد معمولی سه پایه بسته می شود، محور چرخش دوربین عقب تر از مردمک ورودی قرار می گیرد.

در این حالت با چرخش دوربین، میزان جابجایی عناصر پیشزمینه (Foreground) نسبت به عناصر پسزمینه (Background) تصویر متفاوت خواهد بود، بنابراین در عکسی که پس از چرخش گرفته می شود، نسبت به عکس اولیه مقداری جابجایی مختصر در راستای قرارگیری عناصر پیشزمینه نسبت به عناصر پسزمینه بوجود خواهد آمد، یعنی در پرسپکتیو تصویر تغییر ایجاد می شود. مثل این می ماند که انگار فرد عکاس نسبت به صحنه به یک سمت حرکت کرده باشد.

در تصاویر بدست آمده از این طریق، نواحی مشترک دو تصویر متوالی کاملا بر هم منطبق نخواهند بود و در هنگام چسباندن آنها، نواحی مشترکشان کاملا بر روی یکدیگر قرار نمی گیرند.

با چرخش دوربین بر روی هد معمولی سه پایه، مقدار جابجایی ایجاد شده در راستای قرارگیری عناصر پیشزمینه نسبت به عناصر پسزمینه در تصویر نشان داده شده است.

اما در حالتی که دوربین طوری بر روی سه پایه قرار گرفته است که محور چرخش آن با مردمک ورودی منطبق است (با استفاده از هد پانوراما)، با چرخش دوربین، راستای نواحی پیشزمینه و پسزمینه نسبت به هم تغییر نخواهند کرد و در هر دو عکس متوالی نسبت به هم جابجایی نخواهند داشت. بنابر این پرسپکتیو نیز تغییر نمی کند و در هنگام چسباندن تصاویر به یکدیگر، مناطق مشترک بر هم منطبق خواهند بود. به عبارتی خطای انطباق (Parallax Error) اتفاق نمی افتد.

اهمیت چرخش دوربین بر محور مردمک ورودی خصوصا زمانی بیشتر مشخص می شود که نقطه فوکوس لنز بر روی اجسام نزدیک تنظیم شده باشد، به عبارت دیگر فاصله دوربین تا نقطه فوکوس کوتاه باشد. در این موارد میزان جابجایی عناصر پیشزمینه نسبت به پسزمینه تصویر و تغییر پرسپکتیو در عکس های متوالی محسوس تر خواهد بود

با چرخش دوربین حول محور مردمک ورودی ، راستای نواحی پیشزمینه و پسزمینه تصویر نسبت به هم تغییر نخواهند کرد.

اگر به دو تصویر قبل در بالا دقت کنید. دو تصویر متوالی در حالی گرفته شده اند که دوربین بر روی یک هد معمولی سه پایه قرار داشته است و محور چرخش آن با مردمک ورودی منطبق نبوده است. همانطور که ملاحظه می کنید، جابجایی و تغییر فاصله عناصر پیشزمینه (مجسمه اسب) نسبت به عناصر پسزمینه ( ماکت درخت) و نیز تغییر پرسپکتیو کاملا مشخص می باشد.

ولی در تصویر بعدی، دوربین با استفاده از یک هد سه پایه پانوراما بر محور مردمک ورودی چرخش داده شده است. همانطور که دیده می شود، تغییر پرسپکتیو و جابجایی در عناصر پیشزمینه نسبت به عناصر پسزمینه وجود ندارد و این عکس ها در هنگام چسباندن کاملا بر هم منطبق خواهند بود.

چرخش دوربین بدون استفاده از سه پایه

برای عکاسی پانوراما در مواردی که امکان استفاده از سه پایه را ندارید و دوربین را بر روی دست گرفته اید، اگر در شرایط خارج از منزل و در فضای باز (Outdoor) باشید که عناصر گرافیکی صحنه نیز خیلی زیاد نباشد، احتمال گرفتن یک عکس پانورامای خوب افزایش می یابد.

عکاسی پانوراما روی دست خصوصا در عکاسی از صحنه هایی که عناصر گرافیکی زیاد دارند مثل مناطق شهری با ساختمان های زیاد یا صحنه های داخلی (Indoor) نتایج مطلوبی به دست نمی دهد و در هنگام مونتاژ عکس ها مشکلات زیادی خصوصا خطای پارالکس یا انطباق پدید خواهد آمد.

هر چه در تصویر، سوژه خیلی نزدیک نباشد و عناصر صحنه در دور دست قرار داشه باشند، مشکلات عدم استفاده از مردمک ورودی کمتر خواهد بود. در عکاسی پانوراما بدون سه پایه،در تصاویری که دارای هر دو نوع عناصر نزدیک و دور هستند، خطای پارالکس شدیدتری ایجاد خواهد شد.

هنگامی که دوربین را در دست گرفته اید، برای عکاسی پانوراما بهترین حالت این است که با محوریت دوربین ، خودتان به دور دوربین بچرخید و عکس ها را ثبت کنید. هر چه محور چرخش در ناحیه مردمک ورودی یا نزدیک به آن باشد، نتایج بهتری خواهد داشت.

 

چرخش دوربین حول محور مردمک ورودی

 

نحوه پیدا کردن مردمک ورودی

چند روش برای پیدا کردن مردمک ورودی (یا نقطه گرهی!) بکار می رود که در اینجا به دو روش آن اشاره می شود

روش اول

وقتی از محل سوژه که لنز بر روی آن فوکوس شده است، از جلو لنز به داخل آن نگاه کنید، تصویر دیافراگم باز را در داخل لنز خواهید دید. محل مردمک ورودی (یا نقطه گرهی) در سطح تصویر دیافراگم لنز می باشد.

توجه کنید که اگر در شرایطی قرار گرفتید که محل تصویر دیافراگم را خوب تشخیص ندادید، می توانید دکمه دستی پیش نمایش عمق میدان (DOF Preview Button) که بر روی تنه دوربین واقع شده است را بفشارید تا روزنه دیافراگم به سایزی که در موقع گرفتن عکس خواهد داشت تبدیل شود. در این حالت تصویر دیافراگم بهتر دیده می شود.

حال اگر لنز ما زوم باشد و آن را زوم کنیم (Zoom in) یعنی فواصل کانونی بلند تری انتخاب کنیم، خواهیم دید که این سطح یعنی تصویر دیافراگم، به سمت داخل حرکت می کند. برای مشخص کردن محل نقطه گرهی بر روی لنز می توانید انگشت خود را در کنار لنز و در سطحی که مردمک ورودی دیده می شود قرار دهید و محل تقریبی آن را بر روی بدنه لنز تعیین کنید.

اگر چه این روش خیلی دقیق نیست، ولی می توان با استفاده از آن محل تقریبی مردمک ورودی را بر روی لنز تعیین نمود و چرخش دوربین را بر اساس محوریت آن انجام داد.

تعیین محل تقریبی مردمک ورودی بر روی بدنه لنز با مشاهده آن از ناحیه جلو لنز

روش دوم

در این روش برای دوربین های SLR (بازتابی) و غیر SLR کمی متفاوت می باشد.

با استفاده از منظره یاب در دوربین های SLR (که تصویر صحنه قابل در واقع از میان لنز دوربین دیده می شود) و یا با کمک نمای زنده (Live view) در مونیتور دوربین وقتی به صحنه مقابل نگاه کنید، در صورتیکه دوربین در محور مردمک ورودی بچرخد، هیچ تغییری در پرسپکتیو مشاهده نخواهید کرد. بطوریکه اگر عکس بگیریم، در نرم افزار (مثلا فوتوشاپ) نیز خواهیم دید که نواحی مشترک بر هم منطبق خواهند بود.

ولی در صورتیکه در محور تنه دوربین چرخش انجام شود، تغییرات پرسپکتیو محسوس خواهد بود. در دوربین های غیر بازتابی که منظره یاب آنها از داخل لنز نمی بیند، نمی توان از منظره یاب برای پیدا کردن مردمک ورودی استفاده کرد. در این دوربین ها یا از مونیتور آنها برای دیدن تغییرات پرسپکتیو استفاده می شود و یا با گرفتن عکس و بررسی در رایانه (کامپیوتر ) این کار انجام می پذیرد.

برای سرعت بخشیدن به کار، می توان با استفاده از روش قبلی که در بالا شرح داده شد، محل تقریبی مردمک ورودی را تعیین نمود و سپس دوربین را بر روی یک هد سه پایه پانوراما متصل کرد و با جابجایی نقطه ای دوربین و مشاهده صحنه در حین چرخش دوربین در هر نقطه و بررسی تغییرات پرسپکتیو در آن نقطه، محل دقیق مردمک ورودی را پیدا نمود. در این روش مراحل پیداکردن مردمک ورودی به شرح زیر است:

مراحل پیداکردن مردمک ورودی

1) سر پانورامای سه پایه را تراز کنید. با استفاده از تراز روی سه پایه یا تراز جداگانه ای مثل ترازهای حبابی ، طوری سر سه پایه را تراز کنید که در محل محور چرخشی آن در تمام جهات تراز باشد.

تراز کردن سر سه پایه پانوراما در چند مدل مختلف (پیکان های قرمز محل تراز را نشان می دهند.)

2) دوربین عکاسی را بطور عمودی (در صورت امکان) و در حالتی که سطح سنسور آن تراز باشد بر روی سه پایه ببندید.

3) در ابتدا دوربین را طوری بر روی سه پایه تنظیم کنید که مرکز لنز دوربین در راستای مرکز محور چرخشی سه پایه قرار گرفته باشد. برای این کار از ناحیه جلو دوربین به آن نگاه کنید و آن را جابجا کنید تا خطی که بطور عمودی از وسط لنز می گذرد، در امتداد خط مرکزی محور چرخشی سه پایه قرار گیرد.

دوربین را جابجا کنید تا خطی که بطور عمودی از وسط لنز می گذرد، در امتداد خط مرکزی محور چرخشی سه پایه قرار گیرد.

4) با استفاده از ریل لغزنده سه پایه (Sliding rail)، دوربین را به سمت جلو یا عقب ببرید تا محلی که قبلا بطور تقریبی برای مردمک ورودی تعیین کرده بودید بر روی محور چرخشی سه پایه قرار گیرد. برای این کار از زاویه کناری دوربین به آن نگاه کنید و آنقدر آن را جابجا کنید که محل تقریبی مردمک ورودی بر روی محور چرخشی سه پایه واقع شود. در لنزهای زوم دقت کنید برای هر فاصله کانونی مشخص، محل مردمک ورودی متفاوت است و محل مورد نظر برای فاصله کانونی خاصی که انتخاب کرده اید را به روش مذکور تنظیم کنید.

دوربین طوری جابجا شود که محل تقریبی مردمک ورودی بر روی محور چرخشی سه پایه قرار گیرد.

 

 

5) دوربین را در مقابل یک صحنه قرار دهید که دارای عناصر نزدیک در پیشزمینه و همچنین عناصر دور در پسزمینه باشد.

حالا برای پیدا کردن محل دقیق مردمک ورودی، به داخل منظره یاب (Viewfinder) نگاه کنید(یا می توانید از مونیتور Live view دوربین هم استفاده کنید). یک جسم در ناحیه پیش زمینه را با یک ناحیه در پسزمینه را در نظر بگیرید و ببینید در داخل منظره یاب (یا مونیتور دوربین) چه راستایی نسبت به هم دارند.

6) در این مرحله دوربین را به یک سمت (چپ یا راست) بچرخانید به اندازه ای که یک سوم از سطح کادر تصویر جابجا شود. یعنی دوربین را به همان میزان که برای گرفتن عکس های متوالی پانوراما جابجا می کنید از طریق محور چرخشی سه پایه به یک سمت بچرخانید.

فرض کنید دوربین را به سمت راست حرکت دادید، در این حالت مجددا به راستای جسم درنظر گرفته شده در نزدیک نسبت به ناحیه دور در پسزمینه توجه کنید. اگر راستای آنها تغییر نکرد، یعنی محور چرخش دوربین دقیقا بر روی مردمک ورودی است (و خیلی خوش شانس بوده اید که زود آن را پیدا کرده اید! ) ولی اگر با چرخاندن دوربین به راست، ناحیه دور در پسزمینه هم نسبت به جسم نزدیک، به سمت راست جابجا شد این نشان دهنده این است که مردمک ورودی عقب تر از محور چرخش سه پایه است و باید دوربین را بر روی سه پایه کمی به جلو جابجا کنید. این کار را با تنظیم ریل لغزنده سه پایه انجام دهید.

7) جابجایی دوربین به جلو (و یا عقب) را به صورت میلیمتری آنقدر انجام می دهید تا زمانی که با چرخش دوربین حول محور چرخشی سه پایه، تغییری در راستای اجسام نزدیک نسبت به نواحی پسزمینه تصویر ایجاد نگردد.

در این حالت مردمک ورودی (Entrance Pupil) لنز شما دقیقا بر روی مرکز چرخشی سر سه پایه قرار گرفته است. پس این ناحیه از لنز را که بر مردمک ورودی آن منطبق است به خاطر بسپارید و یا بر روی بدنه لنز علامت گذاری کنید تا در هنگام استفاده مجدد از این لنز برای گرفتن عکس پانوراما، محل مردمک ورودی آن مشخص شده باشد.

اگر لنز شما زوم است، برای هر فاصله کانونی مشخص بایستی مراحل بالا را جداگانه انجام دهید تا بتوانید برای هر فاصله کانونی، محل مردمک ورودی آن را بر روی بدنه لنز تعیین کنید.

روش مورد استفاده در دوربین های عکاسی غیربازتابی

در دوربین های عکاسی غیربازتابی مثل دوربین های کامپکت که منظره یاب از میان لنز صحنه را نمی بیند، برای تعیین محل مردمک ورودی لنز، می توانید پس از استقرار دوربین بر روی هد پانورامای سه پایه، ابتدا با روش اول ناحیه تقریبی مردمک ورودی را تعیین کنید و سپس برای تعیین دقیق آن، با انجام هر تغییر در محل دوربین، یک عکس بگیرید و آن را در مونیتور باز کنید. با بزرگنمایی 100 درصد آن را مشاهده کنید و تغییرات راستای اجسام پیشزمینه را نسبت به پسزمینه بررسی کنید، و بر اساس آن دوربین را به صورت میلیمتری به جلو و عقب آنقدر جابجا کنید تا محل مردمک ورودی را بیابید.

جداول تعیین محل مردمک ورودی (نقطه گرهی )

برای تعیین محل مردمک ورودی بر روی لنز های مختلف، جداولی تنظیم شده است که در لنز های مختلف، محل مردمک ورودی را بر حسب فاصله از ناحیه ابتدای لنز (Base) که به تنه دوربین متصل می گردد نشان می دهند. این فاصله معمولا تحت عنوان طول مردمک ورودی (Entrance Pupil Length ) یا L2 نامیده می شود.

مثلا در یک لنز Nikor AF 18mm f/2.8 D طول مردمک ورودی به میزان 36mm تعیین شده است. یعنی از محل اتصال لنز به دوربین اگر به اندازه 36mm ، نقطه ای را در سمت ناحیه جلوی لنز مشخص کنید، آنجا محل مردمک ورودی لنز می باشد. یا مثلا در مورد لنز Canon EF 24-70 f/2,8 L II وقتی که لنز بر روی فاصله کانونی 24mm می باشد، اندازه L2 معادل با 77mm و وقتیکه فاصله کانونی آن روی 70mm باشد، اندازه L2 به میزان 49mm تعیین شده است.

توضیح اینکه L2 برای نمایش اندازه طول مردمک ورودی بکار می رود و L1 برای نشان دادن فاصله بین محل اتصال سه پایه روی دوربین (از نقطه وسط مونت یا روزنه ای که سر سه پایه روی دوربین پیچ می شود) تا لبه تنه دوربین در جایی که پایه لنز بر روی آن متصل می گردد بکار می رود. به عبارتی L1 اصطلاحا نشاندهنده طول مونت سه پایه (Tripod mount length) بر روی دوربین می باشد.

نمایش اندازه طول مردمک ورودی (L2) و طول مونت سه پایه (L1) بر روی یک مدل دوربین عکاسی

در پایان لازم است از استاد عکاسی صنعتی و تبلیغاتی جناب آقای مجید پناهی جو که رهنمود های ایشان در شکل گیری این مقاله بسیار موثر بود قدردانی به عمل آورم.


گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری           


منابع:

  1. Arnaud Frich (2018). Finding the nodal point. Retrieve from www.panoramic-photo-guide.com on Mrc 8.
  2. Arnaud Frich (2018). Adjust Entrance Pupil. Retrieve from www.panoramic-photo-guide.com on Mrc 8.
  3. Josh (2018). Prime vs Zoom Lenses. Retrieve from http://expertphotography.com on May 24.
  4. Richard Korff (2005). Entrance Pupil Database. Retrieve from https://wiki.panotools.org on May 13.
  5. ohn Houghton (2013). Finding the No-Parallax Point. Retrieve from www.johnhpanos.com on Jun 2.
  6. Editors (2018). Nodal Points-Lens Types. Retrieve from https://dr-clauss.de on May 13.
  7. Bill Claff (2018). Where is the entrance for the pupil of a lens? Retrieve from www.nikonians.org on Jun 2.
تعداد بازدید از این مطلب: 321
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : یک شنبه 17 تير 1397
نظرات

مبانی عکاسی


 

عمق میدان و عوامل موثر بر آن (Depth of Field)


عمق میدان (Depth of Field) یا DOF یکی از مفاهیم مهم در عکاسی است که هر عکاسی باید در کنترل آن مهارت کافی بدست آورد.

عمق میدان (DOF) ناحیه وضوح قابل دسترس در صحنه مقابل دوربین است که در تصویر نهایی به صورت فوکوس دیده می شود. به عبارت دیگر عمق میدان به مسافتی در ناحیه جلو و عقب نقطه فوکوس گفته می شود که عناصر موجود در صحنه به صورت واضح و شارپ دیده می شوند.

هنگامی که با یک دوربین عکاسی بر روی یک سوژه فوکوس می کنید، در نقطه ای که دوربین بر روی آن فوکوس می شود، هر عنصر دیگری نیز که در سطح نقطه فوکوس باشد واضح و شارپ خواهد بود. در نواحی جلو و عقب نقطه فوکوس تا مسافت مشخصی هر عنصر دیگری که در صحنه باشد بصورت واضح و شارپ دیده خواهد شد و هر عنصری که در این فاصله قرار نداشته باشد ناواضح و تار می گردد. این فاصله که در دو طرف نقطه فوکوس است و همه عناصر داخل آن واضح دیده می شود، عمق میدان وضوح تصویر می باشد.

محدوده ناحیه وضوح تصویردر دو طرف نقطه فوکوس در تصویر مشخص شده است.

هر چه اندازه ناحیه دارای وضوح که عناصر تصویر در آن به صورت شارپ دیده می شود، بزرگ تر باشد، عمق میدان تصویر هم بیشتر است (Deep DOF) و هنگامی که این ناحیه کوچک می باشد، اصطلاحا گفته می شود که عمق میدان تصویر باریک است (Shallow DOF).

ناحیه واضح (Sharp) در داخل عمق میدان به طور ناگهانی با ناحیه غیر واضح و محو (Unsharp) در خارج از ناحیه عمق میدان به هم نمی رسند، بلکه به شکل تدریجی نواحی واضح و شارپ به نواحی محو و ناواضح تبدیل می شوند. به عبارتی در نواحی جلو و عقب ناحیه عمق میدان که تصویر شارپ است ، کم کم از میزان وضوح و شارپی تصویر کاسته می شود.

 

 

 

 

 

 

 

لبه عمق میدان به تدریج از ناحیه شارپ به ناحیه محو وارد می شود.

محدوده عمق میدان در دو طرف نقطه فوکوس توزیع شده است. حدود یک سوم آن در جلوی نقطه فوکوس و حدود دو سوم آن در ناحیه ی پشت نقطه فوکوس قرار می گیرد. پس عناصری که در یک سوم جلویی و دو سوم عقبی نقطه فوکوس و در ناحیه عمق میدان قرار دارند در تصویر بصورت واضح دیده می شوند.

البته باید به این نکته اشاره کرد که هر چه فاصله کانونی لنز بلند تر باشد، نسبت یک به دو منطقه وضوح در جلو و عقب نقطه فوکوس، به هم نزدیک تر می شود، یعنی اندازه طول ناحیه وضوح در جلو و عقب نقطه فوکوس مشابه می گردد.

 

N
N
 

عمق میدان (DOF)

2/3

1/3

 

نقطه فوکوس

 

 

نمای شماتیک از عمق میدان تصویر در دو طرف نقطه فوکوس


عوامل موثر بر عمق میدان


در هر دوربین عکاسی سه عامل اصلی بر عمق میدان تصویر تاثیر می گذارند و عکاسان برای کنترل عمق میدان از آنها استفاده می کنند:

    1. اندازه روزنه دیافراگم (Aperture)
    2. فاصله سوژه از دوربین
    3. فاصله کانونی لنز دوربین عکاسی

در ادامه هر یک از عوامل مذکور را مورد بررسی قرار می دهیم.

 

عمق میدان باریک       |عمق میدان زیاد       

 

تاثیر عمق میدان بر وضوع عناصر موجود در صفحه

تاثیر اندازه روزنه دیافراگم بر عمق میدان

اندازه روزنه دیافراگم، میزان نور ورودی به داخل دوربین را کنترل می کند. همچنین بر روی اندازه عمق میدان تصویر موثر می باشد. هر چه روزنه دیافراگم بازتر باشد (عدد های کوچکتر f) عمق میدان کمتر است و هر چه اندازه آن کوچکتر باشد (عدد های بزرگتر f)، عمق میدان تصویر بیشتر می باشد.

پس اگر هنگام تنظیم نوردهی دوربین، از عدد های کوچک دیافراگم استفاده کنیم، عمق میدان تصویر کوچک خواهد شد. به عبارتی عمق میدان، فقط ناحیه کمی در جلو و عقب نقطه فوکوس را تشکیل می دهد و بقیه عناصر صحنه تار یا فلو می شوند. با کوچک کردن روزنه دیافراگم، عمق میدان افزایش می یابد و محدوده وضوح تصویر در جلو و عقب نقطه فوکوس گسترش می یابد.

به عنوان مثال با عدد دیافراگم f/2.8 عمق میدان تصویر باریک خواهد بود و با عدد دیافراگم f/16 عمق میدان بزرگتری ایجاد می گردد.

هر چه عمق میدان تصویر بزرگ تر باشد، مسافت بیشتری در جلو و عقب نقطه فوکوس، واضح و شارپ است. اگر عمق میدان خیلی بزرگ بشود تمام عناصر صحنه تا نقطه بینهایت شارپ دیده می شود.

در اندازه های بزرگتر روزنه دیافراگم (عدد f کوچکتر)، عمق میدان باریک تر است.

اثر فاصله سوژه تا دوربین

عامل مهم دیگری که بر روی عمق میدان(DOF) موثر است فاصله بین دوربین تا سوژه است. هر چه فاصله سوژه تا دوربین کمتر باشد، عمق میدان تصویر باریک تر خواهد بود. بنا براین یکی از راه های افزایش عمق میدان، دور کردن دوربین از سوژه است. در مواردی مثل عکاسی پرتره که یک عمق میدان باریک مورد نظرتان است، با مقداری نزدیک شدن به سوژه می توانید عمق میدان وضوح تصویر را کاهش دهید. هر چه به سمت سوژه نزدیک تر شویم محدوده جلو و عقب عمق میدان به سمت نقطه فوکوس میل می کند.

 

سوژه در فاصله نزدیک از دوربین عکاسی      |سوژه در فاصله دور از دوربین عکاسی      

 

تاثیر فاصله سوژه تا دوربین بر روی عمق میدان تصویر

تاثیر فاصله کانونی لنز بر عمق میدان

فاصله کانونی لنز نشان دهنده قابلیت لنز برای بزرگنمایی تصویر سوژه است. لنزهای با فاصله کانونی بلند، توانایی بزرگنمایی بیشتری دارند.

در لنزهای با فاصله کانونی بلندتر (تله تر) عمق میدان تصویرباریک تر از لنزهای با فاصله کانونی کوتاه تر است. پس هر چه لنز واید تر باشد، عمق میدان بیشتری خواهیم داشت. البته این درصورتی است که فاصله دوربین تا سوژه ثابت باشد.

اگر یک دوربین با لنز تله فوتو در یک فاصله مشخص از سوژه قرار گرفته باشد، با تغییر لنز به یک لنز وایدانگل در حالیکه سایر تنظیمات دوربین تغییر نکند، عمق میدان تصویر بیشتر خواهد شد. حال اگر دوربین را با لنز واید به سمت سوژه حرکت بدهیم تا جایی که اندازه سوژه در کادر تصویر معادل اندازه ای باشد که در موقعیت قبلی دوربین با لنز تله فوتو از سوژه عکس گرفته بودیم، خواهیم دید که عمق میدان نسبت به عکسی که با لنز تله فوتو گرفته شده بود تغییری نکرده است و مشابه آن می باشد. اگر چه به دلیل ماهیت مختلف دو لنز، پرسپکتیو دو تصویر با هم متفاوت خواهد بود.

در لنزهای با فاصله کانونی بلندتر، عمق میدان باریک تر است.

تاثیر اندازه سنسور دوربین بر عمق میدان


دوربین های عکاسی دارای حسگر (Sensor) کوچکتر ، عمق میدان بزرگتری نسبت به دوربین هایی با سنسور بزرگتر ایجاد می کنند به این علت که دوربین های با سنسور بزرگتر برای اینکه میدان دیدی معادل دوربین های با سنسور کوچکتر داشته باشند، بایستی از لنزهای با فاصله کانونی بلندتری استفاده نمایند.

برای مقایسه دو دوربین با سنسورهای مختلف، بایستی دقت کرد که لنزهای آنها از نظر فاصله کانونی موثر، مشابه باشند، یعنی ضریب برش (Crop factor) آنها در نظر گرفته شود. در این حالت میدان دید (Fields of view) آنها مشابه خواهد بود. اگر فاصله سوژه تا دوربین و اندازه دیافراگم نیز در هر دو دوربین یکسان تنظیم گردد، پس از گرفتن عکس با هر دو دوربین، خواهید دید که دوربینی که سنسور بزرگتری دارد، عمق میدان کمتری در تصویر خواهد داشت.

کنترل عمق میدان در دوربین های عکاسی تمام اتوماتیک


در دوربین هایی که تنظیمات دستی کنترل نوردهی از جمله تنظیم روزنه دیافراگم دیده نشده است، مثل بعضی از دوربین های کامپکت، می توان برای کنترل عمق میدان از منوی دوربین استفاده کرد. به این صورت که وقتی دوربین را بر روی حالت (Mode) عکاسی پرتره (Portrait) که معمولا با علامت سر انسان نمایش داده می شود قرار بدهیم، تنظیمات دوربین عمق میدان کوچکی به ما می دهد و اگر دوربین را بر روی حالت منظره (Landscape) که معمولا با علامت کوه در دوربین مشخص می شود، تنظیم کنیم، عمق میدان بزرگتری به ما خواهد داد.

چند نمونه علامت حالت پرتره و منظره در دوربین های مختلف

اثرات عمق میدان بر تصویر



کنترل عمق میدان یکی از ابزارهای مهم و در اختیار عکاس است که بوسیله آن می تواند تعیین کند چه بخش هایی از تصویر واضح و چه بخشهایی از آن تار باشند.

استفاده از عمق میدان باریک روش خوبی برای جدا کردن سوژه از پسزمینه تصویر است. در عکاسی پرتره از این تکنیک، زیاد استفاده می شود. همچنین در سایر شاخه های عکاسی مثل حیات وحش (Wildlife) یا عکاسی ورزشی (Sport) نیز از عمق میدان باریک برای جدا کردن سوژه از محیط اطراف و عناصر پسزمینه صحنه استفاده می گردد.

در مواردی که عکاسان قصد دارند عناصر بیشتری از صحنه دارای وضوح باشد و جزئیات بیشتری از آن را به نمایش بگذارند، از عمق میدان بزرگ تر استفاده می کنند. در عکاسی منظره (Landscape) عموما برای اینکه همه عناصر صحنه مقابل دوربین دارای وضوح باشد، عمق میدان های بزرگ انتخاب می شود.

تخمین اندازه عمق میدان


جداول مختلفی طراحی شده است که بر اساس نوع لنز و دوربین عکاسی، با تعیین فاصله دوربین تا سوژه، اندازه عمق میدان را مشخص می نماید. این جداول را می توان به سادگی در سایت های اینترنتی دریافت کرد.

همچنین تعداد زیادی برنامه (Apps) برای تعیین عمق میدان برای تلفن همراه موجود می باشد که می توان برای تخمین اندازه عمق میدان از آنها استفاده نمود.

در خیلی از دوربین های عکاسی دیجیتال خصوصا انواع DSLR دکمه ای برای نمایش عمق میدان وجود دارد (DOF preview button). با فشار دادن این دکمه و مشاهده صحنه از داخل منظره یاب (Viewfinder) دوربین، می توان صحنه مقابل را با نمایش عمق میدان مشاهده نمود.

در حالت عادی وقتی از داخل منظره یاب به صحنه نگاه می کنید، دیافراگم در بازترین حالت قرار دارد تا نور کافی برای دیدن صحنه از داخل منظره یاب فراهم باشد. هنگامیکه دکمه شاتر برای گرفتن عکس فشرده می شود، در زمان بسیار کمی قبل از باز شدن دریچه شاتر، ابتدا دیافراگم به اندازه ای بسته می شود که قبلا تنظیم شده است، یعنی روزنه دیافراگم به سایز تعیین شده می رسد و سپس بدنبال آن دریچه شاتر باز شده و عکس ثبت می شود.

با فشار دادن دکمه نمایش عمق میدان در واقع اندازه روزنه دیافراگم از حالت کاملا باز بطور دستی به اندازه ای که برای گرفتن عکس تنظیم شده است تغییر می یابد و با مشاهده صحنه از داخل منظره یاب ، وضوح واقعی نواحی مختلف صحنه دیده می شود. منتهی مشکلی که وجود دارد این است که وقتی روزنه دیافراگم در اندازه های کوچک تنظیم شده است، با فشردن دکمه نمایش عمق میدان، تصویر مشاهده شده در منظره یاب خیلی تاریک دیده می شود. به همین علت است که عملا اکثر عکاسان به ندرت از این دکمه استفاده می کنند.

محل قرارگیری دکمه نمایش عمق میدان در دو نمونه دوربین عکاسی

تنظیم حداکثر عمق میدان در دوربین عکاسی


برای اینکه بتوان تمام مناطق موجود در یک صحنه را بطور واضح ثبت نمود بایستی تنظیمات دوربین عکاسی به گونه ای انجام شود که حداکثر عمق میدان را فراهم نماید.

اصطلاحی به نام مسافت هایپرفوکال (Hyperfocal Distance) وجود دارد که برای این منظور بکار می رود. وقتی که نقطه فوکوس را بر روی نقطه ای که به اندازه مسافت هایپرفوکال از دوربین فاصله دارد قرار دهیم، از ناحیه نصف این مسافت تا بینهایت، عمق میدان گسترش خواهد یافت.

در دوربین های مختلف و با لنزهای مختلف از نظر فاصله کانونی، مسافت هایپرفوکال متفاوت است. البته در مقاله جداگانه ای بطور اختصاصی به نحوه محاسبه و استفاده از مسافت هایپرفوکال خواهیم پرداخت. ولی این نکته یادآوری می شود که جداول مختلفی برای تعیین آن طراحی شده است و برنامه های مختلفی نیز برای تلفن های همراه موجود است که این مسافت را محاسبه می نماید.

به عنوان یک قاعده سرنگشتی، اگر دسترسی به جداول مربوطه نداشتید، می توانید با استفاده از دیافراگم های بسته مثلا f/16 یا بالاتر و همچنین استفاده از لنزهای با فواصل کانونی کوتاه تر، بر روی نقطه ای در حدود یک سوم طول صحنه فوکوس کنید تا به عمق میدان مورد نظر خود دست یابید.

با استفاده از مسافت هایپرفوکال، تمامی تصویر تا بینهایت در عمق میدان قرار دارد.

گردآوری و تالیف: امیر دولتیاری                  


منابع:

  1. Bruce Wunderlich (2018). Understanding Depth of Field for Beginners. Retrieve from http://digital-photography-school.com on May 14.
  2. Elizabeth Gray (2018). Understanding Depth of Field- ABeginner’s Guide. Retrieve from http://photographylife.com on Feb 11.
  3. Marcus Hawkins (2018). Depth of Field Explained. Retrieve from www.techradar.com on May 18.
  4. Sean McHugh (2018). Depth of Field. Retrieve from www.cambridgeincolour.com on May 18.
  5. Norman Koren (2013). Depth of Field and diffraction. Retrieve from www.normankoren.com on May 17.
تعداد بازدید از این مطلب: 399
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود