طرحها -نقاشي - صنايع دستي - صحافي و ...

آمار مطالب

کل مطالب : 455
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 81

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 26
باردید دیروز : 233
بازدید هفته : 1482
بازدید ماه : 5514
بازدید سال : 12258
بازدید کلی : 263092

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ماندالا و آدرس mandala.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 233
بازدید هفته : 1482
بازدید ماه : 5514
بازدید کل : 263092
تعداد مطالب : 455
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس

 

دریافت کد آپلود سنتر

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : سه شنبه 23 مهر 1398
نظرات
طراحی پوستر

طراحی پوستر مدرن با حدود بیش از یک قرن سابقه، تبدیل به یکی از ارکان اساسی تبلیغات شده است. تیم طراحی و تبلیغات لولسا به طراحی پوستر نگاه ویژه ای دارد و آن را همیشه جزو مهم ترین خدمات خود می داند. خدمات ما شامل طراحی پوستر تبلیغاتی، طراحی پوستر های علمی و طراحی پوستر همایش می باشد. طراحان خلاق لولسا با استفاده از جدیدترین نرم افزارهای طراحی و با نگاهی به روند تبلیغات جهانی، این خدمات را به شما ارائه می دهند. و شما می توانید با پوسترهایی در کلاس جهانی به تبلیغ محصول و برند خود بپردازید. خدمات طراحی پوستر را با بهترین ها تجربه کنید.

پوستر چیست؟

پوستر (Poster) واژه ای انگلیسی می باشد، و در فارسی به معنای (آگهی دیواری)، (اطلاعیه)، (اعلان) نام گذاری شده است. واژه دیگری که برای این مفهوم در ایران تا حدودی رایج است: واژه فرانسوی: آفیش (Offiche) واژه آلمانی: پلاکات (Plakat).

پوستر گونه ای از هنرهای گرافیک است با سابقه بسیار قدیم در تخته اعلان، آگهی دستی، برگه نمایش، باسمه چوبی و جز اینها. اما از زمان ابداع لیتوگرافی رنگی با ویژگی های جدید (مانند، طرح ساده و رنگهای تند) بیش از گذشته مطرح شد. در گذشته ای نه چندان دور تعریف پوستر به این صورت بود: پوسترها صفحات کاغذی در ابعاد تقریبا بزرگ هستند که بر روی آنها نوشته‌ها، طرح‌ها، نقاشی‌ها و نظیر آن چاپ شده است. پوسترها به منظور نصب شدن بر روی دیوارها و یا دیگر سطوح، استفاده در وب سایت ها، شبکه های اجتماعی و ... استفاده می شوند.

اصول طراحی پوستر

اصول طراحی پوستر با توجه به موضوع آن در بسیاری مواقع بسیار متفاوت است. سبک های مختلف طراحی هر کدام اصول مربوط به خود را دارند که نیاز مشتریان و موضوع پوستر، آن را مشخص می کند. اصول روانشناختی، جامعه شناختی و فرهنگی زیادی در طراحی یک پوستر می توانند نقش داشته باشند. علاوه بر این موارد شناخت علمی رنگ و اصول چاپ نیز در طراحی پوستر از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.

نرم افزار طراحی پوستر

نرم افزار طراحی پوستر، می تواند نقش موثری در طرح نهایی داشته باشد. نرم افزارهای طراحی بسیار زیادی امروزه وجود دارند که هر کدام قابلیت ها و ویژگی های متفاوتی را دارا می باشند. برای بسیاری از افراد طراحی گرافیک برابر با استفاده از نرم افزار ادوبی فوتوشاپ است! این موضوع نشان دهنده عدم شناخت کافی به نرم افزار های متخلف طراحی است.

پوستر خلاقانه

خلاقیت در طراحی پوستر، می تواند آن را بدل به عامل موفقیت شما کند. پوستر های خلاق می توانند در طول زمان مخاطبین بسیار بیشتری برای شما به دست بیاورند. به همین جهت از خلاقیت در پوستر ها نباید ترسید، هر طرح جذاب و خاصی که مشاهده می کنید، روزی به علت نبود مشابه آن کاملا نو بوده است. در نظر داشته باشید طراحی تنها گذاشتن تصاویر در کنار هم به همراه استفاده از تعدادی شکل و به کارگیری رنگ نیست.

خدمات طراحی پوستر

طراحی پوستر (و به صورت کلی انواع تبلیغات) قدرتمند و تاثیر گذار نیازمند ایده پردازی قوی می باشد. ما پس از بررسی نیاز های مشتریان محترم اقدام به ایده پردازی کرده و سپس اقدام به طراحی می کنیم. یک پوستر موفق، ابتدا با یک ایده موفق شروع می شود.

نگاه ما به طراحی پوستر، نگاهی هنری و تبلیغاتی می باشد. در طراحی پوستر ها، هر دو بخش برای متخصصین لولسا شایان اهمیت است. همانطور که بخش تبلیغاتی، و محتوایی یک پوستر دارای اهمیت است، بخش زیبایی شناختی و هنری آن نیز دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای می باشد. آن چیزی که شما از لولسا به دست خواهید آورد، پوستری خلاق، به روز و نو، با ایده پردازی قدرتمند است.

طراحی پوستر تبلیغاتی

طراحی پوستر تبلیغاتی نیازمند آشنایی به بازار، اصول طراحی و آشنایی با نرم افزار ها و ابزار طراحی به روز است. ما خدمات طراحی پوستر های تبلیغاتی را کوتاه ترین زمان ممکن و با بالاترین کیفیت برای مشتریانمان ارائه می کنیم. پس اگر برای بهبود و یا راه اندازی کسب و کار خودتان نیامند طراحی پوستر هستید، این خدمات مناسب شما است.

طراحی پوستر تبلیغاتی ساده و ارزان

طراحی پوستر تبلیغاتی ساده و ارزان مناسب افرادی است که نیازمند پوستر هستند، اما توانایی مالی کمتر و زمان بسیار کوتاهی دارند. ما در تیم طراحی و تبلیغات لولسا، برای این عزیزان خدمات طراحی پوستر تبلیغاتی ساده و ارزان قیمت را فراهم آورده ایم، تا بتوانند با صرف هزینه کم تبلیغاتشان را انجام دهند.

طراحی پوستر علمی

طراحی پوستر علمی مناسب دانشجویان و افرادی است که قصد ارائه تحقیقات خود به صورت پوستر را دارند. در ارائه این خدمات، با استفاده از قالب مورد نظر، پوستر طراحی و اجرا می شود. جهت سفارش این خدمات به بخش طراحی پوستر علمی مراجعه فرمایید.

طراحی پوستر همایش

طراحی پوستر همایش مناسب برگذار کنندگان و شرکت کنندگان در همایش ها می باشد. برگذار کنندگان همایش جهت طراحی قالب پوستر همایش و شرکت کنندگان در همایش ها برای طراحی پوستر مربوط به خود می توانند از این خدمات استفاده کنند. جهت سفارش این خدمات به بخش طراحی پوستر علمی مراجعه فرمایید.

قیمت، هزینه و تعرفه خدمات طراحی پوستر

طراحی قالب پوستر

تومان 1000000
یک قالب کلی برای پوستر های متعدد. مناسب برای برند هایی که می خواهند ساختار کلی در پوستر داشته باشند. 
طراحی قالب پوستر
طراحی پوستر تبلیغاتی
تومان 600000
طراحی پوستر تبلیغاتی (بدون عکاسی). مناسب برای تبلیغات و برند سازی 
طراحی پوستر
طراحی پوستر تبلیغاتی ساده و ارزان
تومان 70000
طراحی پوستر تبلیغاتی ساده و ارزان قیمت 
طراحی پوستر
تعداد بازدید از این مطلب: 153
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : سه شنبه 23 مهر 1398
نظرات

پوستر (انگلیسی: poster) یا دیوارکوب،[۱] که به آن اعلان،[۱] آفیش و پلاکات نیز می‌گویند، صفحات کاغذی در ابعاد تقریباً بزرگ هستند که بر روی آن‌ها نوشته‌ها، طرح‌ها، نقاشی‌ها و نظیر آن چاپ شده‌است. پوسترها به منظور نصب شدن بر روی دیوارها یا دیگر سطوح عمودی تعبیه شده‌اند. پوسترهای معمولی از نقاشی و نوشته تشکیل شده‌اند اما ممکن است یک پوستر دارای نقاشی محض یا نوشته تنها باشد. پوسترها ممکن است برای جلب توجه یا اطلاع‌رسانی بر روی دیوارها و دیگر مکانهای تبلیغاتی چسبانده شوند. اهداف پوسترها چند منظوره است، یک پوستر ممکن است برای تبلیغات باشد یا برای تکثیر یک اثر هنری با هدف اقتصادی و فرهنگی و فروش ارزان قیمت از آن استفاده شود. از پوسترها برای امور آموزشی نیز استفاده زیادی می‌شود.

 

پوستر (در انگلیسی POSTER) یک ابزار تبلیغاتی است که از دو عنصر اصلی تشکیل شده است؛ یکی گرافیک و دیگری متن. جایگاه اصلی پوستر در تبلیغات این است که به واسطه ی گرافیک زیبا، مخاطب از دور جذب می شود و هنگامی که نزدیک تر می شود، متن پوستر را که عموما حاوی یک درخواست یا اطلاع رسانی است را مورد مطالعه قرار می دهد.

آن‌ها ارزان و در عین حال یکی از ابزارهای مورد علاقه تبلیغ کنندگان هستند. امروز آن‌ها به گونه‌ای تکامل یافته‌اند که برای کمپین‌های سلامت عمومی و آکادمیک و موارد دیگر کاربرد دارند. در این‌جا ما به انواع متفاوتی از پوسترهای موجود و آن‌چه که آن‌ها را از هم متمایز و متفاوت می‌سازد نگاهی می‌اندازیم.

 

تاریخچه پوستر

تاریخچه پوستر به اواسط دهه 1800 مورد باز می گردد زمانی که لیتوگرافی به یک فرایند چاپ مقرون به صرفه تبدیل شده بود. گسترش محبوبیت آن‌ها تا زمان تولید انبوه که تکمیل هنر تجدید چاپ را امکان‌پذیر کرد، مشاهده نشد. در آن زمان بود که ساخت پوستر به ویژه برای فروش محصولات گسترش یافت.

پوستر یکی از اولین فرم‌های تبلیغات بوده و در اوایل قرن 19 به عنوان ابزاری برای ارتباط تصویری توسعه یافته است. پوسترها توسعه تایپوگرافیک را تحت تاثیر قرار دادند زیرا بایستی از فاصله دور خوانده می‌شدند و نیازمند انواع بزرگ‌تری از حروف برای طراحی بودند و به چاپ‌های بزرگ‌تری (معمولا از جنس چوب به جای فلز) احتیاج داشتند. پوستر سریعا در سراسر جهان منتشر شد و به یکی از عناصر مهم طراحی گرافیک تجاری تبدیل گردید. بسیاری از هنرمندان مانند هنری تولوز لتروک و هنری ون در ورده پوسترهایی را طراحی کردند.

از پوسترها برای تبلیغ احزاب سیاسی استخدام سربازها و همچنین فروش محصولات و گسترش ایده‌ها به عموم استفاده می‌شده است. هنرمندان سبک تیپوگرافی بین‌المللی طراحی معتقد بودند پوسترها برای برقراری ارتباط می‌باشند و مشارکت آن‌ها در زمینه طراحی از تلاش‌شان برای تکمیل پوستر حاصل شد حتی با وجود محبوبیت اینترنت، پوسترها همچنان هر روز برای انواع مختلف دلایل تولید می‌شوند.

انواع پوستر

  1. پوسترهای تبلیغاتی

    بعضی از به یادماندنی‌ترین تصاویر فرهنگ عامه در قرن 20 را پوسترهای تبلیغاتی به ما ارائه داده‌اند: کوکاکولا کمل بانوم و بیلی همه و همه پوسترهایی را طراحی کرده‌اند که در فرهنگ عمومی در برابر آزمون زمان به خوبی ایستادگی کرده‌اند. بعضی از این پوسترها از طریق مجلات و روزنامه‌ها و حتی در بیلبوردهای شهری منتشر شده‌اند.

    انواع پوستر تبلیغاتی

    تصویر بالا پوستری از آلوفونسو موچا را نشان می‌دهد. او هنرمندی بود که در آغاز قرن 20 از توانایی و دید هنری خود، در طراحی پوسترهای تبلیغاتی برای فروش شراب و شامپاین و دیگر محصولات لوکس استفاده می‌کرد.

    این نوع از پوسترها نسبت به پوسترهای امروزه متفاوت هستند اما یک موضوع مشترک در همه پوسترهای تبلیغاتی این است که یک فرد تلاش می کند تجربه‌ای را بفروشد.

    پوستر موچا که در بالا آمده، موضوعش فروختن یک سبک زندگی لوکس و تجملاتیست و تنها به محصولات لوکس محدود نمی‌شود. کوکاکولا تلاش کرد تا تجربه یک روز آرام در ساحل را به شما بفروشد. پوسترهای سیگار تلاش می کنند تا به شما سبک زندگی محکم و جالب را بفروشند. این کمپانی‌ها تلاش می کنند تا پوسترهایی را طراحی کنند که به اندازه کافی قوی هستند و در طول سالیان در ذهن ما باقی می‌مانند. حتی اگر سن تان به شما اجازه نمی‌دهد تا پوسترهای زیادی از این نوع را در رسانه های چاپ شده ببینید، بسیاری از افراد این برند را بر اساس آن چه که این کمپانی ها موفق شده‌اند از قبل به فروش برسانند، شناسایی می‌کنند.

  2. پوسترهای سیاسی

    معروف‌ترین پوسترهای سیاسی تاریخ، عموما با جنگ در ارتباط بوده‌اند. در طی جنگ جهانی اول ما پوسترهایی مانند لرد کیچنر و عمو سم را مشاهده می کردیم که از آن‌ها برای بهبود روند به کارگیری سربازها استفاده می‌شد، اما قدرت آنها اغلب دست کم گرفته می‌شد. به عنوان مثال پوستر لرد کیجنر را در نظر بگیرید.

    انواع پوستر سیاسی

    اگرچه بر اساس معیارهای امروز ممکن است این پوستر برای ما ساده به نظر برسد اما این طراحی در جنگ جهانی به شکل باورنکردنی در تبلیغ میهن پرستی در بریتانیا اول موثر بود. در آن زمان نیروهای مسلح بریتانیا کاملا از داوطلبان تشکیل شده بود. دولت پوسترهایی را در شروع جنگ به منظور به کارگیری 100 هزار نیروی جدید منتشر کرد. این یک چالش دشوار محسوب می‌شد. آن‌ها پوسترهای متفاوتی را امتحان کردند اما پوستر لرد کیچنر در بالا چیزی بود که در حقیقت به کارگیری سربازان را در جنگ پیش برد. زمانی که آن‌ها از این پوستر استفاد کردند سیلی از داوطلبان پیشقدم شدند و این پوستر به اندازه‌ای موثر بود که در حدود 2 میلیون و 500 هزار نفر داوطلب برای جنگ در 18 ماه آینده ثبت‌نام کردند.

  3. پوسترهای فیلم

    پوسترهای فیلم یکی از مهم‌ترین پوسترها در فرهنگ عامه در طی دهه‌های اخیر بوده‌اند استودیوهای فیلم‌سازی زمانی که متوجه شدند نمایش قطعات کوچکی از فیلم یک شیوه ارزان برای تبلیغ آن عموم است. از این نوع پوسترها استفاده کردند.

    انواع پوستر فیلم

    در ابتدا و تا زمان تسلط رسانه‌های دیجیتال پوسترهای فیلم از تصاویر رنگی و گاهی تصاویر کارتونی به منظور جلب تماشاگران استفاده می‌کردند. در طی زمان پوسترهای رنگی و اولیه فیلم رسانه‌های جمعی هنوز گسترش نیافته بودند و در نتیجه طراحان تنها بایستی با استفاده از یک تصویر تماشاگران را جذب می‌کردند زیرا آن‌ها احتمالا قبلا پیش‌نمایش‌ها زیادی را درباره فیلم ندیده بودند. در نظر داشته باشید که طراح می‌تواند تاکید را بر روی جزئیات مهمی قرار دهد که می‌تواند مخاطب را به تماشای فیلم راغب کند. اسامی بازیگران مهم و همچنین کارگردانان با چاپ‌های مشکی و بزرگ به این دلیل است که بیننده همیشه به خاطر داشته باشد تا چه کسانی در این فیلم ظاهر شده‌اند.

    پوستر فیلم inception

    در حالی که امروزه پوسترهای فیلم عمدتا از عکس‌ها و جلوه‌های ویژه و شعار تشکیل شده‌اند و این خروجی‌ست از سبک پوسترهای قدیمی اما پوسترهای جدید اغلب اطلاعات بهتری از آنچه که فیلم برای ارائه خواهد داشت عرضه می‌کنند و بر قدرت تلویزیون و دیگر رسانه‌های تبلیغاتی در ذهن بینندگان تکیه دارند.

  4. پوسترهای تلقینی و انگیزشی

    اگر شما در دهه 90 به یک کلاس درس و یا دفتر کار وارد می‌شدید احتمالا این نوع از پوسترها را مشاهده می‌کردید. پوسترها معمولا تصاویر ساده‌ای مانند قله کوه و یا شخصی در حال دویدن در امتداد یک مرز مشکی پررنگ و یک پیام ساده انگیزشی در زیر تصویر بودند.

    تاریخچه پوستر

    این پوسترها در دهه 90 محبوبیت زیادی به دست آوردند و همچنان هم در دفاتر کار و یا مدرسه‌ها مشاهده می‌شوند آن‌ها به اندازه‌ای محبوب شدند که امروز هم ما این نوع از پوسترها را با پیام‌های طنزآمیز و یا خنده‌دار در زیر تصویر مشاهده می‌کنیم.

  5. پوسترهای رویدادها

    شما احتمالا این نوع از پوسترها را در رویدادهای تبلیغاتی شهر مانند کنسرت‌ها نمایشگاه‌ها و یا دیگر رویدادها مشاهده کرده‌اید. هر نوع رویداد و یا گردهمایی عمومی غالبا با پوسترها تبلیغ می‌شوند و بعضی از رویدادها بیشتر از خودشان به خاطر پوسترهایشان معروف شده‌اند.

    پوستر چیست؟

    بعضی از مشهورترین پوسترهای رویدادی به پوسترهای مبارزات از عصر طلایی بوکس مربوط می‌شوند که به تبلیغ این مسابقات می‌پرداختند. پوسترهای اولیه از مسابقات تاریخی و یا مهمی می‌توانند در حراجی‌ها بسیار پول‌ساز باشند زیرا آن‌ها معمولا فرم‌های تبلیغاتی در آن زمان بوده‌اند. پوستر بالا نمونه‌ای‌ست که در زئیر چاپ و آویخته شده بود.

    پوستر

    پوسترهای کنسرت‌ها نیز در طول سالیان به دلیل طرح‌های طبلی‌اشان به محبوبیت قابل‌توجهی دست یافته‌اند و به آیتم‌های مورد نظر مجموعه‌داران تبدیل شده‌اند. پوسترهای کنسرت‌های قدیمی مانند پوستر جفرسون ایرلاین در بالا گاهی یافته‌های نادری هستند زیرا بسیاری از این پوسترها برای یادگاری طراحی شده بودند و اغلب تنها یک بار و در طول کنسرت مورد استفاده قرار می‌گرفتند. اگر شما پوسترهای قدیمی از نمایش‌های معروف را در اطاق زیر شیروانی خود دارید احتمالا صاحب یک آیتم مخصوص کلکسیونرها هستید.

  6. پوسترهای مسافرتی

    این نوع از پوسترها مخاطبان خود را تشویق می‌کنند تا به مقاصد مختلف سفر کنند. اغلب توسط آژانس‌های مسافرتی مورد استفاده قرار می‌گیرند و بعضی از مشهورترین پوسترهای مسافرتی شامل پوسترهای آمریکایی دابلیو پی ای آمریکایی هستند که در دهه 1930 آغاز به کار کردند.

    پوستر مسافرتی

    این نوع از پوسترهای مسافرتی در فرودگاه‌ها و هتل‌ها و هر نوع از کسب و کاری که با تورسیم سر و کار دارد رایچ هستند. هدف از آن‌ها انگیزه دادن به مخاطب برای بازدید از یک مکان جدید است.

  7. پوسترهای آموزشی

    این نوع از پوسترها می‌توانند در دانشگاه و یا محیط‌های آکادمیک برای برجسته‌سازی کار تحقیقاتی مورد استفاده قرار گیرند. این نوع از پوسترها عموما برای ترویج بحث و یا به عنوان یک قطعه همراه برای یک سخنرانی و یا مقاله کاربرد دارد. البته در آموزش تحقیق واقعی همیشه مهم‌تر است زیرا آن‌ها اغلب مانند تحقیق مورد بررسی قرار نمی‌گیرند.

    پوسترهای آموزشی

    آن‌چه که پوسترهای تحقیقاتی و یا آموزشی را متفاوت می‌سازد این است که بیشتر پوسترها از لحاظ بصری بسیار چشم‌نواز هستند و به ترکیب و یا ویژگی‌های زیبایی‌شناسی متکی می‌باشند در حالی که پوسترهای آموزشی اغلب به اطلاعات متکی هستند و نسخه خلاصه شده‌ای از تحقیقات را ارائه می‌دهند. توجه داشته باشید که تمام فرایند علمی تحقیقات به نظر می‌رسد که در پوستر آکادمیک بالا خلاصه شده است.

  8. پوسترهای نورسیاه

    این نوع از پوسترها در اواخر دهه 60 از محبوبیت قابل‌توجهی برخوردار شدند این هم به دلیل جلوه‌های ویژه‌ای بود که آن‌ها با استفاده از نور ماوراء بنفش ایجاد می‌کردند. آن‌ها بخش مهمی از جنبش ضدفرهنگ شدند و بعضی از پوسترهای قدیمی از این نوع آیتم‌های کلکسیونرها نیز محسوب می‌شوند به عنوان مثال می‌توان به اوج از مایکل باومن اشاره کرد.

    پوستر

    نتیجه‌گیری

    پوسترها فقط برای آویختن در اطاق کودکان و یا تبلیغ رویدادهای شهری مورد استفاده قرار نمی‌گیرند ما می‌دانیم که پوسترها برای فروختن همه چیز در طی قرن گذشته کاربرد داشته‌اند. در نتیجه امروز ما می‌توانیم بسیاری از انواع مختلف پوسترها را مشاهده کنیم و آن‌ها به اجزاء اساسی جنبش‌های فرهنگی تبدیل شده‌اند. به عنوان مثال پوسترهای نور مشکی در جنبش‌های فرهنگی در دهه 60 و یا پوسترهای آلفونسو موچا در آغاز قرن بیستم هنرهای زیبا و ترکیب را به بخش تولید انبوه اجتماع آوردند. امروزه اگرچه پوسترها همچنان برای فروش رویدادها و کالاها مورد استفاده قرار می‌گیرند اما پتانسیل چشمگیر و آگاهی‌دهنده آن‌ها از طریق متن همچنان مورد استفاده تمامی افرادی قرار می‌گیرند که می‌خواهند ایده‌ای را بیان کنند و یا اینکه با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند.

تعداد بازدید از این مطلب: 130
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : سه شنبه 2 مهر 1398
نظرات

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1303
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : سه شنبه 2 مهر 1398
نظرات

پوستر (انگلیسی: poster) یا دیوارکوب،که به آن اعلان، آفیش و پلاکات نیز می‌گویند، صفحات کاغذی در ابعاد تقریباً بزرگ هستند که بر روی آن‌ها نوشته‌ها، طرح‌ها، نقاشی‌ها و نظیر آن چاپ شده‌است. پوسترها به منظور نصب شدن بر روی دیوارها یا دیگر سطوح عمودی تعبیه شده‌اند. پوسترهای معمولی از نقاشی و نوشته تشکیل شده‌اند اما ممکن است یک پوستر دارای نقاشی محض یا نوشته تنها باشد. پوسترها ممکن است برای جلب توجه یا اطلاع‌رسانی بر روی دیوارها و دیگر مکانهای تبلیغاتی چسبانده شوند. اهداف پوسترها چند منظوره است، یک پوستر ممکن است برای تبلیغات باشد یا برای تکثیر یک اثر هنری با هدف اقتصادی و فرهنگی و فروش ارزان قیمت از آن استفاده شود. از پوسترها برای امور آموزشی نیز استفاده زیادی می‌شود.

 

 

 

 

 

 

پوستر چیست ؟ تاریخچه پوستر + طراحی پوستر با اینفوگرامر

پوستر چیست؟ تاریخچه پوستر چیست؟

پوستر چیست؟

پوستر (poster) یا دیوارکوب که به آن اعلان نیز می‌گویند طرحی گرافیکی در یک صفحه است که برای ارائه محتوا در یک نگاه به مخاطبان استفاده می‌شود. صفحات کاغذی که عمدتاً ابعاد آنها A4، A3 یا 50 در 70 و 100 در 70  سانتی‌متر است،هرچند در ابعاد دیگری هم بسته به نوع کار طراحی می‌شوند که بر روی آن‌ها نوشته‌ها، طرح‌ها، نقاشی‌ها چاپ شده‌است.

پوستر ها به منظور نصب شدن بر روی دیوارها یا دیگر سطوح عمودی تعبیه شده‌اند.

پوسترهای معمولی از نقاشی و نوشته تشکیل شده‌اند اما ممکن است یک پوستر دارای نقاشی یا نوشته تنها باشد. آن ها ممکن است برای جلب توجه یا اطلاع‌رسانی بر روی دیوارها و دیگر مکانهای تبلیغاتی چسبانده شوند.

اهداف آن ها چند منظوره است، یک پوستر ممکن است برای تبلیغات باشد یا برای تکثیر یک اثر هنری با هدف اقتصادی و فرهنگی و فروش ارزان قیمت از آن استفاده شود. از آن ها برای امور آموزشی هم استفاده زیادی می‌شود.

عموما اعلانها به صورت عمودی (Portrait) طراحی می‌شوند ولی در مواردی می توان آن‌ها را به صورت افقی(Landscape)  نیز طراحی کرد.

معنی لغت پوستر

پوستر (Poster) واژه‌ای انگلیسی است، و در فارسی اعلان نام‌گذاری شده‌است. واژه‌ای دیگری که برای این مفهوم در ایران تا حدودی مورد استفاده قرار می‌گیرد واژه فرانسوی:  آفیش واژه آلمانی: پلاکات 

تاریخچه پوستر

اولین پوستر ها بر روی چوب طراحی می‌شدند و تاریخ شروع و ابداع آن ها به اواخر قرن نوزده میلادی در انگلستان باز می‌گردد.

در اواخر قرن نوزدهم، پوسترهای دو نقاش فرانسوی (ژول شره) و (تولوز لوترک) تأثیر چشمگیری بر روند طراحی این اعلان ها داشته‌اند. بعضی به ژول شره لقب «پدر پوستر» را داده‌اند، پوسترهای لوترک، بر اساس قدرت او در طراحی و شناخت رنگ و مهارتش در لیتوگرافی و نیز تأثیرپذیری از باسمه‌های ژاپنی بنا گردیده و اگر چه بیش از ۳۰ عدد از او بر جای نمانده‌است، ولی همین آثار معدود تأثیر زیادی بر هنر پوستر سازی داشته و برای بسیاری از هنرمندان راهگشا بوده‌است.

پس از جنگ جهانی دوم  هنر گرافیک رنگ و بوی بهتری به خود گرفت و کم‌کم به صورت چاپ بر روی کاغذ و مقوا در سراسر جهان گسترش یافت.

 

پوستر اینفوگرامر

پوستر عطر ویو-ویولت، اثر لویی رید.این اثر با عنوان «ویو-ویولت جدید را امتحان کنید» در سال ۱۸۹۵ میلادی، با استفاده از تکنیک چاپ‌سنگی منتشر شد.

 

پوستر اینفوگرامر

پوستر شرکت آلمانی سی. بِک‌اشتاین در اوایل دهه ۱۹۲۰ میلادی برای تبلیغ پیانوی مدل «رویال گراند».

پوستر در ایران

طراحی پوستر در ایران نیز با نخستین اعلان‌های چاپ سنگی که برای نصب روی دیوار طراحی شده بودند آغاز می‌شود که در آن‌ها پیام توسط واژه‌ها به مخاطب منتقل می‌شد و خط رایج نستعلیق بود، در تاریخچه پوستر ایرانی نخست به نوعی تصویرسازی تزیینی برمی‌خوریم که فضاسازی و موضوع مذهبی داشته و هنوز هم گاهی نمونه‌هایی از آن دیده می‌شود. حدود صدوپنجاه سال قبل، هنرمندان ایرانی برای تبلیغات دینی بنا به تقاضای افراد یا نیاز جامعه، با توسّل به فنون ساده (گاه به‌صورت نوشتاری و گاه تصویری) همراه با آرایش‌ها و نقوش زیبا و خطی‌خوش تهیه می‌کردند.

چگونگی استفاده از المان‌های فونت، فرم و رنگ در طراحی، قانون و قاعده خاصی ندارد و موقعیت و خلاقیت طراح است که فرم، شکل، رنگ و فونت و در نهایت تصاویر را کنار هم می‌چیند. بهتر است قبل از هرچیز به طرح های ساختار شکنانه نیز فکر کرد. زیرا ساختارشکنی، در بیشتر موارد، پویایی را نشان می‌دهد و نشان می‌دهد در پشت طراحی، تفکری متفاوت از قوانین و قواعد تکراری و کلیشه‌ای وجود دارد.

نباید از تصاویر و المان‌های گرافیکی تزئینی اضافی استفاده کرد. همیشه زیبایی، در شلوغی و تصاویر زیاد نیست. گاهی زیبایی در سادگی متجلی است زیرا مفاهیم بصری در تصاویر ساده‌تر، سریع‌تر و راحت تر منتقل می‌شوند.

 

طراحی پوستر با اینفوگرامر

متخصصان اینفوگرامر قبل از طراحی یک استراتژی دقیق برای آنچه که در این روش بازاریابی برای شما لازم است در نظر می‌گیرند. این استراتژی که با توجه به اهداف، جایگاه، نقاط ضعف و قوت و رقبای کسب و کار شما طراحی شده است، نقش به سزایی در بازاریابی مطلوب خواهد داشت.

فریلنسرهای اینفوگرامر با بررسی حرفه ای و مهندسی طرح هایی خلاقانه، چشم نواز و مفید برای بهتر دیده شدن شما فرمی استاندارد طراحی خواهیم کرد تا از بالاترین بازدهی در انتقال هدف به مشتریان برخوردار باشد.

 منبع: اینفوگرام – مرکز تخصصی اینفوگرافیک ، ویکیپدیا

 

تعداد بازدید از این مطلب: 164
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : یک شنبه 12 خرداد 1398
نظرات
  • مقدمه ای بر اوضاع جغرافیایی شهر سلطانیه

    شهر سلطانیه در 47 کیلومتری سمت شرق زنجان قرار گرفته است. این منطقه از شمال به بخش طارم علیا، از غرب به بخش حومه از شهرستان زنجان، از جنوب به شهرستان خدابنده و از شرق به شهرستان ابهر محدود بوده و 940 کیلومتر مربع وسعت دارد. این بخش دارای 33 روستا و 25770 نفر جمعیت است. مهمترین وجه مشخصه سلطانیه پس از مسائل مربوط به ارزشهای تاریخی وجود چمن معروف سلطانیه است. این چمن قسمتی از فلات زنجان- ابهر را در برگرفته و از فاصله گرفتن دو رشته ارتفاعات موازی که در جهت شرقی- غربی ممتداند، تشکیل گردیده و دارای 35 کیلومتر مربع وسعت است.

     

    پیشینه تاریخی سلطانیه:

    با مطالعات باستان شناسی روشن شده که در داخل چمن سلطانیه شش محوطه باستانی بدین ترتیب وجود دارد. تپه تاریخی یوسف آباد، تپه تاریخی قلعه، محوطه شهر سلطانیه، تپه تاریخی نور، تپه تاریخی چمن. بررسی در عناصر و یافته های اتلال مزبور گویای این واقعیت است که منطقه مزبور از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد تا حمله مغول مورد استفاده اقوام مختلف بوده است. بنابراین قول حمدالله مستوفی که سلطانیه را قبل از حمله مغول غیر مسکون دانسته با تردید مواجه می گردد. به استناد متون تاریخی این منطقه قبل از استقرار مغول شهر ویاژ یا شهر ویاز نامیده شده است. ولی آنچه که مسلم و روشن است، پس از حمله مغول و استقرار طایفه ای از آنها در این محل آن را قنقور النگ نام گذاری کرده اند.

    این منطقه (قنقور النگ) به علل گوناگون در دوره های مختلف ایلخانی مورد توجه و محل یا ییلاق بوده است. سلطانیه ابتداء در دوران ارغون خان (683-690) به پایتختی انتخاب گردید. سیاستمداران ارغون در انتخاب این محل به پایتختی از نظر سیاسی و سوق الجیشی راه صوابی پیموده اند، زیرا قنقور النگ نسبت به م تصرفات غربی امپراعتوری ایلخانی مرکزیت داشت. و از طرف دیگر، با عنایت به اینکه پس از استقرار جانشینان هلاکو، به ویژه اواخر دوران ارغون خان و دوره های غازان خان و اولجایتو که به زور شمشیربندان مغول حکومت نسبتاٌ واحدی در منطقه بسیار وسیع از رود سند تا فلسطین با ترکیبی از اقوام مختلف و متمدن آن روزی تشکیل یافته بود، خود موجب پیشرفت سریع ارتباطات بازرگانی را فراهم نمود، تقویت و اصلاح جاده های بازرگانی، ایجاد تاسیسات مربوط به راهدارخانه ها، ایجاد انتظام در مناطق و مسیرهای تجاری، تدوین یاساهای چنگیزی به دزدان و قطاع الطریق از عوامل و انگیزه های این جریان اقتصادی است و سیاستی که توانسته حمل و نقل کالاهای مشرق زمین را به اروپا، که از طریق روسیه و دریاچه اورال انجام می پذیرفت از راه امپراطوری ایلخانی عبور دهند در این صورت بود که ایجاد مرکز اقتصادی بسیار قوی و واجد شرایط در منطقه ای از نظر سیاسی پاسخگوی این نیاز باشد، امری لازم و ضروری به نظر می رسد. این منطقه با توجه به ویژگی هایی که بیان گردید محلی بجز قنقور النگ که همانا سلطانیه است نمی تواند باشد. علی ای حال شهر سلطانیه در دوره بنیان گذاران آن پس از تبریز دومین شهر مهم در امپراطوری ایلخانان بوده و از نظر تجارت خارجی نخستین آن به حساب می آمده است. و کلیه مال التجاره به جهت ایجاد تمرکز و اخذ مالیت های مورد لزوم و کنترل آمد و شد، در این شهر تخلیه و بارگیری می شده است. رونق اقتصادی به حدی بوده که گلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار میرانشاه (806-809 هجری قمری) در بازدید از سلطانیه بحث مفصلی را در مورد رونق تجاری مطرح نموده است. این شهر از دوبخش کهندژ و شارستان تشکیل یافته و آن در بخش پر 200 هکتار بوده است.

    عناصر تشکیل دهنده این شهر عظیم اسلامی به علل گوناگون جغرافیایی سیاسی از میان رفته تنها با مدارک باستانشناسی می توان به بازشناسی آن توفیق یافت. به استناد متون تاریخی این شهر به کاروانسراهای زیبا و اقامتگاه های عمومی مجهز بوده تا سرویس مناسب را از نظر پذیرایی و اقامت عرضه نماید.

     

    سبب ایجاد گنبد سلطانیه

    اولجایتو پس از طرح سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از آرامگاه برادرش غازان خان ، آرامگاه رفیع و باشکوهی برای خود بسازد به همین جهت برای بر پائی این آرامگاه ، هنرمندان از هر سو به سلطانیه آمدند تا یکی از شاهکارهای عظیم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند .

    بنای گنبد سلطانیه در سال 702 هجری قمری ( روایتی ) بر اساس طرح آرامگاه غازان خان که آن نیز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در ( مرو ) الهام گرفته ، ساخته شده بود با این تفاوت که پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد  سلطانیه  هشت ضلعی است اگر چه تا حد  زیادی معماری آرامگاه سلطان  سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن چیزهای ابتکاری در بنای اخیر بحدی است که آنرا  بصورت یکی از شاهکارهای هنر و معماری ایران درآورده است که بعدها نمونه و الگوئی  بای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد همچنین معماری گنبد سلطانیه را شخصی  به نام سید علی شاه انجام  داده است .  

    نا به قولی، بر اثر تشویق و ترغیب  علما و روحانیون بزرگ  شیعه که در آن زمان در دستگاه حکومتی  صاحب منزلتی بودند، اولجایتو مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی پذیرفت و بعد از مدتی تصمیم که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد. بدین منظور  قصد انتقال  اجساد مطهر آنان  (حضرت  علی (ع) و امام حسین (ع) ) را به سلطانیه  داشت تا بر رونق تجاری و  اهمیت  مذهبی  پایتخت جدید التایس خود بیفزاید لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع  یخوبی مورد استفاده قرار گیرد بهمین جهت بود که کلمه «علی»  به طور مکرر با کاشی در متن اجر نوشته شده است.

    انتقال اجساد مطهر ائمه بخاطر مخالفت شدید علمای شیعه  یا بقولی خواب سلطان مکه حضرت  علی بن ابی طالب را ناراضی دیده بود و آن حضرت  از این عمل ناراضی بود انجام نگرفت و منصرف شد.

    بنابراین سلطان ایلخان مصمم شد که دوباره این بنا  را به آرامگاهی برای خود اختصاص دهد. به نظر می رسد که در همین ایام از مذهب تشبع  برگشت و مذهب اهل سنت را اختیار کرد. شاید  به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات  معرق کاری که کلمه «علی»  0ع) بر آن نقش بسته بود، و تمام تزئینات آجری کاشیکاری و گره سازی را با پوشش از گچ اندودند و روی  آن پوشش را با  کتیبه و اشکال مختلف هندسی طرحهای گل و بوته دار با رنگ آبی  بر زمینه  سفید گچبری کردند که  این عمل احتمالا در سال 713 رخ داده اولجایتو در سال  716 ه . یعنی تقریبا  چهار سال  بعد از اتمام بنا  در سن 36 سالگی در گذشت و جسد وی در  تابوتی از زرناب در آرامگاه  ابدیش دفن شد.

    معماری

    گنبد سلطانیه در دوره بر پایی مرتفعترین بنای  جهان بوده و هم اکنون نیز یکی از عظیم ترنی بناهای تاریخی جهان به شمار می رود. این بنا قسمتی از مجموعه عظیمی است که به ابواب البر مشهور بوده و شامل دارالشفا ، بیت القانون، بیت الحکمه ، دار الباده  و ... این بنا در قوم هم کف  با فضاهای جانبی آرامگاه دارای  پلام مربع مستطیل بوده و ادامه مجموعه در طبقات هشت ضلعی متمایل  به منتظم است.

    این گنبد از سه فضای گنبد خانه  تربت خانه ، سردابه تشکیل شده و از نظر حجمی  و ترکیب فضا  آئین  تدفین  مغول  که در دو مرحله انجام می گرفت مطابقت داده و آن را با معماری ترکیبی از مراسم  تدفین مغول  تبیین نمود با توجه به این طرز تفکر خانه محل عزاداری به جسد سردابه محل نگهداری و تدفین جسد و تربت خانه فضای مسقف  بالای سردابه می باشد ورودی اصلی آرامگاه اولجایتو در ایوان های شمال شرقی و شمال غربی  تعبیه شده و کاربرد ایوانهای شمالی شرقی و غربی پنجره می باشند پلان گنبد خانه متمایل به هشت  ضلعی منتظم و طول هر یک از اضلاع از 06/10 تا  16/10 متر متغیر است .

    قطر گنبد خانه 40/24 متر می باشد در این فضا 8 جرز سنگین  با عرض 32/6  تا 25/7 متر  با سطح  مقطع 50 متر مربع قرار گرفته و مهمترین وجه مشخصه  تحول معماری از دوران  سلجوقی  به دوران  ایلخانی را نمایش می دهد. در حد فاصل این  جرزها ایوانها و بنائی در دو طبقه اجرا گریدده و ارتفاع  طبقه همکف از رقوم 7/9 متر و ارتفاع  طبقه اول از رقوم هم کف 70/ 19 متر قابل اندازه گیری می باشدو کف این فضا  با استفاده از سنگ رخام سفید مفروشی یوده است.

    قوس ایوانها در این فضا پنج و هفت تند است. در منتهی الیه این قوسها کتیبه هایی با متن احادیث نبوی در آن نوشته شده و پس مقرنس کاری زیبایی که وظیفه  ترمپه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعی را به پلان دایره  تبدیل نموده و زمینه  اجرا گنبد را فراهم آورده است.

     دومین فضای مورد بحث آرامگاه اولجایتو فضای موسوم به تربت خانه می باشد این فضا به شکل مستطیل با طول ضلع 60/17 متر و عرض 8/7  متر و با ارتفاع 16 متر، محراب مجموعه را در  جرز  جنوبی در خود جای داده است پوشش سقف تربت خانه از سه واحد  طاق و تویزه ساخته شده قطر طاق وسطی که بزرگتر  است 9 متر  و طاقهای طرفین 3 متر قابل اندازه گیری می باشد در ارتفاع 0/3 متری از کف در گرداگرد آن

    کتیبه ای در دو قلم ریز به خط کوفی  مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف کلمات را تزئینات اسلیمی پرنموده اتس. بین تربت خانه و محوطه  زیر گنبد  پنجره بزرگی از مس طلا قرار داشت که به مرور زمان از بین رفته و یا به غارت برده شده است.

    سردابه سومین فضایی است که با ترکیب فضاهای مذکور افاده معنی می  نماید این فضا محل قبر اصلی می باشد ورودی سردابه در ایوان جنوبی تربت خانه قرار دارد و با تعبیر 9 پله  به پهنای 250 سانتیمتر می رسد در وسط این فضا محل قبر و در  طرفین آن دو  فضای کوچک  جهت  استقرار نگهبانان جلوگیری از ورود ارواح خبیثه  تعبیه شده بررسی ترکیب  فضایی  این سردابه و ارتباط آن با  کل مجموعه و قابل مقایسه نبودن ان با سایر بناهای آرامگاهی می توان  چنین استنتاج نمود که این آرامگاه بر اساس بینش مغول  بویژه ائین شمنیت ساخته شده باشد. گنبد آرامگاه اولجایتو  بزرگترین  نوع خود در بناهای تاریخی ایران  با راتفاع  50/48 متر و قطر دهانه 40/24 متر  و با ضخامت 160 سانتیمتر با روش دو پوششی ساخته شده و فضای خالی بین دو پوسته 60 سانتیمتر می باشد.

    اهمیت تشخیص زمان در گنبد سلطانیه

    مقید بودن  مسلمانان به اهمیت  تشخیص زمان برای انجام مراسم مذهبی را می توان سبب ایجاد  ساعت آفتابی  در اسکلت این بنا داشت  باین طریق که اگر  از سوراخ گنبد اصلی  بتابد زمان اذان ظهر است نوری که از پمجره های بزرگ می تابد بین ساعت و نور پنجره های کوچک حدود دقیقه  را مشخص می ساخت به  احتمالی طرح  8 ضلعی بنا نیز به خاطر ایجاد چنین ساعتی بوده در شب هم به  یاری برخی از ستاره ها از این  پنجره ها دیده می شدند زمان را مشخص می گردند.

     

    پلکانها

    در بین حرزهای هشت گانه  پلکانهای مارپیچی وجود دارد که طبقه زیرین را به طبقات دوم و غرفه های خارجی و مناره های هشتگانه متصل می کند لازم به تذکر  است که این پلکانها همه از پایین شروع  نمی شود بلکه  فقط  دو پلکان دیگر در نمای خارجی ولقع شده است.

    پلکانهای زوایای شمالی به طبقه دوم راه می یابد و پلکان سومی بدون اتصال به طبقه دوم بسوی بالا ادامه پیدا می کند. پلکانهای هشتگانه از طیقه سوم (غرفه های خارجی) ظاهر شده  و تا  امتداد مناره های هشتگانه صعود می نماید.

     

    ایوانها

    همانطور که در فوق اشاره شد بر اضلاع هشتگانه پلان داخلی 8 ایوان  رفیع و وسیع به ارتفاع 80/18 و به عرض 70/7 متر واقع شده اند. این ایوانها یکنواختی حاصل از وجود  جرزهای قطور، را از بین برده و باعث شده که بنا زمخت  جلوه ننماید. این ایوانها در عمق 60/2 و ارتفاع 9 متری  به دو طبقه تقسیم شده است.. در طیقه اول یا همکف ورودی های اصلی  و ورودی ها کوچک فرعی به محوطه های عبادتی قرار دارند.

    ایوان جنوبی متصل به محوطه ای  بنام تربت خانه است که در صفحات آینده شرح آن داده خواهد شد. ایوانهای شرقی و غربی در انتها دارای درهای بزرگ می باشد. در حالیکه در انتهای طبقه اول ایوانهای فرعی بک در کوچک وجود دارد. سقف طبقه اول دارای قندیل بندی و مقرنسکاری بسیار جالب و زیبا می باشد

    طبقه دوم  این بخش بوسیله راهروی پوشیده ای با هم در ارتباطند. بطوری که م یتوان در این طبقه تمامی بنا را دور زد در غرفه  های طبقه دوم انواع  تزئینات  ومقرنسکاریهای ارزنده ای دیده می شود که نشانگر ذوق و سلیقه و دقت هنرمندان دوره ایلخانیان است.

    یکی از خصوصیات اصلی  ومنحصر بفرد در گمبد  سلطانیه  دو جدارهبودن آن است که از  دو قشر موازی و مجزا  که صرفا  با پشت  یندهای آجری بین خود  بهم مربوط بوده و همچنین فرم واحدی را شامل می شوند  تشکیل شده است. و این تنها نمونه در مورد  گنبدهائی با وضع  ساختمانی فوق الذکر محسوب می شود و به نظر اینجانب نمی توان نمونه ای  با وضع ساختمانی فوق الذکر در دنیا  یافت که متعلق به قبل از بنای مزبور باشد. و از این رو گنبد فوق  اهمیت شایانی را در تاریخ معماری دنیا داراست بطوریکه مدتها بعد از ساختمان گنبد سلطانیه چه در غرب و چه  در شرق  رفته رفته آثاری با خصوصیات تکنیکی فوق  بوجود می آید . از جکله مهمترین آثاری که به تقلید از گنبد سلطانیه احداث شده گنبد کلیسای سانتاماریا دلفیوره می باشد که بیش از صد سال  بعد از آن ساخته شده است

    مقدمه ای بر اوضاع جغرافیایی شهر سلطانیه

    شهر سلطانیه در 47 کیلومتری سمت شرق زنجان قرار گرفته است. این منطقه از شمال به بخش طارم علیا، از غرب به بخش حومه از شهرستان زنجان، از جنوب به شهرستان خدابنده و از شرق به شهرستان ابهر محدود بوده و 940 کیلومتر مربع وسعت دارد. این بخش دارای 33 روستا و 25770 نفر جمعیت است. مهمترین وجه مشخصه سلطانیه پس از مسائل مربوط به ارزشهای تاریخی وجود چمن معروف سلطانیه است. این چمن قسمتی از فلات زنجان- ابهر را در برگرفته و از فاصله گرفتن دو رشته ارتفاعات موازی که در جهت شرقی- غربی ممتداند، تشکیل گردیده و دارای 35 کیلومتر مربع وسعت است.

     

    پیشینه تاریخی سلطانیه:

    با مطالعات باستان شناسی روشن شده که در داخل چمن سلطانیه شش محوطه باستانی بدین ترتیب وجود دارد. تپه تاریخی یوسف آباد، تپه تاریخی قلعه، محوطه شهر سلطانیه، تپه تاریخی نور، تپه تاریخی چمن. بررسی در عناصر و یافته های اتلال مزبور گویای این واقعیت است که منطقه مزبور از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد تا حمله مغول مورد استفاده اقوام مختلف بوده است. بنابراین قول حمدالله مستوفی که سلطانیه را قبل ا زحمله مغول غیر مسکون دانسته با تردید مواجه می گردد. به استناد متون تاریخی این منطقه قبل از استقرار مغول شهر ویاژ یا شهر ویاز نامیده شده است. ولی آنچه که مسلم و روشن است، پس از حمله مغول و استقرار طایفه ای از آنها در این محل آ« را قنقور النگ نام گذاری کرده اند.

    این منطقه (قنقور النگ) به علل گوناگون در دوره های مختلف ایلخانی مورد توجه و محل یا یلاق بوده است. سلطانیه ابتداء در دوران ارغون خان (683-690) به پایتختی انتخاب گردید. سیاستمداران ارغون در انتخاب این محل به پایتختی از نظر سیاسی و سوق الجیشی راه صوابی پیموده اند، زیرا قنقور النگ نسبت به م تصرفات غربی امپراعتوری ایلخانی مرکزیت داشت. و از طرف دیگر، با عنایت به اینکه پس از استقرار جانشینان هلاکو، به ویژه اواخر دوران ارغون خان و دوره های غازان خان و اولجایتو که به زور شمشیربندان مغول حکومت نسبتاٌ واحدی در منطقه بسیار وسیع از رود سند تا فلسطین با ترکیبی از اقوام مختلف و متمدن آن روزی تشکیل یافته بود، خود موجب پیشرفت سریع ارتباطات بازرگانی را فراهم نمود، تقویت و اصلاح جاده های بازرگانی، ایجاد تاسیسات مربوط به راهدارخانه ها، ایجاد انتظام در مناطق و مسیرهای تجاری، تدوین یاساهای چنگیزی به دزدان و قطاع الطریق از عوامل و انگیزه های این جریان اقتصادی است و سیاستی که توانسته حمل و نقل کالاهای مشرق زمین را به اروپا، که از طریق روسیه و دریاچه اورال انجام می پذیرفت از راه امپراطوری ایلخانی عبور دهند در این صورت بود که ایجاد مرکز اقتصادی بسیار قوی و واجد شرایط در منطقه ای از نظر سیاسی پاسخگوی این نیاز باشد، امری لازم و ضروری به نظر می رسد. این منطقه با توجه به ویژگی هایی که بیان گردید محلی بجز قنقور النگ که همانا سلطانیه است نمی تواند باشد. علی ای حال شهر سلطانیه در دوره بنیان گذاران آن پس از تبریز دومین شهر مهم در امپراطوری ایلخانان بوده و از نظر تجارت خارجی نخستین آن به حساب می آمده است. و کلیه مال التجاره به جهت ایجاد تمرکز و اخذ مالیت های مورد لزوم و کنترل آمد و شد، در این شهر تخلیه و بارگیری می شده است. رونق اقتصادی به حدی بوده که گلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار میرانشاه (806-809 هجری قمری) در بازدید از سلطانیه بحث مفصلی را در مورد رونق تجاری مطرح نموده است. این شهر از دوبخش کهندژ و شارستان تشکیل یافته و آن در بخش پر 200 هکتار بوده است.

    عناصر تشکیل دهنده این شهر عظیم اسلامی به علل گوناگون جغرافیایی سیاسی از میان رفته تنها با مدارک باستانشناسی می توان به بازشناسی آن توفیق یافت. به استناد متون تاریخی این شهر به کاروانسراهای زیبا و اقامتگاه های عمومی مجهز بوده تا سرویس مناسب را از نظر پذیرایی و اقامت عرضه نماید.

     

    سبب ایجاد گنبد سلطانیه

    اولجایتو پس از طرح سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از آرامگاه برادرش غازان خان ، آرامگاه رفیع و باشکوهی برای خود بسازد به همین جهت برای بر پائی این آرامگاه ، هنرمندان از هر سو به سلطانیه آمدند تا یکی از شاهکارهای عظیم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند .

    بنای گنبد سلطانیه در سال 702 هجری قمری ( روایتی ) بر اساس طرح آرامگاه غازان خان که آن نیز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در ( مرو ) الهام گرفته ، ساخته شده بود با این تفاوت که پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد  سلطانیه  هشت ضلعی است اگر چه تا حد  زیادی معماری آرامگاه سلطان  سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن چیزهای ابتکاری در بنای اخیر بحدی است که آنرا  بصورت یکی از شاهکارهای هنر و معماری ایران درآورده است که بعدها نمونه و الگوئی  بای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد همچنین معماری گنبد سلطانیه را شخصی  به نام سید علی شاه انجام  داده است . 

    نا به قولی، بر اثر تشویق و ترغیب  علما و روحانیون بزرگ  شیعه که در آن زمان در دستگاه حکومتی  صاحب منزلتی بودند، اولجایتو مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی پذیرفت و بعد از مدتی تصمیم که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد. بدین منظور  قصد انتقال  اجساد مطهر آنان  (حضرت  علی (ع) و امام حسین (ع) ) را به سلطانیه  داشت تا بر رونق تجاری و  اهمیت  مذهبی  پایتخت جدید التایس خود بیفزاید لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع  یخوبی مورد استفاده قرار گیرد بهمین جهت بود که کلمه «علی»  به طور مکرر با کاشی در متن اجر نوشته شده است.

تعداد بازدید از این مطلب: 211
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : یک شنبه 12 خرداد 1398
نظرات
  • مقدمه

    سرزمین کهن ایران که ریشه در تاریخ چند هزار ساله جهان دارد، هرچند بارها دستخوش تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفته و دوره‌هایی را تحت حاکمیت آنان به سر برده، با این همه، با بهره‌گیری از تمدن و فرهنگ ریشه‌دار و نیرومندش، نه تنها تجدید حیات کرده، بلکه اشغالگران را به کلی در تمدن و هنر خود مستهلک نموده و آنان را در شمار پیروان و مروجان علم، هنر و صنعت ایرانی درآورده است. پیش تاریخ فرهنگی ایران که نزدیک به هفت تا هشت هزار سال پیش از این در ساخت بت‌های گلین سپیده زد، نشانه‌ای عمومی وفراگیر از نخستین تلاش هنری آدمیان است. این منطقه که تنوع جغرافیایی فراوان و غنای اقلیمی خاصی دارد، در طول تاریخ با ابداعات هنری، علمی و صنعتی، به پیشرفت آدمی کمک وافری کرده و از دیرباز سرچشمه بسیاری از عوامل تمدن و فرهنگ خاور نزدیک بوده است؛ چنان که رنه گروسه، مستشرق سرشناس غربی، در معرفی ایران آورده است :

    سرزمین ایران چون دژی مستحکم یکی از باستانی‌ترین تمدن‌های جهان کهن، یعنی تمدنی را که از پنجاه سده ]گذشته[ به این سو، پیوسته تجدید شده و به طرز حیرت‌آوری ادامه یافته، در خود حفظ کرده و مشعلی را که در بامداد تاریخ بر فراز فلات ایران افروخته شده، همچنان شعله‌ور نگاه داشته است.

    فرهنگ ایرانی از دیرباز دارای دو ویژگی ممتاز بوده که همواره این دو شاخصه رشد و گسترش آن را در پی آورده و در اعصار مختلف، به ویژه در عرصه هنر، حوزه نفوذ و تأثیر آن را از قملروی جغرافیایی‌اش فراتر برده است. این دو مشخصه تاریخی که به عواملی همچون محیط جغرافیایی و گذشته افتخار آمیز فرهنگی مربوط می‌شود، عبارت‌اند از: تعامل ایرانیان از زمان باستان با افکار، آثار و هنرهای دیگران و دریافت و یادگیری و سپس ترکیب و تألیف دگرباره آن‌ها و همچنین استعداد شگرف مردم ایران از حیث استقامت و ثبات در بقا و دوام تاریخ فرهنگ و هنر خود.

    تجلیل خصوصیت نخست در تعاملی است که صنعتگران و هنرمندان ایرانی با آموزه‌های اسلام، پس از گرویدن ایرانیان به این دین مبین، داشتند و تمام تجربیات فنی، هنری و سنت‌های باستانی خود را در خدمت آیین نو درآوردند و با درآمیختن با فرهنگ‌های دیگر ملل مسلمان جهان، پایه‌های هنر اسلامی را بنیاد نهادند، پروفسور پوپ در این باره در کتاب شاهکارهای هنر ایران آورده است:

    هنگامی که اروپا در جهل و تاریکی به سر می‌برد، فرهنگ و هنر اسلامی نیمی از جهان را منور ساخت و گرچه نواحی دیگر در این قسمت شرکت داشتند، لیکنه منبع اصلی و سرچشمه این نور ایران بود.

    نمونه بارز استقامت و پایداری ایرانیان در حفظ، بقا و دوام اصالت‌های فرهنگی و هنری را می‌توان با مرور به تاریخ تهاجم وحشیانه مغولان به این سرزمین مشاهد کرد. حملات سبعانه و ویرانگر قبایل صحراگرد مغول که اشغال بخشی از خاک ایران را به همراه داشت، اهدافی همچون اقامه رسوم و ترویج اصول اداری مغولی و چینی را نیز دنبال می‌کرد. از این رو، اخلاف هولاکو که به نام ایلخانیان در ایران حکومت کردند، اجرای یاساوترویج چاو را در ایران آزمودند و پس از مأیوس شدن از اجرای آن‌ها و موفق نشدن دربرانداختن و از بین بردن تمدن و فرهنگ حاکم بر این سرزمین، با وجود مراوده با پاپ و ارتباط با سلاطین مسیحی در اروپا، انجام آیین اسلام را پذیرفتند و رفته رفته مقهور تمدن و تربیت ایرانی و اسلامی شدند.

    در دوره حاکمیت ایلخانیان و تیموریان بر ایران، هنر ایرانی در بسیاری از عرصه‌ها، از جمله در فنون مربوط به معماری، تزیینات ساختمانی، نقاشی و تولید نسخ مصور درخشش فوق‌العاده‌ای یافت و از محدوده جغرافیایی خود فراتر رفت و به دیگر نقاط جهان آن روز و مکاتب هنری آن روزگار سرایت کرده و تأثیر عمیقی گذارد.

    معماری ایران و آسیای مرکزی در دوره ایلخانیان تا عصر تیموری

    در پاییز سال 1253م. خان بزرگ مغول، یعنی منگوقا آن (Mongke) که نوه چنگیز خان و حاکم بزرگ مغولان در چین بود، سپاهی بزرگ را به فرماندهی برادرش هلاکو، برای جنگ با اسماعیلیه در شمال ایران و خلیفه عباسیان در بغداد، روانه این مناطق کرد. هلاکو در سال 1258م. از راه ایران به سرعت وارد بغداد شد، و این شهر را به تصرف خود درآورد. او که همه شهرهای سرراهش، تا بغداد را تسلیم خود کرده، و آن شهرهایی سرراهش، تا بغداد را تسلیم خود کرده، و آن شهرهایی را که تسلیم نمی‌شدند غارت و ویران کرده بود، در بغداد به عنوان دست نشانده خان بزرگ، بر مسند حکومت ایران تکیه زد و به طور رسمی حکومت ایلخانیان را در ایران پایه‌گذاری کرد.

    هلاکو و جانشینان او که زندگی به شیوه ایلیاتی و چادرنشینی را ترجیح می‌دادند و غالباً زمستان‌ها در مناطق گرم‌تر بین النهرین، و تابستان‌ها در دشت‌های سرسبز شمال غربی ایران در چادرها سکونت داشتند، به امر معماری و ساختمان توجهی نداشتند؛ بنابراین آن‌چه از نیمه دوم شده سیزدهم میلادی، از معماری در این مناطق به یادگار مانده تعداد کمی ساختمان معمولی است.

    ایلخانیان بر سرزمین‌ وسیعی، که از کناره‌های مدیترانه، تا سواحل اقیانوس هند و منطقه قفقاز امتداد می‌یافت و براساس نقشه جهانی امروز، مناطق غرب افغانستان، ایران، جنوب روسیه، شرق ترکیه و عراق را شامل می‌شود حکومت می‌کردند، ساختمان‌هایی با سبک‌های معماری متفاوت از خود به جای گذاشتند که زمین‌لرزه‌های متعدد، تاخت و تازهای مکرر و اشغال‌گری‌های پی در پی بیش‌تر آن‌ها را از بین برده و تنها نمونه‌هایی پراکنده و مخروبه در پایتخت‌های این سلسله یعنی: شهرهای مراغه، تبریز، بغداد و سلطانیه، به جا مانده که تعریف و توصیف کامل بیش‌تر آن‌ها، از کتب تاریخی به دست ما رسیده است. البته ابنیه‌ای که از دوره ایلخانیان در مرکز و غرب ایران باقی مانده، سبک‌های معماری محلی آن عصر را نشان می‌دهد و نمایانگر نوع معماری در عصر ایلخانیانی است که، میراث دار مجموعه‌ای از سبک‌ها، مدل‌ها، روش‌ها و لوازم ساختمانی متنوعی بودند که پیش از آنان، در ایران توسعه یافته بود.

    ساختمان مسجد جامع، که در ایران با نام مساجد چهار ایوانی مشهور بوده، سبکی قدیمی و شامل صحنی مستطیل شکل با چهار ایوان در چهار گوشه و اتاقی بزرگ و گنبددار و روبه قبله بود. (این اتاق معمولاً پشت ایوان قبله قرار داشت.) که این شیوه در آن عصر به شکل الگویی استاندارد و متداول، برای همه ساختمان‌ها، اعم از ساختمان‌های مذهبی، مانند: مدارس و خانقاه‌ها و ساختمان‌های غیر مذهبی مانند کاروانسراها، درآمد.

    آرامگاه‌های این دوره به صورت مقبره‌های برجی شکل، بناهای مربع شکل و یا قبه‌ای شکل چند ضعلی بودند.[1]

    مشخصه این آرامگاه‌ها به طور معمول، شامل: ایوان، گنبد، سکنج (محل اتصال چهار گوشه اتاق در بالای دیوارها به گنبد) و مناره بود که بیش‌تر به شکل مرکب و با کارکرد و شکل‌های مشخص به کار می‌رفتند. در تمامی اتاق‌های گنبددار مربع یا چند ضلعی، جایی که گنبد بر روی دیوار قرار می‌گرفت، نیاز به رابطی بود که بتواند سطحی بالایی اتاق مربعی یا چند ضلعی را برای قرار گرفتن گنبد آماده کند؛ بنابراین از سکنج که همان رابط و پلی است که گنبد را به سطح بالایی دیواره‌های اتاق وصل می‌کند، استفاده می‌شد. پیش طاق دروازه‌ای بلند و صوری بود که از یک قوس یا طاق تشکیل می‌شد که درون قابل مستطیل قرار داشت و نوعی ایوان تنگ محسوب می‌شد.

    مناره، معمولا‌ً به منزله یکی از تمهیدات لازم در طرح ساختمان‌های مذهبی به کار می‌رفت و محل استقرار آن، در انتهای سر در ساختمان یا در دو طرف یک ایوان بوده است. در دوره ایلخانیان آجرهای پخته بسیار عالی، یکی از مواد اصلی و دایمی ساختمان‌سازی بود که در تزیینات ساختمان‌ها نیز از آن استفاده می‌شد. روکش‌های گچ – که در آن عصر از عناصر رایج در تزیین ساختمان‌ها بود- در کنار آجرهای کاشی و سفالینه‌های تزیینی، در مجموع تزیینات نمای ساختمان‌ها را تشکیل داده، نمایی جذاب تر و چشم‌گیر از ساختمان را به نمایش می‌گذاشتند.

    در این دوره سبک سنتی ساختمان‌سازی توسعه یافت و بناهای منفرد و مجزا از هم به شکل گروهی و مجموعه‌های بزرگ، غالباً پیرامون مقبره یک شخصیت مشهور و مورد احترام مذهبی و یا حکومتی، ساخته می‌شدند. این مجتمع‌ها که دارای پیش‌طاق‌هایی (Pishtaq) با تزئینات ماهرانه در سردر اصلی خود بودند، در آغاز به طور اتفاقی در کنار هم قرار می‌گرفتند ولی بعدها این شیوه به صورت سبکی جدید در معماری درآمد. در این دوره ابعاد و تناسب ساختمان‌ها تغییر یافت؛ به طوری که سقف اتاق‌ها بلندتر و قوس‌ها و طاق‌های قوس‌دار نوک تیزتر و مناره‌ها باریک‌تر شدند. مناره‌های جدید متناسب و هماهنگ با سبک ساختمان ساخته می‌شدند. مثلاً سردر دروازه‌هایی که از آن عصر به جا مانده، همواره با دو مناره بلند و رفیع دیده می‌شود.

    آجر پخته، همچنان یکی از عناصر اصلی در ساختمان‌سازی با روش‌های جدید و توسعه یافته به کار می‌رفت؛ ضمن اینکه تزیینات آجری، نمای ساختمان را جذاب و حیات‌بخش می‌کرد. در ساختمان‌سازی این دوره، تزیینات و نما و رنگ اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ که از آن جمله می‌توان به اضافه شدن آجرهای لعابدار تزیینی در نمای خارجی، و نیز به روکش‌های کاشی، سفالی، کنده‌کاری و رنگ‌آمیزی دیوارها در تزیینان داخلی اشاره کرد. هرچند که مقرنس‌کاری، مانند آجر پخته از عناصر اصلی در امر ساختمان‌سازی و تزیینات نمای ساختمان محسوب نمی‌شود و مانند آن سابقه ندارد، اما در تزیین بعضی از ساختمان‌ها به صورت برجسته و معلق بر روی طاق‌های قوسی و دیوارها دیده می‌شود.

     

     

    [1] -برج، مقبره دیواری گرد و مدوری است که عموماً از آجر ساخته شده، دارای گنبدی نوک تیز است. که نمونه آن در دامغان وجود دارد و آرامگاه قبه‌ای شکل چند ضعلی –که کم‌تر از انواع برج و مربع شکل مرسوم بود – بیش‌تر در آسیای مرکزی و در شهرهای بزرگ مثل یزد به گونه‌های متفاوت ظاهر می‌شد.

تعداد بازدید از این مطلب: 198
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : یک شنبه 12 خرداد 1398
نظرات
  • معماری بین النهرین: 
    سرزمین بین النهرین مرکز یکی از کهن ترین تمدن هاست.نخستین تمدن شناخته شده این سرزمین را سومریان تشکیل دادند.معماری سومر در خدمت معابد بوده است و مردم آن کشاورز بودند.آنان طرز مهار کردن سیل را آموختند و شهرهایی با دیوار قطور ایجاد کردند.از آثار معماری سومریان می توان معبد انانا(از سنگ آهک) ، معبد ستون و معبد سفید را نام برد. 
    از دیگر اقوام این منطقه آکادی ها و بابلیان بودند که در اکثر بناها ویژگی معماری سومر را حفظ کردند.برجسته ترین بخش مجتمع ودر واقع شناخته شده ترین ساختمان در دره بین النهرین زیگورات ها بودند.زیگورات در لغت (زبان)بابلی به معنای سکو یا بنای پله پله ای است که عرض و طول هر طبقه از اشکوبه (طبقه یا سقف) پایین کمتر است.احتمالا هر کدام از طبقات ساختمان زیگورات رنگ مخصوص داشته و بر روی آن درخت کاری یا گل کاری شده بوده است.دروازه ایشتار نیز یکی آثار برجسته ی معماری شهر بابل در دوران جدید است. آشوریان از دیگر اقوام ساکن در دره ی بین النهرین (بخش شمالی) بودند و بدلیل فراوانی سنگ در منطقه ی آنان،بناهای مستحکم تری از ساختمان های بابل ایجاد می کردند.هنر آشور آمیخته از هنر سومر و بابل بوده است.ارگ ناتمام سارگون یکی از بناهای ساخته شده توسط آشوریان است. 

    دروازه ایشتار 

    خاور نزدیک (سومر کشور- شهر و زیگورات،پیکر تراشی،میثاق سازی،وحدت عنصر صوری و طبیعی) 
    ● سومر 
    قریبا" در اوایل هزاره چهارم بیش از میلاد ، حادثه ای عظیم در بین النهرین به وقوع پیوست و آن مسکون شدن دره های بزرگ رودخانه ها بود . پس از این حادثه بود که نوشتن ، هنر ، معماری ساختمانی ، و شکلهای جدید سیاسی در بین النهرین و مصر ، اما با تفاوتهای چشمگیری در کارکردشان ، به ظهور می رسند . هنری فرانکفورت در این باره می نویسد : 
    کهن ترین اسناد مکتوب بین انهرین ... شناخت واحدهای بزرگ اقتصادی یعنی اجتماعات کنار معابد را آسانتر کرد . نخستین اسناد مکتوب مصری ، نوشته هایی بر روی ساختمانهای شاهی یا کنده کاریهای مهر گونه ای برای شناسایی مأموران پادشاه بودند . نخستین آثار هنری بین انهرین ، غالبا" جنبه مذهبی دارند ؛ در صورتی که در هنر مصری به ستایش از کارهای پادشاهان مربوط می شوند و موضوعات تاریخی را نمایش می دهند . معماری ساختمانی در بین انهرین شامل معابد و در مصر شامل آرامگاههای پادشاهان می شود . نخستین جامعه متمدن در بین النهرین به صورت هسته های جداگانه ، چندین شهر مجزا و مستقل – حکومتهای مشخص و متکی به خود – با سرزمینهای قابل کشت در اطرافشان ، تبلور یافت . جامعه مصر شکل قلمرو واحد ، یکپارچه ولی روستانشین یک پادشاه مستبد را به خود گرفت . 
    بدین ترتیب ، نه یک تمدن بلکه دو تمدن در این نقاط به ظهور رسیدند و هریک خصلتهای ویژه ای برای خود داشت . از آن لحاظه به بعد تاریخ جهان به صورت ثبت پیدایش ، رشد ف زوال تمدنها و خیزش و سقوط خلقتها ، دولتها ، و ملتها در چارچوب آنها درآمد . با پیدایش همین دو تمدن قدرتمند و متضاد درر منطقه ساحل شرقی دریای مدیترانه است که درام بشریت غربی ، حقیقتا" آغاز می شود . 
    در دره حاصلخیز سفلای رودهای دجله و فرات ، بشر احتمالا" چیزی همپای باغ عدن که در سفر پیدایش از آن ستایش می شود و مدتهای مدید بخشی از سنتهای بین النهرین به شمار می رفت ساخته بود . به محض آنکه بشر با فنون آبیاری و تا اندازه ای مهار کردن سیلها آشنا شد ، امکان ایجاد واحه ای بزرگ را دریافت . تاریخ پرآشوب بین النهرین ثابت می کند که این سرزمین با چشم اندازی که برای ایجاد یک زندگی مرفه و بی سابقه داشت ، انسان را شدیدا" به خود جلب می کرد . 
    ● کشور- شهر و زیگورات 
    دین پس از غلبه بر زندگی و معنی بخشیدن به آن ، شکل جامعه و طرز بیان یا نمایش آن در معماری و هنر را نیز تعیین کرد . کشور – شهر بین النهرین ، در زیر حمایت خدای شهر بود ؛ پادشاه نماینده او در روی زمین و مباشر داراییهای زمینی او بود . رابطه پادشاه با خدایان آسمانی و زیردستان زمینی اش را می توان از دعایی که یکی از نخستین پادشاهان سومری به درگاه انلیل خدا در شهر نیپور کرده است ، دریافت : ای انلیل ، سلطان کشورها ، از تو می خواهیم به آنو بگویی دعای مرا به گوش پدر محبوبش برساند ؛ بر زندگی ام روحی تازه بخشد ، و آرامش را از این سرزمینها دور نگرداند ؛ جنگاورانی به من ارزانی دارد که تعدادشان به تعداد علفها برسد ؛ ا ز رمه های آسمانی چشم برندارد ؛ این کشور را غرق نعمت کند ؛ نعمتهایی را که خدایان به من ارزانی داشته اند تغییر ندهد ؛ و من همواره آن چوپانی باشم که بالای سر گوسفندان است .
    نقشه شهر ، این مرکزیت خدا را در زندگی خود نشان می داد ، زیرا معبد خدا هسته ساختمانی با عظمت آن را تشکیل می داد. 
    این معبد نه فقط کانونی برای دین شهر بلکه مرکز فعالیتهای اداری و اقتصادی آن نیز بود . معبد ، در واقع قلمرو خدایی بود که در نزد مردم زمیندار و رمه داری بزرگ و ثروتمند و نگهبان شهر به شمار می رفت . وظیفه اصلی شهر ، خدمت به خدا در مقام یک ارباب بود ، همچنان که وظیفه همه شهروندان به طور کلی خدمت به خدایان بود . مجتمع گسترده و بزرگ معبد که در نوع خود شهری در دل شهری دیگر بود ، وظایف و نقشهای بیشمار داشت . کارمندان معبد شامل کاهنان و کاتبان ، امور و ستد شهر را می چرخاندند و از داراییهای خدا و پادشاه مراقبت می کردند . احتمالا" در چنین محیطی بوده است که نوشتن ابزاری دقیق در دست برخیها تبدیل شد ؛ کهن ترین نمونه های آن به نگه داری حسابها ، شرح معاملات ساده ، و ذخایر موجود مربوط می شوند . 
تعداد بازدید از این مطلب: 213
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : یک شنبه 12 خرداد 1398
نظرات
  • هنر فلزکاری : تمدن دره نیل و دره سند سهم چشمگیری در فرهنگ و تمدن جهان داشته است، امّا آغاز فلزکاری (= متالوژیک) در این تمدنها بسیار دیرتر از فلات ایران بوده است. تا هزاره پنجم پیش از میلاد، ایران دوران سنگ را طی می‌کرد، ولی درهمین زمان «مس» نیز شناخته بود: قطعه‌های مس را حرارت می‌دادند و با کوبیدن آن شکلهای محدودی به آن داده می‌شد، یعنی از طریق چکشه کردن مس، چاقو، سنجاق می‌ساختند.

    آغاز دوران مفرغ در ایران، هزاره سوم پیش از میلاد است. در تپه حسنلو نمونه‌هایی ازقالبهای سنگی به دست آمده که فلز ذوب شده را درقالبها می‌ریخته‌اند و به آن شکل می‌داده‌اند.

    اشیاء کشف شده نشان می‌دهد که در دوره ایلامیها، فلز همچون یک کالای اقتصادی محسوب می‌شده است. در اغلب الواح مکشوفه، شرح وضع بازرگانی روشن شده است. در این زمان گروههایی دوره‌گرد کارشان فلزکاری بود، بیشتر در نواحی غرب ایران و دامنه‌های زاگرس می‌گشتند و به آناتولی (ترکیه امروز) سفر می‌کردند. در هزاره دوم پیش از میلاد، آهن شناخته شد و گفته می‌شود که طلا بسیار زودتر از مس شناخته شد، به ویژه درایران، ذرات طلا از آبهای روان رودخانه‌ها به دست آمد.

    از میان این آثار فلزی، مهمتر از همه مفرغهای لرستان است که قدمت آنها بهسه هزار سال پیش از میلاد می‌رسد، این آثار که اینک در موزه‌های جهان پراکنده است، آثاری است رمزی، هر چند غالب این آثار برای رفع نیازمندیهای روزمره ساخته می‌شده است، ولی فرم این آثار نزدیک به طبیعت نیست، بلکه نشانی است از طبیعت، و گاه نیز نشانه‌ای ازعقاید مذهبی قومی که شاید در دامنه جبال زاگرس می‌زیسته‌اند، این مفرغها، بسیار متنوع‌اند و شامل زیورها، انگشتری و حلقه‌ها، دستبندها با اشکال جانوری و سنجاقها با سر مدور، لوحه‌ها، کمربندها، تیردانها و آبخوری کاسه، لیوان، جام مجسمه‌های جانوران و موجودات خیالی و اشیائی شبیه به عَلم یا بُت و دهانه‌های اسبها به شکل بز کوهی و اسب شیر.

    منطقه اشیاء برنزی لرستان از جنوب آذربایجان غربی تا شوش پراکنده است. همزمان با این اشیاء مفرغی، کارهای فلزی تپه مارلیک به ویژه جام معروف طلایی آن و همچنین جامهای طلایی حسنلو و جام طلای کلاردشت و اشیاء فلزی و طلایی تپه زیویه کردستان از شاهکارهای هنری ایران به شمار می‌آیند. این اشیاء کشف شده، علاوه بر هنر فلزکاری، از حیث نقش و نگارها نیز بیانگر داستانها و مضامین اساطیری آن زمانند.

    فلزکاری در دوره هخامنشیان بسیار موردتوجه بوده است: داریوش نخستین پادشاهی است که به ضرب سکه فلزی پرداخت. هنر فلزکاری این دوره، حتی بر حجاریهای تخت جمشید نیز تأثیر نهاده است، زیرا در پاره‌ای از نقوش برجسته تخت جمشید، جامهای زرینی در دست‌ آورندگان هدایاست، که بخوبی این تأثیر را نشان می‌دهد.

    آنچه از فلزکاری و جواهرسازی هخامنشی تاکنون به دست آمده، می‌توان نمونه آورد ظروف دسته‌داری که مجسمه جانوری در بالای دسته ظرف قرار گرفته یا دسته جامهایی که به شکل بز کوهی بالدارساخته شده است. جامهای شبیه شاخ جانور و ریتون شکل از طلا و نقره که به سر حیوان منتهی می‌شوند. اشیاء تزیینی، همچون دستبند، انگشتر، سینه ریز، سنجاق، گوشواره، بازوبند و غیره، انواع سلاحها و وسایل جنگی مانند سپر، جوشن، ساق سبز، کلاه خود، شمشیر، غلاف شمشیر، نیزه، خنجر، تبر و مال بند اسب وغیره.

    در این دوره در هنر جواهرسازی، نشاندن سنگهای گرانبها بر فلزات معمول بوده است و می‌توان گفت نوعی میناسازی رایج بوده است.

    از اشیاء سیمین دوره اشکانی جز اندکی در دست نیست، امّا ساخت آثار مفرغی در این دوره پیشرفت داشته، چندانکه به سوریه، عربستان و فنقیه هم صادر می‌شده است. در سال 1934م. آگاهیهای تازه‌ای از هنر این دوره به دست آمد: مجسمه‌های مفرغی و نیمه شکسته در گورهای شمی درنزدیک مال امیر در جنوب ایران دراستان خوزستان. یکی از این مجسمه‌ها تقریباً کامل مانده و احتمالاً باید مجسمه یکی از فرماندهان آن روزگار باشد. این مجسمه جامه ایرانی بر تن دارد و حالت او تمام رخ است.

    از دوره ساسانیان، آثار هنری فلزی متنوعی به دست آمده که نشانگر مهارت و سلیقه خاص هنرمندان این عصر است. مضمون تصویری ظروف به ویژه بشقابهای نقره‌ای این زمان بیشتر صحنه‌های شکار، تاجگذاری، انجام تشریفات مذهبی، گلها و پرندگان، مجالس ضیافت و خنیاگران و رامشگران است. علاوه بر ظروف لب تخت، کاسه و پیاله، تنگ، گلدان، مجسمه جانوران و لوازم تزیینی از ورقه نقره ساخته می‌شده است. نقوش برجسته و زراندوده بر روی بدنه این اشیاء خودنمایی می‌کنند. بجز ظروف نقره‌ای، ظرفهای برنجی و مفرغی فراوانی با همان نقوش و ریزه‌کاریها و سکه‌ها ومهرهای دیگر به یادگار مانده است. می‌توان گفت ظروف فلزی دوره ساسانی به ویژه نقره‌ای، از عالی‌ترین نمونه‌های فلزکاری خاورمیانه است.

    معماری : از آنجایی که هنر معماری در کشورهایی که صاحب تاریخ و فرهنگ باستانی هستند، از مهم‌ترین پایه‌های تمدن دیرینه آنهاست و سرزمین ایران نیز با پیشینه مدنیت چندین هزار ساله خود، دارای چنین شاهکارهای معماری است. شاید این علاقه و توجه، سبب تداوم همیشگی این هنرشده است: از تالارها، ایوانهای ستون‌دار تخت جمشید تا قصرهای صفوی دراصفهان تا خانه‌های روستایی. گنبدهایی که بر چهار قوس بنا شده، صحن چهارایوانی، حیاط داخلی و حوض آن، همه اینها از ویژگیهای معماری اصیل ایرانی است که در طول تاریخ معماری ایران پیوسته تداوم خود را حفظ کرده است.

    یکی ازکهن‌ترین نمونه‌ها از میان بناهای شناخته شده باستانی ایران، معبد یا زیگورات چغازنبیل در 30 کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش است. این اثر تاریخی به سال 1250 پیش ازمیلاد در زمان پادشاهی «انتاش گال» در شهر «دور انتاشی» برای خدای بزرگ شهر ایلام به نام «اینشوشیناک» در زمان ایلامیها ساخته شده است. بنای معبد که شبیه به یک برج پله‌دار است، «زیگورات» نامیده شده است. ساختمان آجری بنا چهار گوشه در اصل پنج طبقه بوده، امّا اکنون فقط سه طبقه آن باقیمانده است. بلندی بنا بین 5249 متر تخمین زده شده است.

    در ساختمان زیگورات، مجموعه‌ای ازقوسها، پله‌ها، راهروها، اتاقها و مقبره و آبروها دیده می‌شود. اتاقهای بدون پله به عنوان مقبره و اتاقهای پله‌دار به عنوان محل هدایا مورد استفاده قرار می‌گرفت و این نشان می‌دهد که زیگورات مانند اهرام مصر باستان به منزله آرامگاه هم بوده است. این معبد را نخستین بار پروفسور رولند دمکنم فرانسوی به سال 1314 ش. و سپس گیرشمن به دنیای تاریخ هنر معرفی کردند. به طور کلی معماری این پرستشگاه عظیم که در شمار بزرگترین زیگوراتهای جهان است،‌ بهترین نمونه هنر معماری بر بنیاد طاق قوسی را در دنیای باستان نشان می‌دهد. همچنین طرز ساخت این معبد با دیگر معابد بین‌النهرین تفاوت کلی دارد،‌ و آن ساخت طبقات این زیگورات است که هر کدام مستقلاً و از زمین تا بالا ساخته شده‌اند، یعنی مانند زیگوراتهای بین‌النهرین، هر طبقه بر روی طبقه دیگر ساخته نشده، بلکه مستقل بر پا شده است. درحیاط معبد و در برابر یکی از ورودیها، بنای ستون مانند آجری دیده می‌شود که احتمالاً مراسم قربانی در آن انجام می‌شده است، امّا شاید این نیم ستون آجری خود به گونه‌ای زمان‌سنج ساعت روزانه نیز بوده است. جالب‌ترین شییء که ازکاوشهای زیگورات چغازنبیل به دست آمده است، مجسمه سفال لعابدار گاوی است که بر گرده آن به خط ایلامی چند ردیف نوشته دیده می‌شود. این مجسمه گاو ظاهراً در بالای یکی ازسردرهای زیگورات قرار داشته است. اشیاء شیشه‌ای و مهرهایی از سنگ قیر از دیگر نمونه‌های اشیاء هنری این مکان باستانی است. همچنین تعداد زیادی آجرهای لعابدار دیده می‌شود که بر آنها نوشته‌های ایلامی موجود است و بیشترین اطلاعات درباره ساختمان معبد از همین کتیبه‌ها به دست می‌آید.

 کلمات کلیدی: ساختمان - فلزکاری - معبد - معماری - هنر - هنرفلزکاری
تعداد بازدید از این مطلب: 247
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
نظرات

تمدن سيلک ، چشمه‌على ، تپه‌حصار و ساير

 تمدن سيلک

تپه‌هاى سيلک واقع در سه کيلومترى جنوب غربى کاشان است. ذوق هنرى مردم سيلک ابتدا در کنده‌کارى استخوان و ساختن ظروف سفالين با نقوش و رنگ‌هاى ساده جلوه نمود. در آغاز مردم سيلک به جاى خانه، کلبه‌هايى از نى مى‌ساختند و درزهاى آن را با گِل مى‌گرفتند. و نيز سبدهاى بافته شده از شاخ و برگ درختان را گل‌اندود مى‌کردند و مانع ريزش مايعات از آنها مى‌شدند؛ بعدها همين روش موجب پيدايش سفال شد.

 

از دوره‌هاى بعد آثارى از سفال منظم و صاف در دست نيست و دلايل آن اين است که در آن زمان چرخ سفالگرى ساخته نشده بود و همه چيز با دست ساخته مى‌شد. اين ظروف جهت پخت در هواى آزاد قرار داده مى‌شد و روى آنها را با شاخ و برگ درختان مى‌پوشاندند و آتش زدن آنها حرارت لازم براى پخت فراهم مى‌‌شد؛ از اين دوران آثارى باقى نمانده است زيرا گِل پخته‌نشده فرسوده مى‌شود و از بين مى‌رود.

 

ظروف سفالين که از ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سال ق.م به‌دست آمده نقوشى زيبا و ظريف همراه با اشکال هندسى و نقوش حيوانات دارد. بعدها مردم سيلک خانه‌هاى خود را با خشت‌هاى آجرى پخته شده مى‌ساختند. اين آجرها در آغاز با نور خورشيد و بعدها در کوره پخته مى‌شدند.


پارچ سراميكي، كشف شده در تپه‌هاي سيَلك كاشان، موزة ملي ايران (ايران باستان)، تهران
 پارچ سراميكي، كشف شده در تپه‌هاي سيَلك كاشان، موزة ملي ايران (ايران باستان)، تهران

در حدود هزارهٔ چهارم ق.م انسان سيلک اسب را اهلى کرد. در اين دوره مردم سيلک، مردگان خود را همراه با ظروف سفالى از جمله‌ قورى‌هاى لوله‌دار مخصوص آب مقدس که گويا در گوش مردگان مى‌ريختند، دفن مى‌کردند. در سيلک علاوه بر سفالگرى از فلز هم در ساخت اسلحه و ابزار استفاده مى‌شد. به‌نظر مى‌سد که مردم سيلک به طلا دسترسى نداشته‌اند؛ چون زيورها و اشياء زينتى خود را از نقره و برنز ساخته‌اند.

 

در ظروف سيلک نقوش هندسي، طرح خورشيد، تصوير انسان و نقش بز کوهى بسيار مورد توجه بوده است. بعدها اسب جاى بز کوهى را مى‌گيرد. خورشيد و اسب دو مظهرى هستند که تقريباً همهٔ اقوام هند و اروپايى از آن استفاده کرده‌اند.

 

مهمترين اثر هنرى اين منطقه مجسّمه انسانى است که از استخوان ساخته شده و اين اولين و قديمى‌ترين مجسمه‌اى است که تاکنون در آسياى غربى به‌دست آمده است.

 

ادوات سنگي، مهره‌هاى گِلى و استخوانى و آلات مسى و برنزى از جمله ديگر آثار به‌دست آمده از اين تمدن است. در سيلک ما شاهد دورهٔ خلاقه هنرى هستيم.

 

کهن‌ترين تأسيسات آرياها در تپه سيلک کشف شده که شامل بقايايى از قرارگاه رئيس در بالاى تپهٔ دست‌ساز و نيز گورهايى که به اواخر قرن نهم ق.م و يا اوايل قرن هشتم ق.م مى‌رسد.


ابريق،از تپه سيلک نزديک

کاشان،حدود سده يازدهم قبل از

ميلاد،گل رس،15.75 اينچ،سويس،مجموعه

کوفلر-ترانيگرابريق،از تپه سيلک نزديک کاشان،حدود سده يازدهم قبل از ميلاد،گل رس،15.75 اينچ،سويس،مجموعه کوفلر-ترانيگر

 تمدن چشمه‌على

ديگر تمدن چشمه‌على در جنوب شرقى تهران است که از کاوش آن ابزارهاى سنگى و استخوانى و سفال پيشرفته با نقوش زيبا به‌دست آمده است.

 تمدن تپه‌حصار

تمدن تپه‌حصار در نزديکى دامغان متعلق به هزارهٔ سوم ق.م است. در کاوش‌هاى اين منطقه ظروف سنگى و سفالى و نيز اشياى فلزى به‌دست آمده است.

 تمدن‌هاى ديگر

تمدنى نيز در استان‌هاى فارس و خوزستان شناخته شده است که قدمت آن به حدود ۳۵۰۰ ق.م مى‌رسد. آثار اين تمدن‌ها، سفالينه‌هاى منقوش و مهرهاى کنده‌کارى شده مى‌باشد. در کرمان و بلوچستان نيز سفالينه‌هاى مشابهى يافت شده که با تمدن‌هاى کهن هندى پيوند دارد.

دورهٔ مفرغ

دورهٔ مفرغ در اوايل هزارهٔ دوم ق.م با اختراع و به‌کارگيرى همبستهٔ مس و قلع [به نسبت نُه به يک] آغاز شد.


 ورود اقوام هند و اروپايى به ايران

در ميانهٔ هزارهٔ دوم ق.م گروه‌هايى از يک نژاد سفيدپوست هند و اروپايى از دو سمت مشرق و مغرب درياى خزر به داخل ايران روى آوردند. شاخه‌اى که از مشرق درياى خزر آمد بنام هند و ايرانى خوانده شده است که زرتشت و آيينش از ميان ايشان برخاست (حدود سدهٔ هشتم ق.م)؛ اما آنها که از راه کوه‌هاى قفقاز در شمال غربى ايران نفوذ يافتند متشکل از دو قبيلهٔ مادها و پارس‌ها بودند. مادها در مرکز و شمال غربى ايران (حدود اصفهان و همدان و کردستان تا آذربايجان) و پارس‌ها در جنوب و جنوب غربى ايران (بخشى از کرمان و فارس و خوزستان) مستقر شدند. پادشاهى ماد که يک قرن و نيم ادامه يافت مرکزش همدان بود. پارس‌ها اندک زمانى بعد پادشاهى هخامنشى را در خطهٔ جنوبى ايران به‌وجود آوردند.

عصر آهن

سدهٔ دوازدهم ق.م آغاز دوران آهن در ايران است. استعمال روزافزون آهن در طى هزارهٔ اول پيش از ميلاد، مبانى اجتماعى و اقتصادى را فرو ريخت. در لرستان نزديک مرکز شوش و متأثر از فرهنگ و هنر عيلام تمدنى پا گرفت که پيشرفتى بى‌نظير را در برداشت. با شناسايى يکى از معابد لرستان اين فرض پيش مى‌آيد که آنها جامعه‌اى قومى بودند که در يک مرکز مذهبى گرد مى‌آمدند. هزاران شى‌ء آهنى و مفرغى که بيشتر از درون گورها به دست آمده‌اند - و تاريخ ساخت آنها متعلق به سده‌هاى دوازدهم تا هشتم ق.م است - هنر ايرانى را با قدرت تمام بازگو مى‌کنند.


كله گوسفند برنجي، لرستان، قرون 8-7 قبل ازميلاد مسيح
                                                       كله گوسفند برنجي، لرستان، قرون 8-7 قبل ازميلاد مسيح

بخش عمدهٔ اين مصنوعات فلزى را انواع سلاح (چون شمشير، خنجر، تبرزين) و ابزارها، اشياء آيينى با تصاوير رمزگونه، جانوران مهيب و موجودات اساطيري، اشياء مخصوص اسب (مانند لگام‌ها، آويزها، زنگوله‌ها، دهنه، مالبند و اجزاى ارابه‌ها و يراق‌ها) تشکيل مى‌دهند. اما اشياء زينتى مانند سنجاق، آينه، گردنبند و النگو و همچنين قلاب‌هاى کمربند نيز در ميان اين لوازم ديده مى‌شوند. از سنجاق غير از جنبهٔ تزئينى براى امور نذرى استفاده مى‌شده است. شمايل نگارى‌هاى اشياء مفرغى لرستان در واقع مذهب و سنن اين قوم را به شکلى نمادين منعکس مى‌کند. هنر لرستان نوعى انفجار هنرى و نوعى شکوفايى ناگهانى در تکنيک و فن و نيز ابزار بيان بود که سير تکاملى را دنبال نمى‌کرد. در ميان اشيائى که از گورهاى لرستان به‌دست آمده، کتيبه‌هايى با خط ميخى و اسامى شاهان بابلى و عيلامى وجود دارد که از نظر تاريخى به آخرين سده‌هاى هزارهٔ دوم ق.م مى‌رسد.

 

به‌طورکلى هنر لرستان حاوى مفاهيم رمزى و مذهبى است که با شيوه‌اى بدوى و با هدف استفادهٔ کاربردى و اعتقادى به‌وجود آمده است.

تمدن زيويه و حسنلو

حدود سدهٔ هشتم ق.م در شمال غربى ايران نوعى هنر محلى وجود داشت که نتيجهٔ هم‌آميزى ويژگى‌هاى ايرانى با عناصر آشورى در مغرب و اورارتو (در بخش شرقى ‌آسياى صغير و ارمنستان) است. کاوش‌هايى که در ۱۹۴۷ در زيويه [سقز] آذربايجان به‌عمل آمد، گنجينه‌اى نفيس از اشياء طلايي، مفرغى و عاجى را از دل خاک بيرون آورد که همگى متعلق به سده هفتم ق.م شناخته شده‌اند. اين اشياء بخصوص از آن رو اهميت دارند که عناصرى از نخستين نمونه‌هاى هنر سکايى را نشان مى‌دهند. [سکاييان يا سيت‌ها احتمالاً، يک قوم کوچک‌تر ايرانى زبان بودند که نخست در آسياى ميانه و سيبرى مى‌زيستند، سپس به مناطق ديگر کوچ کردند.] گنجينهٔ زيويه، آشفتگى سياسى و هنرى اين بخش از ايران را به طرز خاصى نشان مى‌دهد. اين گنجينه از اشياء زيادى با ارزش‌هاى متفاوت تشکيل يافته است.


جام زرين، اواخرهزاره دوم قبل از ميلاد،همدان</body>
جام زرين، اواخرهزاره دوم قبل از ميلاد،همدان

در کاوش‌هاى حسنلو [اروميه]، بقاياى کاخ‌هاى متعلق به سده‌هاى چهاردهم تا هشتم ق.م و نيز جامى زرين مربوط به تشريفات مذهبى که چندين موضوع مذهبى و اساطيرى بر روى آن نقش شده‌اند، به دست آمده است.

هنر اَملَش و مارليک

در کاوش‌هاى دامنه‌هاى غربى البرز به سوى درياى خزر (مناطقى مانند کلاردشت، اَملَش، مارليک و کلوزَر)، آثار سفالى بسيار زيبايى يافت شده که از گِل سرخ ساخته شده‌اند. اين آثار به‌شکل پيکره‌هاى انسانى يا حيوان هستند که به اواخر هزارهٔ دوم ق.م تا اوايل هزارهٔ دوم تعلق دارند.

 

مردم نواحى کوهستان جنوب‌غربى خزر به سفالگرى و فلزکارى مى‌پرداخته‌اند و به‌خصوص ظرف‌هايى به‌شکل نره‌گاو کوهان‌دار به‌جاى گذاشته‌اند. وجود جام‌هاى سيمين و گردنبندهاى زرين در ميان اشياى املش نشان‌دهندهٔ ثروتمند بودن ساکنين اين ناحيه است. اين ناحيه عليرغم تأثيراتى که از جريان‌هاى هنرى زمان خود گرفت، اما هويت هنرى خاص خود را حفظ نمود.


پلنگ‌هاي‌ سفالين‌ مارليك‌، اواخرهزارة دوم‌ قبل‌ ازميلاد، گيلان
 پلنگ‌هاي‌ سفالين‌ مارليك‌، اواخرهزارة دوم‌ قبل‌ ازميلاد، گيلان
جام طلاى مارليک

 جام طلاى مارليکپيکره گاو

 پيکره گاوجام طلا،رودبارجام طلا،رودبار

هنر اشکانى و پارتى

اسکندر مقدونى در سال ۳۳۱ ق.م به سوى ايران لشکرکشى کرد و پس از چند پيروزيِ بزرگ، سلسلهٔ هخامنشى را منقرض و سراسر ايران را تسخير نمود.

 

فتوحات اسکندر راه را براى نفوذ هر چه بيشتر غرب گشود و در هنر ايرانى شکاف ايجاد نمود. سلوکيان که از جانشينان اسکندر محسوب مى‌شدند و بخش اعظم امپراطورى هخامنشى را تصاحب کرده بودند، سلسله‌اى را بنا نهادند و پس از آن گرايش يونانى در فرهنگ و هنر ايران پديد آمد و فضاسازى سه بعدي، جامه‌پردازى و نمايش حالات و حرکات جاى سنتِ هنر هخامنشى را گرفت و تحولى در هنر ايران ايجاد کرد. در آن دوران، زمان و فرهنگ و آداب يونانى نيز در ايران اشاعه يافت.


ظرف سفالى، اشکانيانظرف سفالى، اشکانيان

فتح مجدد ايران توسط پارت‌ها بسيار طولانى بود. پارت‌ها يک قوم آريايى بودند که امپراطورى جديدى را در ايران بنيان نهادند. آنها هجوم خود را در سال ۲۵۰ ق.م آغار کردند. پارت‌ها قومى بودند ساکن استپ‌هاى واقع در فاصلهٔ درياى خزر و درياچهٔ آرال؛ که زندگى چادرنشينى داشتند. آنها توانستند بر ايالاتى از شمال و مشرق ايران دست يابند و به قصد براندازى دولت سلوکى رو به مرکز و مغرب ايران آوردند و سرانجام با پس راندن سلوکيان به سوى بين‌النهرين و سوريه و تصرف خاک ايران پادشاهى بزرگ اشکانى را در حدود سال ۱۶۰ ق.م به فرمانرواييِ مهردادِ اول تأسيس کردند.

 

منابع غيرکلاسيک اعم از ايرانى و ارمنى و سريانى و چينى و عربى به غير از اسناد هنري، اين قوم را قوم اشکانى ناميده‌اند و نام اين سلسله نيز از نام پادشاه آنها ارشک مشتق شده که طبق اشاره بعضى منابع کهن، از اهالى بلخ (باکتريا) بوده است.

 

در هنر پارتى دو دوره و مرحله شناسايى شده است:

 

۱. مرحلهٔ نخستين که از حدود سال ۲۵۰ ق.م شروع و تا جلوس مهرداد دوم به تخت سلطنت ادامه مى‌يابد. در اين دوران سبک‌هاى سنتى ايران بسيار بى‌قوت بودند. اين سبک‌ها به همراه گرايش‌هاى فرهنگ هلنى و يونانى - ايرانى به موجوديت خود ادامه دارند

 

۲. مرحله دوم که به دنبال مرحلهٔ نخست آغاز گشت و دورانِ پارت‌ها را در بر گرفت و تا سقوط اشکانيان و ظهور امپراتورى ساسانى ادامه يافت. اين دوره حاوى هنر واقعى پارتيان بود.

 

به‌هرحال نبايد فراموش کرد که طبيعتاً اوضاع جغرافيايى مراکز مختلف، همراه با ساختار و بافت اجتماعى نيز فعاليت‌هاى هنرى پارتيان را تحت تأثير خود قرار داده است.

 

نخستين پايتخت پارت‌ها يعنى ”نسا“ در نزديکى شهر جديد عشق‌آباد برپا شد. هنر نوظهور پارتي، ترکيب و پيچيدگى ساختار خود را در معمارى نسا به نمايش گذاشت.

 

در دورهٔ پارتى هنرهاى چندى وجود داشت که بازتابى از آشوب‌هايى بود که به ايران لطمه وارد مى‌ساخت. اين هنرها شامل هنر خود ايران؛ هنر ايرانى - يونانى و هنر و فرهنگ هلنى بود. جنبهٔ التقاطى هنر يونانى - ايرانى بويژه در آثار معمارى قابل رؤيت است. مثلا‌ً در کُرهه معبدى با پلان يونانى وجود دارد که ستون‌هاى آن از الگوهاى هخامنشى اقتباس شده است.

 

در زمان اشکانيان خط ميخى جاى خود را به خط پهلوى اشکانى داد. در ابتدا اشکانيان نيروهاى طبيعى مثل ماه و خورشيد را مى‌پرستيدند؛ اما به آيين مزديستى وفادار بودند. آثار موجود نشان مى‌دهد که بيشتر سلاطين پارتى به اين آيين‌ گرويده‌اند و آتشگاه‌ها و معابدى به دست شاهان اشکانى ساخته شد. اما به‌طورکلى نسبت به مذهب سخت‌گير نبودند و پيروان مذاهب ديگر را در کنار خود داشتند.

 

از بررسى اندک آثار به‌دست آمده از تمدن و هنر اشکانى اين موضوع آشکار مى‌شود که اشکانيان به‌تدريج در طول امپراطورى خود، نفوذ فرهنگ و هنر يونانى را محو و ويژگى‌هاى هخامنشى را احيا کردند.

آثار سفالى و فلزى


پيکرمفرغى اشکاني.از

پرستشگاه شمي،موزه ايران

باستانپيکرمفرغى اشکاني.از پرستشگاه شمي،موزه ايران باستان

پارتيان علاقهٔ زيادى به جواهرات و آثار زرين و سيمين داشته‌‌اند يک پيکرهٔ مفرغى بزرگ که از پرستشگاه شَمى در کوه‌هاى جنوب غربى ايران به‌دست آمده است و اشياء مفرغي، سيمين و سفالى که در آنها حيوانات بازنمايى شده‌اند از ديگر آثار هنرى اين دوران به‌شمار مى‌آيد.


ظرفى با طرح قوچ، دوره اشكانى، تهران
ظرفى با طرح قوچ، دوره اشكانى، تهران

به‌کار بردن مفتول طلا به شيوهٔ خاتم‌کارى در نقره و گوشواره‌هايى به‌شکل خوشهٔ انگور نيز از ويژگى‌هاى طلاکارى و نقره‌کارى پارتى است که به سبک هخامنشى نزديک است.

 

در هنرهاى سفالينه پارتى علاوه بر توليد وسيع و گسترده‌اى از ايماژهاى کوچک نذرى از الهه‌ها، تمايلى هم براى خلق پيکره‌هاى متعدد از زندگى عادى (سوارکاران، جنگجويانِ در حال استراحت، پيکرهٔ زنان) ديده مى‌شود. لوحه‌ها و مهرهايى هم به‌دست آمده که روى آنها صحنه‌هاى شکار و صحنه‌هاى رمزى مذهبى نقش شده است.

 

در زمينهٔ سفالينه‌هاى لعابدار غير از چندين جام شاخى زيبا با نقوش ظريف، جامِ کوزه و سه‌‌پايه نيز به‌دست آمده است.

 

سفال‌هاى لعابدار عهد اشکانى غالباً دو رو هستند و نقوش زيادى ندارند. اين لعاب‌ها بيشتر به رنگ سبز و فيروزه‌اى مى‌باشند. مهمترين نمونه سفال‌سازى دورهٔ پارتى تابوت‌هاى سفالى لعابدار است؛ آنها مردگان خود را در اين تابوت‌ها قرار مى‌دادند و در مفدن‌ها دفن مى‌کردند؛ اما جسد کودکان را در سبوهاى سفالى دهن گشاد مى‌نهادند.

 

بر روى هنر اشکانى خاصيت مرحله‌اى و انتقالى را داشت که از يک‌سو به هنر ساسانى و از سوى ديگر به هنر بيزانسى راه يافت. بعضى خاورشناسان معتقدند که هنر چينى‌ها تحت نفوذ هنر پارتى قرار گرفته است.

 

به‌طورکلى کشور ايران در اين دوره هنر وسيعى بوده است و اين دوره در تجديد و احياى روح ملى ايران اهميت بسيار دارد.

معمارى، حجارى و نقاشى

پارتيان در طول پنج قرن شاهنشاهى خود شهرهاى بزرگى ساخته‌اند که از آن جز اندک خرابه‌اى نمانده است. اشکانيان بانيان شهرهاى بزرگ تيسفون و هنزه در بين‌النهرين بوده‌اند. در قلمرو شهرسازى قبل از همه بايستى حضور مداوم نظاميان و به تبع آن جامعه ملکو‌ک‌الطوايفى و طبقاتى و ناموزون پارتى را در نظر گرفت. اين شهرها يا پلان مدور داشتند که منبعت از سنن کهن آسياى مرکزى بود؛ يا راست خط بودند که ظاهراً منشأ هلنى داشته است؛ گاهى هم ساختمان‌هاى منفرد و مستقلى براساس پلان ”بابلي“ همراه با يک حياط مرکزى نظير قصر آشور و يا برپايهٔ پلان ايرانى همراه با اقتباس آزاد از ايوان همچون کاخ هاترا ساخته مى‌شد.

 

در معمارى اشکانى طاق گهواره‌اى و قوس رواج داشته؛ ايوان نيز از ابداعاتِ پارتيان است که به معمارى دوره‌هاى بعد انتقال يافت. در واقع ايوان رمز و نمادى از چادر خانه‌به‌دوشان بوده است.

 

گچبرى نيز از هنرهاى پارتيان بوده که قبل از آنها ديده نشده است. اما مورد استفادهٔ آن به درستى معلوم نيست که آيا براى تزئين داخلى بنا بوده يا براى نقاشى ديوارى به‌کار مى‌رفته است. نمايش پيکره‌ها از روبرو براى هنرمند پارتى بسيار مهم بود. و نمايشگر يک سنت تداوم يافته مى‌باشد. انسان از روبرو و با چهرهٔ تمام رخ و چشمان خيره به نگرنده که از هنر بين‌النهرين باستانى سرچشمه گرفته بعداً توسط اشکانيان به هنر ساسانى و از آن به هنر بيزانسى انتقال يافته است.


مرد اشکانىمرد اشکانى

قديم‌ترين نقش برجسته پارتى متعلق به سال ۸۰ ق.م است که در بيستون قرار داشته است. موضوعات مهم نقش برجسته‌هاى اشکانى عبارتند از: اجراى مراسم؛ تشريفات سلطنتي؛ بخشيدن منصب‌ها؛ تشريفات مذهبى در برابر آتشگاه؛ جنگ؛ شکار و غيره. نقش برجسته‌هاى باقى‌مانده بر صخره‌هاى سَروَک و بيستون نمايشگر انحطاط يافتن اين هنر در دورهٔ اشکانى است.

 

عالى‌ترين اثر نقاشى در عهد اشکانى آثار منقوش در کوه خواجه در سيستان است که احتمالاً متعلق به قرن اول ميلادى مى‌باشد. در بخشى از اين نقوش رب‌النوع عشق يونان - اروس - را مى‌بينيم که بر اسبى سرخ رنگ سوار است. در بخش ديگر رامشگران و بندبازان و ساير خدايان يونان و شاه وملکه نقش گرديده‌اند. در اين مجموعه تأثير هنر يونانى ديده مى‌شود.

 

نقاشى ديوارى معبد ميترا در دورا - اوروپوس در کنارهٔ فرات بسيار ايرانى و پارتى است.


نقش برجسته ، اندازه 2/26 متر ، 34-69 سال ق .منقش برجسته ، اندازه 2/26 متر ، 34-69 سال ق .م

هنر دوران اسلامى


اصفهان،ايران،مسجد

جامع،اندرونى بخش آغازين،سده

هفتم/سيزدهماصفهان،ايران،مسجد جامع،اندرونى بخش آغازين،سده هفتم/سيزدهم
نقاشى روى پوشش گلى زير

لعاب، نيشابور، قرن 4 هجرى

قمرى

نقاشى روى پوشش گلى زير لعاب، نيشابور، قرن 4 هجرى قمرى
بشقاب سراميکي،

نيشابور، قرن 3يا 4 هجرى

بشقاب سراميکي، نيشابور، قرن 3يا 4 هجرى

تاريخ هجرت حضرت محمد (صلّى الله عليه وآله وسلم) از مکه به مدينه که به‌عنوان مبدأ تاريخ مسلمانان قرار گرفته، مطابق است با ۶۲۲ بعد از ميلاد مسيح. پس از رحلت پيامبر اسلام در سال ۱۱ هجرى قمرى خلفاى راشدين در مرکز مدينه رهبرى مسلمانان را به‌دست گرفتند. با قبول خلافت توسط حضرت على (عليه‌السلام) در سال ۳۶ هـ .ق کونه پايتخت قرار گرفت و با شهادت آن حضرت در سال ۴۰ هـ . ق خلافت به معاويه رسيد و پايتخت به دمشق منتقل شد. جانشينن معاويه به‌نام خلفايِ اموى از سال ۴۱ تا ۱۳۲ هـ . ق در مقام خلافت باقى ماندند و سپس خلافت به‌دست عباسيان افتاد که بغداد پايتخت شد و تا سال ۶۵۶ هـ . ق ادامه يافت و در آن سال بساط خلافت آنها توسط هلاکوخان برچيده شد.

 

اسلام دين جهان‌گستر قرن‌هاى هفتم و هشتم ميلادى ايران، بين‌النهرين، مصر، شمال آفريقا، اسپانيا، سوريه، هندوستان، چين و برخى ديگر از نواحى خاور دور را تسخير نمود و به زير حکومت وحدت‌بخش خود در آورد.

 

لفظ اسلام در قرآن کريم به معنى مطلق دين خدا و نيز به معنى دين محمد (صلّى الله عليه وآله وسلم) آمده است. اسلام را بايد هم‌ دين به‌شمار آورد هم نوعى روش زندگى که توانست اقوام مختلف از نژادهاى گوناگون را گردهم آورد و برابرى و تساوى در بين آنها برقرار سازد. وحدت فرهنگى موردنظر و پيشبرد اسلام، ضرورتاً تا قلمرو خلاقيت‌ هنرى را در بر گرفت.


کتيبه گلى در مدرسه قياسه

نظاميه، خرگردکتيبه گلى در مدرسه قياسه نظاميه، خرگرد

فتح ايران توسط اعراب مسلمان به سهولت امکان‌پذير نبود؛ هرچند دولت با عظمت ساسانى در سراشيبى سقوط و انحطاط بود و به دليل دودستگى‌ها، شکاف بين طبقات و اختلافات و رقابت‌هاى ميان نجبا و روحانيون و نابسامانى در امر دين، کشور در لبهٔ پرتگاه قرار داشت. در آن دوره روحانيت هيچگونه پيام اميدبخشى نداشت و مراسم دينى تنها يک محدوديت و تشريفات به‌شمار مى‌رفت. کوشش و تلاش کسانى چون يزدگرد يکم، شاپور سوم و قباد براى جلوگيرى از اين توسعه‌طلبى روحانيون آتشگاه به جايى نرسيد. مغان علاوه بر حکومت دينى فرمانروايى دنيوى را نيز در اختيار داشتند. اين قدرت و ثروت آنها را به فساد مى‌کشانيد و نتيجه اين شد که نشانى از معنويت و روحانيت در آنها برجاى نماند. به‌همين جهت پيش از پيدايش و گسترش اسلام به‌تدريج دين زرتشت کنار مى‌رفت و آيين مسيح رواج مى‌يافت و به گفته يکى از آگاهان، اگر در آن روزگاران اسلام به ايران راه نمى‌يافت شايد کليسا، آتشکده‌ها را ويران مى‌ساخت و خود به جاى آن مستقر مى‌شد. به‌هرحال جامعهٔ ساسانى با وجود نظم‌ ظاهرى از درون آشفته و بى‌هدف شده بود.

 

بعد از يک سلسله جنگ‌هاى شديد بين اعراب و ايرانيان، سرانجام فتح ايران توسط مسلمانان صورت گرفت و سلسلهٔ ساسانى در سال ۲۲ هجرى (در زمان خلافت عمر) پس از شکست در جنگ معروف نهاوند منقرض گرديد. برخورد مسلمانان عرب با يک قوم فرهيخته و داراى پيشرفت‌هاى اعلاى هنرى و فرهنگ باستاني، تأثيرات زيادى در آنها برجاى گذاشت و خطر تسليم در مقابل يک چنين پيشينهٔ هنرى را پيش آورد.

 

ايرانيان به‌هر جهت اسلام آوردند و از همان ابتدا حساب خود را از پيروان رسمى تسنّن جدا ساختند. يکى از دلايلى که ايرانيان با آغوش باز اسلام را نپذيرفتند، يکتاپرستى آنها بود. آنها مشرک و کافر و بت‌پرست نبودند بلکه خدايى به‌نام اهورامزدا را مى‌پرستيدند. معروف است که حضرت حسين بن على (عليه‌‌السلام) دختر آخرين پادشاه ساسانى را که در حين تسخير ايران اسير شده بود به زوجيت خود در آورده بود و از اين بابت امامان وارث ميراث پادشاهى ايرانيان نيز بودند.

 

پيروزى بنى‌عباس در نتيجهٔ کمک ايرانيان و دشمنى آنها با بنى‌اميه صورت گرفته. در زمانِ سلطهٔ عباسيان، تمدن و فرهنگ ايرانى در تمدن اسلامى نفوذ فوق‌العاده‌اى مى‌يافت. حتى عباسيان بغداد را که نزديک تيسفون پايتخت ساسانى بود پايتخت خود برگزيدند. در عهد خلافت عباسيان خاصه در زمان مأمون، نهضت علمي، ادبى و هنرى عظيمى در بعداد آغاز شد و ايرانيان در اين نهضت نقش عمده‌اى برعهده داشتند.

 

سپس سامانيان و صفاريان در مشرق ايران به استقلال رسيدند و بعد نوبت به غزنويان رسيد؛ که علاوه بر شرق ايران، افغانستان و بخشى از هندوستان را ضميمهٔ متصرفات خود کردند.

 

سلجوقيان پس از غلبه بر غزنويان کشورهاى غربى آسياى صغير، سوريه و عراق را نيز به متصرفات غزنويان افزودند و از جانب خليفه وقت، سلطنت آنها در ايران به رسميت شناخته شد.

 

با پيروزى اعراب مسلمان و انقراض امپراتورى ساساني، دورانى تازه در تاريخ هنر ايران آغاز شد. طى قرون بعد اقوام مختلف ترک، مغول و افغان بر اين سرزمين تسلط يافتند؛ ولى سنت‌هاى فرهنگى ايرانى در هنر ضمن اثرپذيرى از تمدن و فرهنگ اسلامي، مسير تحول خاص خود را پيمود. در ابتدا هنرمندان و صنعتگران مسلمان ايرانى ويژگى‌هاى هنر ساسانى را در آثار خود مى‌آوردند. مساجد اوليه طبق الگوهاى رايج در ساير جوامع مسلمان ساخته مى‌شدند؛ اما از سدهٔ چهارم هجرى سبک خاصى در معمارى مساجد براساس سنت‌هاى ايرانى رخ نمود. ايرانيان به سرعت از ارزش‌هاى تزئينى خط عربى بهره گرفتند. و انواع طرح‌هاى تزئينى خاص خود را پديد آوردند.

 

در اين زمان تصور بر اين بود که تلاش براى بازنمايى واقعى انسان، توهين کفرآميز نسبت به حق الهى خلقت مى‌باشد. تحريم معروف هنرهاى تجسمى در جهان اسلام ربطى به قرآن نداشت و زمينهٔ اين تحريم تا حدود زيادى به تعريف سهم و نقش هنرها در استخوان‌بندى جامعه اسلامى برمى‌گشت. مباحث و مناظراتى راجع به شمايل‌شکنى و بت‌شکنى که جهان مسيحيت را در کشمکش‌هاى شديد مذهبى فرو برد تا اواسط قرن نهم حل و فصل شد، نقش بسيار مهمى در تشکل نگره‌هاى اسلامى داشت. چنين به‌نظر مى‌رسد که هنرمندان برجسته، هميشه از ضوابطى که سنت تحميل مى‌کرد و پيام روحانى قرآن ارائه مى‌داد، شناخت و آگاهى کاملى داشتند. اما اين سخت‌گيرى‌ها باعث توقف فعاليت‌هاى هنرى تجسمى نگرديد؛ و قوهٔ تخيل هنرمند به نقوش و نگاره‌ها معطوف شد. اين نگاره‌هاى دل‌انگيز و نقوش پرمايهٔ رنگين را در نهايت بايد مديون اسلام باشيم که فضايى به‌وجود آورد که در آن هنرمندان از مسائل دنيوى روى برگيرند و در سپهر رؤيايى و تخيلى خط و رنگ ناب سير کنند.

 

مذاهبى که بعدها در کشورهاى اسلامى حاکم شدند در تعبيرشان از ممنوعيت و حرمتِ تمثال‌ها، تساهل بيشترى نشان دادند. آنها نقاشى اشخاص و وقايع را تا آنجا که ربطى به دين نداشت. مجاز دانستند.

معمارى

نخستين بناى مذهبى اسلام مسجد مدينه بود؛ اما مسجدى که اکنون در مدينه برپاست، با مسجد اوليه اين محل بستگى زيادى ندارد. طرح مساجد مدينه و مکه نمونهٔ کامل ساختمان‌هاى مذهبى اعراب در عهد اسلامى است و تقريباً تمام مساجدى که در کشورهاى اسلامى ساخته شده است، از حيث طرح از اين دو بناى مذهبى اقتباس گرديده‌اند؛ جز ايران که از قرن سوم هجرى به بعد براى ساختمان‌هاى مذهبى خود از بناهاى عهد اشکانى و ساسانى الهام گرفته است.

 

با حملهٔ اعراب تغييرات چندى در معمارى شهرها ايجاد شد. پس از فتوحات اسلامى نخستين اسکان‌هايى که ويژگى شهرى يافتند، شهرهاى بصره و کوفه در عراق بودند، که هر دو در سال ۶۳۸ م برپا شدند و از مراکز عمدهٔ فرهنگى اسلامى گرديدند.


کاشى لعابى فيروزه به شکل

ستاره، کاشان، 1377ميلادىکاشى لعابى فيروزه به شکل ستاره، کاشان، 1377ميلادى

سرزمين‌هاى پهناورى که به تصرف اعراب درآمده بودند تحت فرمان جانشينانى که از دمشق يا بغداد به آنجا اعزام مى‌شدند قرار گرفت. اين جانشينان سرانجام با تأسيس سلسله‌هايى در سرزمين‌ها و ايالات مختلف -امويان در سوريه و اسپانيا، عباسيان در عراق، فاطميان در مصر و توسن و جز اينها- به استقلال نسبى دست يافتند.

 

پس از به قدرت رسيدن عباسيان،پايتخت به بغداد در نزديکى تيسفون -پايتخت ساسانيان - منتقل شد. شهر بغداد بر پلان مدور استوار بود. در شمال بغداد، سامرا قرار داشت که از مراکز شهرى مهم دست‌ساخت بشر به‌شمار مى‌رفت.

 

شهر قاهره پس از فتح مصر در اواخر قرن دهم توسط معزّ خليفه فاطمى ساخته شد. برج و باروى حجيم اين شهر برپايهٔ الگوهاى بيزانسى و توسط معماران سورى در بين سال‌هاى ۱۰۸۷ تا ۱۰۹۳ م ساخته شد.

 

نخستين بناى کاملاً اصيلى که توسط معماران ايرانى در اواسط قرن دهم ميلادى برپا شد آرامگاه شاه اسماعيل سامانى در بخاراست که بعداً سرمشق ديگر آرامگاه‌هاى باشکوه قرار گرفت. اما اين نوع معمارى در مقام بناى يادبود مغاير با آداب و عقايد دينى صدر اسلام قرار داشت.

 

بطورکلى مشخصات عمدهٔ معمارى اسلامى از اسپانيا گرفته تا هندوستان را بايد در طاق‌نماها، قوس‌ها و طاق‌گهواره‌اي، گنبد و مناره و گلدسته و محراب برشمرد. از عناصر عمده‌اى که در زينت‌کارى معمارى اسلامى به کار گرفته شد بايد از گچ‌برى و کاشى‌کارى معرق و مقرنس‌کارى و شباک‌سازى و کتيبه‌نويسى به انواع خطوط نسخ و ثلث و ريحان و رقاع و کوفى و خطوط بناّيى نام برد. بناهايى که نمايانگر گونه‌هاى معمارى اسلامى هستند عبارتند از: مسجد، مقبره، مدرسه، کاروانسرا و همچنينى رواق‌ها و شباک‌ها و سرداب و حوض‌خانه و ... .

بناهاى مذهبى و آرامگاهى

احداث بناهاى مذهبى همچون مسجد و مدرسه به موازات گسترش حوزە نفوذ اسلام گسترش يافت. احداث مساجد اوليه که بناهاى ساده‌اى بودند، در محوطه‌هاى مربع يا مستطيل‌شکل و رو به قبله صورت مى‌گرفت که با ديوارهاى خشتى ساخته مى‌شدند؛ مانند مسجد مدينه، کوفه و بصره.

 

احداث مساجد در مقايسه با ديگر بناهاى اسلامى اهميت بيشترى داشت و مسجد از بزرگ‌ترين بناهاى هر شهر و روستا بشمار مى‌رفت.

 

در صدر اسلام مساجد علاوه بر محل انجام فرايض و اقامهٔ نماز، نهادى سياسي، اجتماعى و ادارى محسوب مى‌گشت.

 

مساجدى چون مسجد شوش و فهرج از قديمى‌ترين نمونه‌هاى مساجد در ايران دورۀ اسلامى است. شيوۀ بنا و ويژگى‌هاى اين‌ها به معمارى بناهاى ساسانى شبيه است.

 

از جمله بناهاى ديگر اين دوران، تاريخانهٔ دامغان است که تاريخ احداث آن‌را حدود ۳۰۰ هجرى مى‌دانند. اين مسجد داراى حياط بزرگى است به‌شکل مربع که رواق‌هايى با طاق ضربى اطراف آن‌را فرا گرفته‌اند. تاريخانهٔ دامغان به‌ شيوۀ معمارى اسامى بدست هنرمندان دورۀ اسلامى بنا گرديد.

 

نخستين مساجد جامع پلان محکم و استوارى داشتند. ديوار رو به قبله تالار نماز، مزين به محراب بود. از بخش‌هاى مهم مسجد جامع، منير بود که جايگاه بلندى همراه با چند پلکان داشت که در سمت راست محراب ايجاد مى‌شد و عموماً از جنس چوب ساخته مى‌شد و قابل حمل بود.

 

با تأسيس سلسلهٔ امويان در دمشق و عباسيان در بغداد، معمارى نيز دچار دگرگونى‌‌‌هايى شد. بناهايى چون قبه‌الصخره، مسجد جامع دمشق و مسجد سامره حاصل اين تحولند. در اين بناها از معمارى قبل از اسلام بويژه دورۀ ساسانى الهام گرفته شده است. از ديگر مساجد اين دوران مسجد جامع نايين، مسجد جامع نيريز، مسجد جامع شيراز مى‌باشد.


مسجد جامع، شيرازمسجد جامع، شيراز

از دوران صدر اسلام آرامگاه‌هاى بزرگى باقى مانده است. اما بناهاى تدفينى از قبل از سلجوقيان تا قرن سيزدهم در شرق ايران بصورت برج‌هاى تدفينى با پلان چند ضلعى يا مدور ساخته شده است.

بناهاى غيرمذهبى

از مهم‌ترين انواع بناهاى عمومى در جهان اسلام، مهمان‌خانه‌ها يا کاروان‌سراها هستند که در کنار جاده‌هاى اصلى ساخته مى‌شدند. از جمله آنها رباط ماهى يا چاهه در سرخس است. در بناهاى عمومى ديگر اين دوره پل - بند امير در شيراز را مى‌توان نام برد.


 رباط ماهي، سرخسرباط ماهي، سرخس

نقاشى

در ايران اسلامى نقاشى شامل تصويرسازى کتاب بود؛ بعد از بغداد اين هنر در مراکز تبريز، اصفهان، شيراز و هرات کار شد که هر يک داراى ويژگى‌هاى خاص خود بودند.

 

بعضى نقاشى‌هاى قرن نهم ميلادى در نيشابور داراى مشخصه‌هاى مشترکى با تذهيب‌هاى قرآنى معاصر خودش است.

 

يک رشته از قطعات نقاشى سده نهم با ماهيتى کاملاً متفاوت و طرح‌هاى پيکره‌اى با رنگ‌هاى روشن است که اغلب بازنمايى زنان و گاهى ديوان و تا حدودى مردان به‌صورت تمام قد است. کاوشگران آثار نيشابور معتقدند اين قطعات متعلق به يکى از پيروزى‌هاى رستم بر ديوان است.


در اينجا يک ويژگى در هنر اسلامى به‌وجود مى‌آيد که هاله دور سرهاست. يک قطعهٔ نقاشى بزرگ در ايران پيکرهٔ نيم‌قد يک قوشچى سوار بر اسب است. از مشخصه‌هاى اين اثر مثل نمونه‌هاى بى‌شمار بعدى وجود رشته‌اى از کتيبه‌هاى کوفى در آستين بالايى پيکره است. از اين دوره رساله‌اى راجع به ثوابت در دست است که همه نسخه‌هاى اين رساله صور فلکى را با تصاوير ذهنى نشان مى‌داد و اغلب از اساطير کهن يا از جهان حيوانات مايه گرفته بود. اين اثر در حدود سال ۹۶۵ . تأليف شده است.

 

بهر شکل از قرن سوم تا هفتم هجرى مرکز نصرى در بغداد بود. از جمله کتاب‌هايى که در بغداد مصور شده‌اند خواص‌الادويه، مقامات حريري، کليله و دمنه را مى‌توان نام برد.

منسوجات

در جهان اسلام بافته‌هاى دستى از ارزشمندترين توليدات به‌شمار مى‌رفت و نقشى برتر از کارکردهاى علمى و تزئينى داشت. اين بافته‌ها نه فقط در کاخ‌ها و خانه‌ها و مساجد بکار مى‌رفت، بلکه بعنوان نشانهٔ پشتيبانى سياسى به شکل هديه و پاداش بکار مى‌رفت.

 

هنر بافندگان مسلمان احتمالاً از هنر بافندگان ساسانى ايران و قبطيات مصر تقليد شده است. به سراسر جهان اسلام رسيده و در سدهٔ دهم عالم‌گير شد و به طور وسيع به کشورهاى مختلف صادر مى‌شد.

 

هنر قالى‌بافى به‌خصوص در ايران پيشرفت چشمگيرى داشت و در خانه‌ها و کاخ‌ها براى پوشش کف و ديوارها بکار مى‌رفت و تضاد جالبى در محيط ايجاد مى‌کرد. فرشى که براى بقعهٔ شاه طهماسب در اردبيل بافته شد، نمونهٔ بزرگى از قالى‌هاى قاب‌گونه است و طرحى از اجزاى درهم فشردهٔ بزرگ و زمينهٔ آبى يکدست با گل و برگ متصل به شبکه‌اى از ساقه‌هاى ظريفى که طرحى حلزونى در سراسر زمينه پديد مى‌آورند، پوشانده است. احتمالاً بابت اين فرش بيست و چهار سال وقت صرف شده است. در اين فرش پيکرهٔ انسان و حيوان حذف شده که دليل آن بافتن اين فرش براى مسجد بوده است.


گليم ابريشمي، فارس، قرن10

هجرى قمرىگليم ابريشمي، فارس، قرن10 هجرى قمرى

سفال‌گرى، شيشه‌گرى و فلزکارى


پارچ شیشه ای، گنجینه اسلامی، موزه ملی ایران باستان(تهران)پارچ شیشه ای، گنجینه اسلامی، موزه ملی ایران باستان(تهران)

مهم‌ترين مرکز توليد سفال دوره اسلامي، سمرقند بود که در آنجا تعداد زيادى از ظروف سفالى بطور کامل يا قطعات آنها کشف شده است. از منابع الهام سفالينه‌هاى دورهٔ اسلامى يکى هنر ساسانى بود. با وجود محدوديت‌هاى شمايل‌نگارى اسلامي، طرح‌هاى تصويرى و پيکره‌اى تحت تأثير هنر ساسانى روى سفال‌ها ظاهر شد. اولين منبع الهام، هنر سفال‌گرى عهدعباسى بود. اما بيشترين تأثير را ظروف لعابى منقوش ايجاد کردند. منبع ديگر، هرزاچين فراهم ساخت. اما در اين دوره سفال‌هايى توليد شد که هيچ نوع تأثيرى از خارج نگرفته بودند. جذاب‌ترين آنها سينى‌ها و بشقاب‌هايى است که با کتيبه‌هاى خط کوفى برجسته به رنگ سياه در زمينهٔ سفيد و به شکل دايره‌وار در اطراف ظروف تزيين يافته‌اند. اين شيوه از ويژگى‌هاى ظروف سمرقند است؛ در حالى‌که سبک کتيبه‌نگارى نيشابور سريع ولى با ظرافت و پالايش کمترى است. متن اين کتيبه‌ها بيشتر مثل‌ها هستند، گاهى نيز خطوط به اشکال جانورى تبديل مى‌شد. توانايى و اصالت سفالگران در شرق ايران در مقايسه با غرب ايران که بيشتر در شهر رى متمرکز بود بسيار غنى و مؤثر است. در اين دوره مخصوصاً در جنوب درياى مازندران نوع جديدى از سفال پديد آمد که طراحى تازه‌اى داشت؛ يعنى طرح پرندگان به‌صورت کشيده با رنگ‌هاى قرمز قهوه‌اى و يا سبز در زمينهٔ سفيد همراه با گياهان به صورت کشيده.

 

در سدهٔ ششم هـ.ق عالى‌ترين نمونه‌هاى سفالينه اسلامى در شهرهاى سامراء، شوش، رى و نيشابور و سمرقند به‌وجود آمدند.


بشقاب

سفالي،نيشابور،ايران،سده سوم و

چهارم/ نهم و دهمبشقاب سفالي،نيشابور،ايران،سده سوم و چهارم/ نهم و دهم

چنين به نظر مى‌رسد که توليد شيشه در صدر اسلام داراى اهميت فنى و هنرى خاصى بوده است.

 

پژوهشگران ابتدا جايگاه توليد اصلى شيشه را در مصر و سوريه مى‌دانستند؛ اما بعدها عراق و ايران نيز مبدأ شيشه‌گرى ذکر گرديدند.

 

يکى از مراکز توليد و شيشه، در شرق ايران و به‌ويژه ايالت خراسان بود. البته در اين مورد اشياء باقى‌مانده به صورت تکه‌تکه هستند و بيشتر اين قطعات هيچ نوع زمينه‌اى براى ارتباط با منطقه‌ٔ خاصى را ارائه نمى‌دهند و تضمينى وجود ندارد که آنها در محل‌هاى مکشوف خود توليد شده باشند.

 

تزيين نيز در شيشه‌ها با روش‌هاى خاصى انجام مى‌شد؛ اما مهم‌تر از همه فن شيشه‌برى بوده است، که با تکنيک سادە تراش قاشقى صورت مى‌گرفته و يا به صورت برجسته نماکار مى‌شده است.

 

کابرد طلا و ميناى رنگين در ظروف شيشه‌اى به منظور جلوه دادن به آنها رواج عمومى داشت و به‌وسيلهٔ صنعتگران مسلمان تکامل يافت و به صورت يکى از مهم‌ترين شاخه‌هاى هنرهاى تزيين درآمد.

 

از انواع شيشه‌گرى در ايران آثار زيادى بدست آمده که بعضى در اکتشافات علمى نيشاپور بوده است.

 

شيشه‌گرى به احتمال زياد در نواحى ديگر ايران نيز متداول بوده است.

 

فلزکارى در ايران مبناى توليد سرتاسر جهان اسلام را در خلال قرون وسطامى متأخر شکل مى‌دهد.

 

هنرمندان مسلمان فلز، چوب، شيشه و عاج را به گونه‌اى هنرمندانه حکاکى و تزيين مى‌کردند و در مکان‌هاى مذهبى و خانه‌ها استفاده مى‌کردند. انواع طشت، جعبه جواهر، قلمدان و آفتابه را از مس يا برنج مى‌ساختند، قلمزنى و با نقره ترصيع مى‌کردند. از شيشهٔ ميناکارى شده براى چراغ مساجد بهره‌ مى‌بردند و سراميک‌هاى پُرزينت درجه يک را توليد مى‌کردند.

 

صنعت فلزکارى بر اثر رواج مجدد اسلوب زرکوبى بر سطح اشياء مفرغى و برنجي، به شکوفايى تازه‌اى دست پيدا کرد. اين اسلوب در اوايل دورهٔ اسلامى گاه همراه با حکاکى و برجسته‌کارى روى فلزات در ايران بکار رفته بود، ليکن از اوايل قرن ششم هـ.ق مس و نقره مورد استفاده قرار گرفت و از اوايل قرن هفتم هجرى نقره‌کوب کردن و زرکوب کردن ظروف و اشياء نفيس فلزى متداول شد. مرکز توليد اين نوع مصنوعات خراسان و به‌خصوص هرات بوده از آنجا به‌سوى مغرب ايران گسترش يافت. با هجوم مغولان اين اسلوب و نقش و نگاره‌ها توسط هنرمندان آنها به موصل و عراق و شام و مصر منتقل گرديد.

 

در دوران استيلاى مغولان هنرهاى دستى در ايران اندک‌اندک رو به انحطاط گذارد و صنعت فلزکوب‌کارى در نيمهٔ قرن هشتم هجرى متروک ماند.

هنر ايلخانى

در اوايل قرن هفتم هجرى مغولان ايران را اشغال کردند و پس از چندى که در ايران بودند تحت تأثير و فرهنگ ايرانى قرار گرفتند.

 

سلسلهٔ ايلخانان مغول، دوره‌اى را در هنر ايران آغاز کرد که تأثيرات زيادى از هنر شرق دور گرفت. ايران در زمان فتوحات مغول، يک گذشتهٔ فرهنگ اسلامى بالغ بر پانصد سال را از سرگذرانده بود. با پذيرش دين اسلام از جانب مغولان، احداث بناهاى مذهبى و يا ترسيم خرابى‌هاى گذشته آغاز شد. و آنها اين فرهنگ اسلامى را جذب نمودند. به‌دليل روابط مغولان با شرق دور، هنرهاى شمايل‌نگاري، نگارگري، سفالگرى و ساير هنرهاى تزئينى با الهام از هنر شرق دور در هنرهاى دورهٔ ايلخانان منعکس گرديد.

 

نخستين تهاجم مغول‌ها بخش‌هاى شمالى ايران را به زير سلطه در آورد. و اوگتاى جانشينِ چنگيزخان، ايران را به‌طور کامل فتح کرد. تنها مرکز تشکيلاتى مغولان در خراسان مستقر بود. با آمدن هلاکوخان در ۶۵۴ حکومت واقعى مغولان در ايران آغاز شد و نواحى خراسان، آذربايجان، عراق، گرجستان، ارمنستان و بخشى از آسياى صغير تحت سلطهٔ آنها درآمد. هلاکو بغداد را نيز متصرف شد و بر سلطهٔ عباسى خاتمه داد.

 

از زمانى‌که حکام مغول شروع به بازسازى ايران ويران شده کردند، از برخوردِ فرهنگ‌هاى مختلف حمايت نمودند و هنرمند و پيشه‌وران و دانشمندان و نويسندگان، سرزمين‌هاى مختلف را به دربار خود جذب نمودند. در اين دوره کسانى چون مولانا جلال‌الدين روحى و سعدى شيرازى ظهور کردند و در واقع شعر عرفانى به اوج عظمت خود رسيد.

 

از حوادث مهم اين عصر انتشار زبان فارسى در خارج از ايران بود. به‌طورى‌که زبان رسمى امپراتورى عظيم مغول گرديد و از يک طرف در هند و ماوراءالنهر و از سويى در آسياى صغير رواج يافت.


اصفهان،جزئى از محراب مسجد

جامع،1310ماصفهان،جزئى از محراب مسجد جامع،1310م

معمارى

در اوايل قرن هفتم هجرى مغولان ايران را اشغال کردند و بعد خود تحت تأثير هنر و فرهنگ ايرانى واقع شدند. مغولان پس از پذيرش اسلام احداث بناهاى مذهبى را آغاز کردند. در اين دوره بناهاى مذهبى مثل مساجد، مدارس، زيارتگاه‌ها و مقابر بيشتر مورد توجه بودند. در اين دوره نقشه ساختمان‌ها و فرم گنبد به سبک سلجوقى با تغييراتى مختصر ادامه يافت. از آنجايى‌که فرمانروايان مغول براى حفظ برترى و غرور خويش مى‌خواستند بناها هر چه باشکوه‌تر باشند، مقياس‌هاى ساختمانى را فراتر از گذشته بردند.

 

برج‌ها بلندتر و کتيبه‌ها بزرگ‌تر شدند. به تزئينات در رنگ‌هاى مختلف توجه بيشترى شد و بناهاى عظيم با اشکال رنگارنگ ساخته شدند. سردرهاى کهن و بلند دوباره زنده شده و مورد توجه قرار گرفتند. تنوع نقوش تزئينى و وضوح و برجستگى کاشى‌هاى آبى فيروزه‌اى نمونهٔ زيبايى از هنر اين دوران ساخته است.

 

معمارى ايلخانى از نظر زيبايى‌شناسي، سبک جديدى را در تاريخ معمارى ايران بوجود نياورد. اين معمارى تا حدودى دنبالهٔ معمارى سلجوقى محسوب مى‌شود.

 

گنبد دوجداره که در معمارى سلجوقى نخستين بار بکار رفت، در معمارى ايلخانى رواج زيادى يافت. براى ساخت اين ديوارها از خشت استفاده مى‌شد و براى رويه‌بندى از آجر پخته بهره مى‌گرفتند.

 

از مساجد اين دوره مسجد ورامين، مسجد جامع اشترجان اصفهان و از مقابر اين دوره گنبد سلطانيه يا مقبرهٔ سلطان اولجاتيو و گنبد غفاريّه در شهر مراغه و مقبرهٔ علاءالدين ورامين و از کاروانسراها، کاروانسراى سرچشم و رباط‌ سنج را مى‌توان نام برد.

 

به‌کار بردن سنگ در ساختمان مخصوص منطقهٔ آذربايجان بود که در بخش پايينى ديوارها بکار مى‌رفت و گاهى از سنگ براى تزئين استفاده مى‌شد.

 

معمارى مغولى ايران پيوستگى ويژ‌ەاى با معمارى سلجوقى دارد، حتى در برخى موارد تشخيص دقيق اين دو دوره در بعضى آثار دشوار است. با اين همه معمارى ايلخانى بسيار سبک‌تر از معمارى سلجوقى و شکيل‌تر است. در اين دوره هنر معرق کاشى به اوج خود مى‌رسد. در اين بناها معمولاً گنبد دو سوم بنا را در بر مى‌گيرد و با آراستگى و برازندگى ويژه‌اى با بنا هماهنگ مى‌شود. آجرکارى به کمال مى‌رسد. ايوان‌ها کشيده و بلند شده و گلدسته‌هاى سردر دوتايى مى‌شوند و بهم نزديک‌تر مى‌گردند. حياط‌‌ها باريک‌تر و نقشه چهار ايوانى کامل‌تر مى‌شود.


مسجد جامع گناباد، گناباد

مسجد جامع گناباد، گنابادبناى سلطانيه، زنجانبناى سلطانيه، زنجان

 بناهاى غيرمذهبى

از معمارى غيرمذهبى ايلخانى چندان چيزى شناخته نشده است. يکى از دلايل آن شايد آداب و رسوم بيابانگردى اين قوم باشد. در منابع از بعضى کاخ‌ها نام برده شده اما هيچ‌کدام، به‌دليل بکارگيرى مواد ناپايدار باقى نمانده است. بطور مثال کاخ آل جزاير در تبريز از اين موارد است. در ناحيهٔ مرند، سرچم بقاياى نامطلوبى از کاروانسراهاى دورۀ ايلخانى باقى مانده است. پلان اين بناها شبيه هم است. يعنى يک صحن مستطيل با فضاى باز همراه يک درب ورودى و اقامتگاه‌هايى در چهار طرف آن.

بناهاى مذهبى و آرامگاهى

معماران و استادکاران دورهٔ ايلخاني، نقشهٔ چهار ايوانى را براى ايجاد بناهايى چون مدرسه و مسجد بکار بردند. در اين دوره ايوان‌ها مرتفع و کم‌عرض و ديوارهاى بنا باريک‌تر شدند.

 

بناهاى تدفينى دورۀ ايلخاني، بيشتر از الگوهاى دورۀ سلجوقى مايه گرفته است که شامل برج‌هاى مقبره‌اى و بقاع مى‌باشد؛ برج‌هاى مقبره‌اى با پلان مربع‌شکل، مدور و يا چند ضلعى بود که با گنبدى پوشانده مى‌شد و سقف نوک‌تيزى آن را از نظر دور نگه مى‌داشت. اين سقف مخروطى يا چند وجهى از الگوى سلجوقى اقتباس شد و بطور وسيعى در شمال بين‌النهرين و آناتولى مورد استفاده قرار مى‌گرفت.

 

آرامگاه الجايتو در سلطانيه، الگوى برجسته‌اى است از اين نوع بناها. اين آرامگاه در مرکز مجموعه‌اى از بناها قرار داشت که با ديوارى محصور مى‌شد. اين ساختمان از نظر جلوه شبيه گنبد مسجد جامع ورامين است. گنبد با آجرهاى لعابدار آبى‌رنگ پوشيده شده است.


مقبره اولجايتو (گنبد

سلطانيه )

مقبره اولجايتو (گنبد سلطانيه )مسجد جامع ،

ورامين

مسجد جامع ، ورامين

گروهى از آرامگاه‌ها نيز در شهر قم ساخته شدند که تزئينات آنها تحت تأثير آرامگاه الجايتو بود. همين‌طور مى‌توان از امامزاده جعفر، دو بقعه در نزديکى اصفهان (پيکر بکران و آرامگاهى در گارلادان)، مزار بايزيد بسطامى و آرامگاه شيخ عبدالصمد اصفهانى در نطنز ياد کرد.


آرامگاه بابا قاسم، اصفهان

آرامگاه بابا قاسم، اصفهانامامزاده جعفر، اصفهان

امامزاده جعفر، اصفهان

تزئينات معمارى

معمارى اين دوره شاهد تحولاتى ويژه در تزئينات است؛ گچبري، کاشيکاري، آجرکارى با مهارت خاص در تزئين بناها بکار رفته است. گچبرى اين دوره بر دوره‌هاى متقدم و متأخر برترى داشته است.


نطنز ، بقعه عبدالصمد ،گنبد مقرنس کارى بر فراز مقبره ، 707 هـ.

نطنز ، بقعه عبدالصمد ،گنبد مقرنس کارى بر فراز مقبره ، 707 هـ.

 

 

محراب مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اروميه، اشترجان، آرامگاه اولجايتو، نشانهٔ اوج رونق و شکوفايى هنر گچبري، کاشيکارى و ... در اين دوره مى‌باشد.


تزئينات سقف مسجد جامع

اروميهتزئينات سقف مسجد جامع اروميهمحراب مسجد جامع اروميهمحراب مسجد جامع اروميه

نقاشى

تأثيرات شرق دور در نقاشى اين دوره کاملاً مشهود است. طرح‌هاى منقوش و گرايش‌هاى سنن نقاشى سلسله‌هاى بزرگ سونگ و يوان چين، روح تزئينى و اسلوب خطى ايران را تحت سلطهٔ خود در آورد، چرا که فرهنگ نقاشى مغولان کاملاً متکى بر چين بود. مهم‌ترين مرکز نقاشى ايلخانى‌ تبريز بود.

 

شاخص‌ترين مشخصه و عناصر مهم تأثيرات نقاشى چين، مفهوم جديد از فضا و احساس زنده و رمانتيک از طبيعت بود. احساس ايرانى رنگ‌ها را بکار گرفت و خاکسترى‌ها زنده‌تر و جان‌دار تر شد. پيکره‌هاى انسانى با ظرافت ملاحت و تناسبات واقعى‌تر کار شد. چين و شکن جامه‌ها عمق پيدا کرد، موضوعات گوناگون زنده‌تر و جان‌دار تر شد. پيکره‌هاى انسانى با ظرافت ملاحت و تناسبات واقعى‌تر کار شد. چين‌و‌شکن جامه‌ها عمق پيدا کرد، موضوعات گوناگون شده آسمان با ابرهاى سفيد درهم و اشکال پيچيده و درهم حالت زنده‌اى يافت و سطح آب حالت اسفنجى پيدا کرد و نور در آن ظاهر شد. حيوانات صراحت و روشنى پيدا کردند. اسب در اين نگاره‌ها از پيکره‌هاى مطلوب بود. نقاشى در معمارى نيز ادامه يافت.


مويه اسکندر، بر روى برگى از شاهنامه.مکتب تبريز ، اوايل قرن چهاردهم.رنگ و طلا روى کاغذ ، واشنگتن دي.سى ، نگارخانه هنرى فرير مويه اسکندر، بر روى برگى از شاهنامه.مکتب تبريز ، اوايل قرن چهاردهم.رنگ و طلا روى کاغذ ، واشنگتن دي.سى ، نگارخانه هنرى فرير

سفالگرى و فلزکارى

فعاليت سفالگرى در ايران بر اثر حمله و ويرانى مغولان در شهر رى متوقف شد؛ اما در کاشان پس از تحمل صدمات سخت ادامه يافت. در تهاجم نخستين مغولان شهر نيشابور با خاک يکسان شد. در سده‌هاى هفتم و هشتم مرکزيت سفال به تخت سليمان - سلطان‌آباد و ورامين انتقال يافت. مى‌توان اين دوران را عصر تجديد حيات سفال لعاب‌دار دانست. سفال مينايى ابداع دورهٔ ايلخانى بود که نخستين بار در معمارى گنبد مراغه آشکار گرديد. سپس در اصفهان و کاشان ساخت اين سفال‌هاى مينايى ادامه يافت. اين نوع سفال‌ها بيشتر براى ايجاد کاشى‌هاى معرق و تزئين بناها به ويژه بناهاى مذهبى بکار مى‌رفت.

 

تزئين برجسته‌کارى که قبلاً فقط در حواشى کتيبه‌ها بکار مى‌رفت به فراوانى مورد بهره‌بردارى قرار گرفت. از اين به بعد اصطلاح کاشى رواج زيادى يافت.


کاشى زرين فام ستاره شکل،29-1328م،

لندن،موزه بريتانياکاشى زرين فام ستاره شکل،29-1328م، لندن،موزه بريتانيا

در زمان تسلط مغولان بر ايران هنر فلزکارى به کمال نسبى دست يافت و در عهد ايخانان با همان قدرت و زيبايى به حيات خويش ادامه داد.

 

از ويژگى‌هاى فلزکارى دوره ايلخانى تلفيق سبک ايرانى با سبک بين‌النهرين است؛ با اشکال کمابيش روشن و مشخص. از طرفى خاتم‌کارى فلزى بين‌النهرين با الهام از تکنيک ايرانى توسعه يافت.

هنر صفوى

در اوايل قرن دهم هجرى يعنى در بحبوحهٔ ضعف بازماندگان گورکانان ايران و دوران ملوک‌الطوايفي، اين سرزمين و حملات پى‌درپى عثمانيان به اين آب و خاک، دودمان صفويه پا بر صحنهٔ روزگار نهاد. پادشاهان اين سلسله توانستند با در آميختن مذهب و سياست حکومتى واحد با قدرتى عظيم در ايران بوجود آورند و دست دشمنان اين سرزمين را از سرحدات آن کوتاه کنند. مذهب تشيع که از مذاهب مهم اسلامى در اين سرزمين بود، در زمان سلطنت شاه‌اسماعيل مذهب رسمى دولت صفوى اعلام شد. دورهٔ طولانى و تداوم عمر اين سلسله و استحکام جنبه‌هاى مذهبى و فرهنگى آن موجب تقويت و تحکيم سنت هنرى آن گرديد و محصولات هنرى کاملاً ويژگى و مشخصه‌ٔ ايرانى داشت.

 

در زمينهٔ دانش و ادبيات اين عصر دورهٔ تنزل و انحطاط آنها به ‌شمار مى‌رود و تنها در علوم دينى و الهى کسانى چون شيخ بهايى و مجلسى ظهور کردند. دليل اين امر درگيرى‌ها و مشکلات اين سلسله با اقوام ديگر و نيز تعصب شديد صفوى در تشيع مى‌باشد. اما بازار هنرها رونق داشت و نقاشان و خطاطان بزرگى ظهور کردند که در تاريخ هنرهاى زيباى اين کشور قدر و منزلت فراوان داشتند. از آن جمله کمال‌الدين بهزاد که در زمان تيمورى فعاليت داشت اما در دورهٔ صفوى نيز حضور داشت؛ ميرسيدعلي، سلطان محمد، ميرک، عليرضا عباس را مى‌توان نام برد.

 

در دورهٔ صفوى ايران با ساير ممالک خاور نزديک و اروپا در ارتباط نزديک قرار گرفت. سبک ايرانى در شرق عنصر اساسى فرهنگ هنرى مغولان هند را تشکيل داد و آنها در تجربه اين سبک از خود ايرانيان هم مشتاق‌تر بودند. در ادبيات نيز چنين گرايشى به‌وجود آمد.

 

سلسلهٔ صفوى با ايجاد هماهنگى بين ملت، عظمت از دست رفته ايران را بازيافت و توانست حدود و ثغور ايران را به عهد ساسانيان و شايد وسيع‌تر برساند. فرهنگ هنرى ايران در اين زمان دورهٔ جديدى را تجربه کرد که داراى شکوه و عظمت خاصي، هرچند گذرا بود و ماهيت اشرافى‌ترى نسبت به دوره‌هاى پيشين خود گذاشت.


بقعه شيخ صفى الدين

اردبيلي، اردبيلبقعه شيخ صفى الدين اردبيلي، اردبيلسکه طلاى صفوي،

شاه سلطان حسين، قزوينسکه طلاى صفوي، شاه سلطان حسين، قزوين

معمارى

پايتخت صفويان، در آغاز شهر قزوين بود و توسط شاه‌عباس اول به اصفهان منتقل گرديد. شاە‌عباس اول به معمارى باشکوه علاقه زيادى داشت. وى پس از انتقال پايتخت به اصفهان اقدام به ساخت کوشک‌ها، کاخ‌ها، مساجد و ميدان‌ها و بازارهاى مجلل کرد. همين مطلب دربارۀ شاه طهماسب در قزوين نقل شده است.

 

آستانهٔ حضرت معصومه (ع) در قم در زمان شاه‌اسماعيل ساخته شد ولى ساختمان‌هاى فرعى آن، بعضى در زمان قاجار ساخته شد.

 

شاەعباس شيفتهٔ عمران و معمارى بود. در دوران او بيشتر بناهاى مذهبى ايران پوشش کاشى‌کارى يافتند.

 

در آغاز سلطنت شاه‌عباس مسجد شيخ لطف‌الله در اصفهان ساخته شد که فاقد حياط بود و تالار گنبد‌دار آن از داخل و خارج با کاشى لعابدار رنگين به‌شکل معرق پوشانده شده بود. پس از آن شاه‌عباس در سمت ديگر ميدان بزرگ شاه، مسجد ديگرى ساخت.


مسجد شاه(امام) اصفهان،1039-1038 هجرىمسجد شاه(امام) اصفهان،1039-1038 هجرى

مسجد شاه اصفهان از زيباترين بناهاى مذهبى جهان اسلام است. نام اين مسجد پس از انقلاب به مسجد امام تغيير يافت. آغاز بناى اين مسجد سال ۱۹۹۱ هـ . ش و پايان آن سال ۱۰۱۷ هـ . ش مى‌باشد. اين بنا به شيوهٔ چهار ايوانى و اوج سنت مسجدسازى هزار سالهٔ ايران است.

 

يکى ديگر از آثار دوران شاه‌عباس بازسازى مجموعهٔ مرقد مطهر حضرت رضا (ع) است. شاه‌عباس که با پاى پياده به زيارت آن حضرت رفته بود در سال ۹۷۶ هـ . ش وارد مشهد شد و بازسازى مدفن آن حضرت در سال ۹۸۰ هـ .ش آغاز شد. اين مجموعه شامل بيش از ۳۰ بناست و معرف بيش از ۵ سده ساختمان‌سازى و تعميرات است. ۴ صحن قديمى دارد و در زمان جمهورى اسلامى نيز چند صحن به آنها افزوده است. علاوه بر آنها، مسجدها، شبستان‌ها، مدرسه‌ها، کتابخانه‌‌ها، نمازخانه‌ها، کاروانسراها، حمام‌ها، بازار و بازارچه‌ها داشته است که اين بناهاى اخير ويران شده‌اند تا مجموعه گسترش يابد.

 

ساختمان گنبد مرقد به‌ دست الله‌وردى خان همزمان با ساختمان مسجد شيخ لطف‌الله و به دست امير اصفهانى معمار ساخته شده است.

 

از نظر اصالت و استحکام بناهاى دوره صفوى به پاى بناهاى دوره سلجوقى نمى‌رسد. اما ويژه‌کارى‌ها و تزئينات بيشتر مورد توجه معماران عهد صفوى بوده است. بناهاى دوران صفوى شهر اصفهان را به‌صورت موزه‌اى ديدنى در آورده است.

 

از بناهاى غيرمذهبى عهد شاه‌عباس کاخ عالى‌قاپو را مى‌توان نام برد. اين کاخ با اتاق‌هاى کوچک و تودرتو و طبقات متعدد و سبک که روى هم قرار دارند، از جهت ظرافت و زيبايى مدت چهار قرن ايرانيان و جهانيان را فريفته خود ساخته است. عالى‌قاپو در کنار ميدان نقش و روبروى مسجد شيخ‌ لطف‌الله قرار دارد.


تزئينات مسجد شيخ لطف

الله، اصفهان                          

تزئينات مسجد شيخ لطف الله، اصفهانباغ فين کاشان، قرن 11

الى 13 هـ‌قباغ فين کاشان، قرن 11 الى 13 هـ‌ق

تعدادى مقبره‌هاى گنبددار نيز در زمان شاه‌عباس و پس از او ساخته شده‌اند که مهم‌ترين آنها مقبرهٔ خواجه ربيع است که در باغى بيرون از مشهد مقدس ساخته شده است. از ديگر مجموعه‌‌هاى معمارى دورهٔ صفوى خانقاه شيخ صفى در اردبيل است که از يک رشته صحن‌هايى که به گروهى از ساختمان‌هاى چند ايوانى گنبدار ختم مى‌شود، تشکيل شده است. همچنين مى‌توان از کاخ کوچک هشت بهشت و مدرسه کاروانسراى مادرشاه نام برد.

 

از ديگر آثار معمارى در زمان صفويان چندين حمام و پل و بازار و سراهاى تجارى در کنار بازارها هستند. بازارها همان روال سنتى کهن را دارند، با سقف گنبدى شکل و سراها تقريباً بازارى با عظمن بيشتر و با طول کممتر و بن‌بست است.

 

از آثار عام‌المنفعه پل‌هايى هستند نظير پل‌هاى روى رودخانه زاينده‌رود، پل الله‌وردى‌خان (سى و سه پل)؛ پل خواجو، همينطور کاروانسراهاى بى‌شمارى که در سرتاسر مملکت پراکنده شده‌اند که حاکى از علاقهٔ شاه‌عباس اول به ايجاد يک سيستم وسيع ارتباطى بوده است و نيز برج و باروها نظير ارگ بم و بقاياى ديوارهاى شهر يزد.

 

از ديگر آثار دوران صفوى حمام‌ها، آب‌انبارها و کتابخانه‌ها و بناهاى شخصى طبقات بالاى جامعه است. از جمله مجموعهٔ گنجعلى‌خان در کرمان است که طى سال‌هاى اخير مرمت شده و به‌صورت موزهٔ مردم‌شناسى درآمده است.

 

خانقاه‌ها و مصلاها را نيز بايد از جمله بناهاى اين عهد دانست. از جمله خانقاه و آرامگاه شيخ عبدالصمد اصفهانى در نطنز. از جمله مصلاهاى مشهور، مصلاى طرق در مشهد است. هنر با‌غ‌آرايى و باغ‌سازى نيز در اين دوران رونق خاصى يافت. از جمله‌ باغ‌هاى باقى‌مانده باغ چهلستون در اصفهان و باغ فين کاشان است.

 

در تزئين معمارى به خوشنويسى اهميت داده مى‌شود و به صورت کتيبه‌نگارى متجلى مى‌گشت. اين امر از تحولات خاص در هنر کاشى‌کارى اين دوره بشمار مى‌رود.

 

کاخ‌هاى شاه‌عباس در اصفهان سبک کهن تالار با ايوان ستون‌دار با سقف مسطح مانند آپاداناى تخت‌جمشيد را زنده کرده است. کاخ چهلستون که تنها ۲۰ ستون دارد و با انعکاس در آب حوض بزرگ آن چهل ستون خواهد شد، زيبايى خاصى را جلوه‌گر ساخته است.

نقاشى

پس از روى کار آمدن شاه اسماعيل صفوى بسيارى از هنرمندان در تبريز گرد آمدند و بعد در دوران شاه طهماسب نقاشان بزرگى مانند ميرک، سلطان محمد و ميرسيدعلى شهرت يافتند.

 

در دوران صفويه نقاشى ديوارى هم در زمان سلطنت صفويه مخصوصاً از زمان سلطنت شاه‌عباس اول مورد توجه قرار گرفت. عمارت‌ها و قصرهاى عظيم اين دوران يعنى زمان پادشاهى شاه‌عباس کبير در اصفهان اغلب با نقاشى‌هاى ديوارى تزئين يافته‌اند، مانند جهل ستون، عالى‌قاپو، و همچنين در شيراز و قزوين نيز نمونه‌هاى اين نقاشى‌ها ظهور يافته است.

نقاش معروف اين دوران - زمان شاه‌عباس - رضا عباسى است که شهرتش بيشتر به‌خاطر پرتره‌ها و نقاشى‌هاى بزرگ خويش است. از ويژگى‌هاى نقاشى‌هاى رضا عباسى علاوه بر مشاهدهٔ دقيق طبيعت و استفاده از رنگ‌هاى کم‌رنگ است.از نگارگران تبريز سلطان محمد و آقاميرک را مى‌توان نام برد. ويژگى‌هاى چشمگير اين مکتب در تذهيب‌هاى يکى از نسخ خطى خمسه نظامى توسط آقاميرک و سلطان محمد و هنرمندان تبريز مير سيدعلى و ميرزا على و مظفرعلى اجرا شده است.

 

سلطان محمد نقاش دربار شاه‌طهماسب بود و برجسته‌ترين نمايندهٔ مکتب تبريز. از ديکر آثار اين مکتب، شاهنامهٔ شاه‌طهماسبى است که نگاره‌هاى آن کار استادانى چون ميرمصور، سلطان محمد، آقاميرک، ميرزاعلي، مظفرعلي، ميرسيدعلى و ... است.


خوابيدن رستم و جنگيدن رخش با شير، صفحه اى جدا شده از نسخه نا تمامى از شاهنامه، تبريز، 22-1515 ، ۲۰/۸x۳۱/۸ سانتيمتر، موزه بريتانيا، لندن 

خوابيدن رستم و جنگيدن رخش با شير، صفحه اى جدا شده از نسخه نا تمامى از شاهنامه، تبريز، 22-1515 ، ۲۰/۸x۳۱/۸ سانتيمتر، موزه بريتانيا، لندناثرى از شيخي: بهرام گور در عمارت کلاه فرنگى سبز رنگ، از نسخه نظامى ، تبريز، دهه 1480 م، استانبول، کتابخانه کاخ توپقاپىاثرى از شيخي: بهرام گور در عمارت کلاه فرنگى سبز رنگ، از نسخه نظامى ، تبريز، دهه 1480 م، استانبول، کتابخانه کاخ توپقاپى

در زمان شاه طهماسب پايتخت به قزوين و سپس به اصفهان منتقل شد. از نگارگران مکتب قزوين مى‌توان صادقى‌بيگ، سياوش بيگ‌ گرجستاني، نقدى‌بيگ، زين‌العابدين را نام برد. نسخهٔ مشهور شاهنامهٔ قوام ابن محمد شيرازى مربوط به مکتب قزوين است که در موزهٔ رضا عباسى نگهدارى مى‌شود و به خط نستعليق قوام ابن محمد شيرازى کتابت شده است.

 

سبک و روش اين مکتب تا حدودى ارائه مکتب تبريز است اما به‌تدريج از شدت تزئينات مکتب تبريز کاسته شده و رو به سادگى نهاد و هنرمندان به طبيعت رو آوردند.

 

مکتب اصفهان گرچه وابستگى به اصول سنتى را از دست نداد، اما تجربيات تازه‌اى به دست آورد و نخستين تأثيرات غربى را جذب کرد. همين اقتباس‌ها به آزادسازى و رهايى نقاشى از تزئين و تذهيب نسخ خطى کمک کرد و نقاشى به صورت هنر مستقلى عرضه شد و بعد چهره‌نگارى‌ها افزايش يافت و ترکيب‌بندى‌هاى روائى کمتر شد.


مهم‌ترين ويژگى اين مکتب علاقه به نشان دادن حرکت ‌پيکره‌ها بود. از نگارگران اين مکتب: آثار رضا هروي، آقارضا مصور کاشي، رضا عباسي، معين مصور، محمد يوسف و محمد قاسم. در اين دوران تصويرگرى کتاب از رونق افتاد و نقاشان تصاوير کتاب‌ها را ساده کردند و تذهيب به‌صورت سطحى انجام مى‌شد.نقاشى‌ها به‌صورت مرقعاتى تهيه مى‌شد که به طور رقعه رقعه در کنار هم قرار مى‌گرفت. از اين مکتب دو نسخه شاهنامه باقى است؛ يکى به خط نستعليق به‌تاريخ ۱۰۵۳ هـ . ق و داراى ۲۳ مجلس و نگارها بدون رقم است؛ دومى به خط نستعليق به‌تايخ ۱۰۶۰ هـ . ق و داراى ۱۲ مجلس و فاقد نام کاتب و رقم است.

 

”محمد زمان“ در اين دوران شيوهٔ جديدى عرضه کرد. او توسط شاه‌عباس دوم براى تحصيل به اروپا اعزام شده در آنجا مسيحى گشت و بعد به هند رفت و بعد از فوت شاه‌عباس به ايران آمد. شيوهٔ او متأثر از غرب بود. کارهاى او در سطح عالى نقاشى شده و با نمايش دقيق چهره‌ها و جامه‌ها و رعايت پرسپکتيو در بناها همراه است. وى روى شاهنامه و نسخهٔ خطى نظامى کار کرده وى بعد از بازگشت مجدداً مسلمان شد. شيوهٔ کار او به ‌وسيلهٔ نقاشان ديگر ادامه يافت و تا روى کار آمدن سبک محمودخان ملک‌الشعرا و ابوالحسن غفارى ملقب به صنيع‌الملک مورد پيروى نقاشان دربارى بود.

 

آنچه در هنر صفويان درخور توجه است، يگانگى هنرها در همهٔ شهرهاى هنرخيز ايران است و وحدت سياسى و مذهبى با وحدت هنرى همراه بوده است.

ساير هنرها

هنرمندان سفالگر تکنيک‌هاى دوره پيش را با اندکى تغيير ادامه دادند. ورود سفال‌هاى لعاب‌دار، آبى و سفيد از چين سبب شد که تقليد از آنها در ايران رواج يابد و در مراکز اصفهان، کرمان، تبريز و محدودهٔ خليج‌فارس از آنها سخته شود. در اين زمان شايد نتوان نقشى يافت که اصالتاً ايرانى و از تأثير چين عارى باشد. ليکن هنر کاشى و نقش آن رونق زيادى به دست آورد و در آن تحول بسيار ارزشمندى آشکار شد. برجسته‌ترين نمونه‌هاى آن در مسجد شاه و مسجد شيخ لطف‌الله و درب امام اصفهان به‌چشم مى‌آيد.

 

در زمينهٔ طلاکارى و نقره‌کاري، ايران دورهٔ صفوى شهرت داشت. هنر تجليد و صحافى از پيشرفت قابل‌توجهى برخوردار شد. صحافى مقوايى همراه با نقاشى زيرلاکى جايگزين صحافى چرمى تزئينى شد. فن صحافى از برجسته‌ترين فنون تزئينى ايران گرديد.

 

در دوران صفوى منسوجات از رونق وسيعى برخوردار شد. در اصفهان، يزد و کاشان پارچه‌هاى ابريشمى توليد مى‌شد و به اروپاى شرقى و اروپا صادر مى‌شد.


کاشى کارى مسجدالنبي،

قزوينکاشى کارى مسجدالنبي، قزوين

قالى‌بافى موقعيت بسيار ممتازى به‌دست آورد و در شهرهاى کرمان، کاشان، يزد، شيراز و اصفهان کارگاه‌هاى معتبرى براى توليد آن بوجودآمد. قالى‌هاى ترکمن متقاضيان زيادى در آسياى مرکزى داشت و هر ايلى به سبب خاص خود آن‌را تهيه مى‌کرد؛ اما معمولاً زمينه‌اى از رنگ قرمز يا قرمز متمايل به سياه، با نقوش رنگى به رنگ‌هاى سبز، آبى و نارنجى ويا سفيد داشتند.

 

در آذربايجان نيز کارگاه‌هاى قالى‌بافى وجود داشت و با نقوش حيوانى و صحنه‌هاى شکار در اغلب موارد شبيه قالب‌هاى ساير شهرها بافته مى‌شد.


کليسا سن سور، وانک،

اصفهانکليسا سن سور، وانک، اصفهان

در دوران صفويه فلزکارى به صورت نوشتن اشعار و نام‌هاى پيامبران و ائمه اطهار بر روى ظروف، همگانى شده بود. صحنه‌‌هاى بزم و شکار نيز در حاشيه‌ها و قالب‌هاى گرد و ترنج‌شکل کار مى‌شد. در دوران صفوى هنرمندان مى‌کوشيدند پيوسته شکل اشياى فلزى را دگرگون کرده و گسترش دهند.

 

هنرهاى ديگرى که در دوران صفويان اعتلا يافت، پارچه‌بافي، زرى‌دوزي، ترمه‌دوزي، سرمه‌دوزى و غيره است.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 222
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


نویسنده : غلامرضا پهلواني
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
نظرات

هنر پيش از تاريخ

هدف تاريخ هنر عبارت است از شناخت و ارزيابى هنر از هر زمان و مکانى که آمده باشد. هنر و تاريخ تنها در عرصهٔ فرهنگ اين‌چنين در کنار هم قرار مى‌گيرند. هر اثر هنرى رويدادى است پايدار؛ اين اثر متعلق به هر دوره‌اى که باشد، تا مدت‌هاى مديد پس از روزگار خويش باقى مى‌ماند و به حياتش ادامه مى‌دهد. اثر هنرى همزمان يک شى‌ء و يک رويداد تاريخى به شمار مى‌آيد.

 

قدمت تمدن و فرهنگ در خطّهٔ فلات ايران به چند هزار سال قبل از ورود آريائى‌ها باز مى‌گردد. اقوام آريايي، احتمالاً از اوايل هزارهٔ اول ق.م در فلات ايران ساکن شده و نام خود را بر آن نهادند. واژه ايران مشتق از صورت قديمى آريانا، يعنى سرزمين آريايى‌هاست. بنابراين تاريخ هنر ايران، آثار متنوعى را از دوران‌هاى ماقبل تاريخ تا سده‌هاى اخير در محدودهٔ اين سرزمين وسيع در بر مى‌گيرد. هنر ايرانى داراى ويژگى‌هاى ماندگارى است که آن‌را از ساير هنرهاى جهان متمايز و مشخص مى‌سازد.

بررسى و تشخيص عميق‌ترين ريشه‌هاى هنر ايرانى براساس يافته‌هاى باستان‌شناسان به‌طور کامل امکان‌پذير نيست.

 

ساکنين فلات ايران از عصر پالئوليتيک (پارينه‌سنگي) تا عصر نئوليتيک (نوسنگي) در کوهستان‌هاى محيط بر اين فلات زندگى مى‌کردند و آثارى از فرهنگ بروى خود به جا گذاشتند. بعدها که دره‌ها شروع به خشک شدن نمودند، آنها به غارها مهاجرت کردند. طى حفرياتى که در ناحيهٔ کرمانشاه انجام شد و کاوش‌هاى غار بيستون، ابزارهايى همراه بقاياى استخوان‌هاى انسان در لايه‌‌هاى غار کشف شد. در خلال دوران غارنشيني، انسان بيستون در ساخت ابزار و آلات دقيق‌تر شد. اين وسايل با آن‌چه در سوريه و شمال عراق ساخته مى‌شد قابل مقايسه است.


تالار گاوها،ديوار سمت چپ غار

لاسکو15000-10000ق‌م.دوردوني، فرانسه                                       تالار گاوها،ديوار سمت چپ غار لاسکو15000-10000ق‌م.دوردوني، فرانسه

تصاوير منقوش بر صخره در غارهاى لرستان از قديم‌ترين آثار مکشوفه در فلات ايران به‌شمار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد؛ موضوع اين تصاوير جانوران به‌همراه آدميان است که با رنگ‌هاى زرد، سياه و قرمز کار شده است. قدمت اين آثار را حدود پانزده هزار سال ق.م تخمين زده‌اند که تقريباً مقارن با تصاوير غار لاسکو در فرانسه مى‌باشد.

 

صاحبان اين آثار از طريق شکار دسته‌جمعي، صيد ماهى و جمع‌‌آورى ريشه و برگ گياهان غذاى خود را به‌دست مى‌‌آوردند.

 

موضوعات مورد علاقهٔ هنرمند پيش از تاريخ عموماً نقوش حيوانات محل زندگيش بوده است که علاوه بر جنبهٔ تزئيني، بيانى براى بيم‌ها، اميدها و علائمى براى استعانت از قواى طبيعت درم مبارزهٔ دائمى حيات به‌شمار مى‌‌آيد.

 

از دورهٔ پارينه‌سنگى نجد در ايران، در کاوش غارى در تنگ پَبده (کوه‌هاى بختيارى شمال شرقى شوشتر) ابزارها و سلاح‌هايى از سنگ ناصاف (چکش سنگي، پيکان و تيغه تبرسنگي) به‌‌دست آمده است.

 

دورهٔ نوسنگى در ايران از ميانهٔ هزارهٔ هفتم ق.م آغاز مى‌شود و آثار برجاى مانده از آن عمدتاً ابزارهايى از سنگ صيقل خورده‌اند.

 

کشاورزى و اهلى کردن حيوانات احتمالاً از حدود هزارهٔ ششم ق.م در ايران آغاز شده است. دربارهٔ اين دوران کهن، يافته‌‌ها و مدارک موجود، ناکافى به‌نظر مى‌رسد.


اين عکس جزئى از تصوير فوق است.

طول گاو تقريبا 345 سانتى متر                                                                                                                                                اين عکس جزئى از تصوير فوق است. طول گاو تقريبا 345 سانتى متر

هزارهٔ پنجم تا سوم ق.م در ايران دورهٔ ”مس و سنگ“ شناخته شده است و فلز مس در ساختن اشياء بکار مى‌رفت. گرچه ابزارهاى سنگى هنوز کاربرد داشتند. سفالگرى منقوش و مُهرهاى کنده‌کارى شده با علامات و اشکال هندسى در اين دوره رواج يافت. به يقين نمى‌توان گفت که فلات ايران زادگاه سفال منقوش باشد؛ اما اين فرضيه دور از واقعيت نيز به نظر نمى‌رسد.

 

در سده‌هاى نخستين هزارهٔ چهارم ق.م تزئينات واقع‌گرايانه جايگزين اشکال ساده و نامنظم برروى سفالينه‌ها شدند. انسان با کمک ابزارهاى بهتر جام‌هايى به رنگ سرخ توليد کرد و تصاويرى از حيوانات را با خطوط سياه‌رنگ بر آن نقش نمود. به‌طورکلى در هزارهٔ چهارم قبل از ميلاد شکل ظروف پيچيده‌تر شدند. با کمک چرخ، سفالينه‌ها بهتر و ظريف‌تر ساخته شدند و ظروف سفالين به دليل ساخته شدن کوره‌ها رنگ‌هاى متنوعى به خود گرفتند. گرايش به ساده‌گرايي، برجسته نمايى يکى از ويژگى‌ها و ترکيب‌گرايى بيشتر شد.

 

در اواخر هزارهٔ چهارم ق.م قومى به نام عيلاميان، تمدن عيلام را در جنوب غربى ايران، شامل خوزستان و قسمتى از فارس کنونى و نيز بخش جنوبى زمين‌هاى پَست دجله و فرات بنياد نهادند که پايتخت‌شان شهر شوش بود. سفالينه‌هاى نخودى رنگ مکشوف در کاوش‌هاى شوش که به زيبايى و ظرافت مشهورند، نمايانگر صنعت پيشرفتهٔ سفالگرى آن سامان‌اند. عيلاميان ابتدا خط تصويرى و سپس نوعى خط ميخى به کار مى‌بردند و همواره با سومرى‌ها و بابلى‌هاى ارتباط داشتند. به‌نظر مى‌رسد که تمدن عيلامى از نظر زبان و ديگر جنبه‌هاى فرهنگ ويژگى‌هاى مستقل داشته است. زيگورات چغازنبيل واقع در نزديکى شوش به معابد برج مانند بين‌النهرين شبيه است. حجارى نقوش برجسته، فلزکارى و آجرهاى لعابدار منقوش در عيلام رايج بود. همچنين عيلاميان در زمينهٔ بافندگى و قلابدوزى پيشرفته بودند.

 

از همان ميانهٔ هزارهٔ پنجم ق.م در بخش‌هاى مرکزى و شمال شرقى ايران، تمدن‌هايى چون تپه سيلک [کاشان] و تپه حصار [دامغان] شکل گرفتند.

تعداد بازدید از این مطلب: 271
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود